تکرار تاریخ: تقلای طالبان در احیای جامعه تک صدایی با حذف و سرکوب مخالفان
۲۰دی(جدی)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۱/۱۰
بازگشت دوباره طالبان به قدرت، آغازی تلخ برای بسیاری از دستاوردهای دو دهه گذشته در افغانستان بود. ماهیت متحجرانه گروه طالبان این اعتماد را به همه می داد که حضور دوباره در صحنه سیاسی افغانستان برگ های تاریکی را باری دیگر برای تاریخ این کشور رقم خواهد زد. در این میان، آزادی بیان که در بیست سال گذشته به نتایج ملموس و بزرگی رسیده و حتی در این مسیر خون های بسیاری داده بود از جمله اولین قربانی بازگشت دوباره طالبان بود. چنانکه، فعالیت بسیاری از رسانه ها محدود و یا هم برای همیشه متوقف شد. شماری زیادی از اهل رسانه مجبور به ترک افغانستان شدند و گروهی هم که ماندند مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و یا هم در فضای خفقان آلود به وجود آمده سکوت اختیار کردند. از طرف دیگر، فرهنگ نقد و انتقاد از حکومت به شدت زیر سایه نظام قهری امارت اسلامی به حاشیه کشانده شده است. اما در این فضای اختناق افرادی هم هستند که ارزش هایی مانند آزادی، عدالت، برابری را بر سکوت و حفظ جان ارجحیت می دهند. مانند زنان این روزهای افغانستان که سردمداران اصلی مبارزه علیه نظام نوپای طالبانی هستند. علاوه بر این، معدود افرادی نیز علی رغم بحبوحه هرج و مرج ناشی از سقوط کابل قرار را بر فرار ترجیح دادند و به ادامه مبارزه شان در برابر بی عدالتی و فساد حکومت تازه افغانستان پرداختند. در این میان، فیض الله جلال، استاد علوم سیاسی دانشگاه کابل از جمله افرادی است که به مانند گذشته به نقد تند و تیز نظام نوپای امارت اسلامی پرداخته و اجازه نداده است که صدای مبارزه برای آزادی و عدالتخواهی خاموش بماند.
فیض الله جلال استاد دانشگاه کابل و از منتقدین سخت حکومت قبلی نیز بود. او پس از روی کار آمدن طالبان در کابل ماند و یک ماه قبل در برنامه ای جنجالی در شبکه طلوع نیوز افغانستان با حضور محمد نعیم یکی از سخنگویان طالبان سخت به انتقاد این گروه پرداخت. او در این مصاحبه گفت« به چماق، به کشتن و به بستن و به نابود کردن و به ترور و زورگویی کاری پیش برده نمی شود. این مملکت، مملکت تمام مردم افغانستان است. این مملکت یک قوم، یک گروه، یک صنف یا مملکت چهارنفر نیست». این سخنان که در برابر سخنگوی طالبان و در پیشگاه افکار عمومی با صراحت و به تندی بیان شد با حمایت بسیاری از شهروندان افغانستان رو به رو شد.اظهارنظری که از زمان روی کار آمدن طالبان کمتر دیده و شنیده می شد. با این حال هنگام این مصاحبه جنجالی بسیاری از شهروندان افغانستان نگران امنیت جانی او بودند اما طالبان اعلام کرد که کاری به او ندارند.
اما اکنون پس از گذشت یک ماه او دوروز قبل توسط اداره اطلاعات طالبان بازداشت و به جایی نامعلوم برده شد. مسعوده جلال همسر او که زمانی اولین زن نامزد انتخابات ریاست جمهوری افغانستان بود در فیسبوک خود نوشته که شوهرش توسط نیروهای طالبان دستگیر و در مکان نامعلومی برده شده است. او افزود که همسرش در تمام فعالیت های خود در زمینه حقوق بشر برای عدالت و منافع ملی مبارزه کرده و سخن گفته است. با این وجود، این بازداشت با واکنش های گسترده داخلی و بین المللی رو به رو شد چراکه نشانه ای دیگر از نابودی آزادی بیان در افغانستان تحت تسلط طالبان را علنی کرد.
از طوفان تویئتری تا اعتراض در خیابان: واکنش ها به بازداشت استاد جلال
با دستگیری فیض الله جلال توسط طالبان و نگرانی های گسترده از بازداشت او، واکنش های بسیاری برای آزادی او و حفظ جانش در داخل و خارج از افغانستان رقم رد. به طوری که در کنار طوفان توئیتری #استاد جلال را آزاد کنید، یکشنبه ۱۹ جدی/دی بسیاری از زنان کابل در خیابان به نشانه اعتراض به دستگیری او تظاهرات کردند. آنها در این اعتراض خیابانی به بازداشت او خطاب به طالبان گفتند که صدای فیض الله جلال، صدای مردم است و نمی توان صدای همه مردم را حذف کرد. فوزیه کوفی نماینده پیشین مجلس نمایندگان و عضو هیئت مذاکره کننده طالبان در پیامی توئیتری در واکنش به دستگیری او نوشت: تاریخ مبارزات مردم بدخشان مملو از زندانی شدن ها، حذف فیزیکی و حذف سیاسی بوده است. اما همه ی این فشارها گواه دو واقعیت است. اول ترس آنهایی که با زیست با همی معتقد نیستند از داعیه اقتدارطلبی بدخشانی ها و دوم، فشار بیشتر به معنای مقاومت بیشتر. این روزهای سیاه تاریخ هم می گذرد و روزی قدرت به مردم افغانستان برخواهد گشت.
همچنین، ضیا آریانژاد عضو پیشین مجلس نمایندگان در یادداشتی آورده است که «استاد جلال به جرم فارسی زبان بودنش توسط طالبان به سیاه چاه انداخته شده است. او طالبان را نوه های حفیظ الله امین خوانده و گفته است که استاد جلال در زمان نوجوانی اش توسط دستگاه جهنمی حفیظ الله امین، به جرم مسلمان بودنش شکنجه و زندانی شد و از اعدام نجات یافت. او همچنین گفت: اینبار نیز استاد جلال توسط نوه های حفیظ الله امین به جرم مسلمان بودنش به سیاه چاه انداخته است». لطیف پدارم از دیگر شخصیت های برجسته سیاسی افغانستان نیز بازداشت او را خطرناک توصیف کرده است و در پیامی آورده است که استاد جلال یک عمر برای آزادی و برابری مبارزه کرده و باید برای آزادی اش تلاش شود. حوریه مصدق، فعال حقوق بشر نوشت: «او کاری جز گفتن حقیقت انجام نداد. طالبان به دستگیری، بازداشت، شکنجه و کشتن افغان هایی که متفاوت فکر می کنند، ادامه می دهد.». عارف رحمانی، نماینده پیشین پارلمان نیز در صفحه توییترش نوشته است: «حالا که آب از آسیاب افتاد و ملت حواسش پرت شد، دستگیرش کردند. او را در معرض شکنجه های روحی و جسمی قرون وسطایی قرار خواهند داد.» وی تصریح کرده؛ «با دستگیری استاد جلال، زهر چشم از تمام کسانی میگیرند که هوای مقاومت مدنی و ایستادگی سیاسی در قلب پایتخت را در سر داشته باشند.» علاوه بر این، فدراسیون نهادهای ژورنالیست و رسانه های افغانستان بازداشت فیض الله جلال را مصداق محدودیت آزادی بیان خوانده و خواستار آزادی او شدند. این فدراسیون در اعلامیه ای گفته که بیان حقایق و هرآنچه بر مردم افغانستان می گذرد، کار ایمانی و وجدانی هر افغان است. درواقع، بسیاری از شهروندان افغانستان معتقدند که بازداشت او به خاطر صدای عدالت رسای عدالت خواهی او بوده و اکنون با اعتراضات گسترده علیه این بازداشت باید از او حمایت و برای حفظ آزادی بیان جنگید. همچنین بسیاری از تحلیلگران معتقدند که بازداشت او نهایت استبداد و نمونه رفتار و نظامی تمامیت خواه است.
از طرف دیگر، بازداشت او با واکنش های جهانی نیز رو به رو شد. چنانکه سازمان عفو بین الملل خواهان آزادی فوری او شدند. بخش آسیای جنوبی این سازمان بازداشت پروفسور جلال را نکوهش و خواهان آزادی فوری او شد. همچنین، پاتریشیا گاسمن، معاون دیده بان حقوق بشر هم از بازداشت این استاد دانشگاه انتقاد کرده و گفته است که طالبان هم مانند سایر رژیم های استبدادی، انتقاد را برای خودشان خطر می پندارند.
در مقابل ذبیح الله مجاهد سخنگوی امارت اسلامی در واکنش به بازداشت استاد جلال در صفحه توئیتر خود نوشته است که« یک انسان متعصب بنام #جلال به خاطر چرندیات خود در رسانه های اجتماعی #گرفتار شده است که مردم را علیه نظام تحریک می نمود و با آبروی مردم بازی می کرد. تا باشد که کسی دیگر از آدرس استاد و دانشمند دست به چنین یاوه گویی، شخصیت کشی و هتک حرمت انسان ها نزند». همچنین سخنگوی دیگر طالبان، قاری یوسف احمدی در توئیترش نوشت:« کارهای او مطابق /ژورنالیسم و آزادی بیان نیست و به حیثیت رسانه ها زیان می رساند».
سرکوب مخالفان مکانیزم ایجاد جامعه تک صدایی
اما به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران بازداشت افراد مخالف امارت اسلامی و خفه کردن صدای نقد و انتقاد برای بیست سال دستاورد آزادی بیان در افغانستان خطری جدی خواهد بود. مسیری که با چالش ها و دشواری های زیادی در این سال ها مواجه شده اما هیچگاه از حرکت بازنایستاده است. در این میان، امارت اسلامی به نظر می رسد در شرایطی که سخت به حمایت داخلی و پشتیبانی جامعه جهانی نیازمند است، در تلاش است تا با ارائه ادعای مختلف دست به سرکوب و خفه صداهای مختلف بزند. اما قطعا تداوم این روند برای طالبان که درصدد حذف صداهای مخالف و قوت گرفتن قرائت خاص خود هستند تبعات جبران ناپذیری خواهد داشت. در همین رابطه، روزنامه هشت صبح کابل در یادداشتی نوشته است که «فیض الله جلال همواره در قامت فرد منتقد در رسانه ها حاضر می شد اما حکومت های قبلی هیچگاه وی را بازداشت نکردند. اما بازداشت او مشخص می کند که حکومت سرپرست طالبان با دیدگاه های مختلف سر سازش ندارد. در واقع این گروه در حالی که انتظار دارند که به عنوان یک حکومت پذیرفته شوند، هنوز بایدها و نبایدهای حکومت داری را درک نکرده اند. به نظر می رسد حکومت سرپرست طالبان شرایط کنونی افغانستان را درک نکرده اند.چراکه طالبان که اکنون سخت با بحران مشروعیت داخلی و خارجی رو به رو هستند با این اقدامات تنها مشکلات خود را زیادتر می کنند. از طرفی دیگر، حکومت سرپرست آنان اکنون در معرض آزمایش و زیر ذره بین جهان قرار دارند. این در حالی است که جهان از شروط اصلی خود را برای شناسایی بین المللی احترام به حقوق بشر و رعایت موازین حقوق بشری می دانند. در نتیجه طالبان باید متوجه باشند که هرگونه اقدامات احساساتی در شرایط فعلی، بیشتر جایگاه آنان را در سطح داخلی و خارجی آسیب می زند».
بنابر این، بازداشت افرادی چون استاد جلال که در طول حیات خود و در دوره های مختلف همواره صدای عدالت خواهی و مبارزه با حکومت های فاسد و مستبد بوده است ، آینده فعالیت های مبارزه برای ارزش هایی چون آزادی و برابری و عدالت را تاریک و تاریک تر خواهد کرد. چراکه همانطور که گفته شد، این استاد دانشگاه همواره در طول حیات سیاسی خود از منتقدین جدی دولت ها بوده است. چنانکه در دوره حفیظ الله امین نیز به دلیل انتقادهای خود بر دولت زندانی شده بود و همچنین از منتقدین جدی دولت حامد کرزی و اشرف غنی و افرادی چون قسیم فهیم نیز بود. در همین رابطه، عمران فیروز، روزنامه نگار و نویسنده اتریش-افغانی گفت که استاد جلال “همچون رژیم پیشین، ]اینبار[ قویا و به دلایل درستی از طالبان انتقاد کرد. اکنون او در دست طالبان است. هر کسی که به آزادی بیان اهمیت می دهد باید برای آزادی او تلاش کند.” همچنین، مجیب مشعل، روزنامهنگار افغان دیگر از نیویورک تایمز، گفت: «استاد جلال از معدود افرادی بود که به طور مداوم در مورد فساد سیستم، هم در زمان کرزی و هم [رئیسجمهور پیشین اشرف] غنی صحبت می کرد.”
فیض الله جلال، متولد ۱۹۶۳ و استاد روابط بین الملل دانشکده حقوق دانشگاه کابل در افغانستان است که بیش از ۲۸ سال سابقه تدریس را دارد. علاوه بر تجربه در مسندی استادی به عنوان معاون پوهنتون کابل و معین امور علمی وزارت تحصیلات عالی افغانستان در دولت قبلی بوده است. فیض الله جلال همواره از منتقدین جدی دولت های قبلی افغانستان و مدافع حقوق زنان، آزادی بیان و برابری و عدالت بوده است. چنانکه او در مورد زنان معتقد است که زنان نه ادعای خلافت دارند، نه ادعای پیامبری و نه ادعای امامت. بلکه زنان می خواهند در حیات سیاسی مشارکت داشته باشند. علاوه بر این، او در بین شاگردانش به عنوان مبارز برای آزادی و انتقاد در برابر حکومت های فاسد یاد می شود. مسئله ای که در کلاس های درس او محور اصلی تدریسش را تشکیل می داد.
جلال و خانوادهاش در طول سال ها به دلیل فعالیت های سیاسی خستگی ناپذیر خود از حملات متعدد جان سالم به در برده اند. به گفته حسینه دختر استاد جلال، پس از تصاحب قدرت توسط طالبان، پدرش پیشنهاد خروج از کشور را رد کرده و می گفت “چگونه می توانم مردم خود را ترک کنم؟ من آنها را در اولین دوره از حکومت طالبان یا جنگ های داخلی ترک نکردم، اکنون چگونه می توانم آنها را ترک کنم؟”طبق گفته های حسینه، که او پس از تهاجم شوروی به افغانستان زندانی شد و چندین بار تحت اولین رژیم طالبان در دهه ۱۹۹۰ دستگیر شد.
سرنوشت تاریک آزادی بیان تحت تسلط نظام طالبانی
بیست سال گذشته به واسطه فعالیت پررنگ رسانه ها افغانستان دور تازه ای از رشد و فعالیت رسانه ها و مهم تر از آن آزادی بیان را به خود دید. این در حالی است که حضور پررنگ جامعه جهانی نیز این روند را تقویت کرد. چنانکه آزادی بیان از مهم ترین و تاثیرگذارترین دستاوردهای دو دهه اخیر افغانستان شناخته شد و به نظر می رسید علی رغم تهدیدات جدی امنیتی این مسیر با قدرت رو به جلو در حرکت است.
اما سقوط غیرمنتظره و دردناک کابل در ۱۵ آگوست، به یکباره تمام آنچه افغانستان با دادن قربانی های بسیار به دست آورده بود به کام فروپاشی کشاند. از طرف دیگر، ماهیت گروه طالبان و مخالفت جدی آنها با آزادی بیان و فعالیت آزادانه رسانه ها، موج تازه ای از نگرانی ها را ایجاد کرد که گذر زمان این نگرانی ها را به جا توصیف می کند. در این میان، طالبان هرچند در همان روزهای نخست حضور در کابل مدعی شدند که به آزادی بیان اعتقاد دارند اما واقعیت های جامعه افغانستان در این چهارماه روایتگر چیز دیگری است. اقدامات طالبان تاکنون نشان دهنده تعهد اندک به آزادی بیان و عزم شدید برای خفه کردن صداهایی است که برای برابری و عدالت می جنگند دارد. رویکردی که با ماهیت طالبان همخوانی دارد.
در همین رابطه، سازمان گزارشگر بدون مرز و انجمن آزاد رونامه نگاران افغانستان در گزارش جدیدی که در ۲۱ دسامبر منتشر شد، از توقف فعالیت ۲۳۱ رسانه و بیکاری شش هزار و ۴۰۰ خبرنگار و همکار رسانه ای در پی به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان خبر دادند. همچنین، در تازه ترین رده بندی جهانی آزادی بیان که اوایل دسامبر منتشر شد، افغانستان در رده ۱۲۲ قرار گرفت. با این وجود، افغانستان که در فاصله سال های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ به جامعه بدون صدا و تصویر شهرت داشت، به نظر می رسد اکنون نیز طالبان قصد دارد افغانستان را باری دیگر به جامعه ای تک صدایی تبدیل کند. چنانکه با بازداشت فعالان مدنی و محدودیت شدید بر رسانه ها در این مسیر قدم برداشته اند. اما طالبان برای رسیدن به جامعه ای همسو با افکار خود اکنون با چالشی بزرگ و قوی مانند نسل جدید افغانستان رو به رو هستند که به هر شیوه ای برای عدالت خواهی و آزادگی در حال مبارزه هستند. زنان این روز های افغانستان نماد این نسل هستند که پس از تسلط طالبان با اندک ابزار اما روحیه ای قوی و عزمی راسخ در برابر طالبان به شیوه های مختلف ایستاده اند. امری که طالبان یا درک نکرده و یا هم باسرکوب قصد در خفه کردن این صداها دارند.
در پرتگاه سقوط: بازداشت استاد جلال نمود عینی بازگشت به دهه نود میلادی
در نهایت، بازداشت شخصیت های برجسته همچون فیض الله جلال از سمت طالبان با ادعای توهین به نظام و یا هم کرامت انسانی پیامدهای جبران ناپذیری بر پیکره آزادی بیان و صدای عدالت خواهی و برابری وارد خواهد کرد و از طرف دیگر منجر به تثبیت و قدرت مند تر شدن قرائت بسته جبهه مقابل خواهد شد که نهایتاً فرهنگ مبارزه و عدالت خواهی را در افغانستان از بین خواهد برد و جامعه ای منزوی را به بار خواهد آورد. از طرف دیگر، این بازداشت اما می تواند چشم انداز شناسایی بین المللی طالبان و تداوم کمک های مالی و بشردوستانه به افغانستان را تحت شعاع خود قرار دهد. چراکه این نگرانی را تشدید می کند که طالبان تغییر نکرده بلکه در حال اعمال همان حکومت خشن و سرکوبگر مانند آخرین دوره قدرت خود در سال ۱۹۹۶-۲۰۰۴ هستند.
به طور کلی باید گفت از زمان روی کار آمدن طالبان، با اشاعه ی خفقان سیاسی و اجتماعی در کشور، فعالان مدنی، منتقدان و معترضان از یک سو و مطبوعات و همچنین صنعت خبر و رسانه در افغانستان از سوی دیگر روزهای تاریک و نگران کننده ای را سپری می کنند. تلاش طالبان برای به دست گرفتن و تسلط بر فضای خبر و رسانه ، واکنشی معمول و متداول از سوی گروه های رادیکال و بنیادگراست و اولین نشانه ها از نمایان شدن دیدگاه بست و تنگ نظریِ آنها به آزادی بیان و رسانه را در انتشار عکس هایی از حضور چندین نیروی طالب در پشت سر مجری تلویزیون آنهم با در دست داشتن اسلحه و با حالتی تهاجمی و تهدید کننده برای اشاعۀ رعب و وحشت عنوان کرد. همچنین منع زنان از ادامه کار در این حیطه و یا اعمال قوانین و موازین اسلامی خاص و تحدید فضای رسانه ای از موارد دیگر است که وعده های پوچ و تو خالی این گروه را تداعی می کند. افغان های معترضی که به خیابان ها ریخته اند، به طور قابل توجهی از ترس آینده، با ارعاب، آزار و اذیت و خشونت – به ویژه علیه زنان – مواجه می شوند. چندین روزنامه نگار که سعی در پوشش خبری اعتراضات داشتند، از بازداشت، ضرب و شتم و مصادره تجهیزات خود خبر داده اند. یا وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان در نشستی با خبرنگاران در اواخر سپتامبر ۲۰۲۱، مقررات وموازینی رسانه ای را توزیع کرد که مفاد آن چنان گسترده و مبهم بود که عملا هرگونه گزارش انتقادی در مورد طالبان را ممنوع می ساخت. در همین رابطه پاتریشیا گاسمن اشاره کرد: «علیرغم وعده های طالبان برای اجازه دادن به فعالیتِ رسانه هایی که «ارزش های اسلامی» را رعایت می کنند، قوانین جدید آزادی رسانه ها را در کشور دچار خفقان می کند. مقررات طالبان به قدری گسترده است که روزنامه نگاران خودسانسوری کرده و از افتادن به زندان بیم دارند.»
به هرروی شاید بتوان گفت سرکوب منتقدان و برهم زدن اعتراضات جمعی و یا دستگیری افرادی چون استاد جلال دو نکته را متذکر می شود: اول آنکه طالبان با این دست حرکاتِ واکنشی نشان می دهد که نه تنها در ذات و بن مایه خود دربردارندۀ ساختاری افراطی و دگماتیک است که چون گذشته تنها در پی اعمال موازین سخت گیرانه و غیرانسانی می باشد، بلکه حکومت جدید آنها نیز فرم و قالبِ جدید از رژیمی غیرمشروع و احتمالا نمود یافته در بدنۀ حکومتی دیکتاتوری و تمامیت خواه خواهد بود. رژیمی که هیچ گونه انتقادی حتی مسالمت آمیز و آرام را برنتابیده و درصدد سرکوب و خاموش کردن صدای معترضان برخواهد آمد. طالبان بارها تاکید کرده اند که به حقوق بشر احترام می گذارند، اما این ادعاها کاملا با آنچه در حال حاضر در شهرهای سراسر کشور می بینیم و می شنویم در تضاد است.
اما نکتۀ دوم شکننده بودنِ شرایط آزادی بیان و همچنین تهدیدِ مخالفان و منتقدان به امارت اسلامی طالبان در زمانیست که این گروه هنوز از سوی جامعه بین الملل به رسمیت شناخته نشده و برای مشروعیت یافتن از سوی جامعه جهانی بی وقفه دست و پا می زند. بدین ترتیب تا رسیدن زمانِ موعود، لاجرم راهی جز خاموش کردن صدای مخالفان خود ندارد تا بدین طریق افکار عمومی و فضای جامعه را بسته و بدون تلاطم نگاه دارد. گرچه این ها همه در حالیست که شروط جامعه جهانی برای به رسمیت شناختن طالبان احترام به حقوق بشر و تمامی اقلیت ها و اقشار جامعه است؛ لیکن اقدامات تلافی جویانه و سرکوبگرانه ای از این دست نگرانی هایی را تشدید خواهد کرد مبنی بر آن که: گروهی تندرو که پیشتر مخلِ نظم و امنیت جامعه بوده و اکنون به حکومت رسیده اند، نه تنها قادر به مذاکره با دشمنِ سابقِ خود (ایالات متحده)، تسخیر و تصرف کشور، و اشاعۀ سلطه و اقتدار خود بر یک جامعه بوده و می باشند، بلکه برای رسیدن به سرمنزل مقصود (رسمیت بخشیدن به حکومت مدنظر خود) از هیچ اقدامی کوتاهی نخواهند کرد و جامعۀ بین الملل نیز توان مقابله با استبداد و اختناقی که آنها با سرکوب عمومی ایجاد می کنند را نخواهد داشت.