سایه اندیشه مردسالارانه بر زیست اجتماعی و سیاسی زنان پشتون
۲۰ دی(جدی)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۱/۱۰
تاریخ افغانستان ملو از سخت گیری ها و اعمال محدودیت های شدیدی برزنان این کشور بوده است. عدم آموزش، محصور کردن زن در خانه و عدم برخورداری از حقوق اولیه از شرایط دشوار برای زندگی زنان این کشور بوده است که به شدت تحت تأثیر سنت ها و نظام مردسالارانه افغانستان قرار گرفته اند. در این میان، زنان پشتو به واسطه سنت ها و رسوم این قوم از محدودیت های بیشتری برخوردار هستند که شکل افراطی دین آن را سخت تر هم کرده است. هرچند در طول تاریخ زنانی از این قوم بوده اند که در برابر حق خود ایستاده و جنگیده اند. دو دهه گذشته نیز افغانستان شاهد حضور پررنگ و معنادار زنان پشتون بوده است که سنت های سخت گیرانه هرچند مانع بزرگی برای فعالیت شان بوده اما آنها را در رسیدن به اهداف شان متوقف نکرده است. اکنون که طالبان به قدرت بازگشته اند زندگی این زنان به ویژه در مناطق روستایی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. از همین روی در این گفت و گو با سید علی موسوی چکاوک، محقق، نویسنده و شاعر اهل افغانستان نگاهی انداخته ایم به جایگاه زن در سنت پشتونی و سرنوشت آن در تحت نظام امارت اسلامی.
۱ .زنان افغانستان همواره در طول تاریخ محکوم به تبعیض های جنسیتی و محدود شدن از حقوق اولیه خود بود اند. به عنوان پرسش نخست چه عوامل اجتماعی-سیاسی و فرهنگی منجر به نقش و جایگاه ضعیف زنان در افغانستان شده است؟
بلی همچنان که اشاره کردید زنان در طول تاریخ نه تنها در افغانستان بلکه در سراسر تاریخ جهان مورد ستم قرار گرفته و از حداقل حقوق انسانی شان برخوردار بوده است.امروز نیز زن در غرب اسیر است و در شرق بیچاره، در غرب عروسک جنسی است و در شرق کنیز تولید نسل.در افغانستان نیز نه تنها در بین اقوام و قبایل پشتون بلکه بصورت عموم در حق زنان جفا صورت گرفته و صورت می گیرد. البته در بین پشتون ها این موضوع بیش تر و شدیدتر است.اینکه پرسیدید چه عواملی باعث شده است در افغانستان این مظالم همچنان ادامه یابد، ریشه های اقتصادی، فرهنگی، دینی و … زیادی دارد. نخست اینکه این موضوع میراث شومی است که از گذشته ی تاریخی ما به ارث رسیده است. فرهنگ باستانی و تاریخ ما مملو از تحقیر و توبیخ به زنان است. اینکه بزرگترین شاعران ما می گویند:
زن و اژدها هردو در خاک به
جهان پاک از این هردو ناپاک به
اگر نیک بودی سرانجام زن
زنان را مزن نام بودی نه زن
انسان متوجه می شود که ما گذشته ی تاریخی خوبی در باره زنان نداشته ایم.
۲ .در این میان زنان پشتون از محدودیت ها و تبعیض های جنسیتی بیشتری رنج برده و می برند. باتوجه به این مسئله نقش زن در سنت های جامعه پشتون چیست؟ این جوامع زنان را چگونه تعریف کرده اند؟
به هر صورت چنانچه گفتید این مظالم و اتلاف حقوق زنان در بین قبایل پشتون بیشتر است.علت اولی اش همان رسوبات فرهنگی شومی است که گفتم ما به ارث برده ایم.دوم پشتون ها قبایل سنتی اند و پدیده تعصب و غیرت در بین قبایل و عشایر بسیار شدید است. آنها به مردان جوان ارزش و حقوقی قایل نیستند چه رسد به بانوان و آنهم بانوان جوان. تنها ارزشی که به زن قایل اند مادر است و آنهم جنبه عاطفی دارد نه جنبه حقوقی.
تعصب شدید دینی و مذهبی در بین پشتون ها نیز بر این موضوع مضاف شده است و آنها این مظالم و استبداد شان را طوری جنبه مذهبی می دهند و شاید حتی محصور کردن زنان و سلب آزادی های انسانی و ضایع نمودن حقوق آنها و حتی تحقیر و خشونت علیه زنان را نوعی ثواب بپندارند. موضوع دیگر در بین قبایل پشتون مقوله ی(زن و زمین) است که آنها زن و زمین را جزو مایملک شان می دانند و به زن نگاه مالکیتی دارند و آن را کالایی در دست شان می دانند به همین خاطر است که در بین پشتون ها یک بیوه حق ندارد شوهر کند الا با برادر شوهر قبلی چون او مال همان خانواده است.
زن در پشون ها ارث نمی برد چون او انسان مساوی با وارثین مذکر نیست.اصطلاح (بد دادن) را حتماً شنیده اید که زن را در حل منازعات قومی به طرف مقابل بدون رضایت زن هدیه یا فدیه می دهند و به ازدواج وارث مقتول یا مدعی می رسانند و این رسم و رواج های زشت.
۵ .از سوی دیگر ، نقش مذهب به عنوان اصلی ترین و کلیدی ترین عنصر جامعه پشتون در تعریف هویت زن افغان(اشاره به قومیت) چیست؟
سوالی دیگری که اشاره کردید راجع به نقش دین و ماهیت مذهبی پشتون ها و بخصوص طالبان در مورد زنان باید به عرض برسانم که این رفتار های غیر انسانی و ضیاع حقوق زنان یک موضوع غیر اسلامی است. پشتون ها و طالبان دیدگاه های قومی و قبیلوی شان در مورد زنان را تحت نام دین و مذهب اعمال می کنند.
در اسلام و مذهب حنفی که دین و مذهب اکثر پشتون ها است، زنان از حقوق و مزایای اجتماعی سیاسی و فرهنگی برخوردار اند. در اسلام زنان حق آزادی، حق مالکیت، حق تحصیل، حق انتخاب شوهر و … الی آخر دارد اما این پشتونوالی و فرهنگ غلط افغانی است که این همه مظالم را علیه زنان بیچاره و خواهران ما به نام دین اعمال می کنند.
۴ .به طور کلی، نقطه عطف حضور زنان اجتماعی زنان پشتون را در چه بازه زمانی و توسط چه فعالیت هایی می توان دید؟ به عبارت دیگر، زنان پشتون چگونه به خودآگاهی و مبارزه برای جایگاهشان در اجتماع پرداختند؟
نقطه عطف حضور زنان در جامعه افغانستان و تلاش برای آزادی و رسیدن به حقوق شان در زمان سلطنت و اصلاحات امان الله خان صورت گرفت ولی همانطوری که می دانید به شدت از طرف جامعه سنتی و متعصب افغانستان رد شد و حتی همین اصلاحات باعث سرنگونی دولت او شد. بعد از آن نیز گاهی به شکل صوری ونمایشی به زنان توجه شده و حتی زنان وزیر و عضو کابینه بوده اند اما متاسفانه اینها همه نمایشی و روبنا است کار زیر بنایی نشده است.کار زیر بنایی واساسی این است که اول ما فرهنگ زن ستیزی را در خانه و شهر مان از بین ببریم اول زن را منحیث یک انسان و یک شهروند برابر با مرد بدانیم.
زنان را مایه شرم نه بلکه مایه ی افتخار و نصف جامعه بدانیم محترم نه که صاحب حقوق و یک طرف قضیه قبول کنیم بعد مثل مردان به همه حقوق شان می رسند و دین و مذهب را یکسان بالای زن و مرد تطبیق کنیم.
۵ .باتوجه به اینکه پشتونوالی مبنای اصلی جامعه پشتون را تشکیل می دهد، این سنت چقدر برای زنان پشتون محدودیت آفرین بوده است؟ از طرف دیگر، ظرفیت این سنت برای برجسته کردن نقش زنان پشتون چگونه است؟
و بالآخره حرف آخر اینکه تا پشتونوالی است تا تعصب دینی و قرائت خشن قبیلوی غیر اسلامی است تا تفکر مالکیت بر زن است تا نگاه شهروند درجه دو به زن است، بانوان بیچاره ما روی حقوق و آزادی و مالکیت و پیشرفت را نخواهند دید و این وضع اسفبار ادامه خواهد داشت.
اول به زن منحیث یک انسان و شهروند برابر با مرد نگاه کنیم بعد به دختران مان چون پسران حق تحصیل و آگاهی قایل شویم و عملا برابر رفتار کنیم در مورد پسران و دختران بعد برای زنان حق انتخاب شوهر، حق مالکیت حق چگونه زندگی کردن و … بدهیم آنوقت راه ها برای تامین حقوق زنان باز می شود و ممکن است روزی برسد که مانند مردان ما از حقوق و مزایا و فرصت های یکسان مستفید شوند. گرچه مردان هم در افغانستان حال خوشتری از زنان ندارند.