بی تدبیری طالبان در حفظ نیروی انسانی پویا و تحریک حسگرهای مداخلۀ جویانۀ اسلام آباد

۲۶ جدی (دی) ۱۴۰۰ – ۱۶/ ۱/ ۲۰۲۲
در تاریخ ۱۴ ژانویه ۲۰۲۱ و به دنبالِ اظهارات عمران خان، نخست وزیر پاکستان در سومین نشست کمیتۀ «اپکس» مبنی بر گسیل داشتنِ نیروهای انسانی آموزش دیده و متخصص از پاکستان به افغانستان جهت حل بحرانِ این کشور، شاهد واکنش های بسیاری نسبت به سیاست هایِ مداخله جویانۀ بی پایانِ پاکستان در افغانستان بودیم. چنانچه به باور بسیاری از ناظران سیاسی و منتقدان، این دست رویکردهایِ نفوذی تنها نشان از اهدافِ آشکار اسلام آباد در بسطِ تمایلات مداخله جویانه و نمودی علنی از اشغالِ نوینِ افغانستان آنهم در بحبوحۀ شرایطی بحرانی از نابه سامانی های جاری و ناکارآمدیِ حکامِ نالایق جدید این کشور است. اَشکال و تاکتیک های مداخله گرایانۀ اسلام آباد در افغانستان دامنه ای از مشاوره و القائات فکری- ایدئولوژیک و ترویج نفوذ نرم جهت تسهیل ورود به تصمیم گیری در امور داخلی تا حمایت های نظامی و مالی را در بر می گیرد.
درهمین راستا امرالله صالح معاون سابق رئیس جمهور پیشین افغانستان در صفحۀ فسبوک خود چنین نوشت: “جابجایی کارمندان و کادرهای ملکی پاکستانی در اداره های افغانستان به این معناست که نیمۀ کمبود و گمشدۀ طالبان تکمیل می گردد.” همچنین ناهید فرید عضو پیشین مجلس نمایندگان نوشته است که پاکستان سال ها با صدور« بنیادگرایی و دخالت آشکار» در امور افغانستان یکی از بنیادی ترین موازین مناسبات بین المللی را که حسن همجواریست، زیرپا گذاشته است. این سخنان نشان از به حاشیه کشاندن استعدادهای بومی و جایگزینی آنها با مهره های پاکستانی داشته چنانکه اسلام آباد به دنبال منابع و تسلط بر آزادی های شهروندان افغان است.
درکل به نظر می رسد عمران خان اصرار دارد به هر نحوِ ممکن خود را ناجیِ افغانستان و پیشوایِ مهمی در گذار این کشور از تحولاتِ جاری نشان دهد. بدین ترتیب با وجود هزاران افغان واجد شرایط اما بیکار، اسلام آباد درصد است نیروی انسانی خود را به افغانستان روانه کند. این ها همه درحالیست که پس از قدرت یابی مجدد طالبان از اوت ۲۰۲۱ به این سو درصد زیادی از نیروی انسانی کارآمد و فعال افغان بیکار شده، با مشکلاتِ کمبود پول نقد و عدم دریافت پرداخت حقوق مواجه گشته، و در یک قدمیِ سقوط به بحرانِ گرسنگی و فقر هستند. اسلام آباد از این شرایط کاملا آگاه است اما چوب به آتشِ بحران های سربرآورده و ملتهب در افغانستان می اندازد.
پُر واضح است که مشکلِ حال حاضر در افغانستان که مستلزم راه حلی فوری و عاجل می باشد، نیاز به نیروی انسانی فعال، کارآمد و یا گسترده نیست؛ چرا که کشور به لحاظ نیروی مستعد برای آموزش، پیشرفت، توسعه و آبادانی کشور تقریبا تامین است؛ لیکن آنچه سایر کشور هایِ ظاهرا خیرخواه و در باطن فرصت طلب قصدِ فهم و درکِ آن را ندارند، مشکلاتِ مالی و معیشتی ناشی از کمبود پول نقد و نبود وجوه مالی لازم برای گذران معیشت و زنده ماندن در مقابل بحران اقتصادی پیش رو در کشور است.
گرسنگی بیداد می کند. بسیاری از معلمان و سایر کارمندان بخش دولتی ماه هاست حقوق نگرفته اند. میلیون ها دلاری که برای حمایت از دولت پیشین در نظر گرفته شده بود قطع شده، میلیاردها دارایی دولتی بلوکه شده و تحریم های اقتصادی منجر به فروپاشی تقریبا کامل سیستم بانکی کشور شده است. باوجودِ چالش های مذکور، عمران خان به مقامات دولتی مربوطه دستور داده تا اعزام نیروی انسانی واجد شرایط و آموزش دیده به ویژه در رشته های پزشکی، فناوری اطلاعات، مالی و حسابداری، همکاری های دوجانبه با افغانستان را بررسی کنند. او همچنین خواهان گسترش همکاری با افغانستان در زمینه خط آهن، معادن، داروسازی و توسعه رسانه ها شد.
اسلام آباد و فرصت طلبی در پیاده سازی سیاست های نواستعماریِ
آنگونه که چندی پیش نیویورک تایمز در مطلبی منتشر ساخت و جرقه ای برای تقویت زیاده خواهی های عمران خان گردید، باوجودِ گذشت پنج ماه پس از تسلط طالبان بر افغانستان، این گروه همچنان با چالش های حکومت داری دست و پنجه نرم می کنند. رهبران طالبان قول دادند که پرسنل دولتی را در مناصب و مشاغل خود باقی گذارند و تنوع قومیتی را برای نقش های اصلی دولتی در اولویت قرار دهند؛ اما در عوض شاهد جایگزینی پست هایی در تمام سطوح مدیریتی با نیروهای نظامی و مذهبیون/علمای دینی طالبان بودیم. سایر کارمندان دولت نیز یا کشور را ترک کرده، یا از کار بیکار شده و یا از کارکردن با طالبان خودداری کرده و شکاف گسترده ای را در این کشور درمانده و شکننده باقی گذاشته اند.
به گزارش این روزنامه، حکومت طالبان با کمبود نیروی کاری متخصص مواجه است، چراکه در هفته های اول تسلط طالبان، تقریبا ۱۲۰۰۰۰ نفر -از جمله کارمندان دولت، بانکداران، دانشگاهیان و پزشکان- از طریق خطوط هوایی سازماندهی شده توسط ایالات متحده و سایر کشورهای خارجی افغاستان را ترک کردند. ذبیح الله مجاهد، سخنگوی ارشد طالبان، آمریکا را به تشویق خروجِ “متخصصان افغان” متهم کرده است. او ماه گذشته اظهار کرد: “دکترها و دانشگاهیان افغانستان نباید این کشور را ترک کنند، بلکه باید در حوزه های تخصصی خودشان کار کنند.” مجاهد با شناخت چالش های پرسنلی که دولت جدید با آن مواجه خواهد شد، تلاش کرد تا ایالات متحده را متقاعد کند که روند تخلیه خود را در ماه اوت متوقف کند. چنانچه به گفته او «افغانستان به تخصص افراد ماهر خود نیاز دارد. آنها نباید به کشورهای دیگر برده شوند.»
همچنین وحیدالله هاشمی، عضو ارشد شورای آموزش نیروهای نظامی طالبان مشکل کمبود نیروی کار متخصص را به فساد در دولت قبلی و نقشه خارجی ها برای خالی کردن افغانستان از نخبگان و نیروی متخصص مرتبط می داند. بدین ترتیب به نظر می رسد طالبان به جای تلاش برای مرتفع ساختن بحران فرار مغز ها و یا مهاجرت نیروهای متخصص و یا به کارگیریِ نیروی انسانیِ حاضر و پویا، درصدد انکارِ چالش های ایجاد شده، مقصر جلوه دادن کشورهای دیگر، و توجیه عملکرد نابخردانۀ خود هستند.
لازم به ذکر است مهاجرت دسته جمعی مشابهی از طبقه حرفه ای و ماهر افغان در دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ رخ داد، زمانی که شوروی عقب نشینی کرد و طالبان کنترل حکومت را از جنگ سالارانی که خلاء رهبری را پر کردند، گرفت. در آن زمان نیز همانند اکنون، طالبان ترجیح می دادند صفوف دولت را با جهادی ها و وفادارانشان پر کنند. اما این بار شرایط متفاوت است و جدا از پاک سازی های طالبان، برخی از کارمندان دولت نیز خود به شخصه سر کار حاضر نمی شوند. چنانکه چند نفر از آنها در مصاحبه ها اذعان کردند حاضر نشدن درکار یا به دلیل عدم دریافت حقوق و یا به این دلیل است که تمایل ندارند با کار برای طالبان، پرونده های معلق پناهندگی خود را در ایالات متحده یا اروپا لکه دار کنند.
نمی توان انکار کرد که با ظهور هر رژیم جدید، منصوبان جدیدی نیز روی کار می آیند، اما تفاوت چرخش قدرت در افغانستان این است که دولت جدید به مدت دو دهه به عنوان یک شورش اسلامی تندرو عمل کرده است، بنابراین کادر افرادی که رهبران را از آنها می گیرند، سربازان و علمای دینی تندرو هستن و نه کارشناسان سیاسی یا تکنوکرات ها. همچنین بسیاری از مذهبیونِ منتخب، فارغ التحصیلان مدرسه دارالعلوم حقانیه، یکی از قدیمی ترین و بزرگترین حوزه های علمیه پاکستان هستند. چنانچه سراج الدین حقانی، رئیس شبکه شبه نظامی حقانی که توسط اف بی آی به عنوان تروریست شناخته شد، به عنوان سرپرست وزارت کشور، نظارت بر پلیس، اطلاعات و سایر نیروهای امنیتی منصوب شد.. (Zia ur-Rehman and Schmall, 2022)
طالبان این گزارش را رد کرده و بلال کریمی، معاون سخنگوی طالبان گفت که گزارش نیویورک تایمز مبنی بر اینکه امارت اسلامی با کمبود نیرو مواجه است را تکذیب می کنیم. همچنین ذبیح الله مجاهد در واکنش به سخنان عمران خان اشاره کرده است: جوانان تحصیل کرده کافی برای کار در وزارت خانه ها موجود اند و نیازی به نیروی انسانی خارجی نیست. او در فایلی صوتی که منتسب به مجاهد می دانند می گوید که شما می دانید که کشورها در صورت نیاز می توانند نیروی انسانی را از خارج کشور بخواهند اما شکر خدا افغانستان از نظر نیروی کادر غنی است. اما او اذعان کرد که همکاری در بخش های اقتصادی، بازرگانی و مالی را می پذیرد.
افغانستان در میانۀ ستمِ طالبانی و بحران اقتصادی
سقوط کابل افغانستان را وارد دور جدیدی از مسائل و مشکلات کرد. در این میان بحران اقتصادی به وجود آمده کشور را با کابوس ترسناک دیگری مواجه ساخت. خالی شدن بانک ها و متوقف شدن کمک های جهانی برای کشوری که حدود ۷۵ درصد بودجه آن از طریق جامعه جهانی تامین می شد، در کنار خشکسالی های شدید و بیکاری گسترده افغانستان را به پرتگاه فروپاشی اقتصادی کشاند. آمارهای جهانی وضعیت افغانستان را سخت و شکننده توصیف می کنند. بیکاری بیداد می کند. مردم از شدت فقر گسترده شروع به فروش اموال و به ویژه کودکان خود روی آورده اند. ۹۵ درصد افغان ها غذای کافی ندارند.
در نتیجه، این وضعیت گزینه فرار و ترک کشور را برای همه اقشار به ویژه نیروهای متخصص، فنی و نخبگان کشور تقویت کرده است. علاوه بر بحران اقتصادی موجود، ماهیت طالبان و بی توجهی این گروه به مسائل حقوق بشری تقلا برای فرار از کشور به ویژه برای تحصیلکردگان افراد متخصص را بیشتر کرده است. چنانچه دیده بان حقوق بشر در روز پنجشنبه ۱۳ ژانویه در گزارش جهانی ۲۰۲۲ خود اعلام کرده است که، تسلط طالبان بر افغانستان بحران حقوق بشری و فاجعه انسانی را در این کشور سرعت بخشیده است. چنانکه طبق این گزارش، با روی کارآمدن طالبان بسیاری از دستاوردها و پیشرفت ها در زمینه فعالیت زنان و آزادی بیان محدود و یا به تعویق افتاده است.
از زمان روی کارآمدن طالبان فعالیت بسیاری از رسانه ها متوقف و محدود شده اند؛ چنانکه نزدیک به ۷۰ درصد رسانه های افغانستان تعصیل و بسیاری از کارمندان دولت و نیروهای متخصص به ویژه زنان اجازه حضور در مشاغل را ندارند. بسیاری از مکاتب دخترانه که مکان تربیت نیروهای حرفه ای برای آینده کشور هستند هنوز بسته اند. پاتریشیا گاسمن مدیر بخش آسیا در دیده بان حقوق بشر گفت: افغان ها بین ظلم طالبان و قحطی گیر افتاده اند. دولت های درگیر در مسائل افغانستان از دو دهه گذشته باید کمک های بشردوستانه و خدمات اساسی از جمله صحت و آموزش را تامین و در عین حال از اهرم های خود برای فشار برای پایان دادن به نقض حقوق بشر از سوی طالبان استفاده کنند. (hrw, 2022)
به هرروی در حالی که رهبران طالبان ایالات متحده را مسئول سقوط اقتصاد می دانند. اما برخی از تحلیلگران می گویند که حتی اگر ایالات متحده دارایی های دولتی افغانستان را آزاد کند و تحریم ها را لغو کند، وزارت مالیه دانش فنی لازم برای احیای سیستم بانکی ورشکسته کشور را ندارد.
از دست دادن سرمایه انسانی به موازات بحران مالی
گرچه مقامات طالبان از عدم کمبود نیروی انسانی متخصص و ماهر دم میزنند به هر حال نمی توان منکر شد که ظهور مجدد حکومت طالبان باعث خروج هزاران افغان کارآزموده و ماهر از کشوری شده است که در حال حاضر یکی از توسعه نیافته ترین کشورهای جهان محسوب می شود. چنانچه باروی کار آمدن مجدد طالبان و در حالی که شورشیان همچنان به کنترل خود ادامه دادند، افراد “ماهر و مجرب فراوان” “به هر نحوی در جریان روند فرار مغزها قرار گرفتند که این مسئله حتی طالبان در جایگاه اداره یکی از فقیرترین کشورهای جهان را با نگرانی مواجه ساخته است. خروج استعدادها از کشور، دستاوردهای اندکی که در طی ۲۰ ساله ملت سازی به دست آمده بود را از بین می برد.
و یا همانطور که فارین پالیسی اشاره کرد، رژیم سرکوبگر طالبان “همان افرادی را که برای اداره کشور به آنها نیاز دارند را بیرون راند.” زیرا در همان ابتدای امر، درحالی که سربازان طالبان در جستجوی افرادی که در کنار نیروهای ایالات متحده و ناتو کار می کردند، خانه به خانه می گشتند، افغانستان در معرض خطر “از دست دادن بهترین” نیروی کار بسیار تحصیل کرده و ماهر خود قرار گرفت. چنانچه بسیاری از افغان های فراری «کارمندان سابق دولت، فعالان حقوق بشر، روزنامه نگاران و دیگر معماران جامعه مدنی» بودند که همراه با خانواده هایشان اکنون با «خطر تقریبا بی سابقه ای» مواجه شدند. از دگر سو و در بحبوحه تلاش های افراط گرایان برای جلوگیری از «بازگشت افغان های ماهر و واجد شرایط، به ویژه زنان به مشاغل خود»، هزاران نیروی انسانی به ویژه زنان متخصص و ماهر از ادامۀ فعالت در حرفه خود باز ماندند. (theweek, 2021)
بدین ترتیب می توان گفت درک غلط طالبان از شراط موجود باعث شده است تا به جای بازگرداندن افراد به مشاغل خود، تلاش برای بازگرداندن مهاجران، ممانعت از تشدید فزایندۀ جریان فرار مغزها و به کارگیری نیروی بومی و فعال، چشم یاری به بیگانگان داشته باشند. البته پاکستان قبله گاه طالبان، خاستگاه و مامن این گروه است، لیکن برای مردم افغانستان این دست رفتارهای مداخله جویانه تنها حاکی از سیاست های استعماری اسلام آباد و جاه طلبی های منطقه ای آن است.
جمع بندی
در کل علی رغمِ عدمِ آشناییِ دقیق طالبان با شیوه های نوین و دموکراتیکِ حکومتداری و به کارگیریِ اصلاحی، عادلانه و صحیح نیروی کار انسانی بالقوه و مستعد در جامعه درمسیر پیشبرد طرح های توسعه و عمران، باید گفت اتخاذ سیاست های غلطی چون وارد کردن نیروهای اضافی از سایر کشورها، ا-فرادی که از دل جامعه برنخواسته و طبیعتا دغدغۀ پیشرفت کشور را به ذاتِ نخواهند داشت- تنها باری بر دوش افغانستان بوده و با توجه به ماهیتِ وجودیِ کشورهایی چون پاکستان و غرض اصلی از نیاتِ به ظاهر خیرخواهانه ِ آنها، ورود جمعیت های تازه وارد به نامِ نیروی انسانی ماهر و متخصص، می تواند به کامِ فرصت طلبان تمام شده و تبعات فراوانی در آینده افغانستان به همراه داشته باشد.
دل سردی و ناامیدی مضاعف نیروی انسانی فعال و بیکار در کشور و جایگزینی آنها با بیگانگان تنها به شکاف های داخلی و تنش های اجتماعی فرهنگی، پایین آمدن سطح کیفیت زندگی و گسترش فقر و ناامنی در کشور دامن خواهد زد. توسل به نیروی کار کشورهای خارجی نه تنها موجب وابستگی به دیگری و از دست دادن استقلال و هویت در بلندمدت خواهد شد بلکه تربیت نسلی تحصیلکرده و دلسوز برای اعتلای کشور را سرکوب خواهد کرد که در نهایت، ماحصلی جز بقایای کشوری وابسته و تحت استعمار دیگران نخواهد داشت.
پاکستان در بهترین حالت و برای نشان دادن حسن نیت خود می توانست با پرداخت حقوق معوقه کارمندان و تزریق کمک های مالیِ برنامه ریزی شده و تحت نظارت جامعه جهانی برای چرخیدن مجدد چرخ های اقتصاد افغانستان مفید واقع شود؛ در غیر این صورت هرگونه عملکردی تنها مهر تاییدی بر رویکرد اشغالگرایانه و جاه طلبی های اسلام آباد برای گسترش نفوذ و مداخله خود در افغانستان خواهد بود.
طالبان نیز به جای تمرکز و تایید بر خانه نشین ساختن نیروی کار انسانی جوان و فعال من جمله زنان و یا تهدید به حذف و سرکوب افراد شاغل به واسطۀ توجیهات قومی-مذهبی، می توانست برای استفاده از نیروی بومی و محلی گام بردارد. اینچنین طالبان هم در جهت جلب اعتماد و رضایت افغان ها و هم درراستای اعتلای آبادانی افغانستان فعالیت خواهد کرد. لیکن با انتشار اخباری مبنی بر آغاز به کار روند استخدام کارمندان دولت به غیر از زنان، به نظر می رسد طالبان همچنان قصد دارد تفسیر خشن خود از اسلام، از جمله محدودیت های زنان در زندگی عمومی را علی رغم وعده های اولیه خود مبنی بر تساهل و مشارکت، اعمال کند.
به هرروی عدم شایستگی و نالایق بودنِ حُکامِ جدید افغانستان، دلیل بر عدم توانمندی و ظرفیتِ بالای نیروی انسانی مستعد و پویا نیست و فراهم کردن عرصه برای تسهیلات کار، اجرایی سازی روندی مقرر از پرداخت حقوق و دستمزد، و در کنار آن ایجاد فضایی برابر بدونِ تحریکات قومی مذهبی، می تواند حتی زمینه ساز بازگشت نیروهای متخصص و ماهر و پر کردن خلاء ناشی از کمبود نیروی انسانی کارآمد، واجد شرایط و تحصیل کرده باشد. در غیراین صورت تداوم وضع موجود و عدم انعطاف پذیری طالبان در محدودیت های خود از یک طرف و تشدید بحران اقتصادی در فضایی از کمبود نیروی متخصص برای برون رفت از این شرایط سخت، دولت نوپای امارت اسلامی را سخت به چالش خواهد کشید.
منابع:
– Hrw, (2022), “Afghanistan: Taliban Takeover Worsens Righrs”, https://www.hrw.org/news/2022/01/13/afghanistan-taliban-takeover-worsens-rights-crisis
– theweek, (2021), “Afghanistan hit by brain drain as ‘best and brightest’ flee Taliban rule”, https://www.theweek.co.uk/news/world-news/middle-east/954113/afghanistan-suffering-brain-drain-brightest-flee-taliban-rule
– Zia ur-Rehman and Schmall, Emily, (2022), “The Taliban Have Staffing Issues. They Are Looking for Help in Pakistan.”, https://www.nytimes.com/2022/01/13/world/taliban-members.html