سر تیتر خبرهافرهنگ و اجتماعمجلهیادداشت ها

زیبایِ خفته در غبار جنگ: نگاهی به وضعیت ولایت بامیان (۳)

۲۳ بهمن(دلو)۱۴۰۰-۲۰۲۲/۲/۱۲

نگاهی به ولایت بامیان، قلب هزاره جات

افغانستان کشوری است که سال ها نزاع و درگیری را به خود دیده است. جغرافیایی که به دلیل چندین دهه خشونت و تنش های قومی تکه تکه شده است اما با این حال این کشور مناطقی زیبا با فرهنگی غنی را در دل خود جای داده است. در این میان بامیان یکی از شهرهای زیبا، سراسر تاریخ و کهن افغانستان است که زیبایی ها و تاریخ و فرهنگ منحصر به فرد خود را دارد. اما سایه سال ها جنگ و خشونت، نبود برنامه ریزی های دقیق از سمت دولت آنچنان که باید موجب درخشش و زیبایی این ولایت نشده است. این در حالی است که بامیان از ظرفیت ها و پتانسیل های بسیاری برای رشد و شکوفایی برخوردار است.

ولایت بامیان یکی از سی و چهار ولایت افغانستان است. بامیان که به معنای “مکان نور درخشان/پرتو تابان” ترجمه شده در منطقه مرکزی افغانستان واقع شده است. بامیان از بزرگترین ولایت در منطقه هزاره جات افغانستان می باشد و پایتخت فرهنگیِ قوم هزاره است که در این منطقه گروه قومی غالب هستند. اقوام اصلی این منطقه هزاره و پس از آن تاجیک ها و پشتون ها هستند.مرکز ولایت بامیان نیز بامیان نامیده می شود. ولایات هم مرز با  بامیان عبارتند از: بغلان و پروان در شمال شرق. وردک و غزنی در جنوب شرقی؛ دایکندی در جنوب غربی؛ غور در غرب؛ سرپل در شمال غرب؛ و سمنگان در شمال. مرکز استان ۹۲۰۰ فوت یا ۲۸۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد. بیشترین میزان بارش معمولا در ماه های مارس تا آوریل با ۲۵ تا ۳۰ میلی متر رخ می دهد. مساحت کل این ولایت ۱۸۰۲۹ کیلومتر مربع است که ۲٫۸ درصد از خاک افغانستان را تشکیل می دهد. لازم به ذکر است بامیان در سال ۲۰۱۵ به عنوان پایتخت فرهنگی سازمان سارک معرفی شد. اما به غیر از مرکز ولایت، بامیان دارای شش ولسوالی به نام‌ های شیبر، سیغان، کهمرد، یکاولنگ، پنجاب و ورس است. این ولایت کوهستانی بوده و حدود ۹۰ درصد مساحت بامیان پوشیده با کوه است (سلسله کوه های «هندوکش» و «بابا» با قلل سر به فلک کشیده، در شمال و جنوب بامیان قرار دارند). محصولات عمده کشت شده در این استان گندم، جو، سیب زمینی(کچالو) و حبوبات است. این استان یکی از ولایت های کم بازده و کم محصول از نظر کشاورزی می باشد. قسمت اعظم زمین بایر است و با کمبود آب، مالکیت اندک زمین ها، ناامنی غذایی گسترده و کیفیت پایین خاک مواجه هستند. برخی از اماکن تاریخی این ولایت عبارتند از مجسمه های بودا، بند امیر، دره اژدر، شهر غلغله و شهر ضحاک، منطقه فیروز بهار، استوپه کلیگان، قلعه چهل برج، گوهرگین، کافری و چهل دختران، چهل ستون. (UNFPA,2013: 1). قابل ذکر است که کشت خشخاش هرگز بخش مهمی از اقتصاد بامیان نبوده و به احتمال زیاد بسیاری از کشت های تاریخی این محصول برای مصرف محلی بوده است اما انتقال مسئولیت اداری ولسوالی کهمرد از ولایت بغلان به ولایت بامیان باعث شد که بامیان در سال ۲۰۰۶ عملا عاری از خشخاش هم نباشد.

از نظرگاه تاریخی بامیان نیز که به «پرتو تابان» و «دره خدایان» نیز یاد می شود، یکی از قدیمی ترین شهرهای آسیای مرکزی و جنوبی است و از قرن سوم قبل از میلاد سکونت داشته. بامیان در قلب جاده ابریشم باستانی قرار داشت که زمانی تجارت چین را با اروپا و منطقه وسیع تر مدیترانه وصل می کرد و محل تلاقی زبان ها، باورها و سنت ها بود و در دل خود  بلندترین مجسمه های ایستاده جهان را که در صخره های قرمز در شمال شهر بامیان حک شده اند، جای داده بود. مجسمه های بودای بامیان در کنار هزاران غار ساخته شده توسط انسان در اطراف آن بامیان را از نظر تاریخی و معاصر به یکی از بزرگترین و باستانی ترین مکان های باستان شناسی در منطقه تبدیل کرده است. اما این مجسمه ها در اوایل سال  ۲۰۰۱ توسط طالبان ویران شدند. نام این شهر اولین بار در منابع چینی قرن پنجم ذکر شده است که در آن زمان راهبان و مسافران چینی از این مکان بازدید کرده اند. در آن زمان این شهر مرکز بازرگانی و بودیسم بود چنانکه دو مجسمه بزردگ بودا در این منطقه وجود داشت. اکنون بامیان یکی از امن ترین مناطق افغانستان است و در آموزش و ورزش دختران ازجمله اسکی در کوه های پوشیده از برف با شکوه هندوکش پیشگام و معروف است. بامیان یکی از آرام ترین شهرهای افغانستان و به واسطه مناطق جذاب گردشگری از مراکز مهم توریستی در افغانستان است که جاذبه های منحصر به فرد تاریخی و طبیعی را در دل خود جای داده است.

از طرف دیگر،ولایت بامیان بخشی از هزاره جات و مرکز جغرافیایی، تاریخی و اجتماعی-فرهنگی آن است. این گفته که بسیاری از هزاره ‌ها (اما نه همه) از نظر ویژگی ‌هایشان وابسته به نژاد مغول به نظر می ‌رسند، علاقه وافری بین سیاحان و دانشمندان بین قرن‌های ۱۸ تا ۲۰ ایجاد کرد تا در پی یافتن خاستگاه و منشأ آنها برآیند. دیدگاهی که برای مدتی پدیدار شد این بود که آنها نوادگان سربازان جنگجوی مغول، چنگیزخان هستند که در حدود سال ۱۲۲۱ به آن منطقه رسیدند و آنجا را ویران کردند. اما برخی دیگر براین باورند که هزاره ها خاستگاه و ریشه های بسیار قدیمی تری دارند و منشا آنها به مهاجرت اقوام مختلف ترک به این منطقه در حدود ۲۳۰۰ سال پیش باز می گردد. به باور آنها، هزاره‌  های امروزی آمیزه ‌ای کامل از نژادها و گروه ‌های قومی مختلف هستند که سربازان چنگیزخان و نوادگانش امیر تیمور تنها یک عنصر و جزئی از آن‌ ها هستند. به هرروی، هزاره جات به عنوان یکی از مناطق تک قومی در افغانستان بوده و اکثریت ساکنان آن هزاره هستند. دو ولسوالی سیغان و کهمرد که در سال ۲۰۰۳ افزوده شدند استثناهایی هستند که غالب جمعیت خود را تاجیک می دانند. نویسندگان در گذشته هزاره ها را به هفت یا هشت طایفه تقسیم کرده اند که شاید در میان آنها هزاره های شیخ علی اطراف بامیان مشهورترین باشند. هزاره ها غالبا شیعه امامیه هستند و این تمایز از پیروی اکثریت اهل سنت منبع درگیری مکرر با غیرهزاره ها بوده است. هزاره جات همچنین خانه اکثر شیعیان اسماعیلیه افغانستان نیز هست که عمدتاً در ولسوالی های بامیان، شیبر و یکاولنگ یافت می شوند. سادات یا سیدها نیز اقلیت قابل توجهی را نمایندگی می کنند. گروه مهمی از سیدها به قزلباش یا افشار معروف هستند که گفته می شود از میراث ترک و از نوادگان پادشاه ایران، نادرشاه، که در سال ۱۷۳۸ به افغانستان حمله کرد، هستند. (AREU,2004:7).

بامیان در آتش درگیری های حزبی

در اگوست ۱۹۸۸ مرکز ولایت بامیان به دست مجاهدین هزاره افتاد. این امر باعث تسهیل و تشویق وافر برای تشکیل یک سازمان منطقه ای شد. از این پس بامیان مرکز تحولات مهم سیاسی گردید. این امر محرک جدیدی به روند اتحاد بین سازمان های مجاهدین در منطقه تزریق کرد. این شهر میزبان نشستی نهایی بود که منجر به اعلام میثاق وحدت یا پیمان وحدت در ژوئیه شد. پایگاه اصلی حزب وحدت شهر بامیان در ولایت بامیان است و در ۱۸ ژوئیه ۱۹۸۹ یک قرارداد حزبی تحت عنوان میثاق وحدت مشتمل بر بیست ماده در بامیان منعقد شد. حزب جدید بر هویت هزاره بالاتر از همبستگی اسلامی تأکید می کرد. علاوه بر این، هدف اصلی حزب ایجاد وحدت بین تمام نیروهای متخاصم شیعه، ترویج اخوت دینی و ایجاد حکومت اسلامی بر اساس احکام قرآن و سنت بود. (در تلاش برای متحد کردن شش گروه شیعه شامل سازمان نصر، حرکت اسلامی، پاسداران جهاد اسلامی، جبهه متحد انقلاب اسلامی، سازمان نهضت اسلامی و سازمان نیروی اسلامی؛ ائتلافی از احزاب هزاره در سال ۱۹۹۰ به رهبری عبدالعلی مزاری تأسیس شد و مرکز آن در منطقه بامیان و وردک بود. مزاری در نبرد قدرت با استاد محمد اکبری که رئیس کمیته سیاسی وحدت بود پیروز شد.) در کنفرانسی در سال ۱۹۹۱، عبدالعلی مزاری به عنوان دبیرکل حزب انتخاب شد. محمد محقق نیز از سال ۱۹۹۲، زمانی که حزب وحدت به عنوان یکی از طرف های درگیر در جنگ داخلی افغانستان شرکت کرد، فرمانده ارشد نظامی حزب وحدت بود. پس از کشته شدن مزاری به دست طالبان در ماه مارس ۱۹۹۵، خلیلی به عنوان رهبر جدید حزب انتخاب شد. در ۱۳ سپتامبر ۱۹۹۸ بامیان، پایگاه اصلی حزب وحدت خلیلی، به دست طالبان افتاد. مبارزان حزب وحدت در ۲۱ آوریل ۱۹۹۹ شهر را پس گرفتند اما تا حدی به دلابل داخلی، طالبان موفق شدند بامیان را در ۹ می ۱۹۹۹ بازپس گیرند (refworld,2005:10).

به طور کلی به باور برخی تحلیلگران، حزب وحدت متحمل سه ضربه بزرگ بود: ۱- نخستین ضربه با کشته شدن مزاری به دست طالبان در ماه مارس ۱۹۹۵ مشخص شد. ثانیا، در اوت ۱۹۹۸، شهر شمالی مزار شریف توسط طالبان تسخیر شد. این شهر دومین مرکز مهم اتحاد شمال پس از سقوط کابل بود و همچنین تمرکز عمده نیروهای وحدت و هزاره های غیرنظامی را در خود جای داده بود. حزب وحدت در سال ۱۹۹۷ نقش کلیدی را در دفع حمله طالبان به شهر داشت و هزاران هزاره قتل عام یا زندانی شدند. ثالثا، طالبان طی چند هفته در اقدامی شگرف دیگر بامیان، مقر حزب وحدت را تصرف کردند. این پایان حیات سیاسی حزب وحدت به عنوان یک سازمان سیاسی منسجم بود. به عبارتی سقوط این دو شهر چیزی بسیار بیشتر از شکست های نظامی بود. کادرهای سیاسی و نظامی حزب به کشورهای همسایه گریختند. حزب وحدت پس از سقوط مزار و بامیان به دست طالبان، به دلیل تلفات زیاد در صفوف و در سطوح رهبری خود، نتوانست وزن سیاسی و نظامی گذشته خود را بازیابد (Ibrahimi, 2009:8).

نگاهی به شرایط اقتصادی و امنیتی بامیان

وزارت احیا و انکشاف دهات افغانستان در سال ۲۰۰۶ گزارش ” استراتژی های احیا و بازآفرینی اقتصاد روستایی منطقه ای” (RRERS) را برای هر یک از ولایات افغانستان صادر کرد. بر اساس مشخصات ولایتی بامیان، این منطقه یکی از فقیرترین، کوهستانی ترین، کم بازده ترین در محصولات کشاورزی، با کمبود آب، ناامنی غذایی و بدترین کیفیت خاک در افغانستان بوده است. این گزارش دقیقا با این سخنان آغاز می شد که در واقع به نظر می رسد جای چندانی برای خوش بینی وجود ندارد.  اکنون نیز بحران اقتصادی پس از سقوط کابل که به یکبار سربرآورد، دامنه نفوذ خود را به تمام افغانستان گسترش داد. چنانکه بامیان نیز از آن متاثر شد. به طور مثال، سیب زمینی یکی از عمده ترین محصولات زراعتی بامیان است که همه ساله توسط کشاورزان کشت می شود. خاک و آب و هوای این استان مرکزی مناسب برای کشت سیب زمینی است. از این رو بسیاری از آنها سیب زمینی می کارند. این محصول زراعتی بامیان از نظر طعم، اندازه و کیفیت شهرت فراوانی دارد و حتی در خارج از کشور تیز از شهرت خاصی برخوردار است. اما امسال وضعیت کشت این محصول در بامیان رضایت بخش نیست. چنانکه بیش از این سالانه بیش از ۳۵۰ هزار تن سیب زمینی در بامیان تولید می شد امسال اما آماری وجود ندارد و به نظر می رسد برداشت این محصول برای کشاورزان این منطقه به مشکل خورده است. به طوری که به گفته کشاورزان در برخی موارد امسال محصول سیب زمینی تقریبا به نصف کاهش یافته است. درواقع، فقر فعلی در افغانستان همه را تحت تاثیر خود قرار داده است. زندگی افراد بی شماری در خطر گرسنگی است و فاجعه اقتصادی و گرسنگی ناشی از آن در کمین بیش از نیمی از شهروندان افغانستان است(Khalid,2021).

 اما وقتی صحبت از سیاست و امنیت به میان می آید، به نظر برخی ناظران سیاسی وضعیت بامیان به طور قابل توجهی بهتر از بسیاری از ولایات دیگر افغانستان بوده است. چنانچه به گفتۀ برخی تحلیلگران، این ولایت به عنوان یکی از صلح آمیزترین ولایت ها در افغانستان پس از سال ۲۰۰۱ در نظر گرفته می شود. با این وجود، باید توجه داشت که بامیان، به عنوان مرکز هزاره جات و خانه هزاره ها، پیشتر و در زمان حکومت کمونیستی، بین فرماندهان محلی در طول جنگ داخلی و در زمان طالبان، رنج بسیار زیادی را متحمل شده بود. در سال ۲۰۰۵ حبیبه سرابی به عنوان والی این ولایت منصوب شد که اولین و تنها زنی در افغانستان بود که این سمت را داشت. همچنین در سال ۲۰۱۰، چهار نماینده (از جمله یک زن) در ولسی جرگه رأی دادند. به طور کلی وضعیت سیاسی بامیان نسبتا باثبات تر بوده است، به ویژه اگر آن را با برخی از مناطق دیگر افغانستان مقایسه کنیم. اما منابعی مانند آژانس خبری پژواک افغانستان به چگونگی رشد نارضایتی جمعیت محلی از پروژه های انکشافی در منطقه اشاره داشتند: فقدان برق رسانی قابل اعتمااد و پایا، شبکه های جاده ای، مراقبت های بهداشتی درمانی و بیکاری نگرانی های فزاینده ای بود که باعث می شدند برخی از شهروندان دولت را به دلیل محرومیت خودسرانه بامیان از بودجه سرزنش کنند.

 اما به طور کلی به نظر می توان گفت بامیان از زمان سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ یکی از امن ترین ولایات افغانستان بوده است؛ به احتمال زیاد به دلیل دور بودن و اکثریت قریب به اتفاق هزاره ها، شورش طالبان شکست خورده و یا تمایلی به رسیدن به این منطقه نداشته است. بامیان به عنوان یکی از ولایات پیشگام در انتقال نیروهای بین المللی به کنترل افغانستان شناخته شد و اغلب به عنوان الگویی برای سایر ولایات در نظر گرفته می شد. با این حال، حوادث در سال ۲۰۱۲ دوباره نگرانی ‌هایی را در گوشه شمال شرقی این ولایت برانگیخت که از نظر تاریخی خطرناک‌ترین آنهاست. چراکه دو خودرو بمب گذاری شده در ژوئیه ۲۰۱۲ باعث کشته شدن ۹ افسر پلیس شد؛ درحالی که ممکن است این رقم در بافت وسیع تر افغانستان تقریبا نامتناسب و بیجا به نظر برسد، در بامیان این رقم بالاترین سطح خشونت جنگ را نشان می دهد. چنانچه به نظر می ‌رسید تهدید شورشیان طالبان به آرامی از ولایات بغلان، پروان و وردک که امنیت کمتری داشتند، سرایت کرده و به این ولایت نیز سرریز می شد. در حالی که هیچ راه واقعی برای دانستن اینکه آیا آن حوادث سرآغاز یک الگو بوده یا نه وجود نداشت، با این حال این حوادث بامیان را تحت تأثیر قرار می داد زیرا باعث ایجاد حالت عصبی مجدد در بین مردم شده بود (Nicatore,2013: 2-7).

سهم بامیان از حضور نیروهای امنیتی تحت رهبری ناتو در افغانستان

در سال ۲۰۰۳ و به عنوان بخشی از تلاش های پیوسته نیروهای بین المللی کمک به امنیت (آیساف)، نیروی دفاعی نیوزیلند (NZDF) تیم بازسازی ولایتی خود (PRT) را در ولایت بامیان راه اندازی کرد تا یک محیط امن را فراهم و امکان تسهیل بازسازی و توسعه را ممکن و مهیا سازند. در کنار اعزام نیروهای نیوزلند از پایگاه نیوزلندی ها به بامیان، پرسنل دفاعی از ایالات متحده، سنگاپور و مالزی نیز به این تلاش کمک کردند. پلیس نیوزیلند همچنین با آموزش و راهنمایی به نیروهای امنیت ملی افغانستان به مدت ۷ سال به آنها کمک کرد: ماموریت آنها با انتقال کامل به نیروهای افغان در سال ۲۰۱۲ به اوج خود رسید. تلاش اصلی که توسط نیروی دفاعی نیوزیلند در بامیان انجام شده، فراهم کردن یک محیط امن برای اجرایِ پروژه های انکشافی بوده است. به نظر می رسد این تلاش ها تا حدودی ثمر بخش بوده و برخی موفقیت و بهبودهایی در زمینه آموزش، مراقبت های بهداشتی و زیرساخت ها صورت گرفت. پس از ۱۰ سال تلاش طولانی برای کمک به بازسازی و ایجاد ثبات در منطقه ویران شده توسط طالبان از طریق پروژه های توسعه (بهداشت، آموزش و کشاورزی از جمله) و آموزش، نیروهای بازسازی ولایتی نیوزیلند در آوریل ۲۰۱۳ پایگاه خود را ترک کرد. در طول یک دهه، نیوزیلند بیش از ۳۵۰۰ پرسنل نظامی را اعزام کرد که تنها ۸ نفر در جریان خدمت در بامیان جان باختند و در نتیجه حدود ۳۰۰ میلیون دلار در نتیجۀ این تعهد در افغانستان هزینه کرد. پس از آن نیز برخی نیروهای دفاعی نیوزلند در بامیان همچنان حضور داشتند که هدف آنها “ادامه حمایت از بامیان” بود، ضمن اینکه کمک های نیوزلند نیز از تکمیل پروژه های زراعتی و پنل های خورشیدی اطمینان می داد. اما بازهم حضور نظامی خارجی بسیار محدود، و حتی نیروهای پلیس و نیروهای نظامی افغانستان نیز در این ولایت کمیاب و به نوعی کمتر مسلح بوده و به باور برخی این نشان دهنده امنیت نسبی بامیان نسبت به دیگر ولایات افغاستان بود (Nicatore,2013:7-8).

بامیان زیر سایه نظام امارت اسلامی

هنگامی که طالبان برای نخستین بار در دهه نود میلادی کنترل بخش زیادی از افغانستان را برعهده داشتند،  تلخ ترین ضربه خود را بر پیکر مجسمه های بودای بامیان وارد کردند. این گروه در سال ۲۰۰۱ دو مجسمه بودا را منفجر کردند. چنانکه ملاحسن آخوند نخست وزیر جدید افغانستان معمار اصلی تخریب مجسمه عظیم بودا در بامیان بود. همچنین این گروه حدود ۲۵۰۰ مجسمه باستانی را از بین بردند. درواقع ماهیت متحجرانه طالبانی مخالف هرگونه نشانه های فرهنگی به غیراز فرهنگ اسلامی است که نمود خود را در تخریب دردناک مجسمه های بودا نشان داد. از طرف دیگر، سال ها جنگ در افغانستان همواره تبعات منفی بر آثار تاریخی افغانستان برجای گذاشته است و منجر به تخریب بسیاری از آنها زیر سایه دهه ها جنگ در افغانستان شده است. علاوه بر این، زمانی که طالبان در دهه ۱۹۹۰ بامیان را تصرف کرد بسیاری از ساکنان این منطقه خانه های خود را از دست دادند و به غارهای اطراف بودا پناه بردند. چنانکه منجر به پایین بودن سطح زندگی این افراد در غار شد. هرچند دولت پیشین وعده دادن زمین به این افراد را داد اما این پروژه به شکست انجامید. در نتیجه سطح زندگی مردم این مناطق همچنان پایین و بی کیفیت است. از طرف دیگر، حضور این افراد برای بقای خود این غارها و حفظ آن نیز خطرناک هست.

اکنون نیز با قدرت یابی  طالبان  به تازگی گزارش هایی از حفر مناطق اطراف مجسمه های بودا و انفجار آنها وجود دارد. چنانکه یک منبع در اداره اطلاعات و فرهنگ بامیان به دویچه وله گفت که طالبان منطقه ای را در اطراف مجسمه بودا به اندازه ۱۰ تا ۱۵ متر و به عمق ۵۳ متر حفر کرده اند. این منبع همچنین ذکر کرده است که  این حفاری ها توسط پاکستان و در راستای انفجار این مجسمه ها از عمق صورت می گیرد. این در حالی است که عبدالله سرحدی والی طالبان در بامیان تایید کرده که مناطق اطراف بودا حفاری شده است اما گفت که اکنون این کار متوقف شده است.اما به اعتقاد بسیاری از منتقدان طالبان ازجمله افراسیاب ختک، سیاستمدار برجسته ملی گرا معتقدند که این گروه توسط پاکستان برای از بین بردن فرهنگ و هویت افغانستان ایجاد شده است.

 این در حالی است که طالبان در رویکردی تازه حتی قبل تر از به دست گرفتن مجدد قدرت در بیانیه های مختلف خواستار حفظ آثار باستانی افغانستان شدند. چنانکه این گروه در یکی از بیانیه های خود در ماه فوریه ۲۰۲۱ آورده بودند که آنها موظف به حفاظت و حفظ آثار تاریخی و باستانی هستند. چراکه این گروه آنها را بخشی از تاریخ، هویت و فرهنگ غنی افغانستان می دانند. این گروه در این بیانیه از تمام جنگجویان خود خواسته بود تا آثار تاریخی افغانستان را تخریب نکنند و از آنها محافظت کنند. دستور غیرمنتظره ای که از سمت گروهی منتشر می شد که تخریب تندیس های بزرگ بودا که در قرن ششم در دل کوه های بامیان ساخته شده بود را تخریب کردند.

از طرف دیگر، علاوه بر نگرانی از تخریب  آثار برجای مانده از بودا در بامیان، تسلط دوباره طالبان بر افغانستان برای مردم مناطق هزاره نشین زنگ خطر جدی را به صدا درآورده است. طالبان به عنوان گروهی که یکی از مخالفین جدی هزاره ها در افغانستان بوده اند و تاریخ شاهد جنایت این گروه علیه هزاره های افغانستان است، همواره یکی خطر جدی علیه موجودیت هزاره های افغانستان بوده است. در این میان بازگشت این گروه به قدرت برای بسیاری از شهروندان هزاره افغانستان از جمله در مناطق هزاره نشین چون بامیان نگران کننده است.

در نهایت باید گفت که بامیان علی رغم زیبایی های منحصر به فرد خود، توانایی و ظرفیت های بیشتری برای رشد و توسعه دارد. اما سال ها جنگ و ناامنی و مغفول ماندن سیاستمداران از دیگرسطوح جامعه و غالب بودن نگاه امنیتی در افغانستان منجر به آن شده است که این ولایت نتواند به سطح قابل قبولی از رشد و شکوفایی برسد. چنانکه حتی حضور نیروهای خارجی و جامعه جهانی آنطور که باید این ولایت را سرپا نگه نداشته است.

منابع

UNFPA, (2013), “SOCIO-DEMOGRAPHIC AND ECONOMIC SURVEY BAMIYAN”, Bamiyan Socio-Demographic and Economic Survey, Islamic Republic of Afghanistan Central Statistics Organization.

AREU, (2004), “LAND RELATIONS IN BAMYAN PROVINCE Findings from a 15 village case study”, Afghanistan Research and Evaluation Unit.

Ibrahimi , Niamatullah, (2009), “THE DISSIPATION OF POLITICAL CAPITAL AMONG AFGHANISTAN’S HAZARAS : 2001-2009”, Crisis States Research Centre , Working Paper no. 51.

refworld, (2005), “RRT RESEARCH RESPONSE”, Refugee Review Tribunal, Research Response Number: AFG17439 , https://www.refworld.org/pdfid/4b6fe1130.pdf.

 Nicatore, Giorgia, (2013), “Provincial analysis of Bamyan, Afghanistan”, REES-562-01 Afghanistan: Pol/Geopol/SecProvincial Analysis.

Khalid,Sakhi(2021), “Povety in Bamian: A Man Working in Vain on Farms”, https://8am.af/eng/poverty-in-bamiyan-a-man-working-in-vain-on-farms/

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا