سر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرهایادداشت ها

کوک کردنِ سازِ مخالفت و ممنوعیت های طالبان برای خاموشی موسیقی افغانستان

۳۰ دلو (بهمن) ۱۴۰۰ – ۱۹/ ۲/ ۲۰۲۲

با پخشِ ویدئویی که توسط عبدالحق عمری، روزنامه ‌نگار افغان در تاریخ ۱۶ ژانویه ۲۰۲۲ منتشر شد و منعکس کنندۀ تصاویری از سوزانده شدن آلات موسیقی یک نوازنده محلی توسط طالبان در ولایت پکتیکا، منطقه ای عمدتا پشتون نشین بود، بسیاری از آگاهان و منتقدان از افشای بُعدی دیگر از قساوت و جنایات طالبان در افغانستان سخن گفته و این دست اقدامات را گامی در جهت تداوم تخریب فرهنگ و هویت ملی دانسته اند.

این ویدئو نشان می ‌دهد نوازنده ای محلی در حالی که مجبور می شود سازهای خود را در میانِ شعله های آتش تماشا کند، اشک می ریزد و مردی مسلح از افراد طالبان بر او می ‌خندد، در حالی که دیگری نیز در حال گرفتن فیلمی از “وضعیت اسف بار و مصیبت زدۀ” اوست. ویدئوی مذکور همچنین نشان می ‌دهد لباس‌ های این نوازنده پاره شده است، که خود حاکی از آن است او مورد ضرب و شتم قرار گرفته و نیروهای طالبان موهای او را نیز جهت ترویج امر به معروف و نهی از منکر کوتاه کرده ‌اند.

پیش از این طالبان پخش موسیقی در خودروها را نیز ممنوع کرده بود. در اواخر دسامبر ۲۰۲۱ نیز، کلیپ دیگری در رسانه های اجتماعی پخش شد که نشان می داد برخی از معروف ترین سازهای افغانستان، رباب، طبله و هارمونیه توسط نیروهای طالب در هم کوبیده و شکسته می شوند. این ها همه درحالیست که افغانستان در روزهای اخیر یکی از خواننده های قدیمی خود، مختار مجید خواننده و ترانه سرای سرشناس افغانستان را نیز از دست داده است.

در واکنش به این ویدئو، چهره‌ های سرشناسی از دیاسپورای افغانستان به ویژه در حوزه صنعت موسیقی افغانستان، از عملکرد پلیس طالبان برروی مردم و زندگی آنها انتقاد کرده و نگرش بربریت مآبانه و دور از تمدن طالبان نسبت به هنر و موسیقی را گوشزد می کنند. حقیقت آن است که علیرغم ادعاهایی مبنی بر میانه ‌روتر بودن نوطالبان نسبت به رژیم سابق خود، باز هم شاهدیم که طالبان با موزیسین و خواننده های افغان با همان روند تحقیرآمیزی که در دهه ۱۹۹۰ پیش گرفته بودند، رفتار می کنند.

با چرخش سیاسی اخیر افغاستان به واسطۀ قدرت یابی مجدد طالبان پس از دو دهه، شاید آنچه بیش از همه در اذهان عمومی متبلور شد، احتمالاتی از رو به وخامت گذاشتن شرایط کشور در حوزه های سیاسی-اجتماعی و به ویژه عرصه های فرهنگی-هنری بود. برخی افغان ها با در نظر داشتِ پیش زمینه ای از سخت گیری های اجتماعی طالبان با تکیه بر احکام مذهبی افراطی فرار را بر قرار ترجیح داده و در میان این دست افراد، فعلان مدنی، سیاسی، حقوقی، رسانه ای و به ویژه هنرمندان و اصحاب هنر و موسیقی بیش از سایرین ملزم به جلای وطن شدند.

از زمانی که طالبان کنترل قدرت را به دست گرفتند، ممنوعیت موسیقی در اماکن عمومی را مجددا اعمال کردند. محققان بر این باورند که این ها همه پیش زمینه ای آهسته برای ممنوعیت کامل موسیقی است که منجر به فرار نوازندگان از کشور شد. جدا از ترک کشور از سوی برخی اهالی هنر و موسیقی، سایرین یا با تعطیلی فعالیت و حرفۀ خود مواجه شده و یا از بیمِ مجازات و سیاست های تنبیهی طالبان انزوا و گوشه نشینی پیشه کردند؛ همچون گودر زازی، خوانندۀ افغان که از ترس انتقام طالبان مکان فعلی خود را فاش نمی کند. همچنین از زمان تسخیر کابل توسط طالبان، کرکره های سراسر گذر کوچه خرابات، محله ‌ای در شهر قدیم کابل و قلب زندگی موسیقیایی افغانستان پایین بوده است.

این حرفه پیشتر نیز از فشارهای ناشی از اقتصاد درماندۀ افغانستان، همراه با همه ‌گیری ویروس کرونا متحملِ آسیب هایی جدی شده بود، اما اکنون شرایط رو به وخامت رفته است. به باور برخی ناظران، حتی پیش از بازگشت طالبان به قدرت، زندگی برای هنرمندان افغان آسان نبود. بدون در نظر گرفتن مبارزه برای کسب درآمدی ثابت که هنرمندان سراسر جهان با آن مواجه هستند، هنرمندان افغان با آزار، تهدید و ارعاب مداوم روحانیون محافظه‌ کار، تندرو و پیروان آنها و حتی گروه ‌های شورشی مواجه بودند. برای مثال در سال ۲۰۱۴ یک حمله انتحاری به انستیتوت موسیقی افغانستان صورت گرفت که طی آن دو نفر کشته و چند نفر زخمی شدند.

اما حدود یک ماه پس از به دست گرفتن قدرت توسط طالبان در افغانستان، شعله های صنعت موسیقی رو به خاموشی رفته است. طالبان دست به ترور نوازندگان سنتی/محلی زده (قتل عید محمد نوازنده محلی یا فواد اندرابی، خواننده محلی)، آکادمی ها و آموزشگاه های موسیقی را بسته و ابزارهای موجود در موسساتی مانند رادیو تلویزین ملی افغانستان را از بین برد؛ از دیگر سو شبکه های رادیویی و تلویزیونی نیز پخش آهنگ ها و برنامه های موزیکال و کمدی را متوقف کرده اند. بسیاری از تالارهای عروسی موسیقی را در مجالس خود محدود کرده، ممنوعت پخش موسیقی در خودروها اعمال شده و در نهایت کلکسیونرها و علاقمندان به صنعت موسیقی افغانستان نگران افتادن مجموعه هایی موسیقی هستند که سال ها برای جمع آوری آنها تلاش کرده اند.

نگاهی به پیشینۀ موسیقی افغانستان

پس از ۱۱ سپتامبر، نیروهای ائتلاف به سرعت به رژیم طالبان پایان دادند. در عرض ۴۸ ساعت، تلویزیون دوباره روی آنتن رفت و رادیو افغانستان تیمی از نوازندگان را گرد هم آورد و شروع به پخش برنامه ای برای جمعیت تشنه به موسیقی کرد. کاست ها و سی دی ها از جامعه تبعیدی در پیشاور در همسایگی پاکستان به سمت افغانستان سرازیر شد. نوازندگان نیز تدریجا راه بازگشت به کشور را پیش گرفتند.

ورود ایستگاه های رادیویی و تلویزیونی تفریحی-تجاری، به ویژه آرمان اف ام و تلویزیون طلوع، با پخش موسیقی غربی و ترویج مسابقاتی مانند ستاره افغان، که علاقه جدیدی به موسیقی عامه پسند افغانستان ایجاد کرد، شرایط را کاملا متحول کرد. اگرچه رادیو افغانستان به دلیل محدودیت های سیاسی در پخش موسیقی با مشکلاتی مواجه بود، اما نقش خود را به عنوان نقطه ثقلی در نظر می گرفت که پیوند دهندۀ فرهنگ های ایران، آسیای مرکزی و شبه قاره هند به یکدیگر بود.

اما به طور کلی برای درک موسیقی افغانستان، باید از تاریخ و جایگاه کهن افغانستان در جهان تحت عنوانِ «چهارراه آسیا» آگاه شد. امروزه تقریبا تمامی اقوام افغانستان با مردمی که در خارج از مرزهای آن زندگی می کنند پیوندهای تاریخی، فرهنگی و زبانی دارند.

پشتون ها، در جنوب و شرق، کثرت داشته و بزرگ ترین گروه قومی هستند. به طور کلی، موسیقی آنها با فراز و فرودهای هیجان انگیز، بسیار دراماتیک است. موسیقی جنوب افغانستان تحت تسلط فرهنگ موسیقی پشتون دارای تاریخی غنی از غرور ملی و استقلال بوده که در اشعار شاعران و جنگجویان برجسته پشتون نیز نمایان شده است. بسیاری از ترانه های آنها ماهیتی میهن پرستانه داشته و بر شجاعت و مقاومت در برابر سلطه بیگانگان تاکید دارند. شکل اصلی ترانه های محلی پشتون «لندی» و سازی که بیشترین ارتباط را با پشتون ها دارد رباب می باشد که در ادبیات عامیانه پشتون به عنوان یک ساز عامیانه اصیل شناخته شده است.

از دیگر سو موسیقیِ متکلمان به زبان فارسی (دری) که در غرب، مرکز و شمال شرق ساکن هستند، غالبا نوستالژیک و رمانتیک است. موسیقی غرب افغانستان ارتباط نزدیکی با سنت های فولکلور ایران، به ویژه منطقه تاریخی بزرگ خراسان، ازجمله مناطق شمال شرقی ایران، جنوب ترکمنستان و شمال افغانستان دارد. منطقه ای فارسی زبان که مرکز اصلی و فرهنگی هرات است. یکی از ژانرهای مهم از ترانه محلی بداهه در این منطقه به نام چهاربیتی (رباعی) شناخته می شود. ساز محلی محبوب این منطقه نیز دوتار است که به معنای واقعی کلمه به “دو سیم” شناخته می شود.

اما در شمال، ترک زبانان – عمدتا ازبک ها– سومین گروه فرهنگی را تشکیل می دهند. موسیقی آنها نسبتا تند و آتشین تر و شامل حماسه ها و قطعات موزون است. آنها یک سبک موسیقی مشترک دارند که شامل آهنگ هایی به زبان تاجیکی یا ازبکی یا گاهی اوقات مخلوطی از این دو زبان است که به عنوان «شیر و شکر» شناخته می شوند و اشاره ای به ترکیب دو زبان رایج شمال افغانستان است. یکی دیگر از رایج ترین سازها «دمبوره» است.

به طور کلی می توان گفت این دست سبک ‌های مختلف منطقه ‌ای در یکدیگر ادغام و ذوب شده‌ و به دو نوع موسیقی که به طور گسترده ‌تر پخش می شوند شکل و قالب یافته اند: موسیقی کلاسیک و ژانرهای محبوب که گاهی اوقات در سازهای خود کاملا غربی شده اند.

موسیقی کلاسیک: از نظر موسیقیایی افغانستان محل تلاقی سنت های موسیقی کلاسیک ایرانی و شمالِ هند بوده است. موسیقی کلاسیک افغانستان عمدتا شهری است و پیوندهای تاریخی نزدیکی با هند و پاکستان دارد. بسیاری اساتید حرفه ای کابلی از نوازندگانی هستند که از هند برای نواختن در دربار افغانستان در کابل در دهه ۱۸۶۰ آمده بودند. موسیقی عامه پسند افغانستان بر پایه آواز است.

سبک مدرن در دهه ۱۹۵۰ در ایستگاه رادیویی کابل ایجاد شد. به تقلید از سبک های هندی و اروپایی، ارکستر رسمی رادیو تأسیس شد. این شامل برخی از سازهای محلی افغانستان مانند دوتار و تنبور و قیچک و ساریندا بود. سازهای هندی مانند هارمونیه، طبله، ستار و دلربا و سازهای اروپایی از جمله ویولن، کلارینت و گیتار نیز بخشی از این صدای وزین و انبوه بودند. رادیو افغانستان نقش مهمی در گرد هم آوردن افغان ها از طریق موسیقی ایفا کرد و تأثیر مهمی بر تغییرات اجتماعی داشت. یکی از اولین زنانی که در سال ۱۹۵۱ روی آنتن رفت، پروین بود.

یکی دیگر از پیشگامان احمد ظاهر بود که نشان داد موسیقی می تواند حرفه ای قابل احترام باشد. احمد ظاهر، پسر دکتر عبدالظاهر پزشک و رهبر سیاسی بود که بین سال های ۱۹۷۱-۱۹۷۲ نخست وزیر بود. وی یک خواننده و آهنگسازی برجسته و کاریزماتیک بود که آهنگ های سنتی را با صدا و ریتم های غربی می خواند و با ساخت آهنگ های جدید و اجرا در کنسرت های عمومی بزرگ در کابل، طرفداران زیادی پیدا کرد.

اما جدا از سبک های مختلف موسیقی چون کلاسیک، پاپ، محلی و فولکلور، باید به خاطر داشت افغانستان همچنین مرکز تصوف بوده است، جایی که موسیقی و مذهب در ستایش خداوند به هم پیوند می خورد. از قضا، با توجه به درگیری های موجود در کشور بر سر مقولۀ موسیقی و مذهب، افغانستان در داستان موسیقی صوفیانه – موسیقی عرفانی اسلام که به زاهدان کمک می کند تا به خدا نزدیکتر شوند- بسیار مهم است. چراکه خاستگاه بسیاری از قدیسان بزرگ صوفی در این منطقه است.

تصوف همچنان در افغانستان مدرن نیز حضور پررنگی دارد. آنها به جای استفاده از آلات موسیقی، هنگام خم شدن و تاب خوردن حالت ‌های خلسه ‌مانند تأثیرگذاری ایجاد می‌کنند و به ‌طور ریتمیک و موزون در اجرای اصوات و آوازهایی پرقدرت و صمیمانه، به ذکر و زمزمۀ دعا و نیایش با خدا می پردازند. یکی از مکان های ملاقات صوفیان چشتی، شور بازار کابل نزدیک به خرابات بوده است. (Broughton and Doubleday, 2021)

عصر طلایی موسیقی افغانستان

به طور کلی می توان گفت برهه های در تاریخ وجود دارد که ذیل تلاقی موقعیت ها، رویدادها یا شخصیت ها، شرایط مساعدی برای توسعه ایده یا روندهای خاص فراهم می شود. دورانی که به عنوان «عصر طلایی» موسیقی در نظر گرفته می شود. دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ به زمانی اشاره دارد که کشور تحت حکومت محمد ظاهر شاه (۱۹۷۳-۱۹۳۳) در سایۀ صلح و ثبات بود. شاه اصلاحات مدرن و دموکراتیکی چون تدوین قانون اساسی جدید در سال ۱۹۶۴ را به تصویب رساند که افغانستان را به عنوان سلطنت مشروطه معرفی کرد. موسیقی کابل و موسیقی ملت از طبع موسیقیاییِ نخبگان شهری و جمعیت با نفوذ سیاسی در این دوران شکل گرفت.

پیش از آن در دوره حکومت امیر شیرعلی خان (۱۸۷۹-۱۸۶۸ و ۱۸۶۶-۱۸۶۳) از نوازندگان شمال هند دعوت شد تا از نوازندگان دربار در کابل شوند. به آنها زمینی در بخشی از کابل معروف به خرابات داده شد که در آنجا ساکن شدند. از آن زمان سنت کلاسیک هندوستانی از شمال هند به عنوان سنت هنری افغانستان تثبیت شد. حمایت دربار نیز از نوازندگان تا زمان سلطنت پادشاه ظاهرشاه ادامه یافت که به طور منظم هنرمندان و موسیقدانان افغان را برای اجراهایی خصوصی و آموزش موسیقی برای اعضای خانواده سلطنتی به دربار فرا می خواند.

متعاقبا برای اولین بار در زمان حکومت امان الله خان (۱۹۱۹-۱۹۲۹) فرستنده ای رادیویی به عنوان بخشی از تلاش های او برای نوسازی کشور به افغانستان معرفی شد، اما با پوشش مخابره ای محدود، چندان دوام نیاورد. بعدتر در سال ۱۹۴۱ یک ایستگاه رادیویی دولتی در کابل ایجاد شد که به رادیو کابل معروف شد و توسط وزارت اطلاعات و فرهنگ اداره می شد. این رادیو در سال۱۹۶۴ به رادیو افغانستان تغییر نام داد.

این ایستگاه از نوازندگان چیره دستی استفاده می کرد و همچنین خوانندگان زن را عمدتا از طبقه بالاتر استفاده می کردند تا جایگاه زنان را در دنیای سرگرمی بالا ببرند. نوازندگان رادیو با کمک مشاوران خارجی یک سبک موسیقی را ایجاد کردند که عناصر و ملودی های موسیقی کلاسیک دربار و سنت های محلی را ترکیب کردند. آنها یک ارکستر ملی را با ترکیب سازهای محلی کلاسیک و برخی سازهای غربی تشکیل دادند که به عنوان سبک ملی شناخته شد.

عصر تاریک موسیقی

اگر عصر طلایی موسیقی افغانستان تحت حکومت ظاهرشاه شکوفا شد، «عصر تاریک» موسیقی افغانستان با حمله شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹ آغاز شد. زمانی که بسیاری از افغان ها از افغانستان به پاکستان، هند، ایران و اروپا مهاجرت کردند. بعداز آن و پس از سال ها جنگ داخلی، عصر تاریک موسیقی افغانستان تحت حکومت طالبان که از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ بر کشور حکومت کردند، اوج گرفت. تفسیر های سخت گیرانه از اسلام، سرکوب ظالمانه زنان، نقض گسترده حقوق بشر و ممنوعیت موسیقی به علت آنکه موسیقی را غیراسلامی و حرام می دانستند، دوران تاریکی را در افغانستان رقم زدند که در همین راستا، تمام دستگاه های موسیقی، نوارهای کاست را منهدم کردند.

اما پس از سرنگونی طالبان افغانستان وارد مسیر تازه ای از تاریخ خود شد و تحولاتی در تمام بخش های این کشور از جمله موسیقی رخ داد. چنانچه که در سال ۲۰۰۴ دولت جدید افغانستان یک سرود ملی را به عنوان نماد احیای ملت ترتیب داد. در همین راستا سرود ملی افغانستان با شعری از عبدالباری جهانی و موسیقی ببرک وسا ساخته شد که نسخه نهایی آن در سال ۲۰۰۶ تصویب شد. بعدتر به کمک حمایت های مالی جامعه جهانی احمد سرمست فرزند سلیم سرمست، آهنگساز، رهبر ارکستر و نوازنده با کمک نهادهای بین المللی انستیتوت موسیقی افغانستان رادر سال ۲۰۱۰ تاسیس کردند. (Sakata, 2012) اما از اواسط اوت ۲۰۲۱ به این سو باز کشور در دالانی از تحجر و تاریکی نشات گرفته از قدرت یابی مجدد طالبان و اشاعۀ احکام واپسگرای آنها گرفتار آمد.

دیدگاه طالبان در مورد موسیقی

پس از تسلط اخیر توسط طالبان، احمد سرمست موسیقی شناس افغان در مورد بسته شدن آکادمی موسیقی در افغانستان، تهدید امنیت هنرجوها و تخریب آلات موسیقی گفت: “این زمان ویران کردن رویاها، امید و آرزوهای ما و الهام گرفتن برای آینده است… هنرجوها در مورد آینده خود بسیار می ترسند – نه تنها از آموزش و برنامه هنری خود، بلکه از زندگی خود.” وی همچنین پس از انتشار ویدئوی اخیر در توییتی نوشت “طالبان به نقض حقوق موسیقی مردم افغانستان ادامه می دهند. ویدیوی اخیر نگرش وحشیانه طالبان را نسبت به موسیقی ‌دانان و موسیقی در افغانستان، مستند می‌کند. “

باید گفت دیدگاه طالبان در مورد موسیقی به عنوان امری «حرام» یک موضعگیریِ تاریخیست که به حلقه محدودی از نخبگان قانون گرای اسلامی در قرن چهاردهم باز می گردد که حول محور ابن تیمیه متمرکز شده بودند. البته بسیاری از تمریات صوتی وجود دارد که در فرهنگ های مختلف به عنوان “موسیقی” طبقه بندی نمی شوند. در زبان عربی، موسیقی و آواز به عنوان اشکال سکولار/غیر دینی از سرگرمی اطلاق می شد اما آواهای مذهبی مانند اذان، تلاوت قرآن و سرودهایی مانند حمد و نعت (سرود در ستایش حضرت محمد) به عنوان موسیقی اطلاق نمی شود.

اما ذیل خشونت طالبان علیه نوازندگان افغان می توان گفت آنها نه تنها با اشکال سکولار موسیقی مخالفند، بلکه با اصوات و شیوه های مقدس/روحانی نیز درستیزند. به گفته جان بیلی موسیقی شناس قومی و آهنگساز انگليسی که سال ها صرف مطالعه موسيقی محلی افغانستان کرده است، مشکل طالبان نه چندان با جایگاه «غیرمشروع» موسیقی در اسلام، بلکه اساسا با تحمل تفاسیر گوناگون از اسلام ازجمله مواضع مختلف در مورد قانونی بودن موسیقی، سماع و تفاسیر مختلف از شریعت اسلامیست.

حقوق فرهنگی و قوم موسیقی شناسی (ethnomusicology)

به طور کلی حقوق فرهنگی، حقوقی چون حق مشارکت در زندگی فرهنگی و حق بهره مندی از ارزش های فرهنگی ایجاد شده توسط یک فرد یا جامعه را به رسمیت می شناسد. همچنین حقوق فرهنگی به زبان، تولیدات فرهنگی و هنری، مشارکت در زندگی فرهنگی، میراث فرهنگی و دسترسی به فرهنگ مرتبط بوده و در اسناد رسمی سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است. اما موضع طالبان در مورد موسیقی مردم را از لذت بردن و شرکت در فعالیت ‌های فرهنگی منع و کنوانسیون بین ‌المللی سازمان ملل را در مورد رفع همه اشکال تبعیض نژادی نقض می‌ کند.

حقوق فرهنگی به نوعی حقوق بشر است و در سال ۲۰۰۳، کنوانسیون یونسکو برای حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس مقرر کرد که موسیقی سنتی و میراث فرهنگی در سطح جهانی محافظت می شود. قوم موسیقی شناسی نیز مطالعه موسیقی در بافت فرهنگی آن است. به هرروی درک این نکته مهم است که موسیقی نوعی حرفه برای نوازندگان حرفه ای است و این امر مستلزم ساخت یک هنر، نه تنها در طول یک دوره از زندگی فردی، بلکه به طور بین نسلی است. این کار مستلزم تمرین و نوآوری است که باید توسط جامعه بها داده شود.(Hemani, 2021)

جمع بندی

به هرروی می توان گفت سقوط اخیر کابل به دست طالبان گرچه نگرانی های بسیاری را برانگیخته با این حال، نقض حقوق فرهنگی از سوی طالبان، از جمله موضع آن در مورد موسیقی، به اندازه کافی اولویت بندی نشده است. همچنین حمایت و مواضع قاطعانه جامعه جهانی در این دست موارد ضروریست. چنانچه به گفتۀ ناقدان و ناظران سیاسی، در طول هفتاد و ششمین نشست عمومی سازمان ملل متحد، پاکستان نه تنها از طالبان حمایت کرد، بلکه اعلام کرد از آنجایی که طالبان پیشتر متعهد شده تا به حقوق بشر احترام بگذارد، جامعه جهانی باید “آنها را تشویق کند که این گفتگو را ادامه دهند.” این ها همه ضمن آن است که توجه داشته باشیم در حالیکه عمران خان از استعمار به دلیل تخریب فرهنگ ها انتقاد می کند، اما نمی پذیرد که طالبان به تجلی و بقای فرهنگ محلی لطمه می زند.

سیاست های واپس گرایانه و قوانین سخت گیرانۀ طالبان از ترویج اسلامی افراطی در قالب اقداماتی چون بریدن سر مانکن ها در فروشگاه های لباس، سوزاندن آلات موسیقی و مواردی از این دست که طالبان نقض قوانین شریعت می خواند، تنها مهر تاییدی بر عدم تغییر ماهیت و ذاتِ این گروه تندرو و سوگیری تمایلات و اهداف آنها به سمت اجرایِ نسخۀ تندرو از شریعت در افغانستان می باشد. در این شرایط جامعه جهانی، به ویژه جوامع هنری و موسیقی، بایستی در کنار اصحاب فرهنگ، هنر و موسیقی افغانستان برای حفاظت ازحقوق فرهنگی خود بایستند.

منابع:

– Broughton, Simon, Doubleday, Veronica, (2021), “THE MUSIC OF AFGHANISTAN: A ROUGH GUIDE”, https://www.songlines.co.uk/the-rough-guide-to-world-music/the-music-of-afghanistan-a-rough-guide
_ Hemani, Shumaila, (2021), “The global music community must help Afghan musicians resist a Taliban music ban”, https://theconversation.com/the-global-music-community-must-help-afghan-musicians-resist-a-taliban-music-ban-167729
– Sakata, Hiromi Lorraine,(2012), “Music in Afghanistan”, https://www.asianstudies.org/publications/eaa/archives/music-in-afghanistan/

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا