سر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرهایادداشت ها

سدشکنیِ سید باقر محسنی و رویکرد انتقادی وی در برابر سیستم سرکوب طالبانی

۱۵ حوت (اسفند) ۱۴۰۰ – ۶/ ۳/ ۲۰۲۲

در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۴۰۰(۴ مارس ۲۰۲۲) شاهد انتشار اخباری مبنی بر بازداشت سید باقر محسنی، استاد دانشگاه، تحلیلگر سیاسی و یکی از منتقدان سرسخت حکومت طالبان، و متقابلا برپا شدن صدای اعتراض عمومی جامعه افغان برای رهایی وی بودیم. عملکرد طالبان در قلع و قمع مخالفان، خاموش کردن صدای منتقدان و سرکوب جبهۀ اپوزیسیون، واکنشی دیرآشناست که همواره با دو نیت پیش گرفته می شود: ۱- اشاعۀ فضایی از رعب و وحشت برای آرام نگاه داشتنِ فضای ملتهب جامعۀ فعالان، منتقدان و آگاهان سیاسی-اجتماعی و در نتیجه دفع احتمالاتی از سربرآوردن گسل های اعتراضیِ زیرپوستی در جامعه؛ و ۲- القای تدریجی اصول اساسی و اولیه به جامعه در پذیرش دکترین حکومت غیردموکراتیک و به نوعی اقتدارگرایانۀ دینی طالبانی.

نسل گذشتۀ طالبان در دهه ۹۰ میلادی با اتخاذ ابزار سرکوب علنی و آشکار، به پایه های دولت بنیادگرا و افراطی خود تبر زده و چهره ای عملا خشونت ورز را در اذهان جهانی به تصویر کشید؛ لیکن امروزه نوطالبان با سیاست ورزی هایی تاحدودی متمایز از گذشته، در پیِ پاکسازی و تصفیه حساب های شخصی و گروهی به شیوه ای نوین و عملی ساختن دو هدف عمده می باشند: تحکیمِ پایه های تهدید و تحدیدِ عمومی ناشی از اجرای خشونت و مخالفت با معترضین، و دیگری تخفیف چهرۀ عریان از حذف و براندازی در قالبِ رویکردی نوین از بازدداشت و سیاست های تنبیهی.

بدین ترتیب طالبان برای محدود کردن صدای مخالفان از شیوه های مختلفی کمک گرفته اند. به طور مثال، این گروه پس از بازداشت شماری از فعالان زن ویدیوی اعترافات زنان را پخش کرد. اقدامی که با واکنش های مختلف از جمله دیده بان حقوق بشر مواجه شد. درواقع طالبان درصدد آن هستند تا با یکسان سازی فضای جامعه ظرفیت و توانایی خود برای ادارۀ جامعه را نشان دهند. طالبان از یک سو خود را به عنوان خادمان مردم برای برقراری نظم، امنیت و آرامش معرفی کرده و در همین راستا با توجیهاتی از “عملیات تصفیه” و تفتیش های خانه به خانه، مردم را به دفع نیروهای شرور، جنایتکار، خاطیان و برهم زنندگان نظم و امنیت، سارقان و ربایندگان نوید داده و خود را به عنوان حُکامی خیرخواه معرفی می کنند؛ اما از دیگر سو ذیلِ این عملکردِ مصلحت جویانه به پیشبردِ اهداف منفعت طلبانه خود از دفعِ تهدیدهای احتمالی آنهم با تکیه بر سیاست کنترل و سرکوبِ منتقدان و آگاهان می پردازند.

حدودا دو ماه پیش نیز شاهد بازداشت منتقد سرسخت دیگر طالبان یعنی استاد فیض الله جلال بودیم. ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان در توییتی نوشت: “یک فرد متعصب به نام #جلال که به دلیل اظهاراتش در شبکه های اجتماعی مردم را علیه #نظام و بازی با کرامت انسانی تحریک می کرد، دستگیر شد.” اکنون نیز شاهد بازداشت سید باقر محسنی هستیم، منتقدی که معتقد است برای تشکیل یک حکومت فراگیر و پایدار، برداشتنِ گامی سازنده در داخل افغانستان ضرورت دارد. سید باقر محسنی استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی است که در بسیاری از برنامه های تلویزیونی حضور یافته و از سیاست های امارت اسلامی طالبان انتقاد کرده است. سید باقر محسنی (کاظمی) در بحث ‌های تلویزیونی در کابل به صراحت از حکومت طالبان انتقاد کرده و طالبان را به “تصرف نامشروع و انحصار قدرت” و “مدیریت ناکارآمد سیاسی و اقتصادی” متهم می ‌کرد.

سید مسعود کاظمی از بستگان سید باقر محسنی در فیسبوک خود نوشت “متاسفانه از ظهر جمعه به این سو سید باقر محسنی و دو تن از همراهانش از سوی گروه طالبان بازداشت شده و هیچ خبری از وی به ما نرسیده است.” نزدیکان وی گفتند که با چندین اداره امنیتی تماس گرفته اند اما هنوز پاسخی دریافت نکرده اند. این در حالیست که افغان ها در شبکه های اجتماعی، امارت اسلامی را به دستگیری محسنی متهم کردند. اما امارات اسلامی هنوز اظهار نظر رسمی در این زمینه نکرده است.

واکنش جمعی به بازداشت سید باقر محسنی

بازداشت سید باقر محسنی واکنش‌ های گسترده کاربران شبکه‌ های اجتماعی افغانستان را به دنبال داشته و شماری از آنها با راه ‌اندازی هشتگ #سیدباقرمحسنی_را_آزاد_کنید، (#FreeMohseni) خواهان آزادی او شده ‌اند. چنانکه ذکی دریابی مدیرمسئول روزنامه اطلاعات روز در واکنش به این بازداشت نوشته است «باقر محسنی را به دلیل صراحت و شجاعت و راست گویی بازداشت کرده اند. هیچ تضمینی وجود ندارد که طالبان چه بر سر او خواهد آورد. شکنجه، اعتراف اجباری و.. ممکن است رخ دهد. اما باقر محسنی می داند که صدای مردم تحت ستم بود و این برایش بی تردید در زندگی نقطه ای درست و درشتی خواهد ماند».

همچنین محمود صیقل در مورد این بازداشت نوشته است «در کابل یک تروریست بین المللی که در لیست سیاه ملل متحد است و برای گرفتاری اش۱۰ میلیون دالر جایزه تعیین شده است، از خود چهره نمایی کرد. اما محمدباقر محسنی استاد دانشگاه به خاطر بحث و تحلیل جامع توقیف گردید و چهره اش غایب شد. در برابر چهره نمایی ترور و غیابت غرور باید ایستاد».

داوود ناجی از تحلیلگران سیاسی افغانستان نیز نوشته است «نظامی که با تمام طول و عرضش یک منتقد جدی و باسواد را تحمل نکند، سست بنیان است. گروه طالبان با گذشت هرروز متوجه بی ریشگی و بیگانگی خود می شوند. حاکمیتی که خانه به خانه را پناهگاه دشمن و انبار اسلحه ببیند، گروهی که از منطق و استدلال محسنی بترسد، بیخش کنده است».

مجیب مهرداد، شاعر و روزنامه‌ نگار ‏نیز در واکنش به بازدداشتاین منتقد حکومتطالبان گفته است که سید باقر محسنی با صداقت و شجاعت ستودنی و بی‌ مانند از خواست ‌های مردم با زبان ‌رسا در برابر طالبان در کابل سخن می‌گفت و حالا نوبت مردم است که برای رهایی اش تلاش کنند.

همچنین فوزیه کوفی، عضو پیشین پارلمان افغانستان نیز اشاره داشت مرگ تدریجی یعنی اینکه آزادی و حق‌ابراز نظر و عقیده را نداشته باشید ، مردم شاهد چنین وضع خفقان اور در گذشته هم بودند که دوام نکرد.

نگاهی به شخصیت و کارنامه سید باقر محسنی (کاظمی)

سید باقر محسنی کاظمی از نزدیکان سید مصطفی کاظمی، -بنیانگذار حزب اقتدار ملی افغانستان و از رهبران جهادی شیعه- است که در سال ۲۰۰۷ در یک حمله انتحاری در ولایت بغلان و در ۴۴ سالگی شهید شد. سید مصطفی کاظمی فرزند یکی از هفت برادر از فرزندان سید کاظم شاه که به همراه سید سرور خان لولنجی دو چهره برجسته منطقه بود به شمار می رفت. به همین دلیل تخلص کاظمی را غالبِ نوادگانِش بر می گزینند. سید باقر محسنی کاظمی نیز یکی از نوادگان این خانواده است. به همین دلیل بسیاری سید باقر محسنی را کاظمی ثانی و میراث دار سید مصطفی کاظمی می ‌دانند. او در منطقه لولنج، مرکز ولسوالی سرخ پارسا ولایت پروان افغانستان متولد شد.

وی آموزش ابتدایی خود را در مکتب شهید غلام عباس لولنج، و دورۀ متوسطه و دبیرستان را در کابل گذرانده است. او همزمان با دورۀ مکتب به فراگیری علوم قرآنی روی آورده و تا مقاطع عالی در این زمینه پیش رفته است. قرائت قرآن کریم و تدریس تجوید او را در مجالس منطقه ای و کابل به قاری قرآن مشهور ساخته بود. محسنی در زمان حیات مصطفی کاظمی از نوجوانی در کنار وی بود. محسنی در ادامه تحصیلات عالی، کارشناس خود را در رشته علوم سیاسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته روابط بین الملل دانشگاه فردوسی مشهد اخذ کرد.

وی در حوزه فعالیت های سیاسی و اجتماعی به عنوان دستیار غیر رسمی شهید کاظمی در وزارت تجارت فعالیت و سپس با تاسیس حزب اقتدار ملی و انتخابات پارلمانی در سال ۱۳۸۴ به یکی از نزدیک ترین و قابل اعتماد ترین افراد برای شهید کاظمی تبدیل شد. با گسترش فعالیت های سیاسی شهید کاظمی، هرروز بر نقش و جایگاه محسنی نیز افزوده می شد. با ایجاد جبهه ملی که شهید کاظمی یکی از بانیان اصلی و مغز متفکر این جبهه به شمار می رفت، باقر محسنی به عنوان دستیاری فعال در کمیته سیاسی این جبهه فعالیت می کرد.

حضور مستمر در فعالیت های سیاسی و همچنین قرابت خانوادگی و زندگی مشترک در یک محل و همراهی در سفرهای متعدد، محسنی را به عنون نزدیک ترین چهره به شهید کاظمی معرفی می کرد. همراهی و حضور در سفر بغلان که منجر به ترور شهید کاظمی و همچنین مجروح شدن وی شد، آخرین دیدار و همکاری وی با شهید کاظمی بود. محسنی در ۱۳۹۷ خود را نامزد انتخابات پارلمانی از ولایت کابل کرد، اما رای لازم را به دست نیاورد. (گزارشگر، ۲۰۲۲)

اما سید باقر محسنی کاظمی پس از سقوط دولت سابق افغانستان و روی کار آمدن گروه طالبان بیشتر در رسانه ‌ها ظاهر شد؛ از شیوه و عملکرد حکومت طالبان شدیدا انتقاد می‌کرد. او با ادامه صحبت ‌های انتقادی ‌اش از حکومت طالبان، در محور توجه رسانه ‌ها و کاربران افغان در شبکه ‌های اجتماعی قرار گرفت. سید باقر محسنی کاظمی سه روز پیش در صفحه فیسبوک خود نوشته بود که مناظره او با نعیم وردک، سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در قطر، به دلیل فشار گروه حاکم در افغانستان از نشر بازماند.

محسنی تصریح کرد: «به نظر می ‌رسد در اینجا هر کسی با سلیقۀ خود حکومت می‌ کند. هیچ گونه سیستم منظمی وجود ندارد. از سیستم سلسله مراتب دولتی خبری نیست و هر بخش از بخش دیگر بی ‌اطلاع است. من فکر می‌کنم اگر فشار و سانسور بیشتر شود، هیچ‌ گونه صدای انتقاد نباشد، جامعه تک صدایی ره به جائی نمی‌ برد.» او یادآوری کرده بود که «رسانه ‌ها تنها مسیر بیان و خواست ‌های مردم است، اگر از جنگ عبور شده،‌ نباید وحشت جنگ بر آنها حاکم باشد. گروه حاکم، دولت و ساختاری را در اختیار گرفته که هیچ ‌گونه نقشی در ساختن آن نداشته ‌اند و نباید چنین حق ارباب منشانه را برای خودشان قائل باشند. باب گفت‌وگو باید باز باشد و کاربرد زور برای فایق آمدن بر بحث غیر منصفانه است. ایجاد فضای رعب و ترس، کمکی به بهبود وضع نمی‌ کند.»

وی در یکی دیگر از یادداشت‌ های خود نیز در صفحه فیسبوک از عملیات پاکسازی و بازرسی خانه به خانه توسط طالبان در افغانستان انتقاد شدید کرد و نوشت «کاربرد زور و ایجاد ترس برای تحکیم پایه های حکومت، نتیجه چندانی نخواهد داشت. در عصر حاضر، حکومت بدون رضایت مردم تداوم چندانی نخواهد داشت. امروز صحنه جهاد اکبر و مبارزه با نفس است؛ اگر جنگ برای قدرت نبود، باید در عمل نمایان باشد. برای جمع آوری اسلحه صدها هزار خانه را بازرسی کردن، غیرقانونی و غیر شرعی است. این به معنای این که همه متهم و مظنون است.» ( ار.اف.ای، ۲۰۲۲)

همچنین به گزارش رادیو آزادی، او نزدیک به پنج روز پیش در یک میزگرد در طلوع نیوز، بر حکومت طالبان انتقاد کرد و این حکومت را به بی عدالتی متهم کرد. او در این برنامه گفته بود «بحث تعصب را کنار بگذاریم: هرکسی که صدای مخالفت را بلند کرد متعصب است؟ در حالی که ما پایه های حکومت را بر اساس عدالت استوار نکردیم؛ بر اساس رضایت مردم استوار نکردیم. عامل جنگ در ۲۰ سال طالب ها بود، همان راهی که امروز امنیت شده آن را طالب ها ناامن می کرد، همان انسان هایی را که مسیر زندگی شان را به وحشت تبدیل کرده بود، طالب ها بود. طالب ها بود که زمینه باندهای تبهکار دیگر را فراهم ساخت.»

او همچنین در یک مصاحبه تلویزیونی دیگر در پاسخ به اینکه آیا از عواقب صراحت لهجه در برابر طالبان نمی ترسد گفته بود که «من به جز از همین زبان چیز دیگری ندارم. طالبان باید بدانند با کشتن یا دربند کشیدن من چیزی حاصل نمی شود. نه حکومت شان مستدام باقی می ماند و نه اقتصادشان رشد می کند و نه مدیریت شان درست می شد. فضا برای گفت و گو باید باقی بماند».

سید باقر محسنی بر این باور است که “فرصتی برای جغرافیای واحد هست، مشروط و منوط به اینکه تفنگ از بیخ گوش مردم برداشته شود و صدای مردم، رای مردم و ارادۀ مردم تعیین کنندۀ چارچوب ها و اصول کلان مملکت باشد”. وی که به نوعی یک تنه برای مقابله با طالبان و حکومت آنها ایستادگی کرده، در این مسیر از رو در رو شدن با مقامات طالبان و همچنین رو به رو کردن مردم با واقعیت های یک حکومت بنیادگرا تحت احکام طالبانی بیم ندارد.

اثرات مختلف سیستم سرکوب بر مشارکت، اعتراض و خیزش سیاسی

اما چرا برخی با وجود سرکوب شدید جان خود را به خطر انداخته و سدشکنی می کنند؟ چگونه می ‌توان جزر و مد اعتراضات سیاسی را تحت سرکوب شدید دائمی توضیح داد؟ برخی از محققان به این نتیجه رسیده اند که سرکوب بر مشارکت و اعتراض تأثیر منفی گذاشته و جنبش های اجتماعی را خاموش می کند، در حالی که به باور برخی دیگر، سرکوب روند مشارکت در اعتراضات را افزایش می دهد. دیگران نیز استدلال کرده اند که سرکوب عموما اثری منحنی شکل دارد یا به اشکال جایگزین از ابراز نارضایتی سیاسی منجر می شود.

سرکوب دولتی –یا به اختصار «سرکوب»- همانطور که کریستین داونپورت (۲۰۰۵) آن را تعریف کرده است، به «اقدامات انجام شده توسط مقامات دولتی علیه افراد و/یا گروه‌هایی در صلاحیت سرزمینی خود اشاره دارد که یا رفتار و/یا باورهای شهروندان را از طریق اعمال تحریم‌ ها/تنبیه های منفی محدود می‌کند (مثلا اعمال مقررات منع رفت و آمد، انجام دستگیری ‌های دسته جمعی، و ممنوعیت سازمان‌های سیاسی) یا از طریق نقض تمامیت شخصی به شهروندان آسیب رسانده یا درصدد حذف آنها بر می آید (مثلا استفاده از شکنجه، ناپدید شدن، و کشتار دسته جمعی).»

با این حال، در سطح خرد، چنین اجماعی وجود ندارد: مفهوم سازی سرکوب مبهم و عملیاتی شدن آن نیز متفاوت است. دررابطه با تأثیر سرکوب در سطح خرد، برخی از مطالعات بر تجربیات فردی از سرکوب تمرکز دارند، چه تجربیات مستقیم مانند دستگیری ‌های مربوط به اعتراض و چه تجربیات غیرمستقیم مانند دستگیری یا ناپدید شدن نزدیکان خانواده. به طور مشابه، برخی مفهوم ‌سازی خود را از سرکوب به سمتِ پلیس (کنترل و پاسبانی) محدود می‌ کنند؛ مشهودترین تجربه که احتمالا نشانگر دقیقی از سرکوب دولتی تجربه شده توسط افراد است. مطالعات دیگر با تمرکز بر ادراک افراد از سرکوب -در مقابل تجربیات-، سرکوب دولتی را به سطح خرد تفسیر می‌کنند. بنابراین بایستی “سرکوبِ تجربه شده” را از “سرکوب درک شده” متمایز ساخت.

در برخی از مطالعات، اصطلاح سرکوب (درک شده) برای توصیف ارزیابی ذهنی عوامل زمینه ‌ای سرکوب دولتی مانند نقض حقوق بشر استفاده می ‌شود. در مطالعات دیگر، سرکوب ادراک شده به عنوان ارزیابی افراد در مورد خطرات ناشی از فعالیت های سیاسی خود مفهوم سازی شده است. هر دو رویکرد روشن می کنند که چگونه شدت سرکوب درک شده، بر شدت کنشگری تأثیر می گذارد. اما بررسی اینکه تا چه حد تاثیر سرکوب به جنبش ها و تحرکات اجتماعی منجر شود، نشان می دهد که نظریه های مختلف اثرات متفاوت سرکوب را پیش بینی می کنند.

نظریه محرومیت نسبی رابطه منحنی شکلِ U معکوس بین سرکوب و مشارکت سیاسی را پیش ‌بینی می‌کند. در رویکرد محرومیت نسبی، سرکوب از یک سو به عنوان یک عامل بازدارنده و از سوی دیگر، این یک عامل تشدید کننده فرض می شود، زیرا ممکن است هنگامی که به عنوان محرومیت ناعادلانه تلقی شود، خشم را برانگیزد. بنابراین، تأثیر سرکوب مشروط به تعادل ترس و خشم ناشی از سرکوب (درک شده) است. استنباط کلی این است که سرکوب درک شده انتقاد و مشارکت اعتراضی را افزایش می دهد؛ زیرا محرومیت نسبی و به نوبه خود خشم را تا آستانه خاصی افزایش می دهد. (بلند مدت) با این حال، سرکوب شدید ترس را بیشتر می کند، بنابراین در عین حال مردم را از مشارکت در اقدامات سیاسی باز می دارد. (کوتاه مدت)

نظریه کنش جمعی کلاسیک، سرکوب را مترادف با هزینه می ‌داند که تأثیر بازدارنده مستقیمی بر مشارکت اعتراضی دارد. اولسون (۱۹۶۵) پیشنهاد کرد که افراد منطقی و منفعت طلب برای دستیابی به منافع مشترک خود بر اساس محاسبات هزینه-فایده عمل خواهند کرد. بنابراین، سرکوب با هزینه های مشارکت که بیشتر از منافع آن است، احتمال مشارکت و اعتراض سیاسی را کاهش می دهد.

اما در پاسخ به شکست تئوری اصلی اولسون در پیش ‌بینی مشارکت در گروه ‌های بزرگ، به ‌ویژه در زمینه ‌های پرخطر، توضیح و اصلاح نظریه اوبرشال (۱۹۷۳) مورد توجه قرار گرفت؛ به طوری که پاداش های آتی می تواند بر هزینه های بالای مشارکت غلبه کند. در کل باید گفت دیدگاه اولیه غالب در مورد تأثیر سرکوب در میان نظریه پردازان فرآیند سیاسی، بازدارندگی است. با این حال، این دیدگاه به دلیل ناتوانی در توضیح اعتراضات سیاسی در زمینه های شدید سرکوبگرانه مورد انتقاد قرار گرفته است. برای غلبه بر این شکست، باید گفت نحوه درک فرصت ها و تهدیدها برای نتیجه سرکوب مهم است. (Honari, 2018: 952-955)

جمع بندی

درواقع بازگشت دوباره طالبان، به محدودشدن آزادی بیان که یکی از دستاوردهای دو دهه اخیر در افغانستان بود منجر شده است. چنانچه طی بیش از شش ماه گذشته فعالیت رسانه ها محدود و یا متوقف شده است. بسیاری از اهالی رسانه مجبور به ترک افغانستان و یا ترک شغل شان شده اند. در این میان افرادی هم هستند که در برابر اقدامات طالبان ساکت ننشسته اند. شاید بتوان گفت در جامعۀ رو به تحولِ افغانستان ناشی از ظهور گروه اسلام گرایی رادیکال، اثرات سرکوب نیروهای مخالف و به ویژه جامعه روشنفکر، تحصیل کرده، جسور و عدالت طلبی چون محسنی، هم به درک فرصت های آتی و هم به شیوه های سرکوب و تهدید از سوی قدرت مسلط منوط است.

همان گونه که در بحث پیشین مطرح شد، در پیش گرفتنِ روندی بازدارنده از سرکوب می تواند خیزش های اجتماعی را تا دهه ها بسته و ساکت نگاه داشته و آستانۀ شکست و انفجار اعتراضات را دهه ها به عقب اندازد و یا از طرف دیگر بالعکس احتمال آن وجود دارد که معکوس عمل کرده، جبهه مقاومت را تحریک و فعالیت های سیاسی اجتماعی را تشدید، تسهیل و تسریع سازد. شاید رویکرد ضربتی و کوبندۀ طالبان طی دهه ۹۰ طولانی بودن عمر حکومت طالبانی را تخفیف می داد، لیکن باید دید سیاست های جدید سرکوب و ستم طالبان در نسخه های نوین خود تا چه حد عمر خواهد کرد و آیا نیروی مقاومت قادر به مقابله با این سرکوب خواهند بود یا خیر.

اما نباید فراموش کرد با وجود آنکه صفوف نخست از منتقدان و آگاهان سیاسی اجتماعی در یک جامعه همواره سیبلِ ترور و خشونت واقع می شوند، لیکن در پرتو ظهور جسارت و شجاعت انتقادگرایی در سایه سرکوب، آنها می توانند الگویی از مقاومت و مطالبه گری را ترویج و اشاعه دهند. روندی که بقای خیزش های اعتراضی را تضمین می کند. شاید با پیش زمینۀ ذهنی جمعیت افغان ها از طالبان دهه ۹۰ رویکرد فعلی از مشارکت اعتراضی در واکنش به سرکوب ها در گام های نخست با تخمین هزینه- فایده یا ترس ناشی از بازدارندگی همراه باشد، لیکن در میان مدت و با مقاومت منتقدان آگاه و جسوری چون سید باقر محسنی سرکوب های اعتراضی فرصت ساز خواهد شد و محرکی برای تقویت جامعۀ مدنی و اهرم فشاری بر روی طالبان جهت تشکیل دولتی فراگیر باشد.

منبع:

– ار.اف.ای، (۲۰۲۲)، “باقر محسنی کاظمی، کارشناس امور سیاسی افغانستان، پس از انتقادهای شدید از طالبان در کابل بازداشت شد”، https://www.rfi.fr/fa
– گزارشگر، (۲۰۲۲)، “سید باقر محسنی کیست و چه نسبتی با مصطفی کاظمی دارد؟”، https://www.youtube.com/watch?v=qbO2_okgpaA

– Honari, Ali, (2018), “From ‘the effect of repression’ toward ‘the response to repression’”, Current Sociology Review 66 .No 6

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا