پکتیا؛ کانون سیستم های قبیله ای و خاستگاهِ مستعدی از خیزش های فعال (۸)
۱۵ حمل (فروردین) ۱۴۰۱ – ۴/ ۴/ ۲۰۲۲
پکتیا در شرق افغانستان واقع شده است و تقریبا ۶۱۲۰۰۰ نفر جمعیت دارد. این ولایت که مرکز آن گردیز می باشد، با پاکستان و ولایت های لوگر، خوست، پکتیکا و غزنی همسایه است. چنانچه می توان گفت پکتیا از جنوب به واسطۀ ولایاتِ پکتیکا و خوست، از غرب توسط ولایت غزنی و از شمال با ولایت لوگر احاطه شده است. از دیگر سو می توان گفت گروه های قومی اصلی در این ولایت پشتون ها و پس از آن تاجیک ها هستند. پکتیا ولایتی عمدتا کوهستانی است و اکثر جمعیت آن در دره مرکزی زندگی می کنند که از احمدخیل در شرق تا زرمت، ولایت همجوار پکتیکا کشیده شده است.
شاهراه کابل-گردیز مرکز این ولایت را به شهر کابل متصل، و شاهراه گردیز-خوست نیز به مرز افغانستان و پاکستان می رسد. پکتیا در گذشته ولایتی یکپارچه با خوست و پکتیکا بود؛ لیکن این سه ولایت امروزه به نام لویه پکتیا به معنای “پکتیای بزرگ” نامیده می شود. پکتیا در دهه ۱۹۸۰، زمانی که بخش قابل توجهی از رهبری افغانستان از این ولایت سرچشمه گرفته بود، به شهرت و تمایز رسید. لازم به ذکر است بسیاری از رهبران حکومت کابل از جمله دکتر نجیب الله از این ولایت برخاسته بودند.
همچنین بسیاری از سران ارشد حزب دموکراتیک خلق افغانستان خاستگاه و ریشه هایشان به ولایت پکتیا می رسد. به همین دلیل، پشتوانه های قوی حکومتی در سراسر این ولایت وجود داشته، و حکومت نیز همواره به گونه ای مصمم برای حفظ و تداوم تسلط خود بر پکتیا تلاش کرده است. مناطق مهمی چون خوست و گردیز در طول جنگ کانون نبردهای قابل توجهی بوده اند. (UNHCR, 1989: 1-2)
همچنین می توان گفت ولایت پکتیا به ۱۵ ولسوالی (احمدآباد، سیدکرم، لجه احمد خیل، جاجی، جانی خیل، چمگنی، دند پتان، شواک، زدران، زرمت، گرده ثیری، روحانی بابا، لجه منگل، میرزکه) تقسیم شده است. ولایت پکتیا ولایتی کوهستانی با زمین های زراعتی آبی و دیم است. کشاورزی ستون اصلی اقتصاد و تجارت برای جمعیت این ولایت بوده و محصولات اصلی آن گندم، ذرت، جو و برنج هستند.
باغات میوۀ هلو، سیب، انار و انگور در این ولایت وجود دارد و بادام نیز کاشت می شود. از دیگر سو، عمده ترین منابع طبیعی این استان چوب، الوار و گاز است. همچنین وزارت صنعت و معدن افغانستان، پکتیا را دارای معادن و ظواهر معدنی متعدد ذکر کرده که از آن جمله مس در ساحه زنداگری، ازبست در سپیرکاو، کرومایت در مچلغو، تالک در سرخ گل، کوارتز در شمال پکتیا و زغال سنگ در گاویانه است.
بستر مستعد و بازیگران دخیل در جریان درگیری و نبردهای پکتیا
پکتیا، ولایتی محافظهکار که عمدتا پشتون ها در آن ساکن بوده اند، در طول تهاجم شوروی در دهه ۱۹۸۰، جنگ داخلی و حکومت طالبان در دهه ۱۹۹۰، و همچنین در سال های پس از ۲۰۰۱ نقش مهمی ایفا کرده است.
همان طور که اشاره شد، این ولایت خاستگاه و محل سکونت بسیاری از فرماندهان سابق مجاهدین بوده که از اعضای حرکت انقلاب اسلامی افغانستان، -یک تنظیم سنی از جریان سنتگرا یا میانه رو حزب مجاهدین-، با پایگاه اجتماعی محلی و روستایی بودند. این حزب که در سال های ۱۹۷۹-۱۹۸۰ در پیشاور تأسیس شد، عمدتا در ولایات پکتیا و لوگر فعالیت میکرد تا اینکه بسیاری از مبارزان آن در میانۀ دهه ۱۹۹۰ به طالبان پیوستند. از دسامبر سال ۲۰۱۵، حزب حرکت به عنوان جنبشی معتدل تر در میان تنظیم های مختلف به صحنه سیاسی بازگشت. بنابراین، به دلیل «مناسبات ویژۀ» آن با طالبان، از سوی بسیاری به عنوان «پلی» برای گفتگوهای صلح با طالبان تلقی می شد.
به طور کلی می توان گفت ولایت پکتیا بستری برای شورش و خیزشی فعال بوده است، لیکن مقاله ای آکادمیک در سال ۲۰۱۱ به نقل از شبکه تحلیلگران افغانستان بیان می کند که به لحاظ تاریخی، اکثر قبایل محلی از یک سو درصدد اجتناب و ممانعت از حمایت یکی از طرف های درگیر بودند، و از دیگر سو با همه آنها نیز ارتباط برقرار می کردند: به عبارت دیگر، سیستم قبیله ای در پکتیا مانع از ظهور جنگ سالاری و همچنین نفوذ دولت شده یا حداقل آن را محدود کرده است.
به عنوان مثال در ژوئن ۲۰۱۸ شهر گردیز میزبان یک گردهمایی حامی صلح با بزرگان قومی از ولایات پکتیا، پکتیکا و خوست بود که از طالبان خواستند تا با آتش بس تمدید شده و طولانی تر موافقت کنند. با توجه به مقاله آکادمیک ذکر شده در سال۲۰۱۱، به نظر می رسید منطقه مستثنی زرمت بوده باشد، جایی که ساختار قبیله ای تضعیف شده، فرصت های بیشتری را در ایجاد جای پایی برای عناصر ضددولتی چون طالبان فراهم کرد. لازم به ذکر است اعضای ارشد مهم طالبان مانند جلال الدین حقانی نیز از ولایت پکتیا برخاستند.
براساس تحلیل شبکه تحلیلگران افغانستان، اگرچه لویه پکتیا تا سال ۲۰۱۱ مرکز طالبان نبود، […] لیکن طالبان خردمندانه با آن ارتباط و از آن بهره می گرفت. در مرحله اول پس از سال ۲۰۰۱، جمعیت لویه پکتیا از طریق شوراهای قبیله ای طالبان را سرنگون و از دولت افغانستان حمایت کردند. اما این طرز فکر پس از کنار گذاشته شدن بزرگان قبیله ای از روند دولت سازی، تغییر کرد. بدین ترتیب، در ولسوالی زرمت، -«کریدور ترانزیتی» استراتژیک برای مبارزان و جنگ طلبان از پاکستان به غزنی-، طالبان ابتدا باید با یک خانواده قدرتمند محلی، همزیستی و تعامل می کردند که این خانواده به طالبان پیوسته و مناصب عالی رتبه را در امارت اسلامی به دست آوردند؛ تا اینکه نفوذ آنها به تدریج از بین رفت. (EASO, 2020: 260)
به طور کلی باید گفت پکتیا پس از تهاجم سال ۲۰۰۱ به افغانستان و سرنگونی رژیم طالبان، محل نبردهای شدید بین طالبان و نیروهای ناتو و یکی از آخرین مواضع مقاومت سازمان یافته علیه طالبان بود؛ چنانچه بیشتر عملیات اناکوندا در زُرمت، یکی از ولسوالی های بزرگ پکتیا، صورت گرفت. همچنین در اکتبر ۲۰۱۸، توماس روتیگ، عضو شبکه تحلیلگران افغاستان، ولایت پکتیا را “پایگاه طالبان” توصیف کرد.
علاوه بر این، پکتیا یکی از ولایاتی بود که به نیروهای طالبان فرصت «تامین فزاینده مهمات و مواد منفجره» داده بود. حداقل در ولسوالی زرمت، جنگ طلبان پاکستانی و آسیای میانه گزارش شده است که در صفوف طالبان می جنگند. علاوه بر این، پکتیا یکی از ولایات بوده که شورای امنیت سازمان ملل متحد در آن “روابط قوی” بین طالبان و گروه های جنایتکار سازمان یافته درگیر در قاچاق هروئین و حشیش یا اخاذی از مشاغل محلی را مشاهده و ثبت کرده است.
همچنین به گفته مقامات افغان به نقل از گزارش شورای امنیت سازمان ملل متحد، تا ژوئن ۲۰۱۹ گزارش شد که ۱۸۰۰ تا ۲۰۰۰ جنگجوی شبکه حقانی عملیات طالبان در لویه پکتیا را رهبری می کردند که از سوی شبه نظامیان تحریک طالبان پاکستان (تی تی پی) پشتیبانی می شدند. از ماه می ۲۰۲۰ نیز چنین شایعه شده بود که شبکه حقانی قصد دارد یک واحد مشترک از ۲۰۰۰ جنگجو با القاعده به رهبری حافظ عزیزالدین حقانی در لویه پکتیا طراحی و اجرایی کند. (EASO, 2020: 261)
شرایط امنیتی ولایت پکتیا
به گفتۀ آژانس پناهندگی اتحادیه اروپا (EUAA) در سال ۲۰۲۰، لانگ وار ژورنال چهار ولسوالی از این ولسوالی ها را مورد مناقشه، دو ولسوالی را تحت کنترل طالبان و چهار ولسوالی باقیمانده به شمول مرکز گردیز را تحت کنترل دولت یا در وضعیتی نامعلوم معرفی کرد. پروژه داده های مکان و رویداد درگیری های مسلحانه (ACLED) داده های ۶۵۱ رویداد خشونت آمیز را در بازه زمانی ۱ مارس ۲۰۱۹ تا ۳۰ ژوئن ۲۰۲۰ جمع آوری کرد (میانگین ۹٫۴ حادثه در هفته)، که از این تعداد، ۴۵۰ مورد به عنوان «نبرد/درگیری»، ۱۷۶ رویداد به عنوان «انفجار/خشونت از راه دور» و ۲۵ مورد به عنوان «خشونت علیه غیرنظامیان» کدگذاری شدند.
نمونه ای از این رویدادها شامل دو حمله انتحاری در گردیز در ماه مارس و می ۲۰۲۰، و یک درگیری و نزاعی طولانی مدت، در ژوئن ۲۰۱۹، بین طالبان و یک واحد پولیس در ولسوالی احمداباد است. در حاشیۀ این وضعیت امنیتی می توان گفت، در جریان انتخابات ریاست جمهوری سپتامبر ۲۰۱۹، تنها پنج مرکز از بیست و دو مرکز رای گیری در منطقه زرمت باز بود.
از دیگر سو نیروهای امنیتی افغان و نیروهای خارجی در ولسوالی های احمدآباد، زرمت و سیدکرم عملیات و حملاتی هوایی را نیز برعلیه شورشیان انجام دادند؛ که تلفات غیرنظامی برجای گذاشت. از نمونه های دیگر این رویدادها می توان به حمله طالبان به کاروانی از مقامات ولایتی و ربودن مسافران در شاهراه کابل-گردیز اشاره کرد. همچنین گزارش شده بود که شبه نظامیانی که گفته می شد متعلق به نیروهای حفاظتی خوست بودند، چندین بار غیرنظامیان را اعدام کردند. (EUAA, 2020)
از دیگر سو در زمینه تلفات ناشی از درگیری ها و ناامنی در این ولایت در سال ۲۰۱۹، یوناما ۲۱۸ تلفات غیرنظامی (۷۸ کشته و ۱۴۰ زخمی) را در ولایت پکتیا ثبت کرد. این روند نشان دهنده کاهش ۴۹ درصدی نسبت به سال ۲۰۱۸ و علت اصلی تلفات نیز نبرد میدانی و به دنبال آن قتل های هدفمند و عملیات جستجو بود. عملیات حمایت قاطع نیز بین ۱۰۲ تا ۱۵۰ تلفات غیرنظامی در پکتیا در نیمه اول سال ۲۰۲۰ را اعلام و ثبت کرد که افزایش قابل توجهی را در سه ماهه دوم نسبت به سه ماهه اول گزارش می کرد. همچنین در دوره ۱ مارس ۲۰۱۹ تا ۳۰ ژوئن ۲۰۲۰، ۲۵۴۱ نفر از ولایت پکتیا، عمدتا در داخل خود این ولایت، بیجا و آواره شدند. در همین دوره، ۱۶۱ نفر از لوگر به پکتیا بیجا شدند. (EASO, 2020: 262)
پکتیا و قدرت یابی مجدد طالبان در سال ۲۰۲۱
اما قبل از سقوط کامل افغانستان به دست طالبان این کشور شاهد سقوط و محاصره یک به یک شهرستان ها و استان های مختلف شد. در این میان ولایت پکتیا نیز از جمله ولایاتی است که مورد حمله طالبان قرار گرفت. درواقع، طالبان از مدت ها قبل تلاش کرده بودند تا شماری از مراکز ولسوالی ها و ولایات را محاصره کنند. یکی از اهداف طالبات گردیز بود. علاوه بر این درحالی که هنوز تصرف گردیز کامل نشده بود طالبان در ۲ جولای ۲۰۲۱ زرمت را به تصرف خود درآورد که گام بزرگی برای این گروه بود.
بر اساس گزارش تحلیلگران شبکه تحلیلگران افغانستان، سقوط زرمت یک دستاورد بزرگ برای طالبان بود. زیرا این اتفاق تقریبا پس از دو ماه مقاومت نیروهای دولتی رخ داد، در حالی که تمام ولسوالی های دیگر در این ولایت بدون هیچ گونه تلاشی تسلیم شدند؛ اما پیش از حمله سال ۲۰۲۱ طالبان هیچ یک از ۱۴ ولسوالی پکتیا را به طور کامل تحت کنترل نداشتند.
تحلیلگران شبکه تحلیلگران افغانستان که از نزدیک منطقه را مورد بررسی قرار دادند معتقدند که این حمله پس از هشت سالِ نسبتا آرام و بدون وقوع جنگ بزرگتر در منطقه لویه پکتیا انجام شد. اما در طی سه سال گذشته این وضعیت شروع به تغییر کرد. طالبان حضور خود را در این ولایت افزایش دادند و حضور دائمی تری در مناطق دور افتاده ایجاد کردند و حملات نسبتا محدودی را بر مراکز ولسوالی ها آغاز کردند.
در همین راستا طالبان از تسلط خود در مناطق روستایی استفاده کردند تا دولت را وادار کنند که حداقل در یک ولسوالی از طریق آنچه به عنوان «توافق قبیله ای» توصیف می شود، از حضور خود دست بردارد. چنانکه به گفتۀ بزرگان قومی-قبیله ای به شبکه تحلیلگران افغانستان در لجه منگل، منطقه ای که تحت تسلط قبیله بزرگ پشتون نشین منگل بود، در سال ۲۰۱۸ با طالبان توافق کردند.
حاجی علی یکی از بزرگان این قوم اذعان کرد که این توافق با طالبان صورت گرفته بود. اما بر اساس این توافق نفوذ دولت به مرکز ولسوالی ها محدود و هیچ یک از طرفین به منطقه تحت کنترل دیگری وارد نشوند. این توافق منجر به برچیده شدن تمام پست های امنیتی دولت در خارج از مرکز ولسوالی شد. مسئله ای که به گفته این مقام محلی منجر به پایان جنگی شده گردید که مردم را به زحمت انداخته بود.
تاج محمد منگل، یکی از اعضای شورای ولایتی پکتیا نیز اشاره کرد که امنیت در مقایسه با سال های گذشته که طالبان مرتباً به مرکز ولسوالی ها و پست های امنیتی دولتی حمله می کردند، بهبود یافته بود. اما با این وجود در اکتبر ۲۰۲۰ واشنگتن پست به نقل از حلیم فدایی والی آن زمان این ولایت تایید کرد که طالبان تعداد حملات سطح پایین را افزایش، منطقه ای را که سال ها در اختیار داشتند تحکیم کرده و کمپین های ارعاب را در مناطق روستایی گسترش دادند.
از طرف دیگر، طالبان در این منطقه استراتژی ترکیبی «اقناع و ارعاب» را به کار بستند. چنانچه می توان گفت طالبان استراتژی جامعی را به کارگرفته اند که برای انجام حملات بزرگتر محیطی از ترس ایجاد می کرد. برای این منظور آنها به برخی از بزرگان قبیله ای پیشنهاد پول دادند تا مقامات منطقه را متقاعد کنند که به آنها بپیوندند. آنها همچنین به مادران سربازان نزدیک و می گفتند پسران شان را می کشند.
بخش دیگری از استراتژی ارعاب طالبان عفو نیروهای دولتی و کارمندان دولت بود. این استراتژیِ طالبان توسط یک کمیسیون شش نفره برای منطقه جنوب شرق و به ریاست مولوی عبدالحکیم شرایی و ابراهیم حقانی به عنوان معاون وی طراحی شد.
طالبان همچنین مستقیما با مقامات دولتی تماس داشته و از کشتارهای هدفمند و بمب های دست ساز برای افزایش فشار و ترس استفاده می کردند. چنانکه همزمان با افزایش عملیات ترور در کابل در اواخر سال ۲۰۲۰ و اوایل سال ۲۰۲۱ همین جریان در پکتیا و گردیز هم در ولسوالی ها هرچند به میزان بسیار کمتر وجود داشت. چنانکه بر اساس گزارش واشنگتن پست کشتارهای هدفمند در این ولایت نیز افزایش یافته بود. بدین ترتیب حضور در مدارس نیز کاهش و حضور جنگجویان طالب افزایش یافت.
اما آغاز خروج نیروهای امریکایی و متحدانش از افغانستان فضای عملیاتی فزاینده ای را برای طالبان ایجاد کرد تا حضور دولت در بسیاری از مناطق روستایی از جمله مناطق جنوب شرقی را از بین ببرد. چنانکه سقوط دومینیو وار این ولایت به دست طالبان ظرف شش روز در اواخر ژوئن و اوایل جولای با موجی از حملات آغاز شد. چنانکه به گزارش پژواک در حوالی ۵ جوزا اولین نشانه های حمله قریب الوقوع بزرگ طالبان نمایان شد. به طوری که طالبان به مردم محلی دستور داده تا خانه های خود را که در نزدیکی مراکز ولسوالی ها و تاسیسات نیروهای امنیتی افغان ترک کنند. همچنین این گروه شروع به مین گذاری در دو راه اصلی کردند و پس از آن سقوط ولسوالی های این ولایت یکی پس از دیگری شروع شد. (Ruttig and Sadat, 2021)
تیم بازسازی ولایتی در پکتیا
اولین تیم بازسازی ولایتی (PRT) در ژانویه ۲۰۰۳ در شرق گردیز در ولایت پکتیا برپا شد. هفت مورد دیگر نیز تا پایان این سال متعاقبا شامل قندوز، بامیان، مزار شریف، پروان، هرات، ننگرهار، و قندهار بود. یازده مورد نیز در سال ۲۰۰۴ به این فهرست اضافه شدند که بسیاری از آنها در ولایات مورد مناقشه مانند کنر، پکتیکا و غزنی بودند. ایالات متحده اولین تیم بازسازی خود را در نوامبر ۲۰۰۲ در پکتیا راه اندازی کرد، که تنها چند ماه پس از یک عملیات نظامی بزرگ با هدف پاکسازی شبه نظامیان طالبان و القاعده از منطقه صورت گرفت. این روند یک رویکرد چرخشی جدید در مفهوم قدیمیِ مداخله از سوی ایالات متحده بود: ملت سازی.
در ابتدا، تیم های بازسازی ولایتی تحت رهبری ایالات متحده در مناطق ناآرام جنوبی و شرقی فعالیت می کردند، درحالی که تیم های ائتلاف تحت رهبری آیساف در مناطق نسبتا پایدار شمالی و غربی باقی ماندند. به طور کلی می توان گفت در بسیاری از ولایات، تیم های بازسازی ولایتی شوراهایی را برای حمایت از بازسازی و حل و فصل اختلافات سازماندهی کرده اند.
در این میان مشارکت سیاسی بین تیم های بازسازی ولایتی و محلی ها می توانست به جریانی از امنیت بدل شود. به عنوان مثال، در پاییز ۲۰۰۴ در ولایت زابل، رهبران قبایل از چندین منطقه به ویژه خطرناک گردِهم آمده و توافق کردند که در ازای پروژه های آبیاری، از تیم بازسازی ولایتی و پیمانکاران آن محافظت کنند. این تیم موافقتنامه های مشابهی را نیز در شرق پکتیا در سال ۲۰۰۵ تضمین کرد. (Malkasian & Meyerle, 2009: 25)
نهایتا می توان گفت ولایت پکتیا که از جایگاه و موقعیت جغرافیاییِ حساسی در افغانستان برخوردار بوده و همواره کانونی برای نبردهای شدید بین طالبان و نیروهای ناتو بوده است، بار دیگر همچون سایر ولایت های افغانستان طعمۀ قدرت یابی مجدد این گروه بنیادگرا شد و نه سیستم های قبیله ای قوی، نه جوامع محلی منسجم، نه حضور نیروهای خارجی و نه نیروهای امنیت داخلی در حفظ آن موثر نیوفتاد؛ بلکه بسترِ مستعد و فعال چنین ولایت هایی برای فعالیت عناصر شوروشی و ضد دولتی نهایتا کریدوری جهت انتقال و متعاقبا قدرت یابی طالبان گردید و پکتیا را از پایگاه طالبان به سمت سقوط به دست طالبان سوق داد.
منابع:
– EASO, (2020), “Afghanistan Security situation”, Country of Origin Information Report, European Asylum Support Office
– Malkasian, Carter and Meyerle, Gerald, (2009), “PROVINCIAL RECONSTRUCTION TEAMS: HOW DO WE KNOW THEY WORK?” Strategic Studies Institute (SSI)
– Ruttig, Thomas and Sadat, Sayed Asadullah, (2021), “The Domono Effect in Paktia and the Fall of Zurmat: A case study of the Taleban surrounding Afghan cities”, https://www.afghanistan-analysts.org/en/reports/war-and-peace/the-domino-effect-in-paktia-and-the-fall-of-zurmat-a-case-study-of-the-taleban-surrounding-afghan-cities/
– UNHCR, (1989), “PAKTIA PROVINCE”, BACKGROUND REPORT, Prepared by the Data Collection for Afghan Repatriation Project, http://www.afghandata.org:8080/xmlui/bitstream/handle/azu/3512/azu_acku_pamphlet_hc418_p34_p35_1989_w.pdf?sequence=1&isAllowed=y