حمدالله محب؛ از مهره ای کلیدی در شطرنج تحولات سیاسی افغانستان تا خائن به منافع ملی؟
۱ خرداد (جوزا) ۱۴۰۱ – ۲۲/ ۵/ ۲۰۲۲
شاید آنچه این روزها داغی تازه بر روحِ زخم خوردۀ مردمِ افغانستان و یادآورِ ناکارآمدی و بی کفایتیِ مقامات دولت سابق بوده باشد، مصاحبۀ اخیر حمد الله محب، مشاور سابق امنیت ملیِ اشرف غنی، رئیس جمهور پیشین این کشور با بخش انگلیسیِ بیبیسی و عذرخواهی بابتِ نقش خود در سقوط افغانستان است. کسی که در روز سقوط کابل، همراهِ رئیس جمهور با هلیکوپتر از کشور گریخت و اکنون با گذشتِ نُه ماه از سقوط این کشور به دست طالبان، با گرفتنِ چهره ای آگاه و مسئول اما حق به جانب و ناگزیر، به نوعی سعی در توجیهِ عملکردِ مخربِ خود و اقناع افکار عمومی در نبودِ چاره ای جز ترک کشور و رها کردن اوضاع دارد.
گویی محب با گذاشتن نقابی از مسئولیت پذیری، و تظاهر به تاسف لفظی آنهم برای ایجاد شرایطی که اکنون به چرخش سیاسیِ معکوس، شرایط اجتماعی-اقتصادیِ بحرانی، و وضعیت انسانی اسفبار تحت سلطۀ حُکام جدیدِ افغانستان منجر گردیده، سعی دارد خود را از دیگر مقاماتِ دولت پیشین متمایز ساخته، و چهره ای متاثر اما دست بسته به خود گیرد؛ چهره ای که بر خلاف مقامات سیاسی-امنیتی سابق جرات و جسارتِ عذرخواهی و مسئولیت پذیری به سهم خود را داشته است.
لیکن اکنون که کشور افغانستان تاریخ تحول و دوران گذار خود به عقبگردی مجدد زیر سایۀ طالبان را طی می کند، حتی پشیمانیِ جمعی مقامات سابق، نه پاسخگوی بُعد مادی از محرومیت و ناکامی ها در زندگی مردم (جان، مال، شغل …) و نه تسلی بخش روحِ آزرده و ناامیدِ آنها از آینده ای نامعلوم و بلکه تاریک است.
این ها همه در حالیست که گویی حمدالله محب فراموش کرده است که نقشی مهم و کلیدی در رهبری نیروهای امنیتی افغانستان داشته و ایستادگی، حضور و تصمیم گیریِ صحیح وی یا مهره هایی کلیدی چون او، می توانست ورق را برگرداند. چراکه گفته می شود قرار بوده عصر روز سقوط کابل (۲۴ اسد) یا فردای آن، اشرف غنی با حضور مقامات بلندپایه به قطر بروند و با رهبران طالبان درخصوص انتقال قدرت به توافق نهایی برسند؛ اما با فرار آنها معادلۀ انتقال قدرت با طالبان برهم خورده و کفۀ ترازوی قدرت به نفع طالبان سنگین شد.
شاید آن گونه که ناظران مطرح کرده اند، یکی از عواملی که تا حدی حمدالله محب را به سیبلی برای انتقاد و سرزنش های جمعی تبدیل کرد، مصاحبۀ گذشتۀ اشرف غنی با بیبیسی و اذعان به نقشِ محب در مشاوره به او برای فرار از افغانستان بود. لیکن در نهایت باید گفت در بزنگاهی که کشور به ایستادگی، غیرت و پایمردیِ همۀ دولتمردان خود نیاز داشت، شاهدِ گریز آنها و متعاقبا انداختنِ تصمیم های اتخاذ شدۀ شتابزده و نابخردانه برگردنِ دیگری بودیم؛ تصمیماتی ویران کننده که به تکیه زدن مجددِ طالبان برقدرت منجر شد.
سدشکنیِ حمدالله محب در اذعان به پذیرش مسئولیت یا توجیهی برای ناکامی؟
در ۲۰ می ۲۰۲۲ شاهد انتشار مصاحبۀ حمد الله محب با بیبیسی بودیم. محب در ابتدای سخنان خود با متیو آموریلوالا (Matthew Amorilwala) از بخش انگلیسی بیبیسی اذعام کرد، همان طور که گزارش ها بیان کرده اند، این شکست/ناکامی جمعی بود. به گزارش بیبیسی، محب گفت: “هر موردی که مربوط به ناکامی من باشد، مسئولیت کامل آن را برعهده می گیرم و به خاطر آن عذرخواهی میکنم. و امیدوارم که هر کسی که مسئولیتی داشته، بیاید و توضیح بدهد”. او در صحبت خود اصرار داشت نشان دهد که برای جلوگیری از “جنگ کوچه به کوچه” آنها چاره ای جز ترک افغانستان نداشتند: “افراد زیادی مجبور به خارج شدن بودند، تصور کنید که اگر جنگ خیابان به خیابان می کشید، افرادی که خارج شدند هم نمی توانستند بروند.”
او مدعی شد “در شرایطی که “قوای مسلح افغانستان از هم پاشید، نیروهای محدودی که مانده بودند، اگر مقاومت می کردند غیر از اینکه فاجعه به بار می آورد، خودشان هم قربانی می شدند و … در آخر نتیجه همین می بود.” محب در این مصاحبه گفت “تا حدی که امکان پذیر بود (اشرف غنی) رئیس جمهور افغانستان مبارزه کرد که از سقوط جلوگیری شود”. به گفتِ او، مردم افغانستان “احساساتی” و “خفه (ناراحت)” هستند، اما اگر از زاویه دید رئیس جمهور افغانستان دیده شود، “دو هفته جنگ” غیر از این که “بدبختی” بیشتر می آورد، “درد دیگری را دوا نمیکرد.” (بیبیسی، ۱۴۰۱)
اما حمدالله محب در بخشی از گفتگوی خود با برنامۀ “به عبارت دیگر” بیبیسی فارسی نیز آشکارا و علنی رویکردِ اتخاذ شده از ترک کشور را موجه و امری طبیعی نشان می دهد. چنانچه به گفتۀ او، «این اولین بار نیست، زمانی که یک رئیس جمهور یا یک مقام افغانستان زیر فشار تهدید می شود و مهاجرت می کند. این هم یک راهی دینی داشته و هم از لحاظ فرهنگی بارها کلان های افغانستان (از خود رهبری طالب در افغانستان تا رهبر مجاهدین در زمان سقوط کابل به دست طالبان) از کابل بیرون رفتند. این –رفتار- اقدامی جدید در افغانستان و یا در دنیا نیست».
او همچنین در رابطه با جبهات مختلف در افغانستان مِن جمله جبهۀ سیاسی جدید تشکیل یافته در استانبول علیه طالبان و یا جبهۀ مقاومت ملی به رهبر احمد مسعود در افغانستان نیز صحبت کرد. محب اعلام کرد که اصلا ارتباطی با این گروه ها ندارد و تصور نمی کند که بدون در اختیار داشتن طرح جامعی، بدونِ اینکه بدانیم در آینده و پس از جنگ و عملیات نظامی چه برای افغانستان می خواهیم، یک کمپین و مبارزۀ نظامی، موفق و ثمر بخش باشد.
چنانچه به گفتۀ محب: «من با هیچ یک از آنها -جبهات مختلف در افغانستان- در تماس نیستم و فکری که من دارم و با دوستان مشورت می کنیم –این است که- برای افغانستان طرحی دائمی و طولانی تر ضرورت دارد و ضرورت از این است که اول طرح را ترسیم کرده و فکر کنیم با کدام شیوه می توانیم مشکل اقتصادی، مشکل درونی افغانستان که اختلافات سیاسی است، و مشکلات با همسایگان خود را حل کنیم. بنابریان زمانی که راه حل مشکلات را پیدا کردیم توانیم به مردم خود ارائه داده و مشترکا به راه حلی برای افغانستان دست یابیم.»
پرده برداری از اختلافات با امر الله صالح
اما حمدالله محب، در بخشی از گفتگویش با بخش انگلیسی بیبیسی، برای نخستین بار پرده از اختلافاتش با امرالله صالح، معاون اول رئیس جمهوری پیشین نیز برداشت و او را متهم کرد که معلومات و مشورت های نادرست به آقای غنی می داده است. محب در پاسخ به این سوال که به نظر او مهمترین اشتباهش چه بوده، گفت که پس از بالا گرفتن اختلافات با امرالله صالح “یا باید استعفا میدادم یا باید فشار را بر او افزایش میدادم تا نظریات خود را تغییر میداد.” محب افزود: “یک موضوع که مرا بسیار ناراحت می کند این است در وضعیتی که جنگ جریان داشت، میان اداره های ما تقابل ایجاد شده بود. معاون اول (امرالله صالح) هم به بخش امنیتی علاقه داشت و متاسفانه معلوماتی که ما به رییس جمهوری میدادیم و معلوماتی که از سوی معاون اول داده میشد، بسیار تفاوت داشت. بیشتر معلومات او با واقعیت ها هماهنگی نداشت.” (بیبیسی، ۱۴۰۱)
نشست پرسش و پاسخ انجمن آکسفورد و هجوم سیلِ انتقادها به سمت محب
اما جدا از مصاحبۀ اخیر محب، پیشتر نیز شاهد دعوت انجمن آکسفورد (Oxford Union) برای جلسۀ پرسش و پاسخی با محب در ۱۰ می ۲۰۲۲ و حتی اعتراض برخی منتقدان پیش و حتی در حین این نشست بودیم. چنانکه که گروهی از معترضان در مخالفت با دعوت حمدالله محب، مشاور پیشین امنیت ملی افغانستان، در مقابل انجمن آکسفورد تجمع و اعتراض کردند. پیش از این جلسه، طوماری تهیه شده که از انجمن آکسفورد خواهان لغو مراسم سخنرانی محب بود و بیش از ۱۰۰۰۰ امضا را دریافت کرده بود، محب را به خاطر فرار از کشور به دلیل تسلط طالبان بر کشور در ماه اوت ۲۰۲۱، “خائن ملی” نامید.
همچنین ضمنِ سخنرانیِ محب در این جلسه، شاهدِ اعتراض شماری افغان های ساکن بریتانیا با سر دادن شعارهایی چون “خیانت کار” و “سارق پول های مردم افغانستان” بودیم. اما به نظر می رسد شاهد فعال گراییِ محب برای تغییرِ تصورات جمعی از خود و تلاش برای نشان دادن خود به عنوان شخصیتی علمی و آگاه در لزوم تغییر شرایط فعلی افغانستان هستیم.
اما در هجمۀ انتقادات وارده بر محب، سمیه تورا یکی از دانشجویان افغانستان در دانشگاه آکسفورد بریتانیا که در این مراسم شرکت داشت در بخش پرسش و پاسخ از محب پرسید “باوجود آنکه شما از آنچه اتفاق افتاد و از این امرکه نیروهای امنیتی قادر به مبارزه نبودند مطلع بودید؛ چرا اکنون و در این زمان آنها را به اشتراک می گذارید، حال که بسیاری در خط مقدم جان خود را از دست دادند؟ به خاطر اینکه برنامه پشتیبانی و کمکی داشتید؟”. او در نهایت در اعتراض به این که محب به طور مداوم پاسخ های معناداری به سؤالات او نداد، اتاق را ترک کرد.
همچنین یکی از دانشجویان از انجمن آکسفورد افغانستان نیز منتقد بود که “انجمن آکسفورد فضای قدرت است، آنها باید هنگام تصمیم گیری برای دعوت از او پس از فاجعه ای که در افغانستان رخ داد، با دانشجویان به حاشیه رانده افغان خود مشورت می کردند.” دروغ گفتن به یک ملت آزادی بیان نیست. رهبرانی (مثل محب) که جنایتکار هستند، نباید در حالی که مردم افغانستان تحت فشار و سرکوب زندگی می کنند، جایگاه و پلتفرم های معتبری به آنها داده شود. (oxfordstudent, 2022)
محب در این سخنان خود گفت که برخی از تقصیرها را برای احیای مجدد طالبان می پذیرد، اما باید این تقصیر را با دولت افغانستان و جامعه بین الملل نیز تقسیم کرد. اما به گزارش خامه پرس، وی در بخشی از سخنان خود رسانه ها را یکی از عوامل سقوط رژیم برشمرد و مدعی شد که اطلاعات نادرست رسانه ها روحیه ارتش افغانستان را در نبرد با طالبان تخریب کرده است. وی به ویژه به طلوع نیوز اشاره کرد و افزود: وقتی طلوع نیوز گزارش پشت گزارش اعلام می کند ارتش افغانستان توانایی ندارد و طالبان در حال پیشروی هستند، ضعف هایی در ارتش افغانستان وجود دارد. هیچ ضعفی در طالبان وجود ندارد. طالبان عوض شده اند، با آنها مصاحبه می کنند و… آیا فکر می کنید ارتش افغانستان نگاه کرده و می گوید این خوب است؟ قطعا نه.” بدین ترتیب به نظر می رسد محب صرفا به گونه ای صوری عذرخواهی کرده و نهایتا در تلاش است بار مشکلات را بر دوش دیگری اندازد.
اما حمدالله محب کیست؟
حمدالله محب در سال ۱۹۸۳ در جلال آباد متولد شد و آخرین فرزند خانواده است. خانوادۀ وی در جریان حمله اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان گریختند و پس از پایان این حمله به وطن بازگشتند؛ اما پس از شروع مجدد جنگ داخلی بار دیگر کشور را ترک و به پاکستان رفتند. او در دانشگاه برونل در انگلستان تحصیل و مدرک مهندسی کامپیوتر را اخذ کرد. محب پس از هفت سال اقامت در انگلستان، به عنوان مدیر فناوری اطلاعات در دانشگاه آمریکایی افغانستان به افغانستان بازگشت. در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹، محب در کمپین اشرف غنی فعالیت می کرد. پس از آن بار دیگر به انگلیس بازگشت و تحصیلات خود در مقطع دکتر ادامه داد.
در ۲۰۱۴، همان سالی که دکترای خود را دریافت کرد، محب دستیار غنی شد، که در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۴ افغانستان پیروز شد. یک سال بعد، غنی وی را به عنوان سفیر افغانستان در ایالات متحده منصوب، و در نهایت در اوت ۲۰۱۸، اشرف غنی، رئیس جمهور وقت افغانستان پس از استعفای حنیف اتمر، محب را به سمت مشاور امنیت ملی منصوب کرد.
به گزارش ایندیپندنت فارسی، اشرف غنی که همواره ادعا میکرد برای افغانستان برنامه دارد و رقبای سیاسی اش به ویژه عبدالله عبدالله را به بی برنامگی متهم می کرد، از اینکه یک جوان ۳۲ ساله و مدیر بخش فناوری اطلاعات یک دانشگاه را به عنوان سفیر افغانستان به واشنگتن اعزام کرده بود احساس افتخار میکرد. او شعار می داد که به جوانان باور دارد و در اداره دولت افغانستان از جوانان استفاده می کند. در نتیجه این گونه بود که طی سه سال، مردی جوان با پشتوانه حمایت سیاسی شخص اول مملکت، از مسئولیتی که در یک دانشگاه خصوصی به عنوان مدیر بخش فناوری اطلاعات داشت، به حلقه نخست تصمیم گیرندگان مملکتی غرق در بحران رسید.
سیاست های مخربِ محب در تسهیل سقوط افغاستان
طبق ارزیابی صریح یکی از فرماندهان سابق نیروهای انگلیسی در ولایت هلمند، با پیشرفت طالبان تا ماه ژوئیه ۲۰۲۱، نیروهای افغان از برخی مناطق روستایی عقب نشینی کردند تا در مسیرهای اصلی، گذرگاه های مرزی و شهرهای کلیدی تمرکز کنند. این یک استراتژی آگاهانه و تعمدی برای محافظت از مناطق حائز اهمیت و مهمتر بود، اما از سوی دیگر استراتژی ارتش در حال فرار و گریز بود. در اواخر ماه جولای و در ملاقات همین فرمانده سابق نیروی انگلیسی با حمدالله محب، وی چنین اشاره می کند که محب سعی داشت به روی خود نیاورده و این اقدامات را با رویکردی معقول و شجاعانه توجیه کند.
چنانچه محب چنین اشاره کرد “از دست دادن برخی ولسوالی ها به این معناست که می توانیم بر مناطق دیگر تمرکز داشته باشیم. آنقدرها هم که شما تصور می کنید طالبان بد/شریر (ویا به عبارتی چندان قدرتمند) نیست – آنها در جنگ رسانه ای پیروز می شوند اما نه در جنگ نظامی.” طبق گفتۀ این فرمانده، گرچه محب اکنون دیگر از کشور گریخته، اما تا آن زمان به خوبی می دانست که اوضاع افغانستان اصلا خوب نیست.
در هر صورت، علی رغم این ارزیابی های نادرست، حمدالله محب همچنان درحال تدوین استراتژی امنیت ملی خود در شش ماه آتی برآمد و گویا از نظر مالی و تامین بودجه نیز برنامه ریزی کرده بود؛ اما نتیجۀ آن چیزیست که اکنون شاهدش هستیم؛ تنها ماندن کشور در دست طالبان. بدین ترتیب شاید بتوان گفت این کلیتی از عملکردِ آگاهانه اما نادرست و بی صداقتیِ حمدالله محب را نشان می دهد که اولین خشت از ناتوانی، ناامیدی، بی انگیزگی و ناکارآمدی را در بین نیروهای امنیتی بنا نهاد و موجب شد این دیوار تا افتادن افغانستان به دست طالبان کج پیش رود. (Blackwell, 2021)
از دیگر انتقادات متوجه حمدالله محب نقش نافذ وی در افزایش کمی نیروهای امنیتی بود. پاییز سال گذشته با اعلام خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان پس از امضای توافقنامه با طالبان، برخی از مقام های ارشد امنیتی کابل از اشرف غنی درخواست کردند تا انتخاب های سختی را انجام دهند و نیروهای پلیس و امنیت را برای کاهش هزینه ها کم کند. اما این درخواست از سوی شخص رئیس جمهور و حمدالله محب به عنوان مشاور امنیت ملی، شخصی که هیچ تجربه ای در میدان جنگ نداشت، پذیرفته نشد. نتیجه این تصمیم نیز چیزی نبود جز سقوط بخش های زیادی از کشور به دست طالبان یا فرار هزاران سرباز از کشور و یا تسلیم شدن در برابر طالبان که سلاح و تجهیزات خود به این گروه تحویل دادند؛ به عبارتی: به جای تعدیل نیرو، سقوط رخ داد. (Graham-Harrison, 2021)
در نهایت قدرت یافتنِ بیش از حدِ حمد الله محب موجب شد برخی ناظران براین باور باشند که، محب “پادشاهی در سایه” برای افغانستان بود. او بودجه دفاعی کشور را کنترل می کرد. و به گفتۀ برخی، محب در سال پیش رو برای دریافت بیش از ۳ میلیارد دلار را که آمریکا به عنوان کمک به نیروهای مسلح افغانستان در نظر گرفته بود، برنامه ریزی کرد که ظهور طالبان برنامه اش را برهم زدند. از دست دادن اراده و خواست برای جنگیدن در میان نیروهای امنیتی افغانستان، در واقع چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد و دلیل آن نیز سوء استفاده از بودجۀ دفاعی کشور بود. در سازو کار اشرف غنی، حمد الله محب وزارت دفاع را عملا تحت کنترل خود گرفته بود و آشکار است که او نیز کار خود را به خوبی انجام داد، و اشرف غنی نیز همین طور. (Bhadrakumar, 2021)
به طور کلی شاید سخنان اخیر حمد الله محب را بتوان در راستای چند احتمال در نظر گرفت:
- با تشدید حملاتِ بهاری جبهه مقامت ملی افغانستان بر طالبان و فعالیت جبهات دیگر چون گروه تحریک آزادی افغانستان و یا اعلام حضور دیگر جریانات ضد طالبان برای حمله علیه این گروه اسلام گرا در هفته های اخیر، احتمالاتی از امکانِ قوت گرفتن گروه های مخالف و موفقیتِ آنها در بلند مدت، برگشتن ورق به نفع نیروهای مقاومت در آینده نه چندان نزدیک و در نهایت سرنگونیِ حکومت غیرمشروع طالبان همچون دهه ۹۰ وجود داشته باشد. بدین ترتیب در جریانی از تحرکاتِ گروه های اپوزیسیون داخل و خارج از افغانستان، مقاماتِ سابق کشور نیز در تقلا برای تطهیر خود و بخشش تدریجی از سوی مردم برآمده و بدین ترتیب برای بازگشتِ احتمالی خود به افغانستان در آینده ای بدونِ حضور طالبان بسترسازی کنند.
- از دیگر سو با اشارۀ مستقیمِ حمدالله محب به اختلافات فی مابین با امر الله صالح و تخریب چهره ای که با جبهۀ مقاومت نزدیک بوده است؛ به نوعی شاهدِ تلاش برای همتراز ساختن اهداف، مطالبات و تفکراتِ افرادی چون محب و غنی با نیروهای مقاومت و گام برداشتن در مسیری موازی و خیرخواهانه برای افغانستان آنهم با مقصر جلوه دادن بازیگران ثالث (حال داخلی و یا خارجی) در انظار عمومی هستیم.
- در نهایت با تلاش های اخیر محب در سطوح بین المللی و ادعا برای درکِ شرایطِ بحرانی در افغانستان، احتمالِ وورد خود به جمع شخصیت هایِ سیاسیِ دغدغه مند در قالب تشکیلاتی مشترک و یا مستقل و نهادهایی چون شورای عالی مقاومت به منظور طرح ریزی نقشه راهی برای نجات کشور را افزایش می دهد.
جمع بندی
در نهایت باید گفت، محب باور ندارد که حکومت طالبان دوام بیاورد. به گفتۀ او، نقطه ضعف اساسی و پاشنه آشیل این گروه اسلامگرا تمایل آن به انحصارگرایی قدرت است، بنابراین صدای جمعیت متنوع کشور و مجموعه پیچیده چالش های آن نادیده گرفته می شود. به باور او در این شرایط دیاسپورا و طبقات سیاسی افغانستان باید اختلافات خود را کنار بگذارند و روایتی واحد ایجاد کنند تا امیدی به بازسازی دموکراسی خود داشته باشند.
اما حال که کشور به دست اسلام گرایانی افراطی افتاده که تمامی اقشار و اقلیت ها به ویژه زنان را حتی از کوچکترین حقوق خود محروم ساخته اند، باید به مقامات سابق افغانستان چون حمد الله محب یادآور شد که از یک سو اگر نسخه های پیچیدۀ تجویزی آنها کارگشا و عملی بود، آنها همچنان امروز نیز بر کرسی قدرت تکیه زده بودند و از سوی دیگر اگر سیستمِ قضاییِ متناسبی جهت پاسخگوییِ مقامات ارشد اما ناکارآمد وجود داشت، آنها اکنون به جای مصاحبه در رسانه ها و توجیه عملکرد خود، بایستی در دادگاه های بین المللی حضور می یافتند.
منابع
– بیبیسی، (۱۴۰۱)، “حمدالله محب در گفتگو با بیبیسی: از سهم خود در سقوط نظام افغانستان عذرخواهی میکنم”، https://www.bbc.com/persian/afghanistan-61521449
– Bhadrakumar, M K, (2021), “Why the Afghans LOST the War”, https://www.rediff.com/news/column/mk-bhadrakumar-why-the-afghans-lost-the-war/20210816.htm
– Blackwell, Evelyn, (2021), “‘A stain on the West’: The story of how the ‘greatest military force ever assembled’ abandoned Afghanistan”, https://worldnewsera.com/news/a-stain-on-the-west-the-story-of-how-the-greatest-military-force-ever-assembled-abandoned-afghanistan/
– Graham-Harrison, Emma, (2021), “Afghanistan stunned by scale and speed of security forces’ collapse”, https://www.theguardian.com/world/2021/jul/13/afghanistan-stunned-by-scale-and-speed-of-security-forces-collapse
– oxfordstudent, (2022), “Afghanistan Society protests the invitation of Hamdullah Mohib to Oxford Union”, https://www.oxfordstudent.com/2022/05/17/afghanistan-society-protests-the-invitation-of-hamdullah-mohib-to-oxford-union/