چشم انداز مداخلات خارجی در افغانستان پس از سلطه یکساله طالبان بر این کشور
۲۳مرداد(اسد)۱۴۰۱-۲۰۲۲/۸/۱۴
شهریار آرمان
تقریباً یک سال از سقوط کابل و سلطه طالبان بر افغانستان می گذرد و پیامدهای فاجعه بار این حادثه اندک اندک خود را در زندگی مردم و چشم انداز آینده آن نشان می دهد. سقوط یکباره کابل تنها به معنای از میان رفتن نظام سابق نیست و رخدادهای این یک سال اخیر نشان می دهد که با این اتفاق، طالبان نیز با شکست روبرو شدند و نتوانستند به اهداف خود دست پیدا کنند.
یکی از مهم ترین اهدافی که همه طرف ها در افغانستان جستجو می کردند و به نفع همه آن ها بود، برقراری صلح و امنیت همه جانبه و واقعی بود، شرایطی که می توانست بسیاری از مشکلات را حل کند و به جنگی که حدود نیم قرن این کشور را به آتش کشیده بود، پایان دهد.
یکی از عوامل بسیار مهمی که افغانستان را در دهه های اخیر به ویرانی کشانده بود، مداخله خارجی بود و به تایید همه طرف های جنگ، بدون قطع مداخله کشورهای خارجی در امور افغانستان امکان برقراری آرامش و ثبات در این کشور وجود نداشته و ندارد. به همین دلیل طالبان وارد مذاکره با کشورهای خارجی و همسایه های افغانستان شدند و قراردادهایی مانند “دوحه” که به عقب نشینی ایالات متحده امریکا و متحدانش از افغانستان منجر شد، شواهدی بر اهمیت قطع مداخلات خارجی به حساب می آید.
اما سرسختی گروه های داخلی طالبان و جنگ قدرتی که میان آن ها به راه افتاده بود، نگذاشت روند مذاکرات به سوی گفتگوهایی پیش برود که نظام قبلی نیز به روند صلح در این کشور بپیوندد و حاکمیت جدیدی شکل بگیرد تا گذار به شرایط جدید سبب هرج و مرج نشود و شکست افغانستان و سقوط کابل به دست طالبان به عنوان اولین فاجعه دوره جدید قلمداد نگردد. مسلماً سقوط کابل به دست طالبان را می توان به عنوان نقطه آغاز شکست های دیگر این کشور در عرصه های داخلی و خارجی دانست.
این شکست سبب گسترش مداخلات خارجی و یارگیری های همسایه های افغانستان شده و زمینه را برای بروز بحران های بیشتر فراهم کرده است. حضور و فعالیت داعش و دیگر گروه های جهادی تندرو به طور قطع از سوی قدرت های همسایه، منطقه و جهان تحمل نخواهد شد و حملات آن ها در داخل مرزهای کشورهای همسایه مانند ایران، پاکستان، ازبکستان و تاجیکستان نشانه هایی از آغاز فصلی نو از بی ثباتی در افغانستان و در نتیجه مداخلات خارجی بیشتر است.
نقطه عطف این تحولات را می توان به کشته شدن رهبر گروه القاعده در پایتخت افغانستان به دست امریکایی ها دانست که جبهه تازه ای را در برابر صلح و آرامش در این کشور گشود و این مساله را آشکار کرد که سلطه طالبان بر افغانستان نه تنها به مداخلات خارجی در این کشور پایان نداده؛ بلکه این گونه مداخلات را افزایش داده است.
با آنچه گفته شد می توان چشم اندازی آینده روابط و تعاملات افغانستان تحت سلطه طالبان با دیگر کشورهای جهان را این گونه ترسیم کرد که برخلاف ادعاهای طالبان در پایان دادن به مداخلات خارجی در این کشور، این مداخلات به صورت روز افزونی گسترش خواهد یافت و بار دیگر جغرافیای افغانستان به عرصه جدال میان قدرت های بزرگ و کوچک تبدیل خواهد شد.