روابط خارجیسر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرهایادداشت ها

از کابل تا لندن: هفتاد سال رابطه سیاسی در سایه سلطنت ملکه الیزابت دوم

۱۹ شهریور(سنبله)۱۴۰۱-۲۰۲۲/۹/۱۰

جهان در روز ۹ سپتامبر شاهد یکی از داغ ترین خبرهای خود بود. ملکه انگلیس، الیزابت دوم که حدود ۷۰ سال و طولانی ترین تاریخ سلطنت در بریتانیا را داشت در سن ۹۶ سالگی، درگذشت. او در حالی که در کاخ بالمورال در اسکاتلند اقامت داشت و پزشکان از وضعیت وخیم او صحبت می کردند ، از صحنه نظام سلطنتی انگلیس خارج و به دل تاریخ حکمروایی این کشور پیوست. اتفاقی که واکنش های گسترده بسیاری همراه با پیام های تسلیت کشورهای مختلف را در پی داشت. به طوری که طالبان که اکنون حاکمان جدید افغانستان هستند، در ابتدا در خبرگزاری باختر که نزدیک به این گروه است، تصویری غیرمعمول از او انتشار دادند که پس از مدتی حذف شد. اما به طور کلی با اعلام خبرمرگ او بسیاری از رسانه ها و تحلیلگران در گزارش های مختلف زندگی او را به نمایش گذاشتند و یا عملکرد هفتاد ساله سلطنت او را مورد تحلیل قرار دادند. این در حالی است که مقام ملکه در بریتانیا تشریفاتی است اما نقش او در سیاست های این کشور بی تاثیر نبوده است. در همین رابطه، در میانه بازار داغ تحلیل های زندگی سیاسی او نگاهی انداخته ایم به رابطه بریتانیا و افغانستان در هفتاد سال سلطنت الیزابت دوم.

آغاز  سلطنت الیزابت دوم و فضای باز سیاسی در افغانستان

زمانی که در سال ۱۹۵۲ ملکه الیزابت بر تخت سلطنت بریتانیا تکیه زد، افغانستان نخستین دوره باز سیاسی‌اش را تجربه می‌کرد. دوره نخست‌وزیری شاه محمود خان، عموی محمد ظاهر که تاریخ‌نویسان در افغانستان، آن را دوره سیاسی نسبتاً باز می‌دانند. در این دوره دموکراسی تا حدی رنگ گرفت، احزاب سیاسی مجال فعالیت پیدا کردند و کشورهای جهان نیز در پی گسترش روابطشان با افغانستان بودند. در آن زمان اریک رالف لینگمن، سفیر بریتانیا در افغانستان بود و روابط گرمی را با دربار به وجود آورده بود. اما یک سال پس از به تخت نشستن ملکه الیزابت، سردار محمد داوود خان، نخست‌ وزیر افغانستان شد. سردار محمد داوود که گرایش‌های چپ داشت، بیشتر از غرب، به شوروی سابق متمایل بود.

به همین دلیل در دوره ۱۰ ساله نخست‌وزیری سردار محمد داوود، کشورهای غربی، ازجمله بریتانیا روابطشان را با سلطنت افغانستان محدود کردند. از سوی دیگر گرایش‌های ناسیونالیستی سردار محمد داود خان باعث می‌شد تا هرازگاهی داستان پشتونستان بزرگ و ضرورت پیوستن بخش‌هایی از پاکستان به خاک افغانستان را مطرح کند. این مسئله به مذاق بریتانیا خوش نمی‌آمد، به همین دلیل زمانی که سردار محمد داود از کشورهای غربی، ازجمله آمریکا و بریتانیا درخواست وام کرد، هیچ کشوری به افغانستان کمک مالی نکرد. ناگزیر سردار محمد داود خان دست به دامان شوروی سابق شد.

دوره نخست‌وزیری محمد داود خان در سال ۱۹۶۳ به‌ پایان رسید. دربار افغانستان تصمیم گرفت پس از این نخست‌وزیر از خارج دربار انتخاب شود و دکتر محمد یوسف، نخستین نخست‌وزیر بیرون از سلاله محمد‌زایی به سمت نخست‌وزیری رسید. نخستین دستاورد محمد یوسف نیز تدوین قانون اساسی جدید بود. در همین حال، بریتانیا نیز سفیر جدیدی برای افغانستان گماشت؛ سرآرتور دلاماری که پیش از آن سرکنسول بریتانیا در شبه‌جزیره کره بود. سر آرتور به کابل آمد تا روابط تقریباً سرد میان دو کشور را دوباره گرم کند، اما اوج روابط میان افغانستان و بریتانیا با سفر محمد ظاهر شاه به لندن در سال ۱۹۷۱ شکل گرفت. محمد ظاهر شاه در هشتم دسامبر سال ۱۹۷۱ به لندن رفت. او با قطار به ایستگاه ویکتوریا رسید و مورد استقبال رسمی ملکه الیزابت قرار گرفت. در این سفر شاهدخت بلقیس، دختر محمد ظاهر شاه و سردار عبدالولی، دامادش نیز با او همراه بودند. محمد ظاهر شاه در ضیافت شام ملکه شرکت کرد و اولین  زمامدار افغانستان بود که با ملکه الیزابت دیدار داشت. ملکه الیزابت زمانی که در سال ۱۹۶۱ به پاکستان سفر کرد، تا نزدیکی مرز بازرگانی تورخم (‌۷۰ کیلومتری شهر جلال‌آباد) نیز رفت، اما هیچ‌گاه وارد افغانستان نشد. پس از سفر محمد ظاهر شاه به بریتانیا، او در ۱۹۷۳ به ایتالیا سفر کرد و در جریان این سفر بود که پسرعمویش، سردار محمد داوود کودتای ۲۶ تیرماه را انجام داد.

 با پیروزی کودتای سفید داوود خان، روابط میان بریتانیا و افغانستان سرد شد، زیرا داوود خان این بار به صورت واضح‌تر رابطه با روس‌ها را آغاز کرد. اما بعدتر زمانی که روس‌ها در سال ۱۹۷۹ به افغانستان حمله کردند، هم‌زمان با آن مارگارت تاچر مشهور به زن آهنین، نخست‌وزیر بریتانیا شد. او که مخالف سرسخت کمونیسم بود، در سال ۱۹۸۱ به پاکستان رفت و از کمپ‌های مهاجران افغان دیدار کرد. او در این دیدار به مهاجران افغان گفت که هرگز آنان را تنها نمی‌گذارد. این تعهد در حد شعار باقی نماند و بریتانیا ارسال کمک‌ به مجاهدین را آغاز کرد. مهم‌ترین کمک تسلیحاتی دولت تاچر به مجاهدین، تحویل موشک‌های زمین به هوای (بلو پایپ) بود. در کنار آن بریتانیا کمک‌های دیگری نیز به مجاهدین رساند، اما با پیروزی مجاهدین در افغانستان، رابطه انگلیس‌ها با افغان‌ها تقریباً به صفر رسید و این وضعیت تا حوادث تروریستی ۱۱ سپتامبر ادامه داشت(آژند،۱۴۰۱).

بریتانیا و دو دهه مبارزه با تروریسم در افغانستان

بعداز آنکه ایالات متحده در نتیجه حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر خود را به عنوان قربانی اصلی تروریسم معرفی کرد و حمله به افغانستان را مشروع جلوه داد، در همراهی با تصمیم ایالات متحده برای حمله به افغانستان انگلیس ازجمله کشورهایی بود که در این مسیر با امریکا هم قدم شد. به طوری که تونی بلر نخست وزیر وقت انگلستان این اطمینان را داد که کشورش در کنار ایالات متحده قدم خواهد برداشت. در همین راستا، کمتر از ۴ هفته او تعهد داد که نظامیان انگلیسی را برای شکست القاعده و نابودسازی پناهگاه های آنان به افغانستان بفرستد. که براساس گزارش های مختلف نیروهای بریتانیایی پس از آمریکا بیشترین تعداد را در افغانستان داشتند. چنانچه که اوباما در سال ۲۰۰۸ اعلام کرد که بریتانیا و آمریکا کشورهایی هستند که به شدت درگیر جنگ در افغانستان شده اند. در این میان از حدود ۹۵۰۰ نیروهای بریتانیایی در افغانستان، تعداد زیادی از آنها در جنوب افغانستان و در استان هلمند مستقر شدند. همچنین،برآوردهای حضور نظامی بریتانیا در افغانستان نشان می دهد که بخش قابل توجهی از تمام بودجه دفاعی این کشور در جنگ افغانستان هزینه شده است.

 اما در سال ۲۰۱۴ نیروهای نظامی بریتانیا افغانستان را ترک کردند.در حالی که همانطور که آمد نیروهای بریتانیایی از سال ۲۰۰۱ به عنوان بخشی از ائتلاف به رهبری ایالات متحده و با هدف مبارزه با تروریسم در افغانستان حضور پیدا کردند و با فروپاشی رژیم طالبان، نیروهای بین المللی یا ایساف با هدف نظارت بر ایجاد یک دولت جدید و تامین امنیت برای توسعه مجدد یک کشور جنگ زده وارد افغانستان شدند. در این میان در سال ۲۰۰۶ نیروهای بریتانیایی تحت عنوان بخشی از سازماندهی مجدد آیساف به استان جنوبی هلمند اعزام شدند. که نقش اصلی آنها ایجاد ثبات و امنیت برای پروژه های بازسازی در این استان بودند که مانع جدی طالبان را در برابر خود داشتند. در مقابل نیز عملیات های متعددی توسط نیروهای بریتانیایی برای بیرون راندن طالبان از مکان های کلیدی راه اندازی شد. در مقابل نیز طالبان از سال ۲۰۰۸ به طور فزاینده ای شروع به بمب های دست ساز برای هدف قرار دادن سربازان در خودروها و گشت های پیاده انجام دادند. در همین رابطه در سال ۲۰۰۹، ۱۰۸ کشته در میان سربازان بریتانیایی رخ داد که بیش از دو برابر سال گذشته آن بود. بعداز آن در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۰ ناتو جدول زمانی را برای خروج نیروهای بین المللی از افغانستان اعلام کرد. این طرح که به امضای حامد کرزی و بان کی مون دبیر کل سازمان ملل رسیده کنترل امنیت را به ارتش و پلیس ملی افغانستان واگذار می کرد. در همین راستا در اواخر سال ۲۰۱۴ نیروهای نظامی بریتانیا از افغانستان خارج شدند. پایگاه کمپ بوستون که مرکز عملیات نظامی بریتانیا در ولایت هلمند بود به نیروهای افغان واگذار شد. در حالی که تعداد کمی از سربازان بریتانیایی برای آموزش و مشاوره به نیروهای امنیت ملی در افغانستان ماندند.

درواقع، حضور نظامی بریتانیا در افغانستان را این گونه می توان این گونه گفت که در دوره دهه ماه حضور نظامی و فعال پس از ۲۰۰۱ این کشور فعالیت خود را بیشتر در بعد نطامی انجام داد اما بعداز حملات هوایی به افغانستان در روزهای پس از حمله در سال ۲۰۰۱  و حضور فعال بریتانیا در آن حملات، لندن دامنه فعالیت خود را به سوی بعد امنیتی و اطلاعاتی گسترش داد. به طوری که بر اساس داده های پایگاه اطلاع رسانی نیروهای ویژه انگلیس، این نیروها در چندین حمله زمینی در جنوب و شرق افغانستان حضور پیدا کردند و در نوامبر ۲۰۰۱ نیروهای ویژه سرویس هوایی، عملیات ترنت را برای جمع آوری اطلاعات و جاسوسی و از بین بردن امکانات تریاک انجام دادند(Special Air Service,2013).

اما بریتانیا این روند را تا پایان جنگ ادامه نداد. به طوری که پس از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ مشارکت نظامی این کشور به دلیل کاهش نیروها و جنگ در عراق به چند عملیات محدود شد. سپس همانطور که آمد بعداز سال ۲۰۰۶ که انگلیس مسئولیت حضور در هلمند را برعهده گرفت، این کشور فعالیت جدی خود را در این استان ادامه داد اما فعالیت نیروهای بریتانیایی برای انجام ماموریت شان با موانع جدی رو به رو بود. چراکه هلمند و به ویژه منطقه موسی قلعه این استان مرکز اصلی تجارت تریاک بود و اهمیتی بسیار جدی برای نیروهای طالبان داشت. در نتیجه، این جا به محل درگیری شدید طالبان و نیروهای بریتانیایی تبدیل شده بود.هرچند موفقیت هایی نیز به دست آورده بود اما آمار تلفات و هزینه های جنگ برای این کشور در افغانستان روندی صعودی داشت. چنانچه که تا سال ۲۰۱۳ تعداد تلفات این کشور، ۴۴۴ نفر اعلام شده بود.

اما به طور کلی به گفته تحلیلگرانی چون کریستوفر هیل که در مقاله ای در سال ۲۰۱۰ به رابطه دو کشور پرداخته است «حضور بریتانیا در افغانستان ناشی و در امتداد حوزه های قدرت ترسیم شده توسط چرچیل و ایده روابط ویژه به عنوان تسهیل کننده بازگشت به قدرت را می توان در اتحاد با ایالات متحده آمریکا به عنوان یکی از راهبردهای سیاست خارجی بریتانیا مشاهده نمود. درواقع بریتانیا با رویکردی که کسب قدرت را در تعهد به ائتلاف فراآتلانتیک جستجو می­کرد و خطر امنیتی را تحت تهدید تروریسم بین المللی ترسیم می نمود، سیاست خارجی خود را در جنگ افغانستان تعریف نمود. به عبارت دیگر، سیاست خارجی بریتانیا  را باید در جست و جوی روابط ویژه و به منظور تجدید یا حداقل احیای هرچه بیشتر قدرت تاثیرگذاری در مناسبات بین المللی دانست. در همین راستا، سیاست بریتانیا در این بازه زمانی در افغانستان محصول سیاست خارجی مداخله جویانه ای بوده که در جست و جوی وضعیت قدرت بزرگ در سیاست های بین المللی است. به عبارت دیگر، از جنگ جهانی دوم، سیاست خارجی و امنیتی انگلستان بر دکترین سه حلقه قدرت وینستون چرچیل استوار بود که بر اساس این دیدگاه به منظور شکل دهی به قدرت بزرگ انگلستان و نقش تعیین کننده نظامی آن در ترسیم نظم جهانی، این کشور متمرکز به سه حوزه کشورهای مشترک المنافع، آمریکا و اروپا استوار بوده است. با این وجود، بریتانیا به ویژه در دهه اخیر در تلاش برای حضور محدود نظامی در خاک افغانستان بوده است».

  در نهایت، با شکل گیری روند صلح افغانستان و پیشروی طالبان که منجر به سقوط این کشور شد، در ژانویه ۲۰۲۱ کمیته روابط بین الملل و دفاع مجلس اعیان گزارشی تحت عنوان«بریتانیا و افغانستان» منتشر کرد. که در نتیجه گیری این کمیته آمده بود که علی رغم میزان دخالت بریتانیا در افغانستان چه در حوزه نظامی و چه در بخش اقتصادی، در سال های اخیر آثار کمی از یک رویکرد کلی و منسجم وجود داشته است. همچنین، در این گزارش آمده که افغانستان از سال ۲۰۱۰ در اولویت پایین تری در امور خارجی این کشور تبدل شده و قرار داشته است. این در حالی است که دولت بریتانیا در پاسخ به این گزارش گفته بود که افغانستان همچنان اولویت سیاست خارجی بریتانیا است. به گونه ای که یکی از بزرگترین استقرارهای برون مرزی بریتانیا، یکی از فعال ترین حضورهای دیپلماتیک بریتانیا و یکی از دریافت کنندگان اصلی کمک های توسعه بریتانیا در افغانستان است. همچنین دولت پاسخ داده بود که رویکردش تاکید خاصی بر مبارزه با تروریسم دارد. علاوه بر این موارد، در گزارش این کمیته آمده بود که نیروهای آمریکایی و ناتو باید تا زمانی که توافق صلح از طریق مذاکره بین دولت وقت افغانستان و طالبان حاصل شود، در افغانستان بمانند. در همین راستا، از توافقنامه دولت ایالات متحده با طالبان که در فوریه ۲۰۲۰ امضا شد که شامل تعهد یکجانبه برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بود، انتقاد کرد. همچنین کمیته از گفتگوهای صلح بین دولت افغانستان و طالبان که در آن زمان در دوحه در حال انجام بود قدردانی کرد و معتقد بود که حل و فصل از طریق مذاکره تنها راه حل بلندمدت برای درگیری در افغانستان است. علاوه بر این این کمیته با پیامدهای خروج نابهنگام و توافق منعقد شده بین طالبان و امریکا توصیه کرده بود که دولت بریتانیا و دولت بایدن در رابطه با افغانستان به عنوان یک «موضوع فوری» همکاری داشته باشند. در مقابل دولت بریتانیا معتقد بود که تصمیمات در مورد حضور ناتو در افغانستان به طور جمعی توسط متحدان ناتو اتخاذ خواهد شد. که در جولای و آگوست ۲۰۲۱ ناتو و بریتانیا نیروهای باقیمانده خود را خارج کردند و پس از آن طالبان به سرعت کنترل کشور را به دست گرفت. در ۱۸ آگوست بوریس جانسون بیانیه ای صادر کرد و وضعیت به وجود آمده در افغانستان را «سیاه» توصیف کرد. همچنین او اولویت های سیاست بریتانیا در قبال افغانستان را مشخص کرد که شامل موارد زیر می شد: همکاری با شرکای بین المللی برای ارائه حمایت های بشردوستانه، تخلیه اتباع بریتانیا و افغان هایی که برای بریتانیا کار کرده اند و همکاری مجدد با جامعه جهانی برای طرحی در راستای مقابله با رژیم جدید(Smith,2022).

بازگشت دوباره طالبان و عدم تمایل لندن از بازگشت به افغانستان

پس از سقوط افغانستان در ۱۵ اوت سال ۲۰۲۱، مقامات بریتانیایی در اکتبر همین سال نخستین دیدار خود را با طالبان که اکنون حاکمان جدید افغانستان هستند، داشتند که اولین تماس بین طالبان و مقامات غربی پس از تصرف آنها در ماه اوت بود که مسائلی مانند چگونگی کمک بریتانیا به افغانستان برای رسیدگی به بحران انسانی، جلوگیری از تبدیل شدن این کشور به مرکز رشد تروریسم و نیاز به ایجاد عبور امن برای کسانی که می خواهند کشور را ترک کنند و همچنین پیرامون وضعیت اقلیت ها و زنان صحبت صورت گرفت. در همین زمان، عبدالقهار بلخی، سخنگوی وزارت خارجه طالبان گفته بود که دیدار با مقامات بریتانیا بر بحث هایی مانند احیای روابط دیپلماتیک دو کشور متمرکز شده بود. او گفت که وزیر خارجه طالبان از بریتانیا می خواهد که« فصل جدیدی از روابط سازنده » را آغاز کند. اما مقامات بریتانیایی همانطور که آمد تاکید داشتند که تمرکز این بحث بر چگونگی ارسال کمک های بشردوستانه به این کشور و تضمین های لازم از سوی طالبان مبنی بر استفاده درست از این کمک ها بود. این در حالی است که دولت بریتانیا طالبان را به رسمیت نشناخته و دیگر سفارتی در این کشور ندارد اما از دوحه فعالیت خود را انجام می دهد(theguardian,2021).

به نظر می رسد سیاست های بریتانیا پس از سقوط افغانستان حول سه محور کمک های بشردوستانه؛ خروج اتباع انگلیسی و متحدین افغان این کشور و سازوکاری برای مبارزه با تروریسم است و فعلا تمایلی به ایجاد روابطی فراتر از این موارد را ندارد. چنانچه که در آگوست ۲۰۲۱، بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا گفت که جامعه بین المللی باید قبل از تصمیم گیری مشترک درباره اینکه آیا طالبان را به رسمیت بشناسد،  بر روی شرایط مشترک در مورد رژیم جدید کار کند. این در حالی است که برخی از تحلیلگران معتقدند که جهان غرب باید به تعامل به طالبان برای ایجاد انگیزه در راستای محدود کردن فعالیت های تروریستی اقدام کند و بدون قید و شرط کمک های بشردوستانه و حمایت های اساسی اقتصادی ارائه دهد. همچنین در بیانیه ۱۵ دسامبر ۲۰۲۱، دولت از تعامل مستقیم با طالبان در مورد موضوعاتی مانند کمک های بشردوستانه و تروریسم و مسائل حقوق بشری خبر داد. اما دولت بریتانیا اعلام کرد که کمک های خود را نیز در رابطه به افغانستان به سازمان های بین المللی معتبر خواهد داد نه به طالبان(Smith,2022).

در نهایت، باید گفت که سیاست های بریتانیا در دوره هفتادساله ملکه الیزابت دوم در قبال افغانستان در بازه های زمانی مختلف، رویکردهای متفاوتی داشته و چرخشی از سیاست ها دیده می شود. به طوری که چنانکه آمد، فرازوفرودهای روابط در دوره های مختلف باتوجه به تغییر مواضع در کابل را شاهد بودیم. سپس لندن از کمک کنندگان رهبران جهادی بود اما پس از پیروزی این گروه تا یازده سپتامبر رابطه بسیار محدودی و حتی صفر در افغانستان داشت. پس از ۲۰۰۱ نیز در ابتدا بریتانیا و با هدف ایفای نقشی بهتر در سیاست قدرت های بزرگ حضور نظامی خود را در کنار ایالات متحده فعال کرد اما هزینه های جنگ و اتفاقاتی مانند جنگ عراق حضور محدود در افغانستان را برای بریتانیا رقم زد. با سقوط دولت افغانستان در ۱۵ آگوست نیز به نظر می رسد دولت بریتانیا نیز تمایلی به گشودن روابط سیاسی و دیپلماتیک جدی با طالبان را ندارد و تعامل خود را به کمک های بشردوستانه و خروج امن اتباع و متحدان خود محدود کرده است.

منابع

آژند، فریدون(۱۴۰۱)، « روابط افغانستان و بریتانیا در ۷۰ سال حکمرانی ملکه الیزابت دوم»، ایندیپندنت فارسی، قابل دسترس در: https://www.independentpersian.com/node/267321/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B7-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%DB%B7%DB%B0-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D9%84%DA%A9%D9%87-%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D8%A8%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D9%85

 

Smith,Chris,(2022), “Afghanistan: challenges for UK policy”, https://lordslibrary.parliament.uk/afghanistan-challenges-for-uk-policy/

Theguardian,(2021), “UK officials return to Afghanistan to meet Taliban for first time since takeover”, https://www.theguardian.com/uk-news/2021/oct/05/uk-officials-return-to-afghanistan-to-meet-taliban-for-first-time-since-takeover

Eliteukforces,(2013), “Special Air Service (SAS) – Operation Trent”, https://www.eliteukforces.info/special-air-service/sas-operations/operation-trent/

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا