اندیشکده مرکز استراتژیک و مطالعات بین المللی آمریکا و بخش افغانستان(۷)
۱۶ آبان(عقرب)۱۴۰۱-۲۰۲۲/۱۱/۷
مرکز استراتژیک و مطالعات بین المللی یک سازمان تحقیقاتی غیرانتفاعی سیاسی است که به پیشبرد ایده های عملی برای رسیدگی به بزرگترین چالش های جهان اختصاص دارد. این اندیشکده در سال ۱۹۶۲ تاسیس شد که توسط جان جی. همره که از سال ۲۰۰۰ به عنوان رئیس و مدیر اجرایی خدمت کرده، رهبری می شود. هدف این نهاد، تعریفی از آینده امنیت ملی و ارزش های این نهاد با اهداف تاثیرگذاری در دنیای واقعی هماهنگ هستن که به گفته این اندیشکده، این نهاد زمانی تأثیرگذار خواهد بود که نتایج تحقیقات آنها در تصمیم گیری سیاست گذاران کلیدی کمک کننده باشد. در نهایت، ماموریت اندیشکده این است که برای جهانی امن تر و مرفه تر کار کنند.
در همین رابطه اندیشکده مرکز استراتژیک و مطالعات بین المللی آمریکا در راستای اهداف و ماموریت خود در موضوعاتی همچون سلامت جهانی، دفاع و امنیت، اقتصاد، تکنولوِژی و تغییرات اقلیمی، حقوق بشر، توسعه جهانی کار می کند. همچنین این اندیشکده تحولات و مسائل مناطق مختلف آفریقا، امریکا، آسیا، اروپا، خاورمیانه، روسیه و اوراسیا، قطب شمال را تحت پوشش خود و مورد تجزیه و تحلیل از طریق نوشتن یادداشت، گزارش، برگزاری نشست ها قرار می دهد. افغانستان در ذیل بخش آسیا اندیشکده مورد مطالعه قرار می گیرد.
بخش افغانستان این مرکز تحولات افغانستان به ویژه نقش ایالات متحده و جامعه بین المللی را از نزدیک دنبال می کند. در نتیجه این اندیشکده متعهد به آن است که از آنجا که تهدیدات امنیتی در افغانستان ادامه دارد، باید سیاست های ایالات متحده را براساس این امر تدوین و تنظیم کند. این اندیشکده همچنین تحقیق و تحلیل در مورد عناصر اصلی سیاست ایالات متحده در قبال افغانستان را از طریق برنامه هایی مانندبرنامه های امنیت بین المللی و پروژه های رفاه و توسعه انجام دهد. علاوه براین کارشناس مختلفی در این مرکز به روی مسائل افغانستان فعالیت می کنند که در زیر نام آنها آمده است.
آنتونی اچ. کوردسمن: او رئیس بازنشسته مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی است. وی پیش از این در وزارت دفاع، شورای امنیت ملی و وزارت امور خارجه و نیرو خدمت کرده است. او نویسنده طیف گسترده ای از مطالعات در مورد سیاست انرژی و سیاست خاورمیانه است و به عنوان مشاور وزارت دفاع و خارجه در طول جنگ های افغانستان و عراق خدمت کرده است. او به عنوان بخشی از گروه مشاوران غیرنظامی ژنرال استنلی مک کریستال در جریان شکل گیری استراتژی جدید در افغانستان خدمت کرد و از آن زمان به عنوان مشاور عناصر مختلف ارتش ایالات متحده و ناتو عمل کرده است.
دانیل روند: او به مدت دو سال به عنوان مدیر برنامه این اندیشکده فعالیت کرده است. او قبل از فعالیت در این نهاد نقش های رهبری مهمی در آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده و گروه بانک جهانی را داشت. ست جی.ج.نز: معاون ارشد رئیس جمهور و مدیر برنامه امنیت بین المللی و مدیر پروژه تهدیدات فراملی در این مرکز است. تمرکز فعالیت های او بر موضوعاتی همچون استراتژی دفاعی، عملیات نظامی، وضعیت نیرو ها و جنگ های نامنظم است. او همچنین افسرپلان و مشاور فرمانده نیروهای عملیات ویژه ایالات متحده در افغانستان بوده است.
بنجامین جنسن کارشناس ارشد جنگ، بازی ها و استراتژی در مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی است. کاتلین جی.مکینس از همکاران ارشد این اندیشکده است که در حوزه زنان هوشمند و ابتکارات قدرت هوشمند در این مرکز فعالیت می کند. زمینه های تحقیقاتی شامل موضوعاتی همچون تلاقی جنسیت و امنیت ملی و استراتژی امنیت جهانی، سیاست دفاعی و امنیت فراآتلانتیک است. او از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ در دفتر وزیر دفاع برروی عملیات ناتو در افغانستان کار کرد.
در ادامه یکی از یادداشت های اخیر اندیشکده که به قلم فوزیه کوفی از سیاستمداران برجسته افغانستان و از اعضای هیئت مذاکره کننده دولت افغانستان با طالبان بود آمده است که او به روند صلح و چرایی ناکام ماندن آن و اینکه چگونه می شد جریان سقوط را تعدیل کرد، می پردازد. فوزیه کوفی عضو مهمان پروژه رفاه و توسعه مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی در واشنگتن است.
تأملانی در مورد سقوط کابل پس از یکسال
۱۵ آگوست ۲۰۲۲ برابر با یکسالگی سقوط کابل بود. در ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۰، ۲۱ نماینده دولت افغانستان با اعضای طالبان در دوحه قطر برای مذاکره در مورد آینده افغانستان پس از خروج نیروهای آمریکایی دیدار کردند. من به عنوان معاون پارلمان افغانستان به عنوان یکی از چهار زن، از مجموع ۴۲ مذاکره کننده در مذاکرات شرکت کردم. این حضور از همان ابتدا برای من و همکاران زنم در ابتدا با موانعی مواجه بود. درحالی که ما با موفقیت در گفتگو با اعضای طالبان در مسکو و دوحه شرکت کرده بودیم، این بار اعضای طالبان تمایلی به احوالپرسی و حتی تماس چشمی با ما نداشتند. در اینجا یک نظر مشترک وجود داشت و آن این بود که چون مردان در جنگ ها شرکت می کنند پس باید آنها معامله های صلح را انجام دهند. در نتیجه، خود را موظف می دانستم که صحبت کنم و نماینده زنان افغانستان باشم.
در زمان مذاکرات، طالبان وعده داده بودند که در شهرهای بزرگ حملات تهاجمی نداشته باشند و تعهد سپرده بودن که نیروهایشان در مناطق روستایی که قبلا در آنجا بودند، باقی بمانند. با نقض مستقیم توافق دوحه، طالبان این تعهدات را نادیده گرفتند و شروع به انجام حملات کردند. مذاکرات در میانه افزایش جنگ و خشونت در هلمند و برخی از ولایات شمالی آغاز شد. مذاکرات با بحث در مورد رویه ها، اصول و قواعدی که به عنوان مبنای مذاکرات عمل می کرد، آغاز شد. دو طرف در مورد استفاده از توافقنامه دوحه یا قانون اساسی اختلاف نظر داشتند. طالبان می خواستند که توافقنامه دوحه-توافقنامه صلح بین دولت ایالات متحده و امارت اسلامی افغانستان- به عنوان مبنای مذاکره باشد. این در حالی است که ایالات متحده به طور رسمی در این سند طالبان را به رسمیت نشناخته بود. نمایندگان دولت افغانستان با این استدلال که اراده و منافع مردم افغانستان باید زیربنای مذاکرات باشد، پیشنهاد کردند که از قانون اساسی استفاده شود. درنهایت، مصالحه ای حاصل شد تا از توافقنامه دوحه استفاده شود و در عین حال قانون اساسی افغانستان نیز درنظرگرفته شود که به روشنی افغانستان را به عنوان یک جمهوری معرفی می کرد. بحث در مورد اینکه کدام سند استفاده شود دو ماه طول کشید و مذاکرات را متوقف کرد. این شرایط در حالی بود که مردم افغانستان در حال از دست دادن جان خود بودند. انتخابات ۲۰۲۰ ایالات متحده نیز مذاکرات را متوقف کرد. طالبان مشتاق بودند که ببینند چه کسی در انتخابات پیروز می شود. نمایندگان دولت افغانستان به مدت سه ماه از سپتامبر تا دسامبر ۲۰۲۰ در این مذاکرات در قطر حضور داشتند اما طالبان از پیوستن به آنها خودداری کرده بود. درنهایت، در فوریه مذاکرات آغاز شد. طالبان معتقد بودند که ممکن است دولت جدید ایالات متحده به توافق دوحه احساس دلبستگی نکند که این امر می تواند استراتژی خروج از افغانستان را معکوس کند.
در ماه فوریه و مارس ۲۰۲۱ گفتگوهای جدی در مورد آینده دولت افغانستان انجام شد. طالبان یک حکومت اسلامی میخواستند اما مذاکره کنندگان دولتی از آنها می خواستند که منظورشان را به طور دقیق توضیح دهند که حکومت اسلامی می تواند جمهوری باشد یا چیز دیگر. تا پایان ماه مارس طرفین در مورد پیش نویس توافقنامه، حفاظت و ارتقای نیروهای امنیتی و اصلاحات احتمالی برای نیروهای امنیتی و موارد دیگر به توافق رسیده بودند. با وجود این پیشرفت، مفهوم حکومت اسلامی همچنان محل مناقشه بود. ایالات متحده و ترکیه علناً اعلام کردند که میزبان دور مذاکرات با رهبران ارشد طالبان و دولت افغانستان در ترکیه خواهند بود. هردو طرف مردد بودند چراکه تمایل داشتند از مذاکرات نتیجه بگیرند. زیرا، هردو زمان زیادی را درقطر بودند. با این وجود، هردو گروه موافقت کردند که در آن شرکت کنند. در این بین، دولت ایالات متحده خروج بی قید و شرط خود از افغانستان را اعلام کرد که این پیروزی برای طالبان بود. با نگاهی به گذشته، هرگونه راه حل سیاسی که می توانست در مذاکرات به دست آید، بهتر از چالش های غیرقابل حلی بود که اکنون افغانستان با آن مواجه است. پس از اعلام این خبر، طالبان براساس این پیش فرض که از نظر نظامی پیروز خواهند شد، تحرکات خود را در میدان جنگ گسترش دادند. ولسوالی ها/شهرستان ها یکی پس از دیگری شروع به سقوط کردند و نیروهای امنیتی تضعیف شده بودند. در این میان احساسات سیاسی و عمومی این بود که این پایان مذاکره است. مذاکره کنندگان همچنان در تلاش بودند تا امیدوار باقی بمانند و به مذاکرات ادامه دهند. در همان زمان خلا رهبری در افغانستان وجود داشت. رئیس جمهور در مورد مکان یا کاری که انجام می داد مطمئن نبود. او در این زمان افراد را در سمت های مختلف منصوب می کرد اما دیگر برای این کار دیر شده بود. روند تسلیم شدن در برخی از شهرستان ها آغاز شده بود و با آغاز آن جلوگیری از تسلیم شدن نیروهای امنیتی به طالبان بسیار سخت بود. مرکز بسیاری از ولایت ها تا ماه جولای در دست طالبان افتاد. اگر عقب نشینی حتی اندکی به تعویق می افتاد و به شیوه ای شفاف، سیستماتیک و مسئولانه تر انجام می شد، نیروهای امنیتی افغانستان ممکن بود به طور موثرتری اوضاع را مدیریت کنند. علاوه بر این، اگر مذاکرات بین دولت آمریکا، طالبان و دولت افغانستان باتوجه به حساسیت سیاسی کشور با احتیاط بیشتری انجام می شد، می شد از فروپاشی مطلق نهادهای افغانستان جلوگیری کرد.
در حالی که حکومت افغانستان همچنان در ماه اوت ۲۰۲۱ اقتدار و کنترل خود را بر مناطق از دست می داد، رهبران ارشد با رئیس جمهور دیدار کردند. آنها هشدار داده بودند که قبل از بدتر شدن اوضاع، رئیس جمهور غنی باید اختیارات بیشتری را به رهبران ارشد بدهد تا بتوانند تصمیمات تاثیرگذارتری در قطر بگیرند و او نیز موافقت کرد. تصمیم بر این بود که در ۲۰ روز یا یک ماه بر سر توافق انتقالی تقسیم قدرت به توافق برسند. به همین دلیل قرار شد این هیئت به دوحه برود. غنی در ۱۲ آگوست گفت که حکومت افغانستان قدرت اجرای چنین توافقی را دارد. در صبح روز ۱۵ آگوست وقتی او کشور را ترک کرد، اوضاع را تغییر کرد. هرج و مرج به وجود آمد و طالبان البته دلیلی برای مذاکره بیشتر نمی دیدند.
از زمان تسلط، طالبان سیاست های بی شماری برای حذف حقوق زنان صادر کرده است. میلیون ها نفر اکنون در خطر فقر هستند و جنگ های فعال در بخش هایی از افغانستان ادامه دارد. اگر افغانستان در کنترل طالبان باقی بماند، نگرانی ها در مورد زیرپا رفتن ارزش های دموکراتیک شهروندان وجود دارد. مردم افغانستان به احیای قانون اساسی و حکومتی نیاز دارند که بتواند نیازهای آنها را نمایندگی و برطرف کند. گفت و گوی سیاسی می تواند در احیای این عناصر ضروری باشد. چنین گفت و گویی برای مقامات سابق افغانستان و آغاز روند بسیج سیاسی حیاتی است. در این بین؛ مردم افغانستان از بسیاری از سیاستمداران این کشور رضایت ندارند. چرا که معتقدند سیاستمداران آنها را رها کردند و طالبان به دلیل ناکامی سیاستمداران و اقدامات فاسد آنها توانستند قدرت را به دست بگیرند.
با نگاهی به سال گذشته، اگر خروج بدون قید و شرط با این عجله انجام نمی شد، زمان بیشتری برای مذاکرات داده می شد و اگر یکسری گفت و گوهای جدی بین دولت آمریکا، طالبان و جامعه افغانستان انجام می شد، نتیجه متفاوت می شد. اما حالا، مردم افغانستان کنترل خود را بر اکنون و آینده کشورشان را کاملاً از دست داده اند. ایالات متحده اکنون می تواند به جامعه سیاسی و مدنی افغانستان کمک گند تا گرد هم جمع شوند و یک راه حل سیاسی پیدا کنند تا افغان ها بتوانند به کشورشان بازگردند.اگر جامعه جهانی تنها بر حقوق زنان تمرکز کند و بافت و پیچیدگی شرایط را فراموش کند، آنگاه حقوق زنان شکننده تر خواهد شد و به عنوان اهرم فشاری توسط طالبان استفاده خواهد شد. طالبان در حال حاضر برای توجیه انقیاد زنان از سلاح ایدئولوژی مذهبی استفاده می کنند.
تسلط طالبان بر افغانستان و متعاقب آن ریشه کن کردن حقوق و آزادی های شهروندان، به ویژه زنان و دختران، تصویر کوچکی از مبارزه برای حقوق بشر در سطح جهان است. اگر مردم افغانستان همچنان به طالبان اجازه دهند تا کنترل مطلق افغانستان را بدون هیچ پاسخگویی حفظ کنند، این امر منجر به عواقب شدید اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواهد شد که در سراسر جهان طنین انداز خواهد شد و رهبران و جنبش های ضد حقوق زنان را قدرتمند می کند. نمیتوان اجازه داد که چنین شرایط قهقرایی رخ دهد و کشورها باید با مردم افغانستان برای بازگرداندن نظم قانون اساسی و حقوق همه شهروندان به ویژه زنان و دختران در افغانستان همکاری کنند.