رویدادهاسر تیتر خبرهانخستین خبرها

گزارش برگزاری چهارمین نشست «از دیار بلخ»

۱۶ آبان (عقرب) ۱۴۰۱ – ۷/ ۱۱/ ۲۰۲۲

در ابتدا اشاره ای به پیشینه و فعالیت های جواد خاوری، نویسنده و پژوهشگر سرشناس افغانستانی برای آشنایی بیشتر با این چهرۀ برجسته ادبی-فرهنگی خالی از لطف نیست. محمدجواد خاوری در سال ۱۳۴۶ خورشیدی در بامیان افغانستان به دنیا آمد. در کودکی همراه والدینش به ایران مهاجرت کرد و در مشهد اقامت گزید. هم‌زمان با تحصیل علوم حوزوی به مطالعات ادبی روی آورد و چندین داستان کوتاه نوشت. از اوایل دهه ۱۳۷۰ به فرهنگ عامیانه علاقه‌مند شد و به گردآوری و پژوهش در ادبیات شفاهی مردم هزاره پرداخت. در سال ۱۳۷۵ به عضویت مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان در شهر قم درآمد. در سال ۱۳۷۶ به همراه برخی از چهره‌های فرهنگی ادبی افغانستانی در ایران، از جمله محمدکاظم کاظمی، سیدابوطالب مظفری، علی پیام، حمزه واعظی، سیدنادر احمدی و محمدشریف سعیدی فصلنامه ادبی و فرهنگی «دُرِّ دَری» را راه‌اندازی کرد و تا پایان انتشار آن فصلنامه یکی از اعضای هیأت تحریریه آن بود. در سال ۱۳۸۱ به عنوان مدیرمسوؤل فصلنامه ادبی فرهنگی «خط سوم» در آن نشریه حضور داشت.

او در سال ۱۳۹۰ به اروپا مهاجرت کرد و در کشور نروژ زندگی کرد. خاوری با گردآوری و تنظیم کتاب در حوزه فرهنگ بومی، یکی از تأثیرگذارترین افراد در بازیابی هویت و شناخت فرهنگ فولکلور است. هم‌اکنون کتاب‌های او در زمینه فرهنگ عامه و ادبیات فولکلور فارسی دری یکی از منابع مهم به شمار می‌رود. در داستان و رمان، خاوری نویسنده‌ای است که با استفاده از جادوی زبان و بهره‌گیری از نمادها و کهن‌الگوها از سنت، باورها، دین، جامعه، تاریخ، فلسفه، سیاست و عشق سخن می‌گوید.

«پشت کوه قاف»، «امثال و حِکَم مردم هزاره»، «گزیده کتاب نیستان» (داستان)، «دوبیتی‌های عامیانه هزارگی»، «قصه‌های هزاره‌های افغانستان»، «گل سرخ دل‌افگار»، «مرگ مفاجات»، «شگفتی‌های بامیان»، «بود و نبود» و «طلسمات» آثاری هستند که تا کنون از او منتشر شده‌اند.

اکنون به شرح مختصری از مطالب مطرح شده توسط سخنرانان حاضر در نشست خواهیم پرداخت:

  • آقای دکتر موسوی:

ایشان، بر لزوم توجه به کار فنی و علمی در حوزه های مختلف تاکید داشته، در همین راستا اذعان کردند که یکی از کارهای خوب آقای خاوری، ورود به عرصه فولکلور مردم هزاره و جمع آوری مواد خام ارزشمند در این مورد است.

همچنین یکی از مسایلی که در شعر در افغانستان مهم است موضوع زنانگی در شعر افغانستان است که بسیاری از اشعار زنانه می باشد؛ به دلیل محرومیتی که متوجه زنان است.

  • آقای مدقق:

همچنین آقای مدقق به موضوع کتاب «گل سرخ دل افگار» که مجموعه داستان های آقای خاوری است پرداخته و از منظر مکان در این مجموعه بحث کردند.

به گفتۀ ایشان، در این زمینه تجربه زیسته بشر بسیار دارای اهمیت است. آثاری ماندگار هستند که نویسنده به تجربه زیسته خود اهمیت داده باشد.

در این زمینه می‌توان به اولیور تویست، چارلز دیکنز و کلبه عمو تام اشاره کرد که هر دو اثر واجد تاثیرات اجتماعی فراوان هستند.

تمام داستان ها در مکانی واحد اتفاق می افتد به نام ده حسنک که کوه میخ دارد و‌ مردم این ده را مرکز عالم می دانند؛ و تمام داستان ها به این امر بازمی گردد که یا فردی بیرونی وارد این سرزمین می شود یا کسی این مرکزیت را به چالش می کشد.

هر کسی که وارد این فضا می شود دیگری پنداشته می شود.

هر کسی که جای دیگری را به رسمیت بشناسد.

اما ایشان چنین مطرح می کنند که بخش دوم بحث من وام گرفتن از داستان مولاناست که پرداختن به تکثر الفاظ را نقد می کند می باشد.

نکته من از این تمثیل مولانا این است که این امر در سفر و مهاجرت اتفاق می افتد که منجر به تنوع زبانی و اختلاف ناشی از آن می شود.

ذات مهاجرت و سفر پر از داستان است. اما نسل های دوم و سوم مهاجرین در ایران توجهی به این امور ندارند و درصد بالای داستان های نسل های دوم و سوم در جایی در افغانستان اتفاق می افتد و کمتر داستانی در ایران و فضای مهاجرت رخ می دهد و اگر این نسل به مکان زیسته خود توجه داشته باشد، می تواند خود را بهتر به جامعه میزبان بشناسند و در جامعه راحت تر حل خواهد شد.

  • آقای محمدابراهیم شریعتی:

همچنین آقای شریعتی نیز به شرح آشنای خود با آقای خاوری پرداخته و چنین بیان کردند که؛ “رفاقت من با آقای خاوری رفاقتی قدیمی و ارزشمند است. گاهی آقای خاوری با داستان هایش شناخته می شود گاه با پژوهش های فولکلوریک خود در فضای قوم هزاره شناخته می شود. قومی که بخش عمده ای از فولکلور آن به موضوع شکست می پردازد و آقای خاوری روایتگر این شکست است. یکی از ویژگی های آقای خاوری نظم و تمرکز در کار است.”

به گفتۀ ایشان، آقای خاوری برای جامعه مهاجرین و جامعه فارسی زبان نعمتی است که باید قدر آن دانسته شود.

  • آقای خاوری:

“باعث خرسندی و افتخار من است که در جمع دوستان هستم و سپاسگزار دوستان و اساتیدی هستم که سخنرانی کردند.مطالب برای گفتن زیاد است.

وقتی ما صحبت از زبان و فرهنگ و فولکلور می کنیم از داشته های انسانی صحبت می‌کنیم و داشته های فرهنگی و زبانی مردم هزاره تنها داشته های یک قوم نیست، بلکه نتیجه داد و ستد و تعامل با دیگران است.

چند دلیل برای مشابهت ها وجود دارد:

توارد؛ دغدغه های مشترک انسانی؛ داد و ستد فرهنگی.

یک متن در گفتگو با منتهای دیگر خلق می شود و خودبسنده نیست و در اثر ارتباطات با متون پیش از خود یا هم دوره خود شکل می گیرد؛ لذا یک نویسنده نمیتواند بگوید که متنی را خلق کرده است که کاملا متعلق به خود اوست.

نقطه آغاز نویسندگی ‌من شناخت خود بود و همین امر مبنای بسیاری از پژوهش های من بود.

تا پیش از این داشته های فرهنگی مردم هزاره شفاهی بود و کمتر تبدیل به متن شده بود و اون مقدار کم موجود هم به رسمیت شناخته نمی‌شد؛ لذا به این فکر افتادم که این داشته های به دور از رسمیت و فراموش شده را نشر کنم و در معرض دیگران قرار دهم.

ابتدا قصه ها را جمع آوری و بازنویسی کردم به زبان فارسی معیار برای این که خوانده شود؛ پس از آن به سراغ امثال و حکم رفتم ‌و در حد توان خود به آن پرداختم؛ پس از آن دوبیتی ها را جمع آوری کردم.

از آقای شریعتی تشکر می کنم که خطر چاپ آثار نخستین من را به جان خرید.

مرحله دوم کار من آفرینش گری بود.  اینجا بود که شروع کردم به داستان نوشتن.

هم‌ دوره های من بیشتر به مسایل اجتماعی پرداخته بودند ولی من به سراغ ریشه های هویتی رفتم که این ریشه ها منجر به مسایل اجتماعی روز شده است.”

 

گزارش از دیار بلخ

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا