اندیشکده تحقیقاتی استراتفور و افغانستان(۱۱)
۱۵آذر(قوس)۱۴۰۱-۲۰۲۲/۶/۱۲
استراتفور موسسه ای تحقیقاتی در ایالات متحده است. که برای مقابله با چالش های جهانی راهکارهایی همچون هوش عملی برای ایجاد آگاهی و موقعیتی بهتر و تجزیه و تحلیل موثر برای مثابله با خطرات جهانی یا مسائل در حال ظهور ارائه می دهد که برای کمک به پاسخگو بودن در برابر این چالش ها، مدیریت و کاهش ریسک ها پشتیبانی هایی را انجام می دهد. در همین رابطه، اعضای این اندیشکده از موقعیتی بهتر با اطلاعات و اگاهی های بیشتری برخوردار هستند. این اندیشکده همچنین شامل متخصصان مدیریت ریسک و کسب و کار از موسسات و شرکت های مالی پیشرو در تمام صنایع و رهبران فکری از دانشگاه ها، مجریان قانون و سازمان های دولتی و یک شبکه جهانی متشکل از هزاران متخصص ریسک و ارائه دهندگان خدمات است. در نتیجه این اندیشکده ماموریت خود را اینگونه توصیف می کند« ما از خرد جمعی این جامعه استفاده می کنیم تا بتوانیم تصمیم گیری بهتری را انجام دهیم. هرعضو از مشارکت و بینش سایر اعضا سود می برد». در همین راستا، این اندیشکده موضوعات مطرح و مهم جهانی را مور تجزیه و تحلیل روزانه قرار می دهد و از طریق یک بولتن مجازی به نشر می رساند.
موضوعات مهم تحقیقاتی این اندیشکده شامل درگیری اوکراین و روسیه،موضوعات اجتماعی، مسائل امنیتی و نظامی، علم و فناوری و محیط زیست، سیاست، اقتصاد و مسائل انرژی و مسائل سایبرنتیک است. حوزه جغرافیایی نیز شامل امریکا، آسیا-پاسفیک، اوراسیا، اروپا، خاورمیانه و شمال افریقا، جنوب آسیا، جنوب صحرای افریقا است که شامل تمام کشورها می شود. در این میان، افغانستان به عنوان کشوری که همیشه محل منازعه بوده و ایالات متحده یکی از طولانی ترین جنگ های خود را همراه با هزینه های بسیار در آن داشته، یکی از کانون های مورد توجه این اندیشکده است که به طور مرتب مسائل روز آن توسط استراتفور مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در همین راستا، در یکی از اخرین تحلیل های خود پیرامون افغانستان از این مسئله صحبت می کند که «چرا گروه های تروریستی در افغانستان می توانند برای تجدید حیات آماده شوند؟».
چرا گروه های تروریستی در افغانستان می توانند برای تجدید حیات آماده شوند؟
علی رغم کشته شدن ایمن الظواهری، رهبر القاعده توسط ایالات متحده، بررسی اقدامات ضدتروریسم خارجی در افغانستان در سال گذشته نشان دهنده توانایی های محدود کشورهای خارجی برای مقابله با گروه های تروریستی در این کشور است که ممکن است بستر ظهور مجدد افراط گرایان را فراهم کند. پس از نزدیک به یکسال ابهام و گزارش های اندک در مورد عملیات ضد تروریستی، بایدن عملیات را در ماه اوت تایید کرد. یک حمله هوایی بدون سرنشین توسط ایالات متحده در صبح روز ۳۱ جولای که در آن ایمن الظواهری رهبر القاعده در کابل کشته شد. الظواهری در محله مجلل شیرپور در خانه یکی از دستیاران ارشد سراج الدین حقانی، رهبر ارشد طالبان و وزیر کشور، زندگی می کرد. گزارش شده است که یک تیم زمینی ایالات متحده برای حمایت از عملیات در افغانستان حضور داشته و به قتل الظواهری کمک کرده ، هرچند جزئیات کمی در مورد فعالیت های آنان منتشر شده است. افشاگری های مربوط به ارزیابی هایی در مورد این حمله توسط تیم نظارت و تحلیل سازمان ملل و نظارت بر تحلیل چندین گروه شبه نظامی، نشان می دهد که القاعده همچنان در افغانستان حضور دارد، به طالبان نزدیک و به حاکمان بالفعل این کشور مشاوره و پشتیبانی می دهد. همچنین، از ماه ژوئن، آژانس اطلاعات دفاعی ایالات متحده اظهار داشت:«طالبان حتما به اعضای القاعده اجازه خواهند داد در افغانستان باقی بمانند، مشروط بر اینکه امنیت یا خودمختاری رژیم را تهدید نکنند».
اما باید گفت که اگرچه کشوری که این پهپاد از آنجا پرتاب شده، تایید نشده اما ایالات متحده از پایگاه های هوایی در منطقه خلیج فارس برای پرتاب پهپادها ازجمله پایگاه هوایی الظفره در امارت متحده عربی و پایگاه هوایی العدید در قطر استفاده می کند که از نزدیک ترین پایگاه ها به افغانستان هستند. از طرف دیگر، پاکستان احتمالا به ایالات متحده اجازه استفاده از حریم هوایی خود را برای انجام عملیات داده است. احتمالاً براساس توافقنامه سال ۲۰۰۳ ایالات متحده و پاکستان که به ایالات متحده اجازه استفاده از حریم هوایی پاکستان را برای انجام پروازها به/از افغانستان می داد، این اتفاق صورت گرفته است. هرچند براساس گزارش ها، این توافقنامه علی رغم انقضای رسمی پس از خروج ایالات متحده آمریکا و ائتلاف از افغانستان در آگوست ۲۰۲۱ همچنان حفظ شده است. اما بنابر گزارش ها، ایالات متحده در حال مذاکره با پاکستان برای ایجاد یک توافقنامه بادوام تر و رسمی برای دسترسی ایالات متحده به حریم هوایی پاکستان برای انجام حملات ضد تروریسم است. این امر، همراه با احتمال دسترسی ایالات متحده به حریم هوایی خود برای انجام حمله الظواهری، نشان می دهد که اسلام آباد، شریک مهم-هرچند بحث برانگیز-برای مقابله با افراط گرایی در افغانستان خواهد ماند.
از طرف دیگر، اگرچه برخی از ناظران معتقدند که حمله الظواهری کارایی به اصطلاح استراتژی ضدتروریسم آمریکا را نشان می دهد، اما چندین شرایط متمایز به دولت بایدن این فرصت منحصر به فرد را داد. درواقع، به جای اینکه این حمله به روشنی ثابت کند که ایالات متحده می تواند به طور موثر با تجدید حیات افراط گرایی در افغانستان بدون حضور معنادار در صحنه مقابله کند، به نظر می رسد این اقدامات الظواهری مانند ریسک بیشتر و استفاده از وسایل تجاری ضعیف بود که انگیزه نزدیک برای حمله را فراهم کرده است. درواقع، ضبط و انتشار پیام های ویدیویی الظواهری به طور قابل توجهی در سال های اخیر زیاد بود. اگرچه این ممکن است تا حدی به دلیل شایعه سلامتی او باشد، اما احتمالاً ناشی از نگرانی های امنیتی عملیاتی به ویژه پس از کشته شدن تعدای از شخصیت های ارشد القاعده در عملیات های ضدتروریستی در سراسر جهان در سال ۲۰۲۰ بوده است. در این میان، الظواهری پس از تسلط طالبان، به ویژه در اوایل سال ۲۰۲۲ شروع به ضبط و انتشار پیام های ویدیویی منظم وفراوانی کرد که حکایت از وضعیت امنیتی عملیاتی آرام تری می کرد.
الظواهری همچنین به اندازه کافی احساس راحتی می کرد که باعث شد مدتی پس از تسلط طالبان به پایتخت افغانستان نقل مکان کند و با خانواده اش یکجا شود. اقدامات بسیار خطرناکی که در نهایت او را در برابر کشف سرویس های اطلاعاتی خارجی آسیب پذیر کرد. چنانچه که به گفته یک مقام ارشد دولت بایدن، آژانس های اطلاعاتی ایالات متحده حضور الظواهری در پاتخت را «از طریق جریان های اطلاعاتی متعدد» تایید کرده اند که نشان می دهد ایالات متحده برخی از قابلیت های اطلاعاتی را در کابل حفظ کرده که احتمالاً شامل ذخیره های انسانی و روش های جمع آوری فنی می شود. این در حالی است که توانایی های اطلاعاتی ایالات متحده از زمان تسلط بر طالبان بر کشور به ناچار بسیار کاهش یافت و احتمالاً در مناطق روستایی بیشتر-جایی که بسیاری از گروه های افراطی در آن فعالیت می کنند-ضعیف تر شد. زیرا آنها جمعیت کمتری داشتند و معمولاً از نظر مذهبی محافظه کارتر بودند و از طالبان حمایت می کردند. در نتیجه باید گفت که ادامه رفتار آرام تر الظواهری پس از ورودش به کابل به مرگ او کمک کرد. برخلاف اسامه بن لادن که چندین تدابیر سختگیرانه برای جلوگیری از شناسایی خود انجام می داد، الظواهری به اندازه کافی احساس راحتی می کرد ، علی رغم اینکه نام او در میان تحت تعقیب ترین مردان جهان بود.
اما این واقعیت که ایالات متحده پس از خروج از افغانستان نزدیک به یک سال برای اجرای اولین حمله ضدتروریسم خود در افغانستان طول داد، نشان می دهد که دولت بایدن تمایل کمتری برای خطر دارد. به نظر می رسد که دولت بایدن در مقایسه با دولت های قبلی خود، به دلیل نگرانی برای جلوگیری از تلفات غیرنظامیان، آستانه بالاتری برای انجام عملیات های مرگبار در افغانستان دارد. بسیاری در دولت احتمالا واکنش شدید ناشی از اتکای دولت اوباما به حملات پهپادی را(در افغانستان) یادآوری می کنند که منجر به تلفات غیرنظامیان زیاد شد. کاهش قواعد تعامل ایالات متحده توسط دولت ترامپ- در میان سایر تغییرات سیاستی-باعث افزایش حتی شدیدتر شدن در فعالیت حملات ایالات متحده و وارد شدن تلفات به غیرنظامی شده بود.در این میان، دولت بایدن احتمالا این نگرانی را دارد که تلفات غیرنظامیان در اثر حملات پهپادها باعث بیگانه شدن مردم می شود که به باور برخی از کارشناسان روند حملات برای مقابله با تروریسم(نتیجه) را معکوس خواهد. در همین رابطه به نظر می رسد این نگرانی ها در مورد حمله به الظواهری نیز وجود داشته است که تلاش شود آسیب های جانبی کمتری وارد شود. در همین رابطه، براساس داده های به دست آمده توسط صدای آمریکا با نشان دادن تغییر چشمگیر در سیاست های دوران بایدن، ایالات متحده در اولین سال ریاست جمهوری او در افغانستان، عراق، سوریه، یمن و سومالی ۴۲ درصد حملات کمتری نسبت به سال گذشته که ترامپ رئیس جمهور بود انجام داده است.
همچنین، وزارت دفاع ایالات متحده در ۲۵ اوت با اشاره به سیاست خطر کمتر توسط دولت بایدن، قصد خود را برای اعمال تغییرات بی سابقه در نحوه اجرای عملیات برای کاهش خطرات تلفات غیرنظامیان اعلام کرد. این وزارت در یادداشت مربوطه تعدادی دستورالعمل را مشخص می کند که هدف آن تاثیرگذاری بر تغییر فرهنگی است که در آن خطرات برای غیرنظامیان در طول برنامه ریزی و اجرای عملیات نظامی ایالات متحده ارزیابی می شود. به طور کلی توانایی های اطلاعاتی ایالات متحده پس از خروج به طور قابل توجهی تنزل یافته و توانایی ایالات متحده برای انجام عملیات ضدتروریستی در افغانستان را کاهش داده و خواهد داد. در این بین باید گفت که تعدادی از چالش ها احتمالاً تلاش های ضدتروریسم ایالات متحده را محدود خواهند کرد:
اولاً، اگرچه ماهواره ها بدون شک برای جمع آوری اطلاعات مورد استفاده قرار می گیرند، فاصله ای که از آن کار می کنند و مانورپذیری محدودتر آن ها، نیازمند روش های جمع آوری مظاعفی است که انعطاف پذیرتر و نزدیک تر به هدف باشند تا بتوانند تصویر اطلاعاتی جامع تری را ایجاد کنند. این امر درواقع یک چالش است. زیرا شبکه اطلاعاتی انسانی ایالات متحده در افغانستان پس از عقب نشینی تابستان گذشته به طور قابل توجهی محدود شده و احتمالا به ویژه در مناطق روستایی که بسیاری از گروه های افراطی در آن فعالیت می کنند، کاهش یافته است. علاوه بر این، با فرض اینکه ایالات متحده پهپادها را از پایگاه های هوایی در خلیج فارس پرتاب کند، محدویت های دیگری مانند سوخت، مدت زمانی پرسه زنی و جمع آوری اطلاعات را محدود و چالش های دیپلماتیک بالقوه ای را با کشورهای مجاور بر سر استفاده از حریم هوایی خود ایجاد می کند. سی ان ان در ماه اوت گزارش داد که گروه ویژه مبارزه با تروریسم فراافق وزارت دفاع-گروهی که اندکی قبل از عقب نشینی برای مدیریت حملات ضد تروریسم در افغانستان ایجاد شد-هیچ هدف پیشنهادی را برای تایید کاهش توانایی های اطلاعاتی ایالات متحده در این کشور را به پنتاگون نفرستاده است. حتی اگر یک هدف تایید شود و عملیات حمله پهپاد تایید شود، محدودیت های متعدد دیگری وجود دارد که به طور بالقوه احتمال موفقیت ماموریت و توانایی محدود کردن تلفات غیرنظامی را کاهش می دهد. آنها همچنین برای توانایی انجام یک ارزیابی جامع پس از حمله و تعیین تلفات ناشی از آن با چالش رو به رو خواهند شد.
اما به نظر می رسد اکنون کشورهای دیگری همچون پاکستان نیز درگیر مبارزه با گروه های تروریستی در افغانستان هستند.به طوری که مقایسه با ایالات متحده، پاکستان از زمان تسلط طالبان در افغانستان در انجام عملیات های ضدتروریستی در افغانستان قاطع تر بوده است که به نظر می رسد این تلاش ها کمک چندانی به کاهش تهدید ستیزه جویی فرامرزی نکرده است. خروج نیروهای ایالات متحده و ائتلاف و توسط طالبان بر کشور باعث افزایش فعالیت های افراطی ضد پاکستان از سوی گروه های مستقر در افغانستان شد. حملات مداوم طی سال گذشته توسط تحریک طالبان پاکستان(معروف به طالبان پاکستانی) و گروه های جدایی طلب بلوچ مستقر در افغانستان، واکنش های مرگباری را از سوی نیروهای امنیتی پاکستان به دنبال داشته است که عموماً منجر به تلفات زیاد غیرنظامی شده است. چنانچه که بنابر گزارش ها، نیروهای امنیتی پاکستان از توپخانه و سلاح های سبک برای شلیک یا تلافی علیه شبه نظامیان تحریک طالبان پاکستان مستقر در افغانستان که به سربازان در پاکستان شلیک می کنند، استفاده کرده اند و در نتیجه روستاهایی که در شرق افغانستان که گفته می شود تحریک طالبان پاکستان در آنجا فعالیت می کند، بمباران شده است. مهم تر از همه، پاکستان در ماه آوریل در شرق افغانستان حملات هوایی را علیه شبه نظامیان ادعایی تحریک طالبان پاکستان انجام داد که براساس گزارش ها ده ها تلفات غیرنظامی را در پی داشت. گزارش های محلی تایید نشده همچنین حملات علیه رهبران ارشد تحریک طالبان پاکستان در افغانستان با حملات مشکوک پهپاد و در برخی موارد، بمب های کنار جاده ای را توسط پاکستان با توجه به درگیری طولانی مدت خود با این گروه متهم به انجام آن ها است، نشان می دهد. پاکستان در حال حاضر در حال مذاکره برای آتش بس با تحریک طالبان پاکستان با میانجیگری طالبان افغانستان در تلاش برای کاهش پایدارتر خشونت های شبه نظامیان علیه این کشور است اما بنابر گزارش ها، مذاکرات به بن بست رسیده است. با قضاوت بر اساس سابقه قبلی و اختلافات اساسی بین تحریک طالبان پاکستان و دولت پاکستان، هرگونه آتش بس احتمالی در نهایت با شکست مواجه خواهد شد و احتمال تجدید حیات حملات تحریک طالبان پاکستانی را در پاکستان حفظ می کند. پاکستان همچنین مدعی است که جدایی طلبان بلوچ مستقر در افغانستان از عملیات همتایان خود در ایالت بلوچستان که نیروهای امنیتی پاکستان و اتباع چین را هدف قرار می دهند، حمایت می کنند. علاوه بر این، داعش در افغانستان همچنان در استان خیبرپختونخواه پاکستان فعال است. در ماه مارس داعش مسئولیت بمب گذاری در یک مسجد شیعیان در مرکز استان پیشاور را برعهده گرفت که ده ها کشته برجای گذاشت.
اما باید گفت که این روند احتمالا به کشورهای دیگر نیز کشیده شود. چنانچه که کشورهای دیگری که تاکنون از اقدام مرگبار اجتناب کرده اند نیز با تهدید گروه های شبه نظامی در افغانستان روبرو هستند که ممکن است در نهایت مجبور به اقدام این کشورها شوند. برخی از برجسته ترین نمونه های تهدیدهای خشونت آمیز که می توانند بدتر شوند و در نهایت جرقه مداخله ضدتروریسم خارجی در افغانستان را برانگیزند، در زیر فهرست شده اند:
۱٫داعش یک بمب گذاری در سپتامبر در مقابل ورودی سفارت روسیه در کابل انجام داد. این در حالی است که داعش قبلا روسیه را تهدید و آنها را قاتل مسلمانان چچن توصیف کرده بودند و از حامیان خود خواسته بودند که ترس را در قلب پسران پوتین بیندازند.
۲٫داعش همچنین چین را از زمان تسلط طالبان به طور فزاینده ای تهدید کرده است. مجله تبلیغاتی صدای خراسان در شماره سیزدهم خود که در شهریور ماه منتشر شد، بخشی از آن را به انتقاد همه جانبه از چین به دلیل سو استفاده از مسلمانان ایغور در سین کیانگ، رابطه اش با طالبان و آنچه به عنوان جاه طلبی های امپراتوری پکن توصیف می کند، اختصاص داد. این گروه همچنین فعالانه به دنبال عضوگیری از مسلمانان اویغور بوده و مدعی شده که از اویغورها برای انجام حملات درگذشته استفاده کرده است. ازجمله در حمله اکتبر ۲۰۲۱ به یک مسجد شیعیان در شهر قندوز در شمال شرق افغانستان.
۳٫داعش همچنین در آوریل و ماه می مسئولیت حملات راکتی برون مرزی علیه ازبکستان و تاجیکستان را برعهده گرفت. بنابر گزارش ها، هیچ یک از این دو کشور علیه داعش اقدامات تلافی جویانه انجام ندادند. با این حال، براساس گزارش های تایید نشده، ازبکستان پس از حمله موشکی ماه آوریل، هواپیماهای نظامی را مورد هدف قرار داد که نشان می دهد حملات تلافی جویانه همچنان امکان پذیر است.
۴٫داعش همچنین ایران را باتوجه به فرقه گرایی ضدشیعی این گروه از مدت ها قبل تهدید کرده است. این گروه در سال ۲۰۱۷ حملاتی را در تهران انجام داد و از ایران به دلیل رابطه اش با طالبان انتقاد کرد.ازجمله، ایران و طالبان قبلا برای مقابله با داعش در نزدیکی مرز ایران هماهنگ شده بودند.
در نهایت، باید گفت که نگرانی های فزاینده در مورد حملات تروریستی ناشی از افغانستان به این معنی است که چالش های ضدتروریسم فوق الذکر می تواند امکان احیای مجدد تهدیدات افراطی از این کشور را فراهم کند. براساس اطلاعات ارائه شده توسط چندین کشور عضو سازمان ملل، تیم نظارتی سازمان ملل ارزیابی کرده است که از زمان تسلط طالبان، گروه های افراطی در افغانستان« از آزادی بیشتری نسبت به هر زمان دیگری در تاریخ معاصر برخوردار هستند». علاوه بر القاعده، داعش، تحریک طالبان پاکستان، گروه های دیگری ازجمله جنبش اسلامی ترکستان شرقی، حزب اسلامی ترکستان و جماعت انصارالله افراطی در این کشور حضور دارند. تیم نظارتی سازمان ملل و جامعه اطلاعاتی ایالات متحده گزارش داده اند که این گروه ها فعالانه در حال بازسازی و توسعه قابلیت های خود هستند و بسیاری از آنها تهدید به حملات خارجی کرده اند: گزارش شده است که چند تا از آنها برای تقویت توانایی های خود با یکدیگر همکاری می کنند. در همین رابطه یکی از مقامات نظامی ارشد ایالات متحده، معتقد است که « کاهش فشار مداوم(ضدتروریسم) به طور بالقوه می تواند گروه های افراطی را قادر سازد تا تهدیدات فزاینده ای را برای ایالات متحده و متحدان ما ایجاد کنند با این فرض که طالبان خودش نمی خواهد یا نمی تواند این کار را انجام دهد. به همین منظور، رابطه پایدار طالبان با چنین گروه هایی، همراه با مبارزات طالبان برای مقابله موثر با داعش، نشان می دهد که نمی توان به طالبان برای مبارزه با تهدیدی که از سوی کشور باز می گردد، اعتماد کرد.
بنابراین، برای جلوگیری از چنین تجدید حیاتی باری بر دوش کشورهای خارجی خواهد بود، اما توانایی های اطلاعاتی تنزل یافته و فقدان حضور یا شریک قابل اعتماد در زمین بازی، کارآمدی چنین تلاش هایی را به چالش می کشد و خطر تهدیدات افراطی افغانستان در آینده را افزایش می دهد. وزارت دفاع ایالات متحده در ماه مارس ۲۰۲۲ ارزیابی کرد که داعش می تواند ظرف ۱۲ تا ۱۸ احتمالا زودتر توانایی حمله خارجی را ایجاد کند، در حالی که ارزیابی کرده است که القاعده احتمالاً به ۱۲ تا ۲۴ ماه برای انجام همین کار نیاز دارد. در همین حال شورای امنیت سازمان ملل گزارش داده است که جنبش اسلامی ترکستان شرقی/حزب اسلامی ترکستان ایغور تسلیحات بیشتری تهیه کرده، منطقه عملیاتی خود را گسترش داده و حتی تعدادی از سنگرها را در کشور بازسازی کرده است تا توانایی خود را برای هدف قراردادن منافع چین در منطقه تقویت کند.