روابط خارجیسر تیتر خبرهانخستین خبرهایادداشت ها

قطر؛ برجسته ترین بازیگر تحولات افغانستان در میان کشورهای خلیج فارس

۱۲ بهمن (دلو) ۱۴۰۱ – ۱/ ۲/ ۲۰۲۳

عمرِ مناسبات و تعاملات قطر با افغانستان نسبت به سایر کشورهای عرب خلیج فارس چون عربستان سعودی و امارات متحده عربی بسیار کوتاه تر، اما عاملیت و کنشگری این کشور کوچک درعین حال بلندپرواز عرب منطقه بسیار برجسته و حائز اهمیت بوده است. تعامل قطر با افغانستان به حدودا یک دهه پیش باز می گردد، زمانی که دولت اوباما به گروهی از مقامات طالبان در سال ۲۰۱۱ اجازه داد تا به دوحه رفته و جریانی از مذاکرات با دولت افغانستان را آغاز کنند. در نتیجۀ این امر، دفتر طالبان در سال ۲۰۱۳ و در قطر به طور رسمی افتتاح گشته و متعاقبا در سال ۲۰۱۸، دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق ایالات متحده نیز گفتگوهایی مستقیم با این گروه را آغاز کرد؛ گفتگوهایی که دولت افغانستان و مقاماتش عملا از آن کنار زده شدند.

نهایتا پس از یک سری مذاکرات به میانجیگری قطر، هر دو طرف برسر خروج ایالات متحده از افغانستان تا ماه می ۲۰۲۱ توافق کردند. این جدول زمانی توسط جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، چهار ماه به تعویق افتاد. این توافقنامه همچنین به گفتگوهای صلح بین الافغانی بین طالبان و نمایندگانی از دولت سابق افغانستان منجر شد که با وجود تداوم حملات نظامی طالبان درعمل، مجددا به میزبانی این کشور کوچک خلیج فارس برگزار شد.

نهایتا در ۱۵ اوت ۲۰۲۱، طالبان بدون شلیک گلوله ای وارد کابل شده و اشرف غنی رئیس جمهور وقت افغانستان نیز از کشور گریخت. بدین ترتیب تحت تحولات اخیر چنین به نظر می رسید که با روابط طولانی مدت بین قطر و طالبان، این کشور نفوذ قابل توجهی در افغانستان خواهد یافت، هرچند در مقابل به باور برخی کارشناسان، دوحه باید در این مسیر و دررابطه با تعاملات خود با طالبان محتاطانه پیش رود؛ در غیر این صورت ممکن است قطر در آینده با پیامدهای دیپلماتیک از سیاست های عجولانۀ خود مواجه گردد.

نگاهی به پیشینه ای از آغاز مناسبات قطر و عربستان

در سال ۱۹۸۸ اتحاد جماهیر شوروی به دلیل تحمل تلفاتی سنگین، از یک سو در حال از دست دادن موقعیت خود در افغانستان بود و از دیگر سو نیز هزینه های سنگین جنگ نیز این کشور را به خروج نیروهای خود از افغانستان وادار ساخته بود. توافقنامه ژنو (۱۹۹۸) که شرایط خروج نیروهای شوروی از افغانستان را مشخص می ساخت، مابین افغانستان و پاکستان امضا شد و اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده نیز به عنوان تضمین کنندگانِ آن پیمان عمل کردند. توافق ژنو دربرگیرندۀ جدولی زمانی برای خروج نیروهای شوروی از افغانستان بود که نهایتا به پایان اشغال نُه سالۀ شوروی در این کشور منجر شد؛ اما مجاهدینی که در جریان مذاکرات و فرآیندهای تصمیم گیری قرار نداشتند، مفاد توافقنامه را نپذیرفته و مدتی پس از خروج نیروهای شوروی، جنگی داخلی را آغاز کردند که تنش و تخاصم موجود بین دسته جات سیاسی وقت نهایتا به تسلط طالبان بر افغانستان و تشکیل حاکمیت نخست این گروه (۱۹۹۶-۲۰۰۱) ختم شد.

پس از آن، با تهاجم نیروهای ائتلاف به رهبری ایالات متحده و آغاز عملیات آزادی پایدار در ۷ اکتبر ۲۰۰۱، شاهد سرنگونی رژیم طالبان بودیم. اما حدودا سه دهه پس از آن، افغانستان خود را در وضعیت مشابهی دید و ایالات متحده پس از سال ها تلاش برای مبارزه با تروریسم، در جریانی از مبارزه برای مقابله و شکست شورشیان طالبان و سایر گروه های تروریستی منطقه ای و بین المللی گرفتار آمد. بدین ترتیب، پس از چندین تلاش ناموفق برای مذاکره با طالبان از سال ۲۰۰۷، ایالات متحده در سال ۲۰۱۸، زلمی خلیل زاد سفیر خود را به عنوان نماینده ویژه ایالات متحده در امور صلح افغانستان و جهت تسهیل گفتگو و مذاکره با طالبان در کشور میانجی قطر و با هدف پایان دادن به درگیری در افغانستان منصوب کرد. بدین ترتیب با توجه به اینکه دفتر سیاسی طالبان در دوحه قطر قرار دارد، نقش قطر در مذاکرات صلح با طالبان برجسته شد. (Pashtun, 2019: 40)

نقش دیپلماتیک بزرگ این کشور کوچک عرب در منطقه ای مملو از تنش های ژئواستراتژیک

قطر سومین ذخایر اثبات شده گاز طبیعی در جهان و بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی مایع است. این کشورِ غنی از گاز، که مکان زندگی ۳۰۰۰۰۰ شهروند قطری و بیش از دو میلیون کارگر خارجی می باشد، در موقعیت منحصر به فردی قرار داشته و متحد مورد اعتماد ایالات متحده و طالبان گردیده است. قطر، یک کشور شبه جزیره ای کوچک در خلیج فارس، به عنوان شریک ایالات متحده در اواسط دهه ۱۹۹۰ ظاهر شد و در حال حاضر میزبان بزرگترین پایگاه نظامی ایالات متحده در خاورمیانه است. در طول دهه ۱۹۹۰، قطر موافقت کرد که به نیروهای نظامی ایالات متحده اجازه دهد تا تاسیساتی را در چندین نطقه در سراسر این کشور مستقر ساخته و همچنین در سال ۲۰۰۱ اجازه استفاده از پایگاه های هوایی قطر در جریان عملیات ایالات متحده در افغانستان را نیز داد.

این توافقنامه ها در اواخر سال ۲۰۰۲ رسمیت یافت و قطر در سال بعد به مقر عملیات نظامی آمریکا و متحدانش در عراق تبدیل شد. لیکن از دیگر سو قطر به عنوان قدرتی شناخته می شود که قادر است نفوذ منطقه ای و بین المللی خود را از طریق ابزار میانجیگری و وساطتت بین المللی اعمال کند. چنانچه از سال ۲۰۰۸، این کشور کوچک خلیج فارس در بیش از ۱۰ اختلاف بین المللی میانجیگری کرده است که از جمله، میانجیگری قطر بین فتح و حماس در سال ۲۰۱۲ و همچنین برقراری آشتی و مصالحه بین قبایل رقیبِ تبو و طوارق در لیبی در سال ۲۰۱۵ قابل ذکر است. از اواسط دهه ۱۹۹۰، رهبران قطر بر روند رشد اقتصادی عمده، افزایش تعامل دیپلماتیک و آزادسازی سیاسی بسیار محدود نظارت داشته اند.

شایان ذکر است پادشاهی قطر در سال ۱۹۹۵ شبکۀ الجزیره، اولین شبکه تلویزیونی ماهواره ای عرب زبان را تأسیس کرد و با گذشت زمان، این شبکه ثابت کرده است که به اندازه سیاست های بنیانگذارانش، از جمله در جریان ناآرامی های معاصر در جهان عرب، تأثیرگذار بوده است.

قطر؛ حامی ترور یا کانال مخفیِ دیپلماتیک؟

با تمامی اوصاف باید اشاره داشت که از دهه ۱۹۹۰، قطر روابط خود را با بسیاری از افراد و گروه‌ های اسلام‌گرا که از نظر ایدئولوژیک ضدغربی محسوب می شوند نیز حفظ کرده است. تعداد زیادی از گروه هایی که وزارت خارجه آمریکا آنها را به عنوان سازمان های تروریستی معرفی کرده است، از حماس در غزه گرفته تا جبهه النصره در سوریه، اشکال مختلف حمایت و پشتیبانی از دوحه را دریافت کرده اند که قطر میزبان اعضای این سازمان ها نیز بوده است. اگرچه برخی از قانونگذاران آمریکایی به دلیل حفظ ارتباط قطر با برخی جناح های اسلام گرا در خاورمیانه به سرعت انگشت اتهام خود را به سمت این کشور نشانه می روند، لیکن واشنگتن همواره از روابط دوحه با گروه های مختلف ضدغربی استفاده ای گزینشی و موردی کرده است و این کشور کوچک عرب منطقه به ابزاری پیش برندۀ اهداف و سیاست های ایالات متحده بدل شده است.

از یک طرف واشنگتن از قطر به عنوان پلی دیپلماتیک بین ایالات متحده و متحدان غربی و یا خاورمیانه اش، و از سوی دیگر برای ارتباط با چنین بازیگران غیردولتی بهره جسته است؛ آنهم در شرایطی که ارتباط مستقیم به دلایل سیاسی یا حقوقی امکان پذیر نبوده است. چنانچه دیپلماسی قطر در طول جنگ اسرائیل و حماس در سال ۲۰۱۴ دو طرف را برسر توافق برای آتش بس کشاند، که مسیر اتخاذ شده، در زمانی که قوانین ایالات متحده مانع از تعامل مستقیم واشنگتن با حماس می شد، منافع ایالات متحده را ارتقا می داد.

در همان سال، دوحه نقشی اساسی در متقاعد کردن گروه جبهه النصره وابسته به القاعده جهت آزادسازی پیتر تئو کورتیس، خبر‌نگار آمریکایی که این گروه افراطی در سال ۲۰۱۲ در سوریه به گروگان گرفته بود، ایفا کرد. در سال ۲۰۱۴، قطر همچنین در آزادی گروهبان ارتش آمریکا، بوو برگدال، که به مدت پنج سال توسط طالبان زندانی بود، وساطت کرد؛ کسی که در نهایت امر آزادی و بازگشتش به ایالات متحده در ازای پنج زندانی طالبان از خلیج گوانتانامو که به قطر فرستاده شده بودند، پیوند خورد.

اما همانطور که مشخص است، نقش قطر به عنوان یک میانجی در افانستان از یک دهه پیش آغاز شد، زمانی که دولت اوباما، رئیس جمهور اسبق آمریکا به دنبال پایان دادن جنگ در افغانستان برآمد و دوحه نیز میزبانی مذاکرات صلح بین ایالات متحده و طالبان را به دست گرفت. اما به باور برخی ناظران، قطر در خطر آن قرار دارد که به عنوان وابسته نزدیک به طالبان دیده شود. همچنین عربستان سعودی و امارات، همراه با مصر و بحرین، به طور فزاینده ای گروه های اسلامگرای افراطی را تهدیدی می دانستند و قطر را به حمایت از تروریسم متهم می کردند. آنها روابط دیپلماتیک خود را با قطر در سال ۲۰۱۷ به دلیل روابط این کشور با ایران شیعی و یا گروه های اسلام گرا مانند اخوان المسلمین قطع کردند. این بحران در ژانویه ۲۰۲۰ با کمک کویت و ایالات متحده حل شد.

به هرروی باید گفت این دو کشورِ قطر و امارات متحده عربی بودند که با حمایت از ائتلاف به رهبری ناتو در افغانستان به طولانی ترین درگیری در تاریخ ایالات متحده پیوستند. چنانچه به گزارش واشنگتن پست ابوظبی و دوحه بخشی از نبرد چند ملیتی با عنوان ماموریت حمایت قاطع گردیده و هر دو کشور خلیج فارس بر آموزش و مشاوره به نیروهای افغان تمرکز داشتند. حمله و درگیری در افغانستان در سال ۲۰۰۱ آغاز شد و ایالات متحده آمریکا ۴۰ کشور دیگر (نیروهای ائتلاف) را برای مبارزه با القاعده، طالبان و نیروهای مرتبط که به گفته آنها مسئول حمله مسلحانه به مرکز تجارت جهانی در نیویورک بودند، رهبری کرد.

بدین ترتیب هواپیماهای باری قطر که پیشتر برای کشورهای مشغول جنگ در افغانستان مورد استفاده قرار می گردند، از این زمان مأموریت ‌و اقداماتی از فراهم سازی تدارکات را انجام می ‌دادند. اما قطر با گشایش دفتر طالبان در دوحه، “نقش عمده” ای در درگیری افغانستان ایفا کرد. گرچه در ظاهر امر چنین به نظر می رسید که افتتاح این دفتر گامی عملی بود که راه را برای گفتگوهای صلح هموار می کرد اما پروتکل رسمی حول این رویداد اعتراضات خشمگینی را در کابل برانگیخت مبنی بر اینکه این دفتر طالبان را به یک دولت در تبعید تبدیل خواهد ساخت.

دفتر سیاسی طالبان افغانستان در قطر

در سال ۲۰۱۰، طالبان در جلسات متعددی از جمله نشستی با نمایندگان ایالات متحده و تسهیل شده توسط آلمان شرکت کردند. در سال ۲۰۱۲، دو نشست به میزبانی موسساتی دانشگاهی، یکی در توکیو و دیگری در شانتی، فرانسه برگزار شد. در آن زمان، دوحه قطر، به عنوان کشوری مطلوب و مدنظر طالبان ظهور کرده بود؛ گروهی افراطی که بر بی طرفی و ماهیتِ اسلامیِ کشور قطر تأکید و توجه داشتند و عملا این امر چنین معنا میشد که دوحه میزبان مطلوبی خواهد بود که به بهترین وجه به برنامه ها و رویکردهای این گروه در مسیر تقویت استقلال موثر بوده، و در این مسیر قطعاً بیشتر از پاکستان کمک خواهد کرد. تا سال ۲۰۱۱، طالبان حضوری از هیئت سیاسی خود را در  دوحه داشت، و در حالی که قطر حضور خود را به طرق مختلف تسهیل می کرد، این کشور به هیچ وجه حضور طالبان را در ملاء عام به رسمیت نمی شناخت. (Harpviken, 2021: 3)

به هر حال نهایتا دیپلماسی چندجانبه با هدف پایان دادن به جنگ و درگیری ها در افغانستان، افتتاح یک دفتر سیاسی از سوی طالبان افغانستان در دوحه، پایتخت قطر را در ژوئن سال ۲۰۱۳ و به منظور تعامل با اشخاص ثالث تسهیل کرد. دولت اوباما نیز از ابتکارعمل تاسیس دفتر سیاسی برای طالبان و «به منظور مذاکرات میان شورای عالی صلح افغانستان و نمایندگان مورد تایید و موجه طالبان» حمایت کرد. با این حال، اختلاف بر سر ماهیت این دفتر منجر به تعطیلی آن چند هفته بعد در ژوئیه سال ۲۰۱۳ شد؛ شایان ذکر است مقامات وقت حکومت افغانستان به استفادۀ طالبان از نام «امارت اسلامی افغانستان» و همچنین اهتزاز پرچم رژیم سابق طالبان در این مرکز به عنوان نمادی از کشورداری و شکل دهی دولتی مستقل، اعتراض کردند.

دولت اوباما اعلام کرد «این دفتر قرار نیست خود را به عنوان یک سفارت یا دفتر دیگری که نماینده طالبان افغانستان به عنوان یک دولت یا حاکمیت امارات اسلامی طالبان باشد تلقی کرده یا خود را نماینده در نظر گیرد.» مقامات قطری نیز اقداماتی را برای حذف پلاکاردها و پرچم های مورد مناقشه انجام دادند. حامد کرزی، رئیس جمهور سابق افغانستان که منتقد برنامه های این دفتر بود در دسامبر ۲۰۱۳ اعلام کرد که “قطر دیگر گزینه ای برای ما نیست” و از طالبان دعوت کرد تا یک دفتر سیاسی در افغانستان باز کند. (Blanchard, 2014: 9) به هرروی از دیدگاه برخی ناظران، تأسیس نمایندگی طالبان در خارج از کشور نشانی از ظهور مجدد طالبان به عنوان نماینده قانونی بخش هایی از جامعه افغانستان بود.

قطر برای اولین بار سفیر خود را در افغانستان منصوب کرد، زیرا این کشور خلیج فارس میزبان مذاکرات صلح با هدف پایان دادن به جنگ ۲۰ ساله افغانستان بود. شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، حاکم قطر، در ۲۹ آوریل ۲۰۱۹ با صدور حکمی سعید مبارک الخیارین الهاجری را به عنوان سفیر قطر در کابل گماشت. در دولت سابق افغانستان چنین بود که افغانستان در قطر سفارت داشت، اما این کشور خلیج فارس هیچ حضور دیپلماتیکی در پایتخت افغانستان نداشت و کابل روابط نزدیکی با عربستان سعودی و امارات متحده عربی، رقبای دوحه در منطقه خلیج فارس داشت.

مذاکره کنندگان ایالات متحده و طالبان ششمین دور مذاکرات مستقیم خود را از اول ماه مه ۲۰۱۹ در پایتخت قطر آغاز کردند. طالبان از مذاکره با دولت در کابل امتناع کرده و آن را “دست نشانده غرب” خواند. قرار بود هیئتی افغان از جمله مقامات دولتی در ۲۶ آوریل با مقامات طالبان در دوحه دیدار کند، اما پس از اختلاف نظر در مورد ترکیب هیئت که قرار بود با رهبران طالبان به طور غیر رسمی ملاقات کند، گفتگوها به نتیجه نرسید.

در کل باید گفت اگرچه قطر بین سال های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ طالبان را به رسمیت نشناخت، اما پس از ۱۱ سپتامبر روابط “صمیمانه و گرمی” با این گروه برقرار کرد. نهایتا در سپتامبر ۲۰۲۰، مذاکرات صلح بین طالبان و دولت افغانستان در دوحه برگزار شد. با وجود این، افزایش شدید تلفات غیرنظامیان وجود داشت. چنانچه بر اساس داده های دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر در اکتبر ۲۰۲۰ «کشتار هدفمند غیرنظامیان […] شامل کارکنان رسانه ها، فعالان جامعه مدنی، اعضای قوه قضاییه و اداره دولتی و همچنین بستگان اعضای نیروهای امنیتی»، بیشترین تلفات ماهانه غیرنظامی در سال را به خود اختصاص داده بود. در ۱۷ و ۱۸ ژوئیه ۲۰۲۱، مذاکرات صلح بین طالبان و دولت افغانستان در دوحه برگزار شد. با این حال، کشور تسهیل کننده قطر اظهار داشت که دو طرف تنها توافق کرده اند که «بر جلوگیری از تلفات غیرنظامیان کار کنند» و هر دو طرف متعهد به تسریع مذاکرات صلح در دوحه در هفته های آتی شدند. (risetopeace, 2021)

دیپلماسی بشردوستانه؛ تیری برای هدف قرار دادن قدرت نفوذ و مداخلۀ بیشتر قطر؟

پس از آنکه آمریکا و متحدانش نیروهای خود را پس از نزدیک به دو دهه درگیری خارج کردند، طالبان کنترل کابل، پایتخت افغانستان را در ۱۵ اوت به دست گرفتند و قطر در این جریان نقش بزرگی در افغانستان ایفا نمود؛ چنانچه به تخلیه هزاران افغان و شهروندان آمریکایی کمک کرد. همانطورکه به گزارش فرانسه ۲۴، زمانی که طالبان کابل را در ۱۵ اوت تسخیر کرد و ایالات متحده انتقال هوایی آمریکایی ‌ها، افغان‌ ها و سایر اتباع را آغاز کرد، قطر به یک مرکز ترانزیت مهم تبدیل شد و حدود ۵۷۰۰۰ نفر از حدود ۱۲۴۰۰۰ نفر از آن خارج شدند.

در بحبوحۀ آن روزها، زمانی که طالبان به کابل نزدیک می شدند و ده‌ها هزار نفر مستاصل و پریشان به این فرودگاه هجوم می آوردند، این کشور کوچک خلیج فارس قطر بود که برای اولین بار درهای خود را به روی مهاجران باز کرد و به سرعت خود را به عنوان خط اصلی ارتباط غرب با سازمانی که بیشتر به خاطر پناه دادن به اسامه بن لادن شناخته می شود، تثبیت کرد. ایالات متحده و بریتانیا از آن زمان سفارتخانه های خود را در افغانستان به دوحه منتقل کرده و از نقش برجسته قطر توسط آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه ایالات متحده و وزیر دفاع لوید آستین تقدیر و تشکر به عمل آمد.

طبق گزارش وب سایت چشم خاورمیانه، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا در پایتخت قطر اذعان داشت: «بسیاری از کشورها برای کمک به تلاش‌ های تخلیه و جابجایی در افغانستان گام برداشته ‌اند، اما هیچ کشوری بیش از قطر فعالیت انجام نداده است». وی افزود: «آنچه قطر در اینجا پیش برد – چه برای آمریکایی ها، چه برای افغان ها، و چه برای شهروندان بسیاری از کشورهای دیگر- در بلند مدت به یاد خواهد ماند. به گفتۀ کارشناسان، قطر به عنوان بازیگری مهم در افغانستان ظاهر شده است و خود را در موقعیت منحصر به فردی می بیند که می تواند با برکت وجود واشنگتن، وقایع را در این کشور ویران شده از جنگ شکل دهد، زیرا هم از سوی دولت بایدن و هم از سوی طالبان به عنوان یک متحد مورد اعتماد در نظر گرفته می شود.

در مقابل برخی[۱] براین باور بودند که: «قطر مجرای مهمی از ارتباط بین طالبان و بقیه جهان است، اما چیزی شبیه به نفوذ عمیق پاکستان بر این گروه ندارد. روابط قطر با طالبان به شدت بر میانجیگری و روابط بین المللی متمرکز شده است. بنابراین، بر بخش خاصی از طالبان تأثیر می‌گذارد؛ آنهایی که می ‌خواهند با دنیای خارج تعامل و روابط عمل‌ گرایانه ‌ای داشته باشند که آنها را قادر می ‌سازد به کمک ‌ها و تجارت دسترسی پیدا کنند.»

جمع بندی

در کلیت امر می توان گفت تصمیم برای افتتاح دفتر سیاسی و میزبانی رهبران طالبان در دوحه در سال ۲۰۱۳، گام بزرگی برای قطر جهت پیشبرد مذاکرات صلح افغانستان بود. در ابتدا، دولت افغانستان تمایل خود را جهت حمایت از رهبران طالبان با افتتاح یک دفتر سیاسی در عربستان سعودی یا ترکیه ابراز کرد و این امر تا حد زیادی بر اساس روابط تاریخی کشورها با کابل بود. با این حال، طالبان ترجیحات خود را نسبت به قطر، که تصور می ‌شد قدرتی بی‌ طرف‌ و متعادل ‌تر است، ابراز کردند. همچنین دوحه با یک سیاست خارجی خاص مبتنی بر دیپلماسی بشردوستانه، نقش منحصر به فردی را در افغانستان پس از آمریکا ایفا کرد. دوحه در بحبوحه دوره هرج و مرج پس از تسلط سورئال و تقریباً بدون خونریزی کابل توسط طالبان در عرض چند ساعت در ۱۵ اوت ۲۰۲۱ ثابت کرد که کانال ارتباطی ارزشمندی بین طالبان و غرب است.

تا پیش از نقش میانجیگرایانه دوحه برخی ناظران و ناقدان بین الملل احتمالاتی از خطرات پیش روی قطر در مسیر تحولات جاری افغانستان را گوشزد کرده بودند. به طور مثال برخی معتقد بودند که تلاش‌ های میانجی‌گری پیشین قطر در یمن، لبنان و سودان تنها به بحران ‌های محلی (مانند شورش ‌های صعده در یمن) یا بحران ‌های منطقه ‌ای (لبنان؛ سودان) مربوط می‌ شد؛ اما دررابطه با مسئله افغانستان، دوحه بایستی تعادلی متوازن بین طالبان و آنچه از نهادهای به رسمیت شناخته شده افغانستان باقی مانده، یا مواضع عربستان و ایران، [و همچنین] اولویت های آمریکا و چین ایجاد کند.

برای قطری ‌ها، این توازن پیچیده تنها راه برای حفظ منافع نقش میانجی آنها از نظر نفوذ و اعتبار بود؛ در حالی که خطرات احتمالی ناشی از نمایش بیش از حد جاه طلبی این کشور را نیز در بر می‌گرفت. به هر حال با عبور از مرحلۀ موفقیت ‌های دیپلماتیک و  بشردوستانه و بازگشت طالبان به قدرت، دوحه با چالش های عظیمی در این کشور جنگ زده مواجه است. تحریم ‌های ایالات متحده بر کابل و همچنین واقعیت حکومت ‌داریِ فشل و ناتوانِ طالبان آنهم با تکیه بر احکامی سخت گیرانه همراه با نقض مکرر حقوق بشر، مشکلات بزرگی را برای قطر ایجاد می‌ کند، زیرا قطر به دنبال پیشرفت خود یا ارتقای بیشتر حیثیت بین المللی و جایگاهش چه در منطقه و چه در افغانستان است.

 منابع:

– Blanchard, Christopher M.  (۲۰۱۴), Qatar: Background and U.S. Relations”, Congressional Research Service, Specialist in Middle Eastern Affairs

– Harpviken, Kristian Berg, (2021), “The Foreign Policy of the Afghan Taliban”, Peace Research Institute Oslo (PRIO), NO-0134

– risetopeace, (2021), “”, https://www.risetopeace.org/2021/08/11/qatars-mediation-challenges-in-the-afghan-peace-process/risetopece/

– Jacopo, Leonardo, Maria Mazzucco and Giorgio Cafiero, (2022), “Qatar’s Humanitarian Diplomacy in Afghanistan: A Bridge with the West (Part 1 of 2)”, https://insidearabia.com/qatars-humanitarian-diplomacy-in-afghanistan-a-bridge-with-the-west-part-1-of-2/

– Pashtun, Nasria, (2019), “contextualizing Qatar’s Role and Relevance in Afghanistan’s Quest for Peace.” Afghanistan Women and Public Policy Journal, Vol. 5: pp. 39-46

[۱] Jane Kinninmont

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا