رویای امپریالیسم چین: توجیه داعش برای هدف قرار دادن پکن در افغانستان
۱۷ بهمن(دلو)۱۴۰۱-۲۰۲۳/۲/۶
شورای ملی اطلاعات آمریکا در تاریخ۱۱ ژانویه/ ۲۱ دی ۱۴۰۱ سناریوهای پیش بینی شده در مورد افغانستان تا سال ۲۰۲۵ را منتشر کرد. در این سناریوها آمده است که شاخه خراسان داعش جدی ترین تهدید برای غرب، منطقه و طالبان خواهد بود.درحالی که شبکه القاعده به بازسازی درازمدت نیاز دارد. همچنین رئیس مرکز ملی مبارزه با تروریسم ایالات متحده در تاریخ ۱۰ ژانویه از حضور داعش در افغانستان ابراز نگرانی کرد. او داعش را یک تهدید جدی خواند. از طرف دیگر، داعش آمار حملات یکساله خود را در افغانستان اعلام کرد. این گروه تروریستی با انتشار آماری مدعی شده که طی یکسال گذشته در افغانستان ۱۸۱ حمله انجام داده که طی آن ۱۱۸۸ تن کشته و زخمی شده اند طبق این آمار داعش در سال ۲۰۲۲ در ۲۲ کشور جهان حملاتی انجام داده که در میان آنان افغانستان بیشترین قربانی را دارد درواقع، داعش پشت خون بارترین و دل خراش ترین رویدادهای امنیتی که در جریان سال ۲۰۲۲ در افغانستان رخ داد، قرار داشت. این درحالی بود که اداره طالبان حضور داعش را چندان جدی نمی گرفت. پس از خروج امریکا از افغانستان، داعش به عنوان یکی از تهدیدهای اصلی برای حکومت سرپرست طالبان، اقلیت های قومی و اتباع خارجی ظاهر شده است. داعش توانسته است به دردسر اساسی برای طالبان تبدیل شود. پس از عقب نشینی ایالات متحده به طالبان برای مبارزه با داعش پیشنهاد کمک کرد اما این گروه نپذیرفت و اعلام کرد که می تواند این موضوع را مدیریت کند. با این حال به نظر می رسد داعش در افغانستان تحت کنترل نیست و اکنون برای طالبان یک دردسر است. اما به نظر می رسد قدرت گیری این گروه کشورهای خارجی و حضور آنها در افغانستان را نیز با محدودیت و مانع روبه رو کرده است. در این میان چین که اکنون در سودای حضور اقتصادی گسترده در افغانستان خالی از رقبای جدی است، یکی از مهم ترین هدف های داعش در خاک افغانستان است.
چین یکی از اولین کشورهایی بود که با طالبان ارتباط برقرار کرد و یکی از معدود کشورهایی است که حضور دیپلماتیک خود را در این کشور حفظ کرده است.خلأ ناشی از حضور ایالات متحده و دیگر کشورها در افغانستان به ویژه در بخش سرمایه گذاری از یک سو و تمایل طالبان برای حضور بیشتر کشورهای خارجی منجر به آن شده است که چین با دست بازتری به حضور خود در افغانستان شکل دهد اما در این میان داعش به یک تهدید جدی امنیتی برای پکن و رویاهای بزرگش تبدیل شده است.
داعش مانع عمده پیشروی چین در افغانستان
همانطور که آمد حملات خونین داعش خراسان در افغانستان تنها متوجه طالبان و اقلیت های قومی و شهروندان این کشور نیست. چین از دیگر هدف های مهم این گروه است.درواقع این حملات دامن سرمایه گذاری چینی را هم گرفته به طوری که دولت چین را بابت سرمایه گذاری در افغانستان نگران کرده است. این در حالی است که در ماه های اخیر دولت چینی قراردادهای مختلفی در حوزه معادن با دولت طالبان بسته است. چنانچه که در اواخر ماه دسامبر ۲۰۲۲ یک شرکت چینی نخستین قرارداد رسمی استخراج نفت از منابع معدنی شمال افغانستان را با گروه طالبان امضا کرد. از طرف دیگر، شرکت های دیگر نیز درحال بررسی برای ورود به حوزه سرمایه گذاری در بخش معادن افغانستان هستند. اما نگرانی از احتمال حملات امنیتی یکی از موانع عمده برای ادامه کار این کشور در افغانستان است. این درحالی است که گروه طالبان که حالا سراسر افغانستان را در کنترل دارد، می گوید که تامین امنیت سرمایه گذاران چینی برعهده طالبان است و آنان نخواهند گذاشت خطری متوجه این سرمایه گذاری ها باشد. سهیل شاهین، از سخنگویان امارت طالبان و عضو دفتر قطر این گروه، به روزنامه انگلیسی زبان ساوت چاینا مورنینگ پست، چاپ هنگ کنگ، گفت:« ما از هرگونه سرمایه گذاری در افغانستان استقبال می کنیم و این سرمایه گذاری ها برای افغانستان و مردم آن خوب و تاثیر گذارند». به گفته سهیل شاهین، چین به منابع معدنی افغانستان نظر دارد و می خواهد منابع دست نخورده افغانستان را استخراج کند. با این حال، خطر داعش همچنان پیش روی طالبان و سرمایه گذاران چینی در کابل حمله برد و حداقل پنج تن را زخمی کرد. کارشناس امنیتی بر این باورند که سلطه طالبان بر افغانستان زمینه رشد سازمان های تروریستی در این کشور را فراهم کرده است. مک مستر، مشاور امنیت ملی در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ روز شنبه ۷ژانویه در مصاحبه با فاکس نیوز گفت که داعش به افغانستان بازگشته و درحال تقویت جایگاه خود و جذب نیرو است. طالبان نیز چین را که به خشونت و سرکوب مسلمان های منطقه سین کیانگ متهم است، به عنوان دوست نزدیک و راهبردی خود می شناسند. با این حال هنوز هم نگرانی های در رابطه دو کشور وجود دارد. چین از طالبان می خواهد جنبش ترکستان شرقی را سرکوب کند: زیرا این جنبش درصدد نفوذ در منطقه سین کیانگ و استقلال از چین است اما هنوز کوچکترین حرکتی برای سرکوب این جنبش در افغانستان مشاهده نشده است(آژند،۱۴۰۱).
براساس گزارش دیگری در ساوت چاینا مورنینگ پست، گروه تروریستی داعش شاخه خراسان با ایجاد شک و تردیدها در مورد تضمین های امنیتی از سوی حاکمان جدید طالبان برای سرمایه گذاران خارجی، تلاش می کند این توانایی حاکمیت جدید را تضعیف کند.فاران جفری، معاون مدیر و رئیس بخش تروریسم جنوب آسیا در موسسه الهیات اسلامی ضدتروریسم مستقر در بریتانیا می گوید: داعش چند دلیل برای مورد هدف قراردادن چین دارد: کافر بودن چینی ها، ظلم آنان بر مسلمانان اویغور و رابطه آن با طالبان افغانستان به عنوان دلایل مشروع برای حمله به منافع آنها در افغانستان است. سال گذشته در ۱۵ آگوست زمانی که طالبان بر افغانستان مسلط شدند، چین آمادگی خود را برای ارائه همکاری دوستانه به این کشور محصور در خشکی اعلام کرد. به گزارش نشریه العربیه پست، درواقع، چین مانند سایر کشورهای منطقه به عنوان متحدان قابل اعتماد حکومت طالبان ظاهر شده بودند. همچنین، پکن با این کشور محصور در خشکی با درایت و احتیاط رفتار می کند به طوری که به نام کمک به افغانستان، سال گذشته پکن به ارزش ۳۱ میلیون دلار کمک کرد که شامل موادغذایی و واکسن های کرونا می شد. در ماه جون ۲۰۲۲ نیز پس از زلزله ۶٫۱ ریشتری به این کشور محصور در خشکی کمک های بشردوستانه به ارزش ۷٫۵ میلیون دلار ارائه شد. اما تنها یک سال پس از آن نه تنها منافع چین با حملاتی مواجه شده است. بلکه شهروندان آن در خاک افغانستان مورد حمله داعش قرار گرفتند.
به طوری که از زمانی که طالبان در آگوست ۲۰۲۱ کنترل افغانستان را دوباره به دست گرفتند، هتل ۱۰ طبقه لونگان در محله شهر نو کابل پذیرای افرادی از کشور چین بوده است. اما داعش شاخه خراسان در ۱۲ دسامبر به این هتل حمله کردند که درنتیجه آن، پنج شهروند چینی زخمی و تعدادی از افغان ها ازجمله نیروهای امنیتی طالبان کشته شدند. روز بعد پکن از امارت اسلامی افغانستان خواست تا امنیت همه دیپلمات ها و شهروندان چینی را در این کشور تضمین کند و همچنین به همه اتباع چین توصیه کرد که به سرعت افغانستان را ترک کنند. اما این حمله شکست روشن برای طالبان بود. چراکه این گروه به دنبال این هدف هستند که خود را به عنوان حکومتی معرفی کند که به ایجاد ثبات و امنیت افغانستان تواناست. این امر از منظر حرکت به سمت کسب مشروعیت بین المللی به عنوان یک دولت قانونی و جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی در اقتصاد کشور ضروری است(Giorgio,2022).
باتوجه به حضور داعش در افغانستان به نظر می رسد تمام سرمایه گذاری های آینده برای چین در خطر باشد. درحالی که از یک سو بین طالبان و چین پیوندی وجود دارد. از سوی دیگر داعش حکومت شی جین پینگ را تهدیدی برای مسلمانان می داند. به طوری که نمود آن را می توان در روش هدف قرار دادن پروژه های چینی این گروه و شهروندان چینی مشاهده کرد. باتوجه به تهدید فزاینده داعش به نظر می رسد که تمام پروژه های آینده چین در افغانستان در میانه راه گیر کرده اند. تمام سرمایه گذاری های عظیم چین در افغانستان هدف این سازمان قرار گرفته است. هرچند که حاکمان طالبان به دولت شی جی پینگ اعتماد زیادی داده اند، اما حملات به شهروندان و پروژه های چینی ادامه دارد.
اما میزان خشم و نفرت داعش بالای چین در سرمقاله یکی از مجلات آن در سال گذشته را می توان دید. عنوان آن سرمقاله «رویای امپریالیسم چین» بود. که به نظر می رسید این مقاله هشداری در برابر تلاشی برای غصب منابع یک کشور مسلمان است. براساس این گزارش، شرکت نفت و گاز آسیای میانه سین کیانگ چین قرارداد استخراج نفت با طالبان را به مدت ۲۵ سال امضا کرده است.در قرارداد دیگری چین درحال مذاکره با طالبان برای استخراج مس از ذخایر معروف مس عینک است که این شرکت قصد دارد در سال اول ۱۵۰ میلیون دلار سرمایه گذاری کند. اما حملات تروریستی بر شهروندان و پروژه های چینی، منافع چین را در افغانستان متزلزل کرده است. گویا برای مقابله با این گونه تروریست ها، از سوی چین نیز سلاح های بهتر و پیشرفته ای در اختیار طالبان قرار می گیرد. به طور قابل توجهی منابع عظیمی موجود در افغانستان، برای طرح کمربند و جاده چین، یک فرصت بسیار آسان و ارزان است. با این حال، به نظر می رسد وخامت اوضاع در افغانستان رویاهای چین در منطقه را تحت شعاع خود قرار داده است(newsleadindia,2023).
از طرف دیگر، از نظر آینده اقتصادی طالبان به چین نگاه می کند تا نقش بزرگی در این کشور داشته باشند. از زمان به دست گرفتن قدرت، طالبان تلاش کرده اند تا نگرانی های پکن در مورد امنیت تجار و کارگران چینی در این کشور را کاهش دهند. درواقع برای چینی ها لزوماً مهم نیست که کدام بازیگر از افغانستان در قدرت باشد، حتی اگر آن طالبان باشد.به عبارت دیگر، صرف نظر از اینکه کدام گروه از افغان ها مدعی رهبری در افغانستان هستند، می توان روی پکن برای همکاری با آن دولت به روش هایی که به نفع منافع بلندمدت چین باشد، حساب کرد. بنابراین، اگرچه حمله ۱۲ دسامبر یک شکست جدی برای طالبان بود اما اگر طالبان تسلط خود را بر قدرت حفظ کند، می توان اذعان داشت که پکن به تعامل با حاکمان کابل ادامه خواهد داد، زیرا این کار در خدمت منافع بلندمدت چین است(Giorgio,2022). اما بدیهی است که یک افغانستان ناپایدار و بی ثبات منافع چین را تهدید می کند و می تواند مانعی برای موفقیت طرح کمربند و جاده باشد. علاوه بر این، منابع چینی ابراز نگرانی کرده بودند که عدم اطمینان و ناآرامی می تواند منجر به تبدیل شدن افغانستان به کانون تروریست هایی شود که سین کیانگ چین و منافع آن در خارج از کشور را هدف قرار می دهند. در پاسخ به این چالش ها، چین تلاش کرده است تا از طالبان حمایت کافی برای مبارزه با انواع تروریسم و افراط گرایی در افغانستان فراهم کند.
چین و طالبان: متحدان آینده افغانستان؟
اما به طور کلی باید گفت که چندین عامل توانسته چین را به تعمیق تعامل و حمایت از طالبان سوق دهد. زمانی که کابل به دست طالبان افتاد، جهان مبهوت ونگران از قدرت طالبان بودند. با این حال برخی از کشورها مانند ایران، روسیه، چین و پاکستان ازجمله کشورهایی بودند که انتظار بهبود امنیت و ثبات در افغانستان را داشتند و از جامعه جهانی خواستند تا طالبان را برای ایجاد ثبات کمک کند. در آن زمان، نماینده جمهوری خلق چین گفت: چین از طالبان انتظار دارد که تعهد خود را برای تضمین گذار آرام وضعیت در افغانستان، مهار انواع تروریسم و اعمال جنایتکارانه، دور نگه داشتن مردم افغانستان از جنگ و بازسازی وطن زیبای خود انجام دهد». علاوه بر این، چین حضور ایالات متحده در افغانستان را یک تهدید استراتژیک برای خود می دانست. درنتیجه، خروج ایالات متحده و بازگشت طالبان به قدرت که پکن با آنها روابط نزدیک دارد، عموماً به عنوان تحولات ژئوپلتیکی سودمند برای چین تلقی می شد. چین منافع استراتژیک، سیاسی، اقتصادی و امنیتی در افغانستان دارد که می خواهد آن ها را تامین کند. علاوه بر این چین می داند که طالبان به حمایت سیاسی و اقتصادی و رفتاری برای تحکیم حکومت خود و دستیابی به مشروعیت بین المللی نیاز دارد.درواقع، طالبان به دنبال ایجاد روابط نزدیک با همه همسایگان و بازیگران جهانی برای کسب حمایت سیاسی-اقتصادی و ایجاد تعامل معنادار هستند. تعامل چین و طالبان چیز جدیدی نیست. طالبان سالهاست که بازدیدکنندگان مکرر چین بوده اند.
به همین ترتیب طالبان از چین می خواهد که از آنها حمایت سیاسی کنند و در این کشور جنگ زده سرمایه گذاری داشته باشند تا وضعیت کشور رو به ثبات پیش رود و فرصت های شغلی را فراهم کند که به که بهبود اقتصاد متزلزل افغانستان کمک کند. اداره طالبان در کابل بر این باور است که باتوجه به ابهامات و مشکلات عمیقی که کشور با آن روبروست، پکن مسلماً بهترین شریک ظاهر خواهد شد. بنابراین این گروه به شدت به حمایت های چین نیاز دارد و حتی امیدوار است که پکن به رسمیت شناختن دیپلماتیک خود را انجام دهد(Yousafzai,2023). براساس عقیده کارشناسان، چین به عنوان جایگزین هم وزن و برابر با قدرت آمریکا در افغانستان، ضعیف خواهد بود. اما به یاد داشته باشیم که چین با زور و فشار اقتصادی خود می تواند یک بازیگر مهم در افغانستان باشد و مهم است که کشورهای منطقه و همسایه را هم در نظر بگیرد. داعش در تلاش است تا خلأهایی استفاده کند که توسط طالبان نادیده گرفته شده است، زیرا طالبان به تلاش های خود برای تغییر شکل از یک گروه شورشی و تروریستی به یک دولت و سیستم سیاسی که به دنبال به رسمیت شناختن جهانی است ادامه می دهد. به مدت ۲۰ سال طالبان معتقد بودند که حضور ایالات متحده در افغانستان به عنوان یک اشغال حساب می شود و ایدئولوژی خود را حول این جنگ علیه اتحاد جماهیر شوروی سابق انجام دادند، امروز خود را در حال مبارزه می بیند. درمقابل داعش، چین را از دریچه ای مشابه می بینند. جالب اینجاست که افغانستان تنها کشوری نیست که چین در آن مورد هدف گروه های تروریسی قرار گرفته است. گروه الشباب وابسته به القاعده که کنترل سرزمینی در سومالی را در دست دارد، اخیرا تبلیغات ضد چینی خود را بیشتر کرده است و قبلاً منافع چین را در کشورهای مانند کنیا و موزامبیک هدف قرار داده است.
با پیشرفت ژئوپلتیک جهانی از دوران جنگ علیه تروریسم به رقابت آمریکا و چین، تهدید جهادی فراملی برای چین نیز تکامل یافته است. در دو دهه گذشته، ایالات متحده هدف اصلی گروه های جهادی جهانی برای تهاجم به افغانستان، عراق و سوریه بود. با این حال اکنون، به نظر می رسد که چین جز اهداف گروه های تروریستی به ویژه از سوی داعش و الشباب قرار دارد. گروه های جهادی مانند القاعده و داعش چین را در تبلیغات افراطی خود برای سرکوب مسلمانان اویغوری در منطقه غربی سین کیانگ هدف قرار می دادند. با این حال، روایت آنها اکنون بر «امپریالیسم چین» متمرکز است، همانطور که مسئله جاده ابریشم نشان از این ماجرا می دهد. از آنجایی که تروریستان به جای آزار و اذیت جامعه اویغور، ردپای اقتصادی چین را هدف خود قرار می دهند، این تغییر تحول در موضوع تروریسم جهانی در عصر رقابت ایالات متحده و چین، مورد توجه است. در زمینه رقابت قدرت های بزرگ، داعش هوشمندانه خود را برای سوء استفاده از این رقابت، سلاح های خود را به سمت چین چرخش داده اند. تفکر این است که تنش های آمریکا و چین بر سر تایوان و همچنین جنگ روسیه و اوکراین، راه را برای ظهور خلافت جهانی و خودخوانده داعش هموار خواهد کرد.
در اوایل سال ۲۰۱۴ ابوذر البرمی، ایدئولوگ جهادی داعش، سیاست خارجی چین را هدف قرار داده بود. پس از اعلام خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، وی ویدئویی با عنوان «بیایید برای چین مزاحمت ایجاد کنیم» را منتشر کرد و گفت که واشنگتن در جنگ افغانستان شکست خورده است و زمان آن فرا رسیده است که برروی پکن متمرکز شویم. همانطور که آمد داعش در مجله خود به عنوان صدای خراسان مقاله ای را «رویای امپریالیسم چینی» منتشر کرد که جاه طلبی چین . طرح جاده ابریشم را با استعمار انگلیس و شرکت هند شرقی مقایسه کرد. با این حال این مقاله استدلال می کند که چینی ها به دلیل فقدان برتری نظامی قاطع نسبت به آمریکایی ها، آسیب پذیرتر از همتایان غربی خود هستند. این گروه معتقد است برخلاف ایالات متحده که هژمونی جهانی خود را از طریق قدرت نظامی به دست آورد، چین برای دستیابی به جاه طلبی جهانی خود به مسیر اقتصادی پایبند است. جالب اینجاست که این مقاله همچنین سیاست خارجی چین را با حمله مغول ها در قرن سیزدهم مقایسه می کند و بدین ترتیب نشان می دهد که تسلط چین سوسیالیست مانند امپراتوری مغول کوتاه مدت خواهد بود. این گروه نشان می دهد که شرکت های چینی در آسیا و آفریقا ممکن است روزی در میان ترس از تهدیدات گروه های جهادی همچون خودشان سرمایه گذاری های خود را در این مناطق کنار بگذارند، همانطور که شرکت های غربی در موزامبیک اخیراً انجام دادند. در پایان این مقاله ذکر شده است که در دو دهه گذشته، دلیل وجود جهادگرایی فراملی، مداخلات آمریکا در عراق و سوریه و افغانستان بود. اکنون، مسئله گسترش چین از طریق ابتکار جاده ابریشم است که به نقطه ضعف گروه های جهادی تبدیل شده است(Basit,2022).
در نهایت باید گفت که درحالی که هم پکن و هم طالبان درتلاش برای تقویت روابط یکدیگر باتوجه به منافع خود هستند، داعش به طور جدی یک خطر هم برای موجودیت طالبان و هم برای رویاهای اقتصادی پکن است. درنتیجه به نظر می رسد طالبان ضرورت دارد برای بقای خود حمایت های بیشتری را ازجامعه جهانی کسب کنند که لازمه آن انعطاف در برابر شرایط جامعه جهانی است. اما پکن نیز که اکنون فرصتی مناسب برای ایفای نقشی فعال تر در افغانستان پیدا کرده، باید با سازوکارهای جدی تر حضور خود را در افغانستان تقویت کند و برای مقابله با داعش علاوه بر کمک از شرکای منطقه ای خود ندابیر جدی تری را اتخاذ کند.
منابع
Basit,Abdul(2022), “Why China’s belt and road plan is facing threat of jihadisat terrorism”, https://www.scmp.com/comment/opinion/article/3203277/why-chinas-belt-and-road-plan-facing-threat-jihadist-terrorism
Newsleadindia(2023), “How did ISIS-K sabotage China’s expansionist policy?jinping getting fed up in Afghanistan”, https://newsleadindia.com/india/how-did-isis-k-sabotage-chinas-expansionist-policy-jinping-getting-fed-up-in-afghanistan/
Yousafzai,Zafar Iqbal(2023), “After the Kabul Hotel Attack:The Taliban and China Confront Security Challenges in Afghanistan”, https://jamestown.org/program/after-the-kabul-hotel-attack-the-taliban-and-china-confront-security-challenges-in-afghanistan/
Giorgio,Cafiero(2022), “China’s expanding regional influence hitting a roadblock in Afghanistan”, https://responsiblestatecraft.org/2022/12/22/chinas-expanding-regional-influence-hitting-a-roadblock-in-afghanistan/