سر تیتر خبرهافرهنگ و اجتماعکتابخانهمجلهنخستین خبرهایادداشت ها

اسطوره‌ های اوستایی در شاه‌ نامه (۱)

۸ اسفند (حوت) ۱۴۰۱ – ۲۷/ ۲/ ۲۰۲۳

درراستای سیاست همکاری های تحقیقی-پژوهشی و همچنین جهت پرداختن به اهمیتِ نقش مطالعات علمی-پژوهشی در حوزه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از تاریخ، مناسبات و پیوندهای دو کشور ایران و افغانستان؛ سایت تحلیلی کلکین پذیرای یادداشت ها، مقالات و مطالب تحلیلی یا پژوهشیِ مستند از سوی نویسندگان و محققانِ “حوزه افغانستان، مسائل و تحولات آن”، خواهد بود.

 

مطلب حاضر در قالب مجموعه ای از موضوعِ «اسطوره‌های اوستایی در شاه‌نامه» نخستین بخش از سلسله مطالب نگاشته شده توسط  یعقوب یسنا، منتقد، نویسنده و نظریه پرداز اهل افغانستان می باشد که زین پس به صورت سلسله وار در سایت تحلیلی کلکین منتشر خواهد شد.

مقدمه

اسطوره‌پژوهی از نیمه‌ی سده‌ی بیستم در دانش و معرفت بشر، جای‌گاهی ویژه یافته است. دانش‌مندان از دیدگاه علوم به پژوهش، توضیح، تعبیر، تفسیر و تاویل اسطوره پرداخته و اهمیت اسطوره را در علوم، آگاهی جامعه‌های انسانی مشخص کرده‌اند. اما در افغانستان یا به تعبیر عام‌تر در حوزه‌ی ایران فرهنگی به اسطوره و به اسطوره‌های ایرانی چندان که بایسته است، پرداخته نشده است. این کم‌توجهی باعث شده که جای‌گاه روایت اسطوره‌ای معرفت در حوزه‌ی ایران فرهنگی و در جهان به خوبی شناخته نشود و مورد توجه قرار نگیرد.

حوزه‌ی ایران فرهنگی که افغانستان نیز شامل آن می‌شود از نظر پیشینه‌ی اساطیری، موقعیتی خاص در منطقه داشته که روایت اساطیری پیدایش جهان در اوستا ارتباط به این حوزه می‌گیرد. همه می‌دانیم روایت اساطیری اوستا از پیدایش جهان یکی از کهن‌ترین روایت‌های اساطیری دینی و اساطیری بشر است. پرداختن به اوستا و اساطیر اوستایی که شامل اساطیر ایران می‌شود به اعتبار پیشینه‌ی فرهنگی، اساطیری و تمدنی ایران فرهنگی در منطقه و جهان می‌افزاید.

در باره‌ی اساطیر اوستایی زیر نام «اساطیر ایرانی» شرق‌شناسان و پژوهش‌گران ایرانی پژوهش‌هایی را انجام داده‌اند. اما اساطیر ایرانی دایره‌ای بزرگ‌تر از روایت و اساطیر اوستایی را دربر می‌گیرد. در این کتاب به صورت مشخص به اسطوره‌های اوستایی و بازتاب آن در شاه‌نامه که از محوری‌ترین روایت اساطیری ایرانی در حوزه‌ی ایران فرهنگی است، پرداخته می‌شود. قصد از پرداختن به اسطوره‌های اوستایی و بازتاب آن در شاه‌نامه و تثبیت جای‌گاه این روایت اساطیری در حوزه‌ی ایران فرهنگی این است تا مفهوم ایران بنابه پیشینه‌ی اساطیری فراتر از ایران ام‌روز بر کل ایران بزرگ که شامل افغانستان و کشورهای آسیای میانه نیز می‌شده، تعمیم پیدا کند. زیرا در این روزگار مفهوم و معنای ایران به گونه‌ای در حوزه‌ی ایران فرهنگی بی‌گانه و غیرخودی تصور می‌شود. این خودبی‌گانه‌گی عامل‌های متفاوت دارد که در جایی مناسب به آن باید پرداخته شود. اما تفهیم روایت‌های اسطوره‌ای از اوستا تا شاه‌نامه در حوزه‌ی ایران فرهنگی می‌تواند برای رفع این خودبیگانه‌گی کمک کند.

در این کتاب به بازتاب اسطوره‌های اوستایی در شاه‌نامه با چشم‌انداز جای‌گاه روایت‌های اساطیری اوستا تا شاه‌نامه در حوزه‌ی ایران فرهنگی پرداخته شده است. کوشش شده نشان داده شود که ایران ام‌روز، افغانستان (بخشی از خراسان در ایران بزرگ)، تاجیکستان و… سهمی مشترک در شکل‌گیری اسطوره‌های اوستایی و درکل اساطیر ایران دارد. این چشم‌انداز مشترک برای وحدت فرهنگی و زبانی ما از روایت‌های اساطیری تا روایت‌های ادبی و معرفتی در حوزه‌ی ایران فرهنگی باید گشوده شود تا بتوانیم مفهوم ایران را به معنای معرفت جمعی خود بر فرهنگ خود در منطقه تفهیم کنیم و تعمیم دهیم.

شاه‌نامه پس از اوستا دومین کتابی است‌که معرفت و خودآگاهی ایرانی را از مفهوم زندگی و جهان بازتاب می‌دهد. بخش عمده و اساسی شاه‌نامه که بخش اساطیری و پهلوانی است، در واقع هر دو بخش از نظر ماهیت اساطیری می‌تواند یک بخش باشد، با اوستا ژرف‌ساخت مشترک اساطیری و روایتی دارد. بنابراین خواستم نسبت شاه‌نامه با اوستا مشخص و آشکار شود تا روایت ایرانی از مفهوم زندگی و جهان به اساس این دو اثر اصیل ایرانی در روزگار ما هرچه بیش‌تر تفهیم و درک شود.

منظور از بازتاب اسطوره‌های اوستایی در شاه‌نامه به صورت مشخص به بخش اساطیری و پهلوانی شاه‌نامه ارتباط دارد که از پادشاهی گیومرت تا پایان پادشاهی گشتاسپ را دربرمی‌گیرد. در این پژوهش ارتباط اساطیری شاه‌نامه با اوستا از نظر جغرافیای اساطیری، جهان‌شناختی اساطیری، شخصیت‌های اساطیری و مفاهیم اساطیری به بررسی گرفته شده و تلاش کرده‌ام این ارتباط به صورت دقیق و مستند ارایه شود.

در بخش نخست به چیستی اسطوره و جریان‌ها و دیدگاه‌های اسطوره‌شناسی پرداخته شده است. پرداختن به اسطوره و دیدگاه‌های اسطوره‌شناسی برای این اهمیت دارد که مساله‌ی پژوهش بررسی بازتاب اسطوره‌های اوستایی در شاه‌نامه است. بنابراین بایستی مساله گشوده شود که منظور از اسطوره چیست و چه روی‌دادها و شخصیت‌هایی در اوستا اسطوره استند که در شاه‌نامه بازتاب یافته‌اند.

در بخش دوم از اسطوره‌های اوستایی سخن رفته و اسطوره‌های اوستایی بخشی محوری اساطیر ایرانی دانسته شده است‌که از اوستا تا شاه‌نامه ادامه یافته‌اند. در این بخش به معرفی زبان اوستا، زمان و جای‌گاه زندگی زرتشت، جغرافیای اوستا و جهان‌شناختی اوستا و اساطیر ایرانی پرداخته شده است. هدف از پرداختن این است تا چشم‌اندازی روشن از مفهوم ایران و ایران‌شهر از اوستا تا شاه‌نامه درک شود.

بخش سوم بازتاب اسطوره‌های اوستایی در شاه‌نامه را به بررسی گرفته و شناختی کلی از ژرف‌ساخت جهان‌شناختی مشترک اوستا و شاه‌نامه در سطوح متفاوت درک مفاهیم، سرزمین و شخصیت‌ها ارایه کرده است.

بخش چهارم به اشتراک اسطوره‌های مینوی اوستا و شاه‌نامه پرداخته است. منظور از اسطوره‌های مینوی، نیروهای نیکی و بدی‌ای استند که در اوستا از آن به سپندمینو و انگره‌مینو یاد شده است. ره‌بری سپندمینو را اهوره‌مزدا و انگره‌مینو را اهریمن دارد. سپندمینو و انگره‌مینو درکل بیان‌گر شکل‌گیری جهان‌شناختی ایزدی و اهریمنی در اندیشه‌ی ایرانی است.

بخش پنجم روند گیتیگ شدن دو نیرو مینوی اوستا را در سرزمین نمادین ایران باستان، ایران ویج (سرزمین روشنایی و نیکویی) و توران (سرزمین تیرگی و بدی) به بررسی گرفته است. شخصیت‌های اساطیری این دو سرزمین که از اوستا در شاه‌نامه بازتاب یافته، معرفی شده و به تغییر و تحولی‌که در زندگی روایتی این شخصیت‌ها از اوستا تا شاه‌نامه رخ داده، پرداخته است.

بخش ششم به بازتاب ژرف‌ساخت مفهوم‌های بنیادین اسطیری اوستایی در شاه‌نامه پرداخته و ارتباط مفهومی خرد، نیروهای پنج‌گانه و فر را در اوستا و شاه‌نامه آشکار کرده است.

بخش هفتم در باره‌ی روایت جانوران اساطیری اوستا و شاه‌نامه است. روایت اساطیری سیمرغ را در اوستا و شاه‌نامه بررسیده است.

هر پژوهشی می‌تواند به پرسش‌هایی پاسخ دهد و گرهی را در بخشی از دانش و معرفت باز کند و مهم‌تر از همه پیرنگ پرسش‌هایی را در بخشی از دانش و معرفت ارایه کند تا امکان پرداختن به آن دانش و معرفت گسترش پیدا کند. اوستا و شاه‌نامه آگاهی و دانایی مردمان ایران را از نخستین شکل‌گیری ایده‌ی قومیت ایرانی و سرزمین ایرانی (ایران ویج) تا آغاز دوره‌ی اسلامی در خود دارند. بنابراین پرداختن پژوهشی به این دو گنجینه‌ی معرفتی معنادار هم‌چنان ادامه دارد تا جنبه‌های معنادار بیش‌تری از این دو کتاب گشوده شوند و به آگاهی و معرفت ما بیش‌تر معنا ببخشند. بنابراین به اوستا و شاه‌نامه می‌توان از چشم‌‌اندازهای متفاوت ادبی، فرهنگی و اجتماعی دید و به این دو کتاب پرداخت.

پژوهشی را که من انجام داده‌ام از چشم‌انداز ژرف‌ساخت اساطیری مشترک شاه‌نامه با اوستا صورت گرفته است. پرداختن از این چشم‌انداز می‌تواند گشایشی در جهان‌شناختی آگاهی ایرانی و ایران‌شهری ما باشد که به گونه‌ای در زمانه و روزگار ما خواسته یا نخواسته دچار کم‌مهری و فراموشی قرار گرفته است.

 

ادامۀ مطلب حاضر را می توانید در شماره های بعدی از سلسه یادداشت های مربوطه، مشاهده و مطالعه فرمایید.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا