افغانستان تحت تسلط امارت اسلامی یا قلمرو فرمانروایی ملا هبت الله؟
۱ مرداد(اسد)۱۴۰۲-۲۰۲۳/۷/۲۳
نزدیک به دو سال است که از فروپاشی آسان نظام جمهوریت و بازگشت افراط گرایی به افغانستان می گذرد. طالبان با عنوان امارت اسلامی و با مکانیزم حکومت سرپرست از ۱۵ اوت ۲۰۲۱ قدرت را به دست گرفته و افغانستان را مدیریت می کنند. اما این بازگشت آسان برای طالبان تبعات و پیامدهای سخت و جبران ناپذیری بر افغانستان و شهروندان آن که پس از ۲۰۰۱ فصل جدیدی از افغانستان را رقم زده بودند، وارد کرد. به طوری که بسیاری از رسانه های افغانستان که در دو دهه اخیر رشد چشمگیری در افغانستان داشتند و این کشور به عنوان یکی از کشورهای شناخته شده در عرصه آزادی بیان در منطقه بود، بسته شدند. وضعیت اقتصادی و فقر در شرایط بی سابقهای از خود در تاریخ افغانستان قرار دارد، بسیاری از حقوق شهروندی به طور فاحش نقض می شوند و مهم تر از همه زنان افغانستان در تیررس قوانین و دستورات سخت گیرانه این گروه قرار گرفتند. قدرت به طور انحصاری در دست گروهی خاص قرار گرفته و عملاً سایر اقوم و جریان های سیاسی در افغانستان از سهیم شدن در قدرت کنار زده شدند. اما ناظران این شرایط را ماحصل سیاست های انفرادی ملاهبت الله و حلقه نزدیک به او در قندهار می دانند. رهبری منزوی و کمتر دیده شده امارت اسلامی که تمام قوانین و سیاست های افغانستان در سه سال اخیر از قندهار و به فرمان او صادر شده است. فرمان هایی که قدرت را چنان در خود تبلور کرده اند که حتی مخالفان درون گروهی او نیز توانایی تعدیل و یا هم محدودسازی آنها را ندارند. به طوری که گزارش های مختلف نشان از اختلافات درون گروهی طالبان برای افزایش قدرت می دهد. اما آنچه واضح است تثبیت و افزایش قدرت توسط طالبان قندهاری است. امری که نشان می دهد افغانستان سه سال اخیر نه به وسیله یک دولت به نام امارت اسلامی بلکه توسط فردی به نام ملا هبت الله هدایت و رهبری می شود. به عبارت دیگر، آنچه افغانستان را در این سه سال رهبری کرد و به پیش برد مانند هدایت شورش طالبان در دو دهه گذشته فرمان هایی است که از سوی رهبری این گروه صادر شده است. در واقع، صدور فرمان توسط رهبران این گروه به جای مراجعه به قانون به منزله ابزاری برای تحکیم قدرت بوده که تا پیش از این نیز وجود داشته است.
ملا هبت الله از زمان رهبری طالبان در سال ۲۰۱۶ فرمان های مختلفی صادر کرده است. به طوری که ۱۹ فرمان در جریان شورش صادر شد(چهار فرمان در سال ۲۰۱۶، شش فرمان در سال ۲۰۱۷، هفت فرمان در سال ۲۰۱۹ و دو فرمان در سال ۲۰۲۰) و بخش عمده آن از زمانی که طالبان و هیبت الله قدرت را در اوت ۲۰۲۱ به دست گرفتند، صادر شد. فرمان های دوران شورش عمدتاً به دلیل حفظ کنترل جنگجویان و فرماندهان و از بین رفتن رفتارهای خودسرانه بود. اما پس از تسخیر قدرت توسط طالبان و تبدیل مجدد آنها به حاکمان افغانستان، بسیاری از دستورات هیبت الله مربوط به اداره و تامین نظم در داخل کشور بوده است: بسیاری از این دستورات به منظور جلوگیری از فساد اداری و پاکسازی صفوف از افراد نامطلوب و فاسد بوده است.بسیاری از دستورات به نظم دهی ادارات و روند گزارش دهی آنها پرداخته است. مانند اینکه که کدام وزارتخانه ها باید به کدام یک از معاونان نخست وزیر موقت گزارش دهند، جا به جایی ادارت و دادگاه ها، تعیین وظایف ارگان های مختلف دولتی، تعریف مراحلی که اسناد تقنینی طی می کند و دستور دیوان عالی کشور برای ارسال تصمیمات خود به رهبری. اما در این بین چهار وزارتخانه مستقیماً به امیر گزارش می دهند: وزارت دفاع، کشور، اطلاعات و دارایی.
اما به نظر می رسد هدف اصلی این فرمان ها نه ایجاد سیستم جدیدی از حکومت داری بلکه نیل به قدرتی غیرقابل تقسیم و مطلق است. چراکه قابل توجه است که ۴۶ فرمان صادر شده از زمان بازگشت طالبان به قدرت با هدف بازطراحی اداره دولت افغانستان نیست. رهبران امارت از امیر گرفته تا بسیاری از مدیران میانی خدمات ملکی، به همراه تقریباً تمام نیروهای امنیتی و پرسنل قضایی در پست های خود تازه کار هستند. با این حال، امارت تا حد زیادی سیستم ها و نهادهای اداری و مالی جمهوری را دست نخورده نگه داشته است و دستورات هیبت الله به گونه ای نیست که بخواهد این سیستم را ویران کند و از نو بسازد.
از طرف دیگر، افسانه تاسیس طالبان، از سال ۱۹۹۴ ، این است که تشکیل آن به دلیل نیاز به اجرای عدالت و رهایی مردم از ظلم و ستم صورت گرفته است. در همین راستا، پس از تسخیر پایتخت، هیبت الله دستور داد تا به آنچه که به گفته او غصب زمین های دولتی عادی شده پایان باید. او به فرمانداران استان ها/ ولایت ها دستور داد به شدت از غصب زمین ها جلوگیری و با غاصبان مطابق با شریعت رفتار کنند. یک ماه بعد در اکتبر ۲۰۲۱ او دوباره زمین خواری را ممنوع کرد. این بار برای زمین هایی که مالکیت آن مشخص نبود. همچنین، در سال ۲۰۲۲ فرمان دیگری صادر شد که در آن گفته شده بود که مقامات نباید به بستگان و دوستان خود شغل بدهند. به آنها دستور داده شد که فقط برای خدا عمل کنند و به تقوا و عدالت و انصاف و عدالت بپردازند. از قوم گرایی، منطقه گرایی، زبان محوری و دوست گرایی پرهیز کنند و از تقلب در بیت المال خودداری کنند و در مسجد نماز بخوانند و از خانواده شهدا حمایت کنند. فرمان هایی که هرچند نشان از پایبندی این رهبر منزوی از اصل ایجاد طالبان می دهد اما می توان گفت که توسل او به شریعت و اجرای عدالت ابزار دیگری است که در نهادینه شدن قدرت او کمک می کند.
فرمان های ملا هبت الله تعیین کننده سرنوشت یک ملت
اما از زمان رهبری افغانستان توسط هبت الله از اوت ۲۰۲۱ او ۶۵ فرمان صادر کرده که در روزنامه رسمی به دو زبان پشتو و دری منتشر شده است. فرمان هایی که مانند قانون و حتی شاید فراتر از آن منبع قدرت هستند. چنانچه که اولین امیر طالبان نیز احکام و فرمان هایی نیز صادر کرده بود که مانند قانون دارای قدرت بود. این امر را می توان به روند قانونگذاری امارت اسلامی که به مراتب مبهم و ادبیات بسیار کمتری در مورد ماهیت و سازماندهی آن وجود دارد، نسبت داد. با این حال، ادبیات موجود نشان می دهد که ازجمله ویژگی های کلیدی امارت این است که همه شعبه های حکومت تابع اختیارات امیر هستند و حقوق اساسی توسط شریعت تعریف و محدود شده است که توسط امیر/رهبری تفسیر می شود. هیبت الله بالاترین مقام در امارت اسلامی است و دستورات او قانون است. در امارت پارلمانی وجود ندارد و قوای مقننه، مجریه و قضائیه در انحصار امیر است. ظاهراً قانون اساسی سال ۲۰۰۴ تعلیق شده است و مقامات طالبان گفتند که افغانستان نیازی به قانون اساسی ندارد. قضات و مفتی های اسلامی ازجمله نهاد فتوا امارت، دارالافتا نیز قدرتمند هستند و احکام آنها قابل اجرا است. ادارات مربوطه صلاحیت تدوین قانون را دارند. قوانین قبل از فرستادن به هیبت الله برای امضا، توسط وزارت عدلیه و کمیسیون ویژه بررسی می شود. (Clark,2023).
پس به نظر می رسد که آنچه تعیین کننده سرنوشت افغانستان و شهروندان این کشور در سایه نظام امارت است نه قانون بلکه دستورات فردی است که منبع قدرت است. این قدرت به گونه ای است که هیچ مکانیزمی توانایی محدودساختن و یا حتی نقض آن را ندارد. چنانچه که به طور مثال، رهبر طالبان در برابر فشارهای جامعه جهانی در برابر دستورات او مانند قوانین سختگیرانه اش در برابر زنان در ماه فوریه گفته بود که فشارهای جامعه جهانی بر طالبان اثری ندارد. این درحالی است که واشنگتن پست در ماه ژانویه در مقاله ای عنوان کرده بود که تصمیم های مهم بدون مشورت کابل، از سوی رهبر طالبان در قندهار گرفته می شود. بر اساس این مقاله، رهبر طالبان با صدور احکام در مورد زنان به دنبال تحکیم کنترل خود بر افغانستان است. در این مقاله آمده است که یکی از مقامات طالبان گفته بود که آنها در ابتدا از رهبرشان فقط راهنمایی دریافت می کردند اما اکنون هر موضوع مهم باید در قندهار نهایی شود. در مواردی احکام بدون مشورت با کابل، مستقیماً از قندهار می آید، هرچند که این تصمیم ها به شکل رسمی از سمت وزارت خانه های دولتی اعلام می شود. درواقع، این تصمیم ها نشان می دهد که اقتدار واقعی به جای آنکه در کابل باشد در قندهار است. از طرف دیگر، ملاهبت الله با استفاده از شریعت در حال تلاش برای توجیه اقدامات و افزایش قدرت خود برآمده است. به طوری که او بارها گفته است که حتی یک قانون کفار در افغانستان جا نخواهد داشت و هیچگاهی تن به معامله نخواهد داد. به طوری که وی در پیامی در عید فطر و در یک فایل صوتی تاکید کرد که عملی شدن تمامی احکام اسلامی برای اصلاح مردم در جامعه مانند روزه بر مسلمانان واجب است. این درحالی است که در این پیام از پرداختن به مسائل مهم مردم خودداری شده بود. چنانچه که زنان و مسئله آزادی، مشارکت و حقوق آنان و آموزش جایی در پیام این رهبری منزوی نداشت.
اما علاوه بر این فرمان ها که به قدرت او کمک می کند. تلاش برای انتقال پایتخت از کابل به قندهار مسیر دیگری است که به بیشینه سازی قدرت او کمک می کند. امری که او به خوبی می داند. چنانچه که قندهار اکنون میزبان سفرا و مقامات خارجی بوده است. به عبارت دیگر، قندهار به یکی از مقصدهای سفر به افغانستان برای بازیگران خارجی پیرامون مسائل این کشور تبدیل شده است. در واقع، ملاهبت الله در تلاش است تا که قندهار را به مرکز تبدیل کند. هدفی که او را به تثبیت قدرت نزدیک تر می کند. اما علاوه بر این موراد، در کابینه دولت نیز از زمان معرفی آن تاکنون تغییراتی رخ داده بود. که علت آن را داخل کردن چهره های نزدیک به ملا هبت الله برای ثبیت قدرت عنوان کرده اند. نزاع بر سر به دست گرفتن وزارتخانه های کلیدی توسط چهره های برجسته طالبان که بسیار خبرساز شده را می توان نشانه ای از تلاش های رهبر امارت اسلامی برای ثبیت قدرت عنوان کرد.
بهرحال، روند صدور فرمان های مختلف و تک روی رهبر امارت اسلامی در این مورد علی رغم برخی مخالفت های از سوی چهره های برجسته طالبان و اعمال سفت و سخت این دستورات در میان فشارهای جامعه جهانی (هرچند نه آنطور که باید اعمال فشار کند) و منزوی شدن افغانستان نشان می دهد که افغانستان پس از اوت ۲۰۲۱ نه توسط یک سیستم حکومت داری بلکه به وسیله تصمیمات فردی هدایت می شود که رهبری آن خوب متوجه شده است که این روش بهترین گزینه برای تثبیت قدرت اوست حتی به بهای وخامت اوضاع در افغانستان و منزوی شدن این کشور در جامعه جهانی.
منابع
Clark,Kate(2023), “From Land-grabbing to Haircuts: The decrees and edicts of the Taleban supreme leader”, https://www.afghanistan-analysts.org/en/reports/rights-freedom/from-land-grabbing-to-haircuts-the-decrees-and-edicts-of-the-taleban-supreme-leader/