روابط خارجیسر تیتر خبرهانخستین خبرهایادداشت ها

کنار رفتن اولویتی به نام حقوق بشر، در سایۀ معاملات و تعاملات سیاسی نروژ با طالبان (۱)

۸ مرداد (اسد) ۱۴۰۲ – ۳۰/ ۷/ ۲۰۲۳

(قسمت اول)

پس از حملات تروریستی القاعده به نیویورک و واشنگتن در سپتامبر ۲۰۰۱، نروژ ضمن ابراز تاسف و همدردی خود با ایالات متحده، اقداماتی پیشگیرانه را اتخاذ نمود تا مورد حمله قرار نگیرد. در ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۱، یعنی یک روز پیش از جریان حملات تروریستی، حزب کارگر نروژ[۱] به رهبریِ ینس استولتنبرگ، نخست وزیر وقت این کشور، در انتخابات سراسری شکست خورد. متعاقبا دو روز پس از حمله، بیورن توره گُدال، وزیر دفاعِ برکنار شدۀ نروژ، چنین اعلام کرد که بعید است کشور نروژ در عملیاتی برای یافتن و مجازات تروریست ها مشارکت کند.

دولت وقت نروژ نیز اعلام کرد که تصمیم ناتو برای استناد به ماده ۵ به خودیِ خود معنای خاص و دلالتی بر مشارکت نروژ در هر یک از ماموریت های سازمان مرتبط با این حمله دلالت نخواهد داشت. اما این اکراه و بی میلیِ صریح از سوی نروژ در ایالات متحده مورد توجه قرار گرفت؛ چنانچه نیویورک تایمز چنین گزارش داد که نروژ رسما از تصمیم ناتو برای ائتلاف و همبستگی فاصله گرفته است. بخش ‌هایی از جریان رسانه ای نروژ نیز به دلیل عدم ایستادگی این کشور در کنار مهم ‌ترین متحد خود، از دولتِ در حال برکناری حزب کارگر انتقاد کردند.

اما در ۱۹ اکتبر ۲۰۰۱، دولت جدید ائتلافی از راست میانه کار خود را آغاز کرد و نگرانی ‌های اصلی در حوزۀ سیاستگذاریِ امنیتی دولت جدید، عملا برخلاف دولت قبلی از حزب کارگر پیش رفت. در آن زمان چنین به نظر می رسید که اگر بخش اعظم ناتو به طور محسوسی از ایالات متحده در جنگ علیه تروریسم حمایت کنند، خارج از گود نشستنِ نروژ در این ماجرا و در مقطع زمانیِ کوتاه ‌مدت، اتفاقی ناخوشایند و حتی در بلند مدت نیز، مسئله ای خطرناک خواهد بود.

چراکه نگرانی اصلی نروژ از زمان جنگ جهانی دوم، انزوای جغرافیایی آن از مرکز اروپا بود. از این رو، صرف نظر از امکان سنجیِ ابعاد عملیات ائتلاف در افغانستان، نروژ بایستی در این ائتلاف شرکت می کرد. چراکه حتی اگر این عملیات به باتلاقی از ناکامی و فضاحت نیز ختم می شد، باز هم به نفع نروژ بود تا به جای موضعِ ماندن در انفعال خود، بخشی از این رسوایی و افتضاح باشد. ناتوی ناکارآمد با حضور ملموس آمریکا بر نبودِ ناتو و احتمال انزواگرایی آمریکا ارجحیت داشت.

در نتیجه، کریستین کرون دیولد، وزیر دفاع جدید، از حزب محافظه‌ کار، این را مأموریت خود می ‌دانست که هر چه زودتر نیروهای نروژی را در میدان نبرد افغانستان مستقر کند. اما پاییز ۲۰۰۱، نیروهایی مهیا و آماده برای حضور در مناطق افغانستان و متناسب با نیازهای آمریکایی ها در دسترس نبودند. بدین ترتیب پس از چند ماه آماده سازی، دولت نروژ گروهی کوچک از نیروهای ویژه را برای پیشبرد عملیات از قندهار به عنوان بخشی از نیروی ضربت K-Bar [۲]، همچنین یک واحد پاک سازی مین برای فرودگاه های قندهار و بگرام، و یک گروه از یک هواپیمای باری C130 هرکولس و شش اف ۱۶ فایتینگ فالکون برای استقرار در پایگاه هوایی ماناس در قرقیزستان فرستاد. در حالی که تعداد نیروهای نروژی کم بود، اما باید گفت مشارکت اولیه نروژ به لحاظ مهارت و کیفیت امری قابل توجه بود. نخستین مشارکت نروژ در عملیات “خارج از حفاظ[۳]” در ۱۵ ژانویه ۲۰۰۲ صورت گرفت. (Hoiback, 2019: 39- 40)

در اول اکتبر ۲۰۰۱، نیروهای آمریکایی حمله ای را به رژیمِ وقتِ طالبان در افغانستان آغاز کردند. نروژ با اعزام نیروهای خود در حیطۀ پاکسازی مین، نیروهای ویژه، هواپیماهای ترابری و هواپیماهای جنگی اف ۱۶ در این جریان ورود، و کمک کرد. در دسامبر ۲۰۰۱، شورای امنیت سازمان ملل متحد به ایجاد یک نیروی نظامی به نام نیروی بین المللی کمک به امنیت (آیساف) رأی داد. ناتو فرماندهی نیروی آیساف را در دسامبر ۲۰۰۲ به عهده گرفت و از آن زمان، نروژ کمک رسانی به این نیرو را آغاز کرد.

به طور کل می توان گفت مشارکت نظامی نروژ در افغانستان طی سال های ۲۰۰۱-۲۰۲۱، یکی از بزرگترین، جامع ترین و طولانی ترین ماموریت های نظامی بین المللی بوده که نروژ از زمان جنگ جهانی دوم در آن حضور و مشارکت داشت. ینس استولتنبرگ، نخست وزیر پیشین نروژ، در غالبِ دوره ای که نروژ در افغانستان فعال بود، سمت نخست وزیری در این کشور را بر عهده داشت.

در کل باید اشاره کرد نخستین نیروهای این کشور در دسامبر ۲۰۰۱ وارد افغانستان گردیده و نهایتا آخرین آنها در ۳۰ اوت ۲۰۲۱ کشور را ترک کرده و بدین ترتیب به این ماموریت خاتمه بخشیدند. طی این دوره بیست ساله، حدود ۹۲۰۰ سرباز نروژی در کشور افغانستان خدمت کردند؛ ده سرباز نروژی نیز در حین خدمت در افغانستان کشته شدند. در دو سال آخر ماموریت نروژ، نیروهای مسلح نروژی همراه با افسران ستادی، یک واحد پزشکی و یک واحد از نیروهای ویژه نروژی که به پلیس ویژه افغانستان راهنمایی و آموزش می‌دادند نیز حضور داشتند.

نگاهی به پیشینۀ روابط نروژ با افغانستان در طول تاریخ

دررابطه با مناسبات فی مابین نروژ و افغانستان به ویژه پیشینه و تاریخ روابط دو کشور اطلاعات چندانی از گذشته های دور در دست نیست و غالبِ مستندات مرتبط با این تعاملات بیشتر به زمانِ تحولات پس از ۱۱ سپتامبر و کلید خوردنِ مداخلۀ نظامی نروژ در افغانستان باز می گردد. اما در برخی منابع محدود چنین گفته می شود که افغانستان و نروژ از سال ۱۹۳۱ روابطی دیپلماتیک داشته، دو کشور سابقه همکاری طولانی پشت سرگذاشته، و نروژ حامی جدی در توسعه و بازسازی افغانستان بوده است.

به نحوی که در برخی منابع چنین اشاره شده است که در دهه ۱۹۶۰، نروژ در زمینه های آموزش، صحت و زراعت به افغانستان کمک کرد. نروژ همچنین به ساخت تونل سالنگ -یک راه ارتباطی اصلی مواصلاتی بین شمال و جنوب افغانستان- نیز کمک کرد. همچنین اذعان شده است که در دهه ۱۹۸۰، نروژ در زمان اشغال شوروی به افغانستان کمک های بشردوستانه ارائه نموده و از جنبش مقاومت افغانستان، مجاهدین نیز حمایت کرد.

با وجودِ عدم منابع متعدد و معتبر از روابط فی مابین، در همین راستا و همان گونه که در وب سایت کمیته نروژ برای افغانستان نیز اشاره شده است، می توان گفت کمیته نروژ برای افغانستان[۴] در سال ۱۹۸۰ و در پاسخ به تهاجم شوروی به افغانستان در نروژ تأسیس شد. کمیته های محلی در نروژ نیز بلافاصله افکار عمومی را علیه این تهاجم گرد هم آورده، همبستگی با مردم افغانستان را ترویج نموده و کمپین های جمع آوری کمک های مالی را برای کمک به تعداد فزاینده از افغان هایی که در میانه درگیری گرفتار شده بودند، ترتیب دادند.

 کمیته نروژ برای افغانستان در سال ۱۹۸۳ اولین دفتر خود را در پیشاور پاکستان افتتاح کرد و پس از آن در سال ۱۹۸۶ یک دفتر ساحوی/منطقه ای در ولایت غزنی و یکی دیگر نیز در سال ۱۹۹۱ در ولسوالی کشم ولایت بدخشان افتتاح کرد. در سال ۱۹۹۷ یک دفتر رابط در کابل افتتاح شد که بعدا در سال ۲۰۰۲ به دفتر کشوری کمیته نروژ برای افغانستان[۵] تبدیل شد. این سازمان از نهادی همبستگی، به یک سازمان مردم نهادِ حرفه ای در حیطۀ امداد و توسعه تبدیل شد و قصدش برآن بود تا از طریق برنامه ها و ابتکارات انکشافی بلندمدت و تمرکز بر محیط زیست و پایداری کیفیت و استاندارد زندگی در روستاهای افغانستان را بالا ببرد. شاید بتوان گفت نهادهایی چون کمیته مذکور از امتداد روابط مابین نروژ و افغانستان طی دورانی از گذشته تا کنون حکایت دارد.

به طور کلی همان گونه که در بخش مرتبط با کشور نروژ از وب سایت سفارت افغانستان آورده شده بود، نروژ به عنوان کشوری با سابقه طولانی در کمک های خارجی، در سی سال گذشته در کمک های بشردوستانه در افغانستان مشارکت داشته است. تا زمان سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، این حمایت از طریق سازمان ملل متحد، گروه حمایت از افغانستان و از طریق سازمان های غیردولتی مختلف انجام می شد.

اما دررابطه با روابط دیپلماتیک رسمی و علنی مابین افغانستان و نروژ می توان گفت سفارت سلطنتی نروژ در افغانستان در دسامبر ۲۰۰۱ در کابل تأسیس شد. اولین سفیر مقیم نروژ در افغانستان پس از حکومت طالبان، یان اریک لی­کوانگ بود که در اکتبر ۲۰۰۴ این سمت خود را برعهده گرفت. او اولین سفیر مقیم کشورهای نوردیک/شمال اروپا در افغانستان بود، اتفاقی که روابط نزدیک و مثبت بین افغانستان و نروژ را نشان می داد.

نقش آفرینی نروژ در افغانستان با مشارکت در عملیات های متفاوت

به طور خلاصه می توان گفت نروژ در چهار عملیات مختلف در افغانستان مشارکت داشته است. نخستین مشارکت میدانی نروژ در افغانستان در اواخر سال ۲۰۰۱ از طریق عملیات آزادی پایدار و متشکل از نیروهای ویژه، پاکسازها/خنثی کنندگان مین و متخصصان مواد منفجره صورت گرفت. نیروهای نروژی متخصص در حوزۀ پاک‌ سازی مین، میدان هوایی کابل و قندهار را از مواد منفجره پاکسازی کردند. نیروهای ویژۀ نیروهای مسلح نروژ[۶] در چندین مورد مشارکت داشتند تا اینکه نروژ تصمیم گرفت از سال ۲۰۰۶ به بعد بر روی نیروهای بین المللی کمک به امنیت (آیساف) متمرکز شود.

سازمان ملل متحد در ۲۰ دسامبر ۲۰۰۱، به اتفاق آرا قطعنامه ۱۳۸۶ که وضعیت افغانستان را تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی توصیف می کرد، تصویب نمود. به درخواست مقامات افغانستان، آیساف در سال ۲۰۰۱ تأسیس شد. بدین ترتیب، این نیروی نظامی بین المللی قصد داشت به افزایش امنیت و ثبات در افغانستان کمک کند. در ابتدا، هدف تامین امنیت کابل و مناطق اطراف آن بود تا به دولت موقت حامد کرزی فرصتی داده شود که پس از سقوز رژیم طالبان، پا به عرصه اقدام و عمل گذارد.

متعاقبا شورای امنیت سازمان ملل متحد در ۱۳ اکتبر ۲۰۰۳ و از طریق قطعنامه ۱۵۱۰، مأموریت آیساف را جهت پوشش دادن کل افغانستان تمدید کرد. این مأموریت از طریق قطعنامه ۱۹۷۴ سازمان ملل از سال ۲۰۱۱، قطعنامه ۲۰۱۱ از سال ۲۰۱۱، قطعنامه ۲۰۴۱ از سال ۲۰۱۲ و قطعنامه ۲۰۶۹ از سال ۲۰۱۲ تمدید شد. نروژ نیز از دسامبر ۲۰۰۲ تا ژانويه ۲۰۱۴ نيروهاي خود را برای کمک به ماموریت آيساف سهیم و دخیل ساخت.

آیساف عملیاتی جامع با بیش از ۱۳۰۰۰۰ سرباز از حدود مجموعا ۵۰ کشور بود؛ هرچند در اوت ۲۰۱۴، این تعداد به حدود ۴۴۰۰۰ کاهش یافت. در حالی که عملیات آزادی پایدار عملیاتی تحت رهبری ایالات متحده بود، آیساف نیرویی ائتلاف با رهبری چند ملیتی و بر اساس قطعنامه ۱۳۸۶ (۲۰۰۱) شورای امنیت سازمان ملل متحد تأسیس شده بود. چنانچه کشورهایی جداگانه و مجزا هر یک در آغاز این عملیات را رهبری کردند تا آنکه آیساف از سال ۲۰۰۳ تحت فرماندهی ناتو قرار گرفت.

منطقه عملیات ابتدا کابل پایتخت و اطراف آن را در بر می گرفت؛ اما از سال ۲۰۰۳، ناتو تدریجا منطقه عملیات خود را به کل کشور تعمیم و گسترش داد. هدف آیساف جلوگیری از به کار گرفتن و سوء استفاده از افغانستان به عنوان پناهگاه تروریسم بین المللی بود. این نیرو همچنین به برپایی امنیت به عنوان پایه ای برای تلاش های بشردوستانه و توسعه اقتصادی و اجتماعی جامعه افغانستان کمک کرد. همچنین در سال ۲۰۰۲، شورای امنیت سازمان ملل متحد از طریق قطعنامه ۱۴۰۱و به درخواست مقامات افغانستان، مأموریت هیات معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) را به عنوان یک مأموریت سیاسی تأسیس کرد.

مأموریت این هیات ارائه کمک به مقامات و مردم افغانستان از طریق تسهیل صلح و توسعه پایدار بود که همچنین در برگزاری انتخابات در کشور از جمله انتخابات سال ۲۰۱۴ نقش داشت. کشور نروژ نیز از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ با نیروهای خود به یوناما کمک کرد.

 همچنین می توان گفت تا سال ۲۰۲۱ نیز نروژ در عملیات ماموریت حمایت قاطع به رهبری ناتو که در ژانویه ۲۰۱۵ جایگزین آیساف شد، مشارکت داشت. ماموریت حمایت قاطع در توافقنامه امنیتی دوجانبه ایالات متحده و توافقنامه وضعیت نیرو ناتو که در ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۴ امضا شد، متصل و تثبیت شده بود. این ائتلاف -از طریق مشارکت استراتژیک با مقامات افغانستان- و به واسطۀ آموزش، مشاوره و کمک، از نیروهای امنیتی افغانستان حمایت عملکردی می کرد. نهایتا ماموریت حمایت قاطع در تابستان ۲۰۲۱ و پس از تصمیم ناتو برای پایان دادن به حضور نظامی خود در افغانستان پایان یافت. (forsvaret, 2021)

بدین ترتیب می توان گفت در طول این سال ها، نروژ حضور و مشارکتی مستمر در عملیات های متفاوت و متنوع افغانستان داشت. چناچه اقدامات نروژ، ارتش، نیروی هوایی، نیروی دریایی، گارد داخلی و همچنین نیروهای ویژه این کشور را درگیر کرد. نروژ به طور مداوم با نیروهای زمینی خود به آیساف و به طور دوره ای نیز با نفراتِ مرتبط با  نیروی هوایی مانند هواپیماهای جنگنده F-16 و هلیکوپترها کمک کرد. این کشور حداکثر ۶۰۰ سرباز را به طور همزمان در افغانستان داشت.

 در میدان نبرد و صحنۀ عمل، پیاده نظام مکانیزۀ نروژ بیشترین سهم و مشارکت را داشته است. در سال ۲۰۰۳، یک گروهانِ نروژی برای پیوستن به تیپی چند ملیتی در کابل مستقر شد. از سال ۲۰۰۴، بیشتر تلاش ها در شمال و در ولایت فاریاب متمرکز بود. (forsvaret, 2021) در تابستان ۲۰۰۴، نروژ داوطلب شد تا رهبری یکی از سه گروه جنگی در تیپ چندملیتی کابل را به عهده بگیرد. گروه نبرد نروژی ۳[۷] سهم قابل توجهی در این ماموریت داشت. پرسنل ستاد متشکل از ۴۰ افسر از جمله ۳۱ نروژی، ۸ مجارستانی و ۱ ایتالیایی بودند. از بسیاری جهات گروه نبرد نروژی ۳ تجربه ای موفق در پیشینه فعالیت های نروژ محسوب می شد؛ چنانچه ارتش نروژ این ماموریت را مهم و تجربیات به دست آمده از این ماموریت را قبال پیاده سازی در داخل کشور می دانست. با این حال، به زودی آشکار شد که نروژ بایستی در ایجاد تیم های بازسازی ولایتی مشارکت کند. (Hoiback, 2019: 41)

در این جریان، نروژ به مقطع مهمی رسیده بود که از یک سو ملاحظات نظامی به پیشروی و دنبال کردن موضع خود در کابل اشاره داشت، در حالی که ملاحظات سیاسی به سمت دیگری، یعنی راه اندازی یک تیم های بازسازی ولایتی ارجاع داشت. بدین ترتیب از سال ۲۰۰۵، نروژ رهبری تیم بازسازی ولایتی (PRT) را در میمنه به عهده گرفت. نروژ همچنین با یک نیروی واکنش سریع نیز همکاری و مشارکت داشت. در سال ۲۰۰۲، مدیریت این گروه از قندهار به کابل و در سال ۲۰۰۶ از کابل به مزارشریف همراه با یک عنصر پشتیبانی ملی منتقل شد.

مشارکت ها و کمک های نیروهای نروژی چندین دوره را تجربه کرده اند که با نبردهای مکرر با نیروهای شورشی مشخص می شود. نیروهای ویژه چندین بار در افغانستان مستقر شده اند که نقش مشاوره و آموزش را داشتند. کمک های تخصصی نیز شامل متخصصان پاک سازی مین، متخصصان مواد منفجره، تیم های جراحی و بیمارستان های صحرایی می شد.

در جولای ۲۰۱۴، آخرین ماموریت مهم نروژ در آیساف تکمیل شد. حدود صد سرباز، اردوگاه نروژی معروف به “کمپ نیداروس[۸]” در مزار شریف را بستند. در پایان سال ۲۰۱۴، کمک نروژ شامل ۳۰ تا ۴۰ افسر ستادی در کابل، به اضافه نیروهای ویژه بود. نروژ برای اولین بار در فوریه ۲۰۰۷ با یک مشاور/مستشار نظامی در یوناما مشارکت کرد. از سال ۲۰۰۸ نیز نروژ توسط مستشاران نظامی و افسران ستادی در کابل و مزارشریف نمایندگی می شد. وظایف حمایت از توسعه غیرنظامی در افغانستان مطابق با دستور یوناما بوده است. نهایتا نروژ کمک خود به عملیات یوناما را در اوت ۲۰۱۴ به پایان رساند.  (forsvaret, 2021)

یگان نیروهای ویژه نروژ

یگان نیروهای ویژه نروژ در افغانستان تیم مستشاری عملیات ویژه ۲۲۲ نام داشت[۹]. حمایت آنها از واحدِ واکنش به بحران ۲۲۲ (CRU 222)[۱۰]، یا پلیس ویژه افغانستان، در چارچوب مفهوم ماموریت حمایت قاطع برای ظرفیت سازی ارائه شد. این ماموریت در سال ۲۰۰۷ آغاز شد و نروژ از سال ۲۰۱۳ تا پایان آن در سال ۲۰۲۱ مسئولیت این ماموریت را بر عهده داشت. به طور معمول، نیروهای ویژه نروژ در جنگ شرکت نمی کردند، اما بر حمایت، راهنمایی و مشاوره متمرکز بودند. با این حال، در شرایط بحرانی و وخیم، متصدیان و کارگزاران نروژی مستقیماً از پلیس افغانستان حمایت کردند و در حل و فصل موقعیت هایی مانند حملات تروریستی مشارکت داشتند.

 نروژ همچنین پرسنل مختلفی را در مقر این مأموریت چند ملیتی در افغانستان مستقر کرد. از مارس ۲۰۲۰ تا اوت ۲۰۲۱ نیز نروژ پرسنل پزشکی-نظامی خود را در بیمارستان نظامی در فرودگاه بین المللی حامد کرزی در کابل مستقر کرد. هشت نیروی نروژی به دلیل تلاش‌ هایشان در افغانستان به بالاترین جایزه نروژ، صلیب جنگی با شمشیر، اهدا شد. همان طور که پیشتر نیز اشاره شد، ده سرباز و پرسنل نظامی نروژی نیز در حین خدمت برای نروژ در افغانستان کشته شدند. (forsvaret, 2021)

ولایت فاریاب؛ «نروژ کوچک»

فاریاب منطقه ‌ای بود که نروژ مسئولیت اصلی امنیت را طی سال ‌های حیاتی از ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۲ در آنجا بر عهده داشت. نروژ به دلایل مختلفی مسئولیت فاریاب را بر عهده گرفته بود. نیروهای نروژی از اوایل سال ۲۰۰۴ در این ولایت مستقر بودند، زمانی که آنها بخشی از یک نیروی تثبیت کننده به رهبری بریتانیا را تشکیل می دادند. اما سال بعد، زمانی که انگلیسی ها می خواستند به جنوب افغانستان بروند، نروژ پذیرفت که رهبری فاریاب را بر عهده بگیرد. برای نروژ، تصاحب چنین قدرتی، مسلط شدن به اوضاع و تحویل ماموریتی از بریتانیا، یعنی کشوری که به جای رویارویی نظامی بر مدیریت درگیری متمرکز شده بود، چشم ‌انداز مهم و جذابی به نظر می رسید.

فاریاب بر خلاف جنوب ناآرام کشور، ولایت آرام و قابل کنترلی به نظر می رسید. اما فاریاب با در برداشتن ساختار قومیتی، میراث دوره قبل از سال ۲۰۰۱، زمانی که طالبان در قدرت بودند، و همچنین مسیرهای سودآور قاچاق مواد مخدر، تنش های عظیمی در زیر پوستش جریان داشت. نروژ سعی کرد استراتژی نظامی کمتر تهاجمی تری را نسبت به برخی از متحدان خود دنبال کند و همچنین با اصرار بر جدایی بین دخالت غیرنظامی و نظامی خود متمایز و برجسته شد. در عین حال، نروژ نسبت به ابراز انتقاد در درون ائتلاف ناتو، به ویژه علیه طرف غالب و مسلط آن یعنی، ایالات متحده، محتاط بود.

 آنچه واضح به نظر می رسد این است که نروژ از سال ۲۰۰۱ به بعد از تلاش های بین المللی در قالبِ یک مجموعه ای فراگیر و کلی حمایت کرد و بر این اساس باید مسئولیت بخشی از آن کل را بر عهده می گرفت؛ اما مشارکت نروژی نه در بردارندۀ نتایج پایداری در افغانستان، بلکه ناکامی سیاست های نروژ را در برداشت. چنانچه پیشتر (۲۰۱۸) نیز آندرس سُوُم هامر، روزنامه نگار نروژی، مجموعه ای از مستندهای ویدئویی در مورد ولایت فاریاب در افغانستان منتشر کرده بود که به دور از نمونۀ مدنظرِ درخشانی است که نروژ در نظر داشت فاریاب به آن تبدیل شود. در مستندها با ولایتی مواجه بودیم که طالبان در موقعیت قوی ‌تر از همیشه قرار داشتند.  (Harpviken, 2018)

به طور کل می توان گفت سابقۀ نروژ در ولایت فاریاب، مسئولیتی پیرامون رساندن امنیت، حکومتداری خوب و توسعه در این ولایت بود. اما چگونگی اولویت ‌بندی و مدیریت روابط نروژ با ایالات متحده، چالش ‌های سیاسی، عملی و اخلاقی پیش روی قدرت ‌های میانه (medium-sized powers) که در ائتلافی همسو با ایالات متحده فعالیت می‌ کردند را برجسته می‌ ساخت. در همین راستا می توان گفت، تلاش‌ های نروژ در فاریاب نیز معضلات و تناقض‌ هایی را آشکار کرد که مداخله بین ‌المللی را به‌ عنوان یک کلی یکپارچه تحت تأثیر قرار داده و نهایتا به طور مهلکی تضعیف ساخت. به این ترتیب، تجربه نروژ فضای کوچکی را فراهم کرد که از طریق آن می توان محدودیت های ذاتی ناشی از اقدامات برای انتقال ساختارهای دولت مدرن و دموکراسی غربی به افغانستان را بهتر درک کرد.

ادامۀ مطلب در شمارۀ دوم از “کنار رفتن اولویتی به نام حقوق بشر، در سایۀ معاملات و تعاملات سیاسی نروژ با طالبان

[۱] Norwegian Labour Party

[۲] Task Force K-Bar

[۳] outside the wire

[۴] Norwegian afghanistan commite (NAC)

[۵] Norwegian afghanistan commite’s Country Office

[۶] The Norwegian Armed Forces’ special forces

[۷] The Norwegian Battle Group 3 (BG3)

[۸] Camp Nidaros

[۹] Special Operations Advisory Team 222

[۱۰] Crisis Response Unit 222

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا