روابط خارجیسر تیتر خبرهانخستین خبرهایادداشت ها

سوئد؛ بازیگر بین المللی کوچک و تلاش برای تعهداتی بلند مدت در قبال افغانستان (۲)

۲۰ مرداد (اسد) ۱۴۰۲ – ۱۱/ ۸/ ۲۰۲۳

(قسمت دوم)

دو کشور افغانستان و سوئد پیشینه ای ۸۰ ساله در تاریخچۀ مناسبات خود دارند. (چنانچه در نوامبر ۲۰۱۵ مراسم هفتاد و پنجمین سال روابط دیپلماتیک بین سوئد و افغانستان در ارگ ریاست جمهوری افغانستان برگزار شد.) اما آنگونه که در صفحه فیسبوک وزارت امور خارجه این کشور اشاره شده، سوئد از دهه ۱۹۳۰ با افغانستان روابط دیپلماتیک داشته و مشارکت گسترده سوئد در افغانستان نیز شامل روابط دوجانبه، فعالیت های چندجانبه از طریق اتحادیه اروپا، سازمان ملل متحد و سایر سازمان ها و همکاری های انکشافی/توسعه محور بوده است.

به طور کلی شاید بتوان گفت آنچه غالبا مطرح شده بر این اساس می باشد که روابط پرقوتِ افغانستان و سوئد به سال ۱۹۸۰ و پس از تأسیس کمیتۀ سوئد برای افغانستان (SCA) باز می گردد. چنانچه سوئد از زمان تشکیل این کمیته در سال ۱۹۸۰ در کشور افغانستان و مسائل مرتبط با آن مشغول فعالیت گردیده است. اما در این میانه و با تحولات سیاسی مختلف از جمله تجاوز شوروی، تحولات داخلی در افغانستان و یا قدرت یافتن طالبان طی سال های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، شاهد چرخش مناسبات و یا حالتی از تعلیق و سکون در روابط فی مابین بوده ایم.

اما با سقوط رژیم طالبان و حکمفرماییِ آرامشی نسبی، از سال ۲۰۰۲ سوئد نیز از روندِ پیشرفت و بازسازی کشور افغانستان به ویژه در مسیر بهبود و ارتقای آموزش ابتدایی و پایه، مراقبت های بهداشتی اولیه، حقوق بشر، برابری جنسیتی و توسعه اقتصادی حمایت کرد. می توان گفت بین سال ‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۰، سوئد در مجموع ۱۳٫۶۵ میلیارد کرون به افغانستان کمک کرد (۳٫۵۹۲ میلیارد کرون نیز برای دوره سالهای ۲۰۲۴-۲۰۲۱ اختصاص یافت).

در حالی که از یک سوی می توان گفت این تعهد، افغانستان را به بزرگ ‌ترین هدف و دستور کار برای کشور سوئد تبدیل کرد، اما از سوی دیگر باید اشاره داشت که علی رغم تمامی این اقدامات، سوئد بازیگری کوچک در تلاش‌ های مرتبط با کمک و توسعه به افغانستان بود و کمی بیش از ۱ تا ۲٫۶ درصد بودجه کل را تأمین می‌ کرد. به باور برخی ناظران، قرار گرفتن سوئد در عرصه ای شلوغ و رقابت آمیز از کنشگریِ اهداکنندگان در مسیر تلاش های بلندپروازانه اما ناقص و نامنسجم، توانایی سوئد برای پیگیری و تحقق کامل اهداف خود را به چالش کشیده است.

سوئد بین سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۴ با نیروهای بین المللی کمک به امنیت (آیساف) در افغانستان همکاری کرد. زمانی که ماموریت آیساف در سال ۲۰۱۵ به ماموریت حمایت قاطع (RSM) تبدیل شد، سوئد نیز از ابتدای این روند تا پایان ماه مه ۲۰۲۱ -که آخرین سربازان سوئدی افغانستان را ترک کردند-؛ در عملیات مذکور درگیر و دخیل بود. بدین ترتیب نهایتا از ۲۵ می ۲۰۲۱، دیگر شاهد حضور نظامی نیروهای سوئدی در افغانستان نبودیم.

می توان گفت مداخله سوئد در جنگ افغانستان در ژانویه ۲۰۰۲ با یک واحد کوچک از نیروهای ویژه در کابل آغاز شد. ورودِ فوری و زودهنگام این کشور به جنگ افغانستان را می توان به عنوان تجربه ای فراگرفته و درسی آموخته شده از درگیریِ کوزوو درک کرد؛ یعنی زمانی که سوئد برای پیوستن به نیروهای کوزوو تعلل کرد. در مقابل برای موردِ کشورِ افغانستان اما، سوئد مصمم بود تا از تاخیر مشابهی در ورود به صحنۀ عمل و مشارکت برای همکاری و نقش آفرینی، آنهم پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به ایالات متحده جلوگیری کند.

سوئد با اعزام سربازان خود در عملیات های ناتو در افغانستان و در مسیری از بهبود امنیت در این کشور، نیروهای امنیتی افغان را آموزش داده، مشاوره و راهنمایی ارائه نموده، همکاری و حمایت به عمل آورد. چنانچه کمک سوئد در افغانستان دربرگیرندۀ یک تیم مستشاری، پرسنل نیروهای چند ملیتی، کادر پزشکی، سربازان خطوط هوایی و یک واحد پشتیبانی بود.

در کل می توان گفت سوئد که به طور سنتی و متعارف کشوری بی طرف و غیر متعهد محسوب می شود، به طور فعال نیروهایش را به ماموریت های حافظ صلح سازمان ملل در سراسر جهان، از کنگو تا کوزوو و افغانستان فرستاد. در نهایت اما ماموریت سوئد برابی کمک به امنیت در شمال افغانستان جریانی بحث برانگیز بود و پس از مرگ سربازان سوئدی در فوریه ۲۰۱۰، برخی ناقدان خواستار کمک های انکشافیِ بیشتر به جای حضور نظامی بودند.

در قسمت نخست از این تحلیل، به بررسیِ مناسبات دیرین میان دو کشور سوئد و افغانستان و فعال گرایی سوئد به عنوان بازیگری پویا از میان کشورهای حوزۀ نوردیک در حمایت های بشردوستانه و توسعه محور؛ و پس از آن به نقش آفرینی این کشور در پشتیبانی از عملیات ها و ماموریت های ناتو در افغانستان و فعالیت های استکهلم در راستای عملیات های نظامی در افغانستان پرداختیم. در ادامه نیز به “کمک های انکشافی/توسعه محور” و “کمک های بشردوستانه” از طرف سوئد و نهایتا تحولات اخیر که باعث تعلیق فعالیت های سوئد در افغانستان گردید، نگاهی خواهیم داشت.

سوئد، همکاری های انکشافی و کمک های بشردوستانه

سوئد بین سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۴، در مجموع ۶٫۷ میلیارد کرون به افغانستان کمک کرد که ۵٫۶ میلیارد کرون از آن مختص کمک های توسعه محور/انکشافی و ۱٫۱ میلیارد کرون کمک های بشردوستانه بود. افغانستان به یکی از بزرگترین دریافت کنندگان کمک های سوئدی تبدیل شد و کمک ها بر اساس استراتژی هایی جهت همکاری انکشافی با افغانستان اداره می شد. این کمک ها در برخی حوزه ها و زمینه ها چون کاهش فقر، آموزش (تمرکز خصوصا برای تحصیل دختران و کودکان معلول/ناتوان و جوانان)، مراقبت های بهداشتی و پزشکی، شبکه های جاده ای/ زیرساخت ها و حمل و نقل، توسعه ظرفیت های اداری دولت مرکزی، از جمله دموکراسی و حمایت از انتخابات، حقوق زنان/برابری جنسیتی، جامعه مدنی (شامل رسانه مستقل)، پاکسازی مین ها، توسعه/اشتغال بخش خصوصی (از سال ۲۰۰۹) مستمر و مداوم بودند.

 پنج کانال بزرگ کمک رسانی در افغانستان شامل: بانک جهانی/موسسه توسعه بین المللی (۲ میلیارد کرون)، کمیته سوئد برای افغانستان (۱ میلیارد کرون)، یونیسف (۷۲۲ میلیون کرون)، دفتر خدمات پروژه سازمان ملل متحد  در افغانستان[۱] (۳۶۶ میلیون کرون) و برنامه توسعه سازمان ملل[۲] (۳۶۲ میلیون کرون) بودند. چندین سازمان دولتی سوئد از جمله، آکادمی فولک برنادوت، آژانس حوادث غیرمترقبه مدنی سوئد و پلیس سوئد[۳] نیز در کمک به افغانستان مشارکت داشتند. سوئد در تلاش ‌های هماهنگ‌ کننده کمک‌ های بین ‌المللی، عمدتا با همکاری از طریق سیستم سازمان ملل متحد و بانک جهانی، به ‌ویژه از طریق صندوق امانی بازسازی افغانستان[۴] مشارکت فعال داشت.

همچنین سوئد فعالانه از ماموریت پلیس اتحادیه اروپا برای افغانستان (ایوپول – EUPOL)، از سال ۲۰۰۷ حمایت کرد. سوئد از دیگر سو، این کشور در تمامیِ کنفرانس های مهم بین المللی کمک در مورد افغانستان شرکت کرد. در کنفرانس بین المللی توکیو در سال ۲۰۱۲، سوئد متعهد شد ۸٫۵ میلیارد کرون به افغانستان بین سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۴ کمک کند. مشارکت سوئد در افغانستان شامل تلاش ‌های مختلف سیاسی و دیپلماتیک نیز بوده است. مانند بسیاری از کشورهای دیگر، سوئد در سال ۲۰۰۹ یک نماینده ویژه برای افغانستان و پاکستان تعیین کرد و فرستاده ویژه به طور فعالی در هماهنگی بین المللی این مشارکت و تعامل سوئد با افغانستان نقش داشت. همچنین سوئد نقش فعالی در مجامع چندجانبه مربوط به تعامل در افغانستان داشت. (Government Offices of Sweden, 2017:6-7)

از دیگر سو می توان گفت سوئد کشوری مطرح در پذیرش پناهجویان بوده و در این مسیر پناهندگان افغان نیز به خصوص با آمار ارائه شده طی سال های ۲۰۱۴-۲۰۱۶، بسیار مشتاق بوده اند. به عنوان یک نتیجه احتمالی از نحوۀ اتفاقات پیش رو در افغانستان پس از حمله “به رهبری ایالات متحده” در سال ۲۰۰۱، سوئد تعداد بی سابقه ای از پناهجویان افغان را پذیرفت. در شش سال پس از حمله آمریکا، ۴۹۱۹ درخواست پناهندگی توسط افغان ها در سوئد تسلیم شد.

طبق گزارش سی.ان.ان، در اوج بحران مهاجران اروپا در سال ۲۰۱۵، سوئد بیش از ۱۶۰۰۰۰ پناهجو را پذیرفت، اگرچه به همه آنها پناهندگی داده نشد. به گفتۀ شبکه تحلیلگران افغانستان، تا پایان سال ۲۰۱۵، در مجموع ۳۵۳۶۹ نفر در مقایسه با ۱۵۰۱ نفر در سال ۲۰۱۴ درخواست پناهندگی کرده بودند. شاید بتوان دلیل این امر را بدان خاطر دانست که برخلاف برخی دیگر از کشورهای اروپایی، افراد زیر سن قانونی و بدون همراه نیز عموما در سوئد پناهنده شده و همین عاملی تسهیل کننده برای مهاجرت به سوئد بوده است.

کمک های خارجی سوئد در افغانستان از طریق سیدا (Sida)

می توان گفت آژانس همکاری و توسعه بین المللی سوئد، معروف به سیدا[۵]، مسئول کمک های خارجی کشور سوئد بوده است. سیدا برنامه و دستور کاری را پیاده سازی و یا اجرا نمی کند؛ بلکه در عوض سازمان‌ ها و پروژه‌ های مختلف را تامین مالی می نماید. کار سیدا عمدتا بر ارزیابی طرح های پروژه ها پیش از اعطای بودجه و پیگیری و ارزیابی در مرحله اجرای پروژه هاست. سیدا استراتژی هایی از دولت سوئد دریافت کرده که این استراتژی ها تمرکز بر آنچه لازم است را مشخص و تبیین می سازند. بدین ترتیب، بسته به اندازه کمک خارجی، این استراتژی ها می توانند با تمرکز منطقه ای یا ملی مشخص گردند. سیدا هم از کمک های انکشافی و هم از کمک های بشردوستانه حمایت می کند.

اما دررابطه با کمک های خارجی سیدا در افغانستان می توان گفت، برای چندین دهه می شود که سیدا کمک های مالی را در افغانستان تامین می کند. پس از سقوط طالبان، کمک های خارجی به افغانستان افزایش یافت. می توان گفت پیش از سال ۲۰۰۱ تمرکز اصلی کمک های سوئدی در افغانستان بر کمک های بشردوستانه بود؛ اما پس از سال ۲۰۰۱ کمک های انکشافی (توسعه بلندمدت، به عنوان مثال کاهش فقر و فرآیندهای دموکراتیک) نیز به طور قابل توجهی افزایش یافت.

چنانچه در سال ۲۰۰۱ مجموع کمک های خارجی به افغانستان از طریق سیدا ۲۱۲ میلیون کرون بود که ۱۹۲ میلیون کرون کمک های بشردوستانه و تنها ۲۰ میلیون کرون کمک های انکشافی بود؛ اما در سال ۲۰۱۵ مبلغ کل به ۸۶۷ میلیون کرون افزایش یافت که ۷۳۰ میلیون کرون کمک های توسعه ای و ۱۳۳ میلیون کرون کمک های بشردوستانه بود و این جریان افغانستان را به بزرگترین دریافت کننده کمک های سیدا تبدیل کرد.

“کمک های انکشافی/توسعه” و “کمک های بشردوستانه” در افغانستان با دو استراتژی متفاوت هدایت شده اند. کمک های انکشافی بر اساس «استراتژی نتایج برای همکاری توسعه بین المللی سوئد با افغانستان ۲۰۱۴-۲۰۱۹» هدایت شده که خود بر دو حوزه اصلی تمرکز داشته است: “تقویت دموکراسی و برابری جنسیتی، احترام بیشتر به حقوق بشر و رهایی از ظلم و سرکوب با تمرکز بر توانمندسازی”. “فرصت های بهتر برای افرادی محروم و نیازمند جهت کمک به رشد اقتصادی، بهره مندی از آن، و کسب آموزش و تحصیل مناسب.” اما کمک های بشردوستانه در افغانستان توسط “استراتژی کمک های بشردوستانه ارائه شده از طریق آژانس همکاری های توسعه بین المللی سوئد(یا همان سیدا) ۲۰۱۱-۲۰۱۴  هدایت شده است. (Karlsson, 2016- 3-4)

به طور کلی چنین عنوان می شد که رویکرد سوئدی با رویکردهای ضد شورشی که توسط چندین کشور دیگر که در جنوب مشارکت داشتند، متفاوت است. برخلاف اکثر تیم های بازسازی ولایتی دیگر، سوئدی ها وظایف نظامی و انکشافی/توسعه ای را از هم مجزا و جدا ساخته و بودجه آنها از طریق کانال های غیرنظامی در استکهلم، کابل و مزار شریف اداره می کردند. در حالی که کارکردهای نظامی و انکشافی از هم جدا بودند، همکاری و هماهنگی بین کانال های نهادی غیرنظامی و نظامی تشویق می شد.

(بودجه کلی کمک فنلاند به افغانستان در سال ۲۰۰۹ تقریبا ۱۵٫۲ میلیون دلار بود که ۶۹۵۰۰۰ دلار (۵ درصد) آن به پروژه های مرتبط با تیم بازسازی ولایتی اختصاص یافت. فنلاند نیز مانند سوئد، بودجه خود را عمدتا از طریق دولت مرکزی و با استفاده از مکانیسم‌ های مختلف صندوق امانی اختصاص می داد.) (Fishstein and Wilder, 2012: 27)

پایان ماموریت نیروهای مسلح سوئد در افغانستان

پس از تصمیم ایالات متحده برای خروج از افغانستان، ناتو تایید کرد که ماموریت حمایت قاطع، که سوئد نیز در آن مشارکت داشت، پایان خواهد یافت. بدین ترتیب ارتش سوئد برای پایان دادن به حضور خود در افغانستان آماده شد. «ژنرال مایکل کلاسون» رئیس ستاد مشترک ارتش سوئد در همین رابطه گفت نیروهای مسلح سوئد با مسئولیت حمایت از حکومت افغانستان در ایجاد صلح در این کشور نزدیک به ۲۰ سال در افغانستان حضور داشتند و -اکنون- سوئد و سایر کشورهای مشارکت کننده به منظور تصمیم گیری جهت خاتمه ماموریت آماده شده اند. به گفتۀ ژنرال کلاسون، «عملیات در افغانستان یکی از گسترده‌ ترین مأموریت ‌های بین ‌المللی تاکنون بود و بهای گزافی هم دربر داشت. پنج سرباز سوئدی در این عملیات کشته و ۲۴ نفر مجروح و برخی از آنها جراحات مادام العمری را متحمل شدند.»

به هرروی، کشور سوئد سرانجام عملیات ۲۰ ساله خود را در افغانستان به پایان رساند. بازگشت آخرین نیروهای نظامی سوئد افغانستان به کشور خود، نشان دهنده پایان مشارکت این کشور در عملیات های ناتو بود. سربازان واحد FS 40 در تاریخ ۲۵ می ۲۰۲۱ در فرودگاه یونکوپینگ سوئد پیاده شده و سپس به هنگ کشوریِ ارتش سوئد، به نام مهندس گوتا (Göta Engineers) انتقال یافتند. نهایتا سوئد روز جمعه  ۲۷ آگوست اعلام کرد که پس از انتقال بیش از ۱۱۰۰ نفر به سوئد در پی تسلط طالبان بر افغانستان، به تخلیه خود از کابل پایان داده است.

گرچه تخلیه سوئد در میدان هوایی کابل در اواخر اگوست ۲۰۲۱ تکمیل شد؛ اما تعهد سوئد به مردم افغانستان همچنان پابرجا ماند. جریان تخلیه نیروهای سوئدی با هماهنگی دیپلمات های سوئدی و سایر مقامات اعزامی در فرودگاه آشفته و نابه سامانِ کابل صورت گرفت. این اقدام دشوار که مستلزم همکاری نزدیک با سایر کشورها بود، به تخلیه بیش از ۱۱۰۰ نفر منجر شد؛ سوئد نیز تبعا تمامی کارکنان و گارد محافظ سفارت و خانواده های آنها و همچنین بیش از ۵۰۰ شهروند سوئدی را تخلیه کرد.

علاوه بر این، تعدادی از کارمندان محلی سابق که تا ۳۱ دسامبر ۲۰۱۴ برای نیروهای سوئدی آیساف کار کرده بودند، همراه با مدافعان حقوق بشر، روزنامه نگاران و کارکنان اتحادیه اروپا به همراه خانواده هایشان تخلیه شدند. سفارت سوئد که پس از قدرت یابی مجدد طالبان و سقوط دولت سابق این کشور از استکهلم پایتخت سوئد فعالیت می‌کند، در ژوئن ۲۰۲۳ یوهان اندیسی را به عنوان نماینده ویژه و سرپرست سفارت این کشور برای افغانستان منصوب کرد.

در کل باید گفت پس از تسلط مجدد طالبان بر کابل در اوت ۲۰۲۱، افغانستان و مردم افغانستان با وضعیت جدید اما وخیمی مواجه شده اند. در این برهه زمانی، تأمل بر نتایجِ به دست آمده برای تاریخی طولانی از کمک های سوئد به این کشور بسیار مهم است. به هرروی می توان گفت افغانستان سال هاست که بزرگترین دریافت کننده کمک های سوئد بوده است، اما آیا این کمک ها د ر شرایط حاضر یاری بخش مردم افغانستان خواهند بود؟ نباید تعجب کرد انتظار آن می رفت که طالبان باری دیگر قدرت را به دست گرفته و به وضوح شکست و ناکامی پروژه غربی را آشکار کنند، اما آیا مردم افغانستان و کشورهای دخیل در این جریان، از تحولات اخیر درس گرفته اند؟

تحقیقی مقرر و تعیین شده از سوی دولت سوئد با مأموریت ارزیابی مشارکت/مداخلۀ هماهنگ سوئد در افغانستان، گزارش طرح شده خود را در سال ۲۰۱۷ به مارگوت والستروم وزیر امور خارجه ارائه کرد که نتایج به دست آمده از تحقیق و بررسیِ مذکور نشان می داد تحقق اهداف مشارکت سوئد در افغانستان بسیار ناکافی بوده است.

تجربه سوئد به عنوان بازیگری بین المللی در افغانستان تجربه متفاوتی بوده، ایفایِ نقشِ بازیگری را نشان می داد که حداقل برای مدت کوتاهی سعی کرد نقش بین ‌المللی متفاوتی نسبت به آن چیزی که به آن عادت داشت بازی کند. افغانستان یکی از مواردی است که تجاربِ دست یافتۀ نیروهای سوئدی در مأموریت خود در آنجا، بر پیشرفت های آتی نیروهای مسلح سوئد و همچنین بر بخش امنیتی و دفاعی سوئد به طور کلی تأثیر گذاشت.

ویکی لیکس و فاش سازی اسراری از امکان بازاریابی جنگنده های سوئدی

بر اساس فاش سازی ویکی لیکس، برخی از کشورهای عضو نیروی بین المللی کمک به امنیت، از جنگ افغانستان برای نشان دادن توانایی های تسلیحات پیشرفته و هواپیماهای جنگنده خود استفاده کردند. در سال ۲۰۲۱ ویکی ‌لیکس فاش کرد که نیروهای مسلح/نظامی سوئد قصد داشتند برای تبلیغ جت های جنگنده ساب گریپن[۶] خود در سرتاسر جهان از جنگ افغانستان (سوء)استفاده کنند. به گزارش اسپوتنیک، ویکی لیکس به نقل از تلگرافی فاش شده چنین گزارش داد که در سال ۲۰۰۸، نیروهای مسلح/ارتش سوئد از این کشور خواستند تا به عنوان بخشی از یک دورۀ بازاریابی برای جنگنده خود، جنگنده های جی.ای.اس گریپن را به افغانستان بفرستد.

در این تلگراف محرمانه، رابرت سیلورمن، کاردار وقت آمریکا در سوئد نامه ای به نیروهای ناتو در افغانستان نوشت از آنها خواست تا بر سوئد، که او آن را «شریک پیشرو ناتو» می‌ نامد، فشار آورند تا با نیروی انسانی و منابع بیشتر در اقداماتی تحت رهبری ایالات متحده مشارکت کند. در آن زمان، مشارکت سوئد در این مأموریت بالغ بر ۳۶۵ سرباز در شهر مزار شریف بود. سیلورمن در رابطه با این مورد استدلال کرد که سوئد فرصت و تمایلی برای افزایش مشارکت خود را داشته و حتی در همین راستا به هلیکوپترهای پزشکی، تیم ‌های مربی و رابط عملیاتی (OMLT) و مهم ‌تر از آن، ساب جی.ای.اس ۳۹ گریپن، هواپیمای جنگنده سبک تک موتورۀ چند منظوره ساخت شرکت هوافضای ساب سوئد اشاره کرد.

 سیلورمن علاوه بر این استدلال کرد که نیروهای مسلح سوئد علنا پیشنهاد فرستادن هواپیماهای جنگنده ساب گریپن به افغانستان را داده است. بدین ترتیب این بحث نشان می داد که ارتش سوئد برای اعزام این تجهیزات در راستای برجسته سازیِ موضوع تجربه جنگی احتمالی لابی کرده است، چیزی که برای نیروی هوایی سوئد مفید بود تا از این طریق هواپیماهای جنگنده گریپن خود را به بازار عرضه کند؛ زیرا تجربه جنگی با آزمایش پلت ‌فرم ‌های نظامی به طور قابل ‌توجهی قابلیت بازاریابی و فروش آنها را افزایش می ‌دهد. (opindia, 2021)

به آتش کشیدن قرآن و تعلیق فعالیت های سوئد در افغانستان

پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان در ۱۵ اوت ۲۰۲۱، بسیاری از کشورهای خارجی، از جمله سوئد، دفاتر نمایندگی خود را در کابل بستند، اما برخی از سازمان های کمک رسانی سوئد به فعالیت های خود در این کشور ادامه دادند. لیکن اخیرا طی شعله ور شدن آتشِ خشم از سوی افغانستان، این فعالیت های سوئد نیز فعلا به حالت تعبیق و توقف درآمده است. چنانچه به گزارش رویترز، دولت طالبان در واکنش به آتش زدن قرآن در سوئد، تمامی فعالیت ‌های این کشور در افغانستان را روز سه ‌شنبه ۱۱ جولای/ژوئیه ۲۰۲۳ متوقف ساخت.

متعاقبا معترضان پرچم سوئد را در جریان تظاهرات قندهار در ۲۵ جولای/ژوئیه به آتش کشیدند. این تظاهرات پس از سوزاندن قرآن توسط یک سیاستمدار راست افراطی در استکهلم سوئد صورت گرفت. در ماه جون/ژوئن نیز، یک مهاجر عراقی نیز یک قرآن را در خارج از مسجد استکهلم سوزاند. ذبیح الله مجاهد، سخنگوی دولت طالبان در بیانیه ای در همین خصوص اعلام کرد «پس از اهانت به قرآن کریم و اعطای مجوز برای توهین به اعتقادات مسلمانان، امارت اسلامی افغانستان دستور توقف کلیه فعالیت های سوئد در افغانستان را صادر می کند.»

 سازمان کمک رسانی کمیته سوئد برای افغانستان (SCA) در پی این رویداد بیان کرد که به دنبال شفاف سازی با مقامات طالبان در مورد آن است که آیا فعالیت های این کشور در افغانستان تحت تأثیر قرار خواهد گرفت یا خیر. این سازمان غیردولتی در بیانیه ای اعلام کرد که کمیته سوئد برای افغانستان یک نهاد دولتی نبوده، در رابطه با تمام ذینفعان سیاسی و دولت ‌های مستقل است و قویا هر گونه هتک حرمت به قرآن کریم را محکوم می ‌کند.

این سازمان اعلام کرد که: ” کمیته سوئد برای افغانستان بیش از ۴۰ سال می شود در همکاری نزدیک با جمعیت روستایی و با احترام حقیقی به اسلام و سنت های محلی در افغانستان فعالیت می کند.” هزاران کارمند افغان برای این سازمان در سراسر کشور و در زمینه بهداشت، آموزش و توسعه روستایی مشغول به کار بوده و در سال گذشته ۲٫۵ میلیون بیمار را در کلینیک های درمانی این سازمان معالجه کرده اند.

به طور کلی به نظر می رسد برای کشوری مانند سوئد که در دهه های اخیر به نحوی سکولار جهت گیری داشته، هجوم مسلمانان از کشورهای جنگ زده تأثیر زیادی بر سیاست و جامعه گذاشته است. این جریان روایتی را شکل داده است که موج مهاجران عمدتا مسلمان را به درک افزایش جنایات خشونت آمیز و فشارهای درک شده بر سیستم رفاهی ارزشمند سوئد مرتبط می کند.

جمع بندی

همان گونه که در مطالب فوق نیز اشاره شد، کشور سوئد در عملیاتی تحت رهبری ایالات متحده در افغانستان طی بازۀ زمانیِ سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۱ شرکت کرد و بارها به عنوان متحدی وفادار شناخته شده است. اوج نیروهای اعزامی سوئد در حدود ۵۰۰ سرباز و مستقر در شهر مزارشریف بود.

اما شاید بتوان گفت تجربه کشورهایی چون سوئد-فنلاند تجربه ای مثال زدنی و آموزنده برای محققان و مخاطبان سیاسی، نظامی بین المللی است، کسانی که اکنون در جستجوی توضیحاتی قانع کننده برای پایان ناخوشایند مداخلۀ غرب در افغانستان هستند. چراکه کشورهای مذکور پیشینه ای پرافتخار و شناخته شده در زمینه حفظ صلح و کمک به توسعه را به دوش می کشیدند؛ اقدامات و تلاش هایی که به نظر می رسید به آنها استعداد ویژه ای برای فعالیت مؤثر در یک کشور در حال توسعه با درگیری های سطح پایین می دهد.

بررسی و بازنگری بر استراتژی -یا فرآیند تبدیل اهداف سیاسی به گام های عملی قابل اجرا در میدان عمل در برابر دشمنی مصمم و مقاوم- چارچوبی مناسب برای شناخت و قضاوت فعالیت ‌هایی اتخاذ شده از سوی کشورهای دخیل از جمله مشارکت سوئدی ها-فنلاندی ها در آیساف را فراهم می‌ کند. این بررسی می تواند به خوبی نشان دهد که چگونه درک آنها از جنگ و رویکردهای بوروکراتیکِ تثبیت شده نسبت به جنگ و درگیری در دموکراسی های غربی، همراه با رویکرد تمایز حوزه سیاسی از حوزه نظامی، دیگر برای تحقق چنین اهدافی، شیوه ای مناسب به نظر نمی رسد. بدین ترتیب نتیجه ‌گیری واضحی که کشورهای دخیل در تحولات افغانستان باید درمی یافتند این بود؛ همانطور که این کشورها در پروژه های ملت ‌سازی و عملیات های ضد شورش شکست خوردند، در شکل ‌های به شدت سیاست زده از جنگ «ترکیبی» نیز مبارزه کرده و نهایتا شکست خواهند خورد. (Käihkö, ۲۰۲۲)

در کلیت امر می توان گفت سوئد از بسیاری جهات نتوانست به موقعیت متمایز و تحقق نتایج مطلوب خود دست یابد و بخشی از مشکل، اهدافی بود که سوئد در مستندات دوره ای از استراتژی کشور خود برای مداخله در کشور افغانستان تعیین و ترتیب داده بود. چراکه این استراتژی اساسا مبتنی بر دیدگاه‌ هایی از سمت یک دولت ایده ‌آل بود که افغانستان باید آنها را دنبال می کرد تا در واقع بیشتر شبیه کشوری چون سوئد شود(اعمال و اجرای قوانینی کلی بدون توجه به شرایط متمایز هر کشور و در نتیجه پیشبرد تعمیم پذیریِ جمعی از الگویی واحد). اما این دیدگاهی راهبردی و یا هموار کنندۀ مسیر جهت دست یابی به نتایج مدنظر برای سوئد نبود. این استراتژی همچنین حاکی از عدم درک صحیح تاریخ افغانستان و یا چگونگیِ نحوۀ مدخلات در شیوه ای کارگر و کارآمد بود.

 آخرین استراتژی صادر شده در آوریل ۲۰۲۱ هیچ مدرکی مبنی بر در نظر گرفتن تجربیات و درس ‌های سختی که باید از ارزیابی نتایج استراتژی ‌های پیشین سوئد یا پیامدهای مشارکت اهداکنندگان در افغانستان از سال ۲۰۰۱ گرفته می شد را، نشان نمی داد. گرچه حدود ۵۰ درصد از بودجه کمک های سوئد به افغانستان از طریق برنامه های دولتی و یا برنامه هایی با اهدا کنندگان چندگانه و آژانس های بین المللی هدایت می شد؛ اما این برنامه ‌ها بر مجموعه سیاستگذاری هایی با راه‌ حل ‌های از پیش تعریف ‌شده برای مشکلات مفروض تکیه داشتند.

همچنین باید اشاره داشت که عموما بازیگران خارجی به طور تمام و کمال پرداختن به مسائل پیچیده تغییر رفتار اجتماعی را درک نکرده اند. عرصه ای که هدف سوئد و سایر کمک ‌کنندگان بهبود عرضه کالاهای عمومی اساسی مانند بهداشت اولیه و آموزش ابتدایی بوده است، نتایجی حاصل شده است و احتمالا مزایای بلندمدتی در پی خواهد داشت. اما سوئد مانند سایر اهداکنندگان این واقعیت را در نظر نگرفت که بسیاری از افغان ها، به ویژه در روستاها، در شرایط ناامنی شدید جسمی، عاطفی و تغذیه ای زندگی می کنند. این امر آزادی جمعیت افغانستان را برای اعمال انتخاب یا عمل به عنوان فردی به شدت محدود کرده است و فرضیه اصلی بسیاری از برنامه های غربی را به چالش می کشید. (Pain, 2021)

در کل چنین بیان می شود که سوئد سهم نسبتا اندکی در ارائه کمک به افغانستان داشته است. چنانچه کمک ۱٫۵۵ میلیارد دلاری سوئد بین سال ‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۲۰، تنها ۱ – ۲٫۶ درصد از کل بودجه به خود اختصاص می داد. مطالعه آدام پین در مورد اثربخشی کمک های سوئد به افغانستان به این نتیجه رسیده است که نه انگلستان و نه سوئد هیچ یک تأثیر منحصر به فردی نداشتند، بلکه تنها از استراتژی های کمک رسانی آمریکا پیروی می کردند. پین نتیجه می گیرد که دلیل این امر ممکن است “نوعی ذهنیت گله ای” باشد، -مبنی براینکه- ‘ما همه در این راه با هم هستیم’ و هیچ یک به نوعی حاضر به شکست روایت افغانستان نبوده اند». (Wernersson, 2021: 7-8)

منابع:

– Bauck, Petter and Strand, Arne, (2009), “Strengthening Nordic Development Cooperation in and with Afghanistan”, Norwegian Agency for Development Cooperation

– Fishstein, Paul and Wilder, Andrew, (2012), “Winning Hearts and Minds? Examining the Relationship between Aid and Security in Afghanistan”, Feinstein International Center, Tufts University

– Government Offices of Sweden, (2017), “Summary of the Report of the Inquiry on Sweden’s Engagement in Afghanistan 2002-2014”, Legal document from Ministry of Defence, Ministry for Foreign Affairs

– Karlsson, LINNEA, 2016: Sweden’s foreign aid in Afghanistan from an environmental perspective, Master thesis in Sustainable development at Uppsala University, 65 pp, 30 ECTS/hp

– Käihkö, Ilmari, (2022), “An exemplary defeat: the Swedish–Finnish provincial reconstruction team experience in Afghanistan”, https://www.fhs.se/en/swedish-defence-university/research/research-projects/an-exemplary-defeat-the-swedish-finnish-provincial-reconstruction-team-experience-in-afghanistan.html#

– opindia, (2021), “Sweden Armed Forces wanted to use Afghanistan War to increase ‘marketability’ of their fighter aircraft, reveals Wikileaks”, https://www.opindia.com/2021/08/sweden-wanted-to-use-afghanistan-war-to-enhance-marketability-of-gripen-aircraft-wikileaks/

– Regeringskansliets, (2015), “Gemensam kommuniké från Afghanistans president Ashraf Ghanis besök i Stockholm 4 december”, https://www.regeringen.se/contentassets/eee4eef5a44142e78dd74340643fa97c/joint-communique-20151204.pdf

– reliefweb, (2022), “Afghanistan: Swedish Ambassador to Kabul”, https://reliefweb.int/report/afghanistan/afghanistan-swedish-ambassador-kabul

– Pain, Adam, (2021), “What lessons should Sweden draw from its engagements in Afghanistan?”, https://www.swedev.dev/what-lessons-should-sweden-draw-from-its-afghanistans-engagement/

– Pethrus, Carl-Martin; Thomas Frisell; Johan Reutfors; Kari Johansson; Kristian Neovius; Jonas K Söderling; Gustaf Bruze; Martin Neovius, (2019), “Violent crime among Swedish military veterans after deployment to Afghanistan: a population-based matched cohort study”, International Journal of Epidemiology, Volume 48, Issue 5: 1604–۱۶۱۳

– Wernersson, Annie, (2021) “Afghanistan: The Problems with Aid Dependency and the Need for a Plan B”, The Swedish Institute of International Affairs

[۱] UNOPS

[۲] UNDP

[۳] the Folke Bernadotte Academy, the Swedish Civil Contingencies Agency and the Swedish Police

[۴] ARTF

[۵] The Swedish International Development Cooperation Agency (Sida)

[۶] Saab Gripen fighter jets

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا