مقاومت مسلحانه گروه های داخلی در افغانستان بازدارنده انحصارگرایی طالبان؟
۲۸ مرداد(اسد)۱۴۰۲-۲۰۲۳/۸/۱۹
دوسال از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان گذشت. پس از تابستان ۲۰۲۱ و تسخیر و کنترل قدرت توسط این گروه شورشی موجی از ناامیدی ها و نگرانی ها از تسلط افراط گرایی، انحصار قدرت، پس زدن گروه های و جریان های سیاسی مختلف از افغانستان و نابودی دستاوردهای دو دهه گذشته به وجود آمد و در جریان دو سال گذشته تقویت نیز شد. اما این نگرانی ها درحالی دامن زده می شد که هیچ اراده ای یا جریانی قوی برای مقابله با این گروه به ویژه در سطح بین المللی وجود نداشت. جامعه جهانی و در صدر آنها ایالات متحده خسته از جنگ بیست ساله، فرار و خروج را بر هر اقدامی دیگر در افغانستان ترجیح دادند. این درماندگی حضور در افغانستان را می توان در هزینه های جنگ بیست ساله ایالات متحده در افغانستان دید. به طوری که در تازه ترین گزارش توسط دانشگاه براون در مورد هزینه های جنگ امریکا در افغانستان برآورد شده که در ۲۰ سال گذشته در مجموع۲٫۲۶تریلیون دلار برای جنگ افغانستان هزینه کرده است. موسسه امورعمومی و بین الملل واتسون نیز آورده است که در این مدت ۲۴۱ هزار نفر به طور مستقیم در نتیجه این جنگ کشته شدند. طی بیست سال گذشته ۲ هزار و ۴۴۸ هزار نظامی آمریکا و نیز هزار و صد و چهل و چهار نفر از نیروهای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی «ناتو» در این جنگ جان خود را از دست دادند. در این بین ۶۹ هزار نیروی افغان نیز در این جنگ کشته شده اند. این درحالی است که گروه هایی کوچک و با کمترین حمایت بین المللی در برابر طالبان قد علم کرده و شعار «آزادی افغانستان» را سر دادند. جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود، پسر احمدشاه مسعود از رهبران برجسته دوران جهاد افغانستان یکی از جریان هایی بود که از همان روز نخست حضور خود را در افغانستان به عنوانی نیرویی در برابر انحصارطلبی طالبان اعلام کردند. جریانی که امیدهایی هرچند اندک را ایجاد کرده بود که شاید به اپوزیسونی تاثیرگذار در برابر پیشروی طالبان تبدیل شود اما عملکرد این گروه علی رغم داشتن پیروزی هایی اندک نتوانسته آنچنان که باید اجماع داخلی و توجه بین المللی را برای همراهی خود در برابر طالبان جذب کند به طوری که این جبهه برای حکومت طالبان یک تهدید جدی تلقی نمی شود. در ماه دسامبر گزارش هایی مبنی بر درگیری شدید بین طالبان و نیروهای جبهه مقاومت ملی وجود داشته است. نیروهای جبهه مقاومت ملی در اندراب حملات زمینی و هوایی طالبان را دفع کردند و هردو طرف با تلفات سنگین مواجه شدند. از زمان به قدرت رسیدن طالبان درگیری ها بین این دو بسیار اتفاق افتاده است. جبهه مقاومت ملی تحت نظارت احمد مسعود، از پایگاه خود در شمال برای شکست دادن طالبان شورش خود را آغاز کردند. با تمرکز بر شورش دو مرحله ای، تاکید این گروه در کوتاه مدت برتخلیه دشمن از طریق انجام حملات هدفمند و سپس آزادسازی مناطق و جمع آوری منابع برای آماده سازی یک حمله تمام عیار در آینده است. درحالی که احمد مسعود تلاش می کند که جبهه مقاومت ملی را میراث ائتلاف شمال بداند اما به گفته تحلیلگران فرماندهان این جبهه از مشروعیت فرماندهان ائتلاف شمال برخوردار نیستند. هدف این جبهه با تمرکز بر جمعیتی جوان تر ایجاد یک جمهوری فدرال، غیرمتمرکز و دموکراتیک در افغانستان است. درحالی که حمایت از مقاومت اعم از مالی و مادی افتضاح بوده اما آنها مطمئن هستند که جنگ خود را در سال ۲۰۲۳ ادامه می دهند و تا زمانی که استثمار طالبان ادامه یابد، از توقف خودداری می کنند.
بعدتر علاوه بر جبهه ملی گروه هایی دیگری متشکل از چهره های سیاسی و نظامی سابق افغانستان به عنوان مخالفان طالبان عرض اندام کردند. شورای عالی مقاومت ملی ازجمله اپوزیسیون های خارج نشین امارت اسلامی است. این شورا در بیانیه تشکیل خود به مقاومت مسلحانه در افغانستان مشروعیت داد و آورده بود که تداوم امارت اسلامی به وخامت اوضاع انسانی منجر خواهد شد. قاچاق مواد مخدر، افزایش مهاجرت و تبدیل شدن افغانستان به پناهگاه امن تروریست ها ازجمله دستاوردهای امارت اسلامی است. شورا در بیانیه ای که در ۲۲ اکتبر ۲۰۲۱ منتشر کرد، برنامه های خود را در دو بخش تشریح کرد:۱) دستور کار سیاسی که به دنبال دستیابی به صلح عادلانه از طریق مذاکره است و ۲) دستورکار «دفاع نظامی» که در آن اعضا احتمالاً سلاح به دست می گیرند. در این بیانیه آمده است که جبهه دو مأموریت اصلی سیاسی و نظامی دارد. بی شک ترجیح ما دستیابی به صلح پایدار از طریق سیاست است. در مقدمه اعلامیه آمده است که گروهی از احزاب و شخصیت های سیاسی «برجسته و دلسوز» برای رهایی از این وضعیت جبهه ای به نام «شورای عالی مقاومت ملی جمهوری اسلامی افغانستان» ایجاد کرده اند. عبدالرب الرسول سیاف، محمد محقق، عطامحمد نور، مارشال عبدالرشید دوستم و یونس قانونی و برخی دیگر از شخصیت های سیاسی عضو این شورا هستند. در این بیانیه آمده است که افغانستان به دلیل بی کفایتی، دیکتاتوری، انحصار و فساد گسترده در آشفتگی قرار داد و افزوده که حکومت در نتیجه یک معامله بزدلانه، خائنانه و فریبکارانه متلاشی شده است. این بیانیه می افزاید که نهادهای امنیتی، خدماتی و اداری همه به این دلیل سقوط کردند. اکنون که ملت با فقر، بدبختی، ناامنی و مشکلات مختلف مواجه اند همه به دلایلی است که در ذکر شد.این جبهه همچنین گفته است که تلاش می کند مسائل کشور را از طریق سیاسی حل کند و از این رو مذاکره بسیار مهم است. شورا از مردم خواست تا برای «مقاومت دشوار و طولانی مدت» برای پایان دادن به «استبداد داخلی، تجاوز و اشغال خارجی» آماده شوند. همچنین این ائتلاف از سازمان ملل و جامعه جهانی خواسته بود که به حکومت یک طرفه، خودکامه و ضد وحدت ملی طالبان که اقوام، زنان، مذاهب و زبان های رسمی را نادیده می گیرد پایان دهند و تاکید کرد که نیمی از اعضای طالبان تحت تحریم های سازمان ملل هستند. شورا همچنین از جامعه جهانی و آژانس های کمک رسانی خواسته تا کمک های بشردوستانه مستقیم را به مردم افغانستان ارائه کنند. شورای عالی مقاومت ملی هشدار داده است که اگر طرف مقابل (طالبان) به راه حل سیاسی قانع نشود، این جبهه ناگزیر گزینه دوم(اقدام نظامی) را انتخاب خواهد کرد و مسئولیت عواقب آن برعهده طالبان خواهد بود(asiaplustj,2021).
در همین رابطه این شورا در سالگرد دوسالگی سقوط افغانستان جلسه آنلانینی را برگزار کردند و پیرامون وضعیت افغانستان کنونی صحبت کردند. در این بین مارشال عبدالرشید دوستم از اعضای رهبری شورای عالی مقاومت ملی برای نجات افغانستان بیان کرد که هر زمانیکه جهان به این نتیجه برسد که نمی شود با طالبان کنار آمد، برضد طالبان اقدام خواهند کرد. او پیشتر نیز گفته بود که اگر ایالات متحده با او همراهی کند عملیات نظامی خود را علیه طالبان ترتیب خواهد داد. ادعایی که به نظر می رسد دستان بسیاری از گروه ها و چهره های مخالفان برای مقابله با این گروه خالی است و هیچگونه پشتوانه ای برای آنان در برابر طالبان وجود ندارد.
بنابراین، درحالی که در سال ۲۰۲۲ هیچ پیشرفتی در برقراری صلح و ثبات در افغانستان مشاهده نشد، بخش هایی از جامعه افغانستان در برابر طالبان مقاومت کردند و به عقب رانده شدند. درحال حاضر، دو چالش بزرگی که طالبان با آن مواجه هستند، گروه های تروریستی بین المللی و نیز گروه های مقاومت محلی است. درحالی که درگیری با دولت اسلامی برای نفوذ بی وقفه ادامه دارد اما گروه های چون جبهه مقاومت ملی برنامه های بزرگی برای برای حکومت پس از طالبان در کابل دارند. اگرچه پتانسیل این جبهه در مقطع کنونی مشخص نیست و اما در دراز مدت برای اتحاد و قدرت طالبان خطر ایجاد کنند. گروه های دیگری نیز پس از سقوط کابل پدید آمده اند که عبارتند از: جبهه آزادی افغانستان که مدعی حضور در تمام ۳۴ استان افغانستان است، جنبش ملی و آزادی بخش اسلامی افغانستان و گروه های کوچک تری مانند سربازان هزارستان، سپاه آزادی، جبهه آزادی افغانستان که اطلاعات دقیق تری در مورد آنها وجود ندارد. برخی از اعضای سابق افغانستان نیروهای امنیتی افغانستان نیز علیه این گروه سلاح به دست گرفته اند. اما طالبان همواره تهدیدات ناشی از شورش را کم اهمیت جلوه می دهد. و گروه هایی مثل جبهه مقاومت ملی را جنگ سالارانی که از خارج دستور می گیرند را عنوان می کنند.
اما درم مقطع حساس کنونی و پس از دو سال گه طالبان مانع جدی برای بقای خود در میان گروه های داخلی و بین المللی نمی بیند پرسش این است که آیا گروه هایی چون جبهه مقاومت ملی و یا هم شورای عالی مقاومت ملی پتانسیل مقابله با طالبان را دارند؟ آیا این گروه های می توانند به عنوان یک تهدید جدی برای طالبان تلقی شوند؟
در پاسخ باید گفت که درحالی که طالبان دشمن مشترک همه گروه های مخالف در کشور است، اما هنوز بر سر یک رویکرد مشترک بین این گروه اختلافاتی وجود دارد. زیرا تجربه ناامید کننده با جمهوری و همچنین اختلافات از پیش موجود، دستیابی به اجماع را بسیار دشوار کرده است. اکثر گروه های مقاومت از اقلیت های قومی مانند تاجیک ها و ازبک ها تشکیل شده اند اما گروه های مقاومت پشتون غیرطالبان نیز وجود دارد. درک آنها از چگونگی حرکت رو به جلو متفاوت است. این شکاف های قومی جدا از تلاش ها برای یکی کردن یکدیگر، هرگونه همکاری طولانی مدت را دشوار می کند. این گروه ها درواقع رویکرد متفاوتی دارند که همین امر ایجاد اجماع را دشوار می کند.
درحالی که سال گذشته شاهد رشد قارچ گونه گروه های مختلف مقاومت در افغانستان بودیم، همکاری بین آنها به دلیل جغرافیا و قومیت محدود است. اقدامات و حملات آنها در حوزه نفوذ آنها است و اختلافات ایدئولوژیکی و سیاسی بین برخی از آنها ادامه دارد. خواسته های اصلی این گروه ها تا حدودی مشابه، متمرکز بر واگذاری قدرت و تشکیل یک دولت فراگیر با نمایندگی از همه اقلیت های قومی است، اما احتمال همکاری و تشکیل یک جبهه متحد در آینده نزدیک تیره تر به نظر می رسد. بدون رویکرد منسجم، حملات و کشتار هدفمند آنها به تهدیدی معتبر برای وحدت طالبان تبدیل نخواهد شد. به غیراز تاجیکستان که به دلیل ترکیب گروه های مقاومت، آزادی رفت و آمد و تدارکات را مجاز می داند، چشم انداز همکاری سایر کشورها چه در منطقه و چه در غرب مبهم است. بدون حمایت خارجی، سال آینده ممکن است شاهد تحول عمده ای در مقاومت نباشد. درواقع، تجربه دو سال گذشته نشان می دهد که جامعه بین المللی از ایده حمایت مستقیم از گروه های مقاومت بیزار است و قصد مداخله نظامی دیگر در افغانستان را ندارند. هرچند ایالات متحده و سایر کشورها تعامل محدودی را با آنها آغاز کرده اند. نکته قابل توجه دیگر این است که مقاومت های کنونی بیشتر در فضای مجازی و رسانه ای فعال است که نشان دهنده این امر است که این گروه ها بیشتر از اینکه یک مقاومت مسلحانه در برابر گروهی که عمدتاً جنگجویان باتجربه دارند، باشد یک نافرمانی مدنی است که بیش از آنکه در میدان جنگ به مقابله برخیزند در فضای رسانه ای عرض اندام می کنند. با این حال،. با نزدیک شدن به فصل زمستان، حملات و جنگ های پراکنده ادامه خواهد یافت اما هیچ نشانه ای از برتری گروه های ضد طالبان در کوتاه مدت وجود ندارد(Shekhawat,2023).
در نهایت، در حالی که این گروه ها معتقدند افغانستان در ورطه نابودی قرار دارد و باید کاری کرد، به گفته نمایندگان طالبان، دولت موقت یا دولت سرپرست دستاوردهای مهمی داشته اند: پایان دادن به بیش از چهاردهه جنگ، نظارت بر بهبود گسترده در امنیت، و برای اولین بار در بیش از ۴۰ سال، قدرت متمرکز و باثبات را در سراسر خاک افغانستان ایجاد کرد. به گفته طالبان هیچ تهدیدی جدی افغانستان و امارت اسلامی را تهدید نمی کند و آنها همچنان سرسختانه در برابر خواسته های خود ایستاده اند. این درحالی است که برخی استدلال می کنند که بنابراین، فشار بیشتری مورد نیاز است اما بعید است که پایان دادن به گفتگوها با طالبان، یا اعمال تحریم های بیشتر یا شرایط سخت تر کمک، درجایی که بیش از ۲۰ سال جنگ و ۲۳ سال تحریم شکست خورده است، موفق باشند. برخی دیگر از تلاش های متمرکز برای تعامل مستقیم با رهبری مستقر در قندهار حمایت می کنند. مقامات طالبان ادعا می کنند که فقط «درگیری» با طالبان یا رهبری کافی نیست: جامعه بین المللی باید چیزی را که می خواهند به آنها ارائه دهند. چنانچه که هدف اصلی دیپلماتیک طالبان رهایی از تحریم ها و به رسمیت شناختن رسمی بالاتر از همه از سوی ایالات متحده است. بنابراین، در شرایطی که جهان به دنبال گزینه های غیرنظامی در برابر تعامل با طالبان است مقاومت های مسلحانه و یا حتی درخواست مقاومت ها از مذاکره برای جریانی که اکنون پس از بیست سال قدرت را به طور مطلق به دست آورده اند، کاری دشوار است. مگر اینکه باری دیگر یک خطر جدی از جانب افغانستان تحت تسلط امارت اسلامی جهان را تهدید کند. درغیراینصورت، مسائل حقوق بشری، عدم تشکیل دولت فراگیر نمی تواند گزینه حمایت نظامی را برای مقابله با طالبان فعال کند.
منابع
Shekhawat,Shivam(2023), “Resistance to the Taliban: Current status and prospects for the future”, https://www.orfonline.org/expert-speak/resistance-to-the-taliban/
Asiaplustj(2021), “The Supreme Council of National Resistance established in Afghanistan”,https://www.asiaplustj.info/en/news/world/20211025/the-supreme-council-of-national-resistance-established-in-afghanistan