روابط خارجیسر تیتر خبرهانخستین خبرهایادداشت ها

اندونزی؛ روزنی امیدبخش برای طالبانِ افغانستان در بهبود روابط با جامعه جهانی! (۱)

۷ مهر (میزان) ۱۴۰۲ – ۲۹/ ۹/ ۲۰۲۳

 (قسمت اول)

روابط بین دو کشور اندونزی و افغانستان از دهه های اولیه استقلال اندونزی برقرار شده است. افغانستان به عنوان کشوری مسلمان، یکی از نخستین کشورهایی بود که استقلال اندونزی را در سال ۱۹۴۹ به رسمیت شناخت. این دو کشور در سال ۱۹۵۴ روابط دیپلماتیک خود را به طور رسمی آغاز کرده و افغانستان سفارت خود را در جاکارتا تأسیس نمود. شاید بتوان گفت که این رابطه بیشتر بر پایه همبستگی مذهبی مشترک بوده است؛ زیرا اندونزی پرجمعیت ترین کشور بیشترین تعداد مسلمان جهان می باشد و افغانستان نیز کشوری با اکثریت مسلمان است.

برادری دو کشور نیز از دیرباز وجود داشته است. شایان ذکر است روابط دو کشور پس از امضای نخستین معاهده دوستی میان افغانستان و اندونزی در باندونگ و در سال ۱۹۵۵ تقویت شد. روابط فی مابین که در کنفرانس آسیا-آفریقا در باندونگ ادامه یافت، با سفر نخستین رئیس جمهور اندونزی، سوکارنو در سال ۱۹۶۱ به افغانستان، رو به رشد و پیشرفت گذاشت. با این حال، افغانستان در طول تاریخ خود همواره دستخوش جنگ و درگیری های طولانی بوده که طبعا این جریانات مسبب گردید تا این کشور همچنان درگیر نبرد و نزاع باشد.

از زمان تجاوز اتحاد جماهیر شوروی، وخامت اوضاع وجود داشت و متعاقبا پس از سقوط رژیم نجیب الله تا ظهور طالبان، درگیری و خشونت همچنان نیز ادامه یافت. (Farizan and Heryadi, 2020: 245) افکار عمومی در اندونزی تهاجم شوروی در سال ۱۹۷۹ به افغانستان را محکوم نمود و اندونزی در همبستگی خود با افغانستان و محکومیت شوروی، بازی های المپیک تابستانی ۱۹۸۰ را تحریم کرد. پس از آن در ۱۰ نوامبر ۲۰۱۲، معاهده دوستی جدیدی بین دو کشور و جهت ارتقای همکاری در بخش های سیاسی، اقتصادی، تجاری، دانشگاهی، آموزشی و فرهنگی امضا شد.

 اندونزی برای کمک به افغانستان در بخش آموزش و ظرفیت سازی، با جذب دانشجویان افغان بیشتر جهت تحصیل در دانشگاه های اندونزی، آموزش معلمان و استادان افغان، و آموزش پلیس ملی افغانستان در حوزه های نظم عمومی، مدیریت ترافیک و تحقیقات جنایی موافقت و مبادرت کرد. بدین ترتیب، در بازه زمانیِ سال های ۲۰۰۶-۲۰۱۵، دولت اندونزی ۴۴ برنامه ظرفیت سازی را برای ۳۵۳ شرکت کننده افغان در زمینه های مختلف از جمله کشاورزی، شیلات، بهداشت، مدیریت خطرات ناشی از بلایا، شرکت های کوچک و متوسط (SMEs)، آموزش دیپلماتیک، آموزش پلیس، از جمله پلیس زن، حکومت داری خوب، و بورسیه ها فراهم نمود.

 همچنین پیشتر شاهد تلاش های اندونزی در راستای میانه داری و پیشبرد روند صلح افغانستان و حتی تلاش در جهت تثبیت صلح خاورمیانه بوده ایم. گرچه می توان گفت که کشورهای جنوب شرق آسیا غالبا با اولویت هایی از توسعه اقتصادی شناخته می شوند، لیکن برای کشور مسلمانی چون اندونزی، ورود به تحولات سیاسی و اجتماعی کشورهای مسلمان منطقه خاورمیانه و ایفای نقشی اثر گذار و مثبت، می تواند برگی در کارنامه فعالیت های سازنده جاکارتا محسوب شود. بدین ترتیب پس از بازگشت مجدد طالبان به قدرت، اندونزی خواستار دولتی فراگیر بود.

به باور مقامات اندونزی وجود راه حل سیاسی بر اساس اصل رهبری و مالکیت افغان ها ضرورت داشته تا بدین طریق دولتی فراگیر ایجاد کنند، و در این راستا نیز، اندونزی بر اهمیت احترام به حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان و گروه های اقلیت تاکید داشته است. تلاش ‌های اندونزی در این عرصه دربرگیرندۀ میزبانی نشستی غیرعلنی بین یک هیئت طالبان به رهبری ملا عبدالغنی برادر و معاون رئیس جمهور وقت اندونزی، یوسف کالا و سازمان ‌های مسلمان در جاکارتا در جولای/ژوئیه ۲۰۱۹ بوده است.

 این گردهمآیی به دنبال کنفرانس سه جانبه میان پاکستان، افغانستان و علمای مسلمان در بوگور، نزدیک جاکارتا، در ماه می ۲۰۱۸ انجام شد. پیشتر در ۲۹ ژانویه ۲۰۱۸، جوکو ویدودو، رئیس جمهور اندونزی با اشرف غنی، رئیس جمهور سابق افغانستان، در کابل دیدار کرد. این دیدار کوتاه پس از دیدار ویدودو و کالا با یک هیئت شورای عالی صلح افغانستان در نوامبر ۲۰۱۷ صورت گرفت. شایان ذکر است که این هیئت به منظور جلب حمایت از روند صلح افغانستان تحت هدایت علما به اندونزی سفر کرده بود.

اشغال افغانستان توسط شوروی و طلیعۀ تحولات در مناسبات کابل-جاکارتا

همان طور که اشاره شد، رابطه ای که بین اندونزی و افغانستان شکل گرفت، با امضای توافقنامه ای دوستانه بین دو کشور، یعنی ثبت یادداشت تفاهمی در ۲۴ آوریل ۱۹۵۵ و به منظور ایجاد یک مرکز اسلامی واقع در کابل برای جلوگیری از تأثیرات ناشی از حضور طالبان در افغانستان پیش رفت. در طول جنگ سرد، دو کشور به روابط خوب خود ادامه دادند که دلیل اصلی آن آغاز جنبش غیرمتعهد ها یا جنبش عدم تعهد بود، نهادی بین المللی که هم افغانستان و هم اندونزی در آن عضویت داشتند.

هنگامی که افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی اشغال شد (۱۹۷۹-۱۹۸۹)، در واکنش به این رویداد، اندونزی در بازی های المپیک ۱۹۸۰ که در روسیه برگزار شد، شرکت نکرد. علاوه بر این، مسلمانان اندونزیایی نیز به مجاهدین افغانستان کمک های بسیاری کردند. با این وجود، پس از جهاد افغانستان و در جریان جنگ داخلی در این کشور، روابط کابل و جاکارتا چندان مطلوب نبوده، رو به وخامت گذاشت.

شایان ذکر است که در ۲۵ فوریه ۱۹۸۹، نیروهای مجاهدین افغانستان، با حمایت واشنگتن و اسلام آباد، در پی خروج آخرین نیروهای شوروی در ۱۵ فوریه، دولت موقتی در پیشاور ایجاد کردند. ایده اساسی و بنیادین در این روند تشکیل یک سازمان سیاسی (شبه) دولتی بود که پس از سرنگونی رژیم وقت کابل، قدرت را دردست گیرد. با این حال، این شورا به جای در بر داشتن اشتراکاتی که بین مجاهدین مستقر در پیشاور، تحت سلطه پشتون ها، و جناح های داخل افغانستان باشد، بیشتر انعکاسی از انشعابات و چنددستگی را به نمایش می گذاشت. چنانچه پشتون ها در پیشاور، گروه های غیر پشتون ها و یا گروه مقاومت در ایران را به حاشیه رانده، کنار گذاشتند.

حذف مجاهدین مستقر در ایران باعث تلخ کامی غیر پشتون هایی شد که احساس بیگانگی کرده، نگران بودند که دولت موقت ممکن است تاریخ هژمونی پشتون ها را تکرار کند. یکی از مصادیق بارز تحولات و نفاق در درونِ مجاهدین این بود که تنها نقشی حاشیه ای در شورا به حزب ربانی اختصاص داده شد. ربانی تاجیک بود و حزب او را اکثرا پیروان غیر پشتون تشکیل می دادند. شکاف و نفاق بین مجاهدین قطعا ماهیت پیچیده ‌تری داشت. در مجموع با توجه به شرایط، اگرچه دولت موقت توسط ایالات متحده و پاکستان حمایت می شد، اما جامعه بین المللی در مورد عملی بودن و امکان سنجی چنین رهبری چندپاره تردید داشت. (Wicaksana, 2012: 155)

 اما متعاقبا در کنفرانس وزرای خارجه اسلامی ریاض که بین روزهای ۱۳ و ۱۶ مارس سال ۱۹۸۹ برگزار شد، سازمان کنفرانس اسلامی (OIC) دولت موقت مجاهدین افغانستان را به رسمیت شناخت. سازمان همکاری اسلامی بر تمایل خود جهت ادامه کمک های بشردوستانه به پناهجویان افغان با همکاری دولت پاکستان تاکید کرد. علاوه بر این، شرکت کنندگان کنفرانس از تشکیل شورا و انتخاب دولت موقت با اراده آزاد و مستقل استقبال کردند.

 اندونزی در نشست ریاض شرکت کرد، اما به رسمیت شناختن خود را به دولت مجاهدین تعمیم نداد چون هیچ اجباری برای اعضای شرکت کننده جهت پذیرش این روند و انجام این کار وجود نداشت. مهمتر از آن، اصل کنشگری مستقل در سیاست خارجی اندونزی به دولت جاکارتا اجازه حمایت از یک دولت در تبعید را نمی داد. اندونزی توافقنامه ژنو به تاریخِ ۱۴ آوریل ۱۹۸۸ و در مورد خروج نیروهای خارجی از افغانستان را تأیید کرده بود، بنابراین نشان می داد جاکارتا درحال اتخاذ موضعی به نفع مردم افغانستان برای خودمختاری و خودحکمرانی بود.

در اواسط آوریل ۱۹۸۹، وزیر امور خارجه دولت موقت افغانستان، گلبدین حکمتیار به منظور به رسمیت شناخته شدن از سوی مالزی و اندونزی به این کشورها سفر کرد. در نتیجه، ابوحسن عمر، وزیر امور خارجه وقت مالزی اعلام کرد که دولتش دولت مجاهدین در تبعید را به رسمیت می شناسد. بنا بر گزارش ها، این تصمیم پس از یک سری تماس ها و درخواست های دیپلمات های سعودی در کوالالامپور گرفته شد. (Wicaksana, 2012: 156)

 حکمتیار هنگام ورود از کوالالامپور به جاکارتا در فرودگاه بین ‌المللی سوکارنو هاتا با رسانه ‌های محلی صحبت کرد و از دولت و مردم اندونزی خواست تا حمایت خود را از مبارزات مسلمانان افغانستان نشان دهند. کمیته اندونزی برای همبستگی با جهان اسلام (KISDI)[۱] به چنین درخواستی پاسخ مثبت داد. این کمیته بیانیه ای در استقبال از سفر حکمتیار منتشر کرد و متعهد شد که حکومت اسلامی او را تایید کند. همچنین این کمیته ادعا کرد که آنها بیانگر احساسات اکثر مسلمانان اندونزیایی در مورد همبستگی با افغانستان و مردم این کشور هستند.

با این حال، علیرغم انتشار بیانیه مطبوعاتی در این زمینه، هیچ اطلاعاتی مبنی بر ملاقات با حکمتیار، یا سازماندهی تجمعاتی گسترده برای ابراز حمایت اندونزی از افغانستان، وجود ندارد. دولت پاکستان نیز در این میانه تلاش کرد تا برای رهبری مجاهدین به رسمیت شناخته شود، اما پاسخ مورد انتظاری را دریافت نکرد. دولت جاکارتا همچنان از به رسمیت شناختن دولت در تبعید افغانستان خودداری می کرد. برخلاف مالزی که بر همبستگی اسلامی با افغانستان تاکید و اعلام رسمی کرد، اندونزی اشاره ای به شکل دادن سیاست خود در قبال افغانستان نداشت.

چراکه به استدلال دولت وقت اندونزی، این کشور قصد نداشت در درگیری یک کشور خارجی مداخله کند و به باور آنها، تشکیل یک دولت در تبعید تنها درگیری و تشتت ها در افغانستان را پیچیده تر خواهد کرد. حکومت نظم نوین اندونزی احساس می کرد که برای مقابله با آنچه در افغانستان اتفاق می افتد نیازی به اقدام فوری نیست. متعاقبا در ژانویه ۱۹۹۰، جاکارتا تصمیم گرفت تا روابط دیپلماتیک خود را با افغانستان به سطح سفیر ارتقا دهد. (Wicaksana, 2012: 157)

چرخۀ مناسبات جاکارتا-کابل در چرخش حاکمیت از طالبان به جمهوری منتخب افغانستان

در طول نخستین دور از قدرت نمایی رژیم طالبان در افغانستان (۱۹۹۶-۲۰۰۱)، اندونزی تعامل قابل توجهی با این رژیم نداشت. در آن زمان، اندونزی درگیر بحران مالی آسیایی ۱۹۹۷-۱۹۹۸ و پیامدهای آن، از جمله انتقال سیاسی با سقوط سوهارتو بود. علاوه بر این، نام و آوازۀ اسلام اندونزی با آنچه که توسط طالبان تبلیغ می‌ شد، بسیار متفاوت بود؛ حتی اگر هر دو کشوری با اکثریت مسلمان در نظر گرفته می شدند.

 پس از فروپاشی رژیم طالبان، بار دیگر روابط دو کشور بهبود یافت و این کشور در عرصه های مختلف از دولت و مردم افغانستان حمایت کرد. در این راستا، روابط دوجانبه بین دو کشور سال به سال افزایش یافته رو به قوت بود. زمانی که یک هیئت اندونزیایی به منظور ایجاد صلح در افغانستان و برای پیش بینی بازگشت طالبان به قدرت وجود داشت، مناسبات این دو کشور بیش از پیش نیز نزدیک تر گردید.

جالب اینجاست که پس از سرنگونی رژیم طالبان توسط نیروهای تحت رهبری ایالات متحده در سال ۲۰۰۱ بود که اندونزی تحت لوای تسهیل روند ایجاد صلح، به گونه ای عمیق ‌تر با افغانستان وارد تعامل شد.

بدین ترتیب در مجموع می توان گفت در دوارن ریاست جمهوری جوکو ویدودو (که در اندونزی به جوکوی مشهور است) و زمانی که اندونزی به کشوری تسهیلگر در مسیر ریشه کن سازی خشونت تبدیل شد، رابطه بین این دو به طور فزاینده ای قابل مشاهده بود. با این وجود، پس از جهاد افغانستان و در جریان جنگ داخلی در کشور، روابط کابل و جاکارتا رو به وخامت گذاشت. اما پس از فروپاشی رژیم طالبان، روابط بین دو کشور یک بار دیگر بهبود یافت واندونزی تعهد خود را برای حمایت و کمک به بازسازی افغانستان پس از طالبان از طریق همکاری های ظرفیت سازی در بخش های مختلف از جمله آموزش فنی، زیرساخت ها، توانمندسازی زنان، آموزش عالی و آموزش دیپلمات ها ابراز کرده و این کشور در عرصه های مختلف از دولت و مردم افغانستان حمایت کرد.

در همین راستا، حامد کرزی در دوره دوم ریاست جمهوری افغانستان در نوامبر ۲۰۱۲ به اندونزی سفر کرد. رئیس جمهور وقت افغانستان در این سفر علاوه بر شرکت در پنجمین “مجمع دموکراسی بالی” همچنین دو موافقتنامه را با مقامات اندونزیایی امضا کرد که یکی از آنها زمینه را برای همکاری های سیاسی، تجاری و فرهنگی دو کشور فراهم کرد و دیگری نیز امکان سفر بدون روادید برای افرادی که دارای گذرنامه سیاسی و همچنین خدمات و مشاوره های دوجانبه بودند را تصویب کرد.

 همچنین پیمان دوستی جدیدی برای ارتقای همکاری در بخش های سیاسی، اقتصادی و تجاری، دانشگاهی، آموزشی و فرهنگی امضا شد. اندونزی برای کمک به افغانستان در بخش آموزش و افزایش ظرفیت؛ موافقت کرد تا دانشجویان افغان بیشتری را برای تحصیل در دانشگاه های اندونزی، آموزش معلمان/ استادان افغان، آموزش پلیس ملی افغانستان در نظم عمومی، مدیریت ترافیک و تحقیقات جنایی جذب کند. (Kohistani, 2018: 1-2)

همچنین تعهد اندونزی برای پاسخگویی به مشکلات افغانستان در قالب مشارکت فعال در برخی کنفرانس های مهم بین المللی در مورد افغانستان مشهود بود. مارتی ناتالگاوا، وزیر امور خارجه وقت به نمایندگی از اندونزی در کنفرانس لندن در مورد افغانستان در لندن، ۲۸ ژانویه ۲۰۱۰، شرکت کرد. این کنفرانس به منظور تقویت تلاش های جامعه جهانی در حمایت از تلاش های دولت افغانستان برای دستیابی به صلح و ثبات در کشور برگزار شد. این کنفرانس به ویژه بر تلاش هایی که جامعه بین المللی برای کمک به دولت افغانستان در زمینه امنیت، حکومت داری، توسعه و همکاری های منطقه ای متمرکز بود. در این کنفرانس، اندونزی حمایت خود را از روند صلح و توانبخشی در افغانستان، از جمله با حمایت از تقویت نهادی از طریق برنامه ها در زمینه های مختلف، ابراز کرد. (Kohistani, 2018: 3)

همکاری و فعال گرایی اندونزی در زمینه توسعه، صلح و حکومتداری خوب

به طور کلی می توان گفت اندونزی در دستیابی به صلح در افغانستان بر تلاش های دیپلماتیک از طریق مذاکره جهت حل مشکلات، هم با دیپلماسی نرم و هم دیپلماسی شاتل (یا آنچه به دیپلماسی مراوده یا دیپلماسیِ میانجیگری موسوم است) تاکید داشته؛ یعنی اندونزی در جهت اعزام میانجی هایی برای برقراری تعاملات بین الافغانی مبادرت نموده است. جدای از دیپلماسی، اندونزی با آموزش همه کسانی که در بخش رسمی، ارتش، جامعه مدنی، دیپلمات ها، پلیس و سایر نیروهای امنیتی مشغول بودند، سعی در ایجاد صلح داشته است.

 یکی دیگر از رویکردهای اتخاذ شدۀ اندونزی در بخش زیربنایی کشور افغانستان، برگزاری ورکشاپ ها/کارگاه های بین المللی مرتبط با توسعه زیرساخت ها با حضور سیاست گذاران افغان برای بهبود زیرساخت ها در افغانستان بوده است. (tuzzahro and Yumitro, 2022: 69) همچنین در سال ۲۰۱۷، رئیس جمهور اندونزی، جوکوی در نشستی در عربستان سعودی برای گفتگو درباره صلح در افغانستان و طالبان شرکت کرد. در مجموع روابط بین اندونزی و افغانستان نه تنها بر اساس سیاست خارجی فعال اندونزی، بلکه بر پایه قانون و نظام نامۀ ۱۹۴۵ پیرامون تحقق صلح جهانی مبتنی بر آزادی، صلح ابدی و عدالت اجتماعی به عنوان اساس روابط با افغانستان بوده است.

 جوکو ویدودو رئیس جمهور اندونزی در سال ۲۰۱۸ به همراه یک مقام عالی رتبه اندونزیایی از کابل دیدن کردند. وی در دیدار با مقامات افغانستان در مورد گسترش و تقویت روابط دو کشور گفتگو کرد. ویدودو در کنفرانس مشترک با رئیس جمهور افغانستان گفت که اندونیزی علاوه بر روند صلح، آمادگی دارد در سایر زمینه ها نیز با افغانستان همکاری کند. به طور کل می توان اشاره کرد در طول حکومت وحدت ملی، روابط کابل و جاکارتا بیش از هر زمان دیگری بهبود یافت و حکومت وحدت ملی درصدد جلب حمایت اندونزی در روند صلح افغانستان بود.

چنانچه در میان پنج حلقه سیاست خارجی اشرف غنی، رئیس جمهور سابق افغانستان، اندونزی در دومین حلقه (کشورهای اسلامی) قرار داشت. علاوه بر این، رویکرد دولت اندونزی زمانی آشکارا به منصه ظهور رسید که دولت اندونزی در توافقنامه آتش بس با حضور نمایندگانی از طالبان و دولت وقت افغانستان نقش میانجیگری را برعهده گرفت. همچنین می توان ذیل روابط دو کشور به ۳۱ نشست در سطح وزیران با چندین کشور جهان به منظور بحث در مورد مسائل داخلی افغانستان و مشارکت آنها در چندین برنامه مانند گروه خدمات سلامت نوزادان و کودکان، آموزش تجارت کشاورزی، آموزش عالی در زمینه آموزش بهداشت عمومی مربوط به مادر در دوران بارداری یا زایمان، و همچنین آموزش توانمندسازی زنان از طریق، اجتماعی اقتصادی و فرهنگی برگزار شد.

جوکوی همچنین در سال ۲۰۱۷ و در شورای عالی صلح افغانستان طی یک ماموریت صلح حضور یافت. اندونزی به طور فعال با وزارت امور زنان (MOWA) و وزارت توانمندسازی زنان و حمایت از کودکان (KPPPA) و همچنین ایجاد نهاد همبستگی زنان اندونزی افغانستان (AISWN) برای توانمندسازی زنان از دسامبر ۲۰۱۳ همکاری کرد. جوکوی همچنین از رویکردِ “سه پایان” (Tree End) استفاده کرد: از جمله پایان دادن به اشکال مختلف نابرابری اقتصادی زنان، پایان دادن به خشونت علیه زنان، و ایان دادن به قاچاق انسان.

 اندونزی همچنین تعهد به دستیابی به صلح در افغانستان را جهت تقویت روابط اندونزی با افغانستان ضروری می دانست. علاوه بر این، در سال ۲۰۱۹-۲۰۲۰، اندونزی برای چهارمین بار به عضویت غیردائم شورای امنیت سازمان ملل متحد درآمد. پیش از برپایی حکمرانی طالبان برای دومین بار در افغانستان، اندونزی به عنوان یک عضو غیر دائمی نقش فعالی داشت؛ زیرا این کشور با توجه به شرایط سیاسی میانه گرا و تعدیل سیاسی دموکراسی قادر به تحقق صلح در نظر گرفته می شد. ضمن اینکه اندونزی در شرایط مختلف به عنوان یک کشور بی طرف در نظر گرفته می شود. (طی سال ۲۰۱۹-۲۰۲۰، اندونزی با اولویت دادن به چندین مسئله، از جمله ترویج حل و فصل مسالمت آمیز اختلاف/مناقشه افغانستان از طریق مشارکت اندونزی، به عضویت غیر دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد به رهبری رئیس جمهور جوکوی تبدیل شد.)

به طور کلی غالبا چنین مطرح می شد که علی رغم مراودات نزدیک و دوستانه دو کشور و تلاش های اندونزی برای صلح سازی، اما روابط اقتصادی و تجاری مابین دو کشور چندان قوت و شدتِ فراوانی نداشت. روابط تجاری بین اندونزی و افغانستان از مدت ها قبل برقرار شده بود، اما ارزش صادرات اندونزی به افغانستان نسبت به سایر مقاصد صادراتی در منطقه مانند ایران، پاکستان و هند نسبتا پایین بود. علاوه بر این، ارزش واردات افغانستان از اندونزی نیز نسبت به کشورهای وارداتی در منطقه آسه آن مانند مالزی و تایلند، نسبتا پایین تر به نظر می رسید.

در سال ۲۰۱۴، اندونزی به حدود ۴۵۰ نفر از کشورهای عمدتا آسیایی، به ویژه آ.سه.آن، پس از آن کشورهایی که اندونزی در آنها تعهدات سیاسی خاصی دارد – مانند افغانستان و تیمور شرقی، و در نهایت آفریقا آموزش داد. برنامه های همکاری جنوب-جنوب و همکاری سه وجهی از سوی اندونزی (SSTC) اهدافی کلی مبنی بر ۱) مسائل توسعه ۲) حکومتداری خوب و ایجاد صلح یا ۳) مسائل اقتصادی را هدف قرار داده است.

 در همین راستا، برنامه آموزش برای کشور ثالث (TCTP)[۲] در مورد آموزش انکشاف اجتماعی مشارکتی برای افغانستان، یک همکاری سه جانبه را نشان می دهد که در آن اندونزی کشوری منبع برای پروژه همکاری انکشافی در افغانستان است. اندونزی با موفقیت این نتایج همکاری را در برنامه ملی خود جهت توانمندسازی جامعه توسعه داده است و بر این اساس یک برنامه متناسب با نیازهای موازی افغانستان را تنظیم کرد.

 پروژه تقویت سیستم حمایت از انکشاف روستایی به رهبری جامعه[۳] (همکاری بین دولت افغانستان و جایکا)، در جهت تقویت ظرفیت فنی و اداری منابع انسانی وزارت احیا و انکشاف دهات و به منظور  برآوردن نیازهای انکشافی در مناطق روستایی افغانستان بود. از طریق این برنامه، ۱۵ مشارکت کننده افغان عملیات برنامه توسعه جامعه محور اندونزی را مطالعه و مهارت های خود را در تسهیل جامعه توسعه دادند (از جمله برنامه ریزی یک رویکرد جامعه محور برای انکشاف روستایی خودشان که در افغانستان اعمال شود). اشتراک کنندگان بر همکاری قوی بین جامعه و دولت به ویژه مشارکت فعال زنان در توسعه اقتصاد روستا تمرکز کردند. (Openjicareport, 2015: 16)

از جمله برنامه های دیگر در همین راستا از سوی کشور اندونزی می توان به برنامه آموزش توسعه مشارکت های راهبردی با سازمان های ایمان محور (FBOs) و رهبران مسلمان در زمینه تنظیم خانواده بوده است. موفقیت چشمگیر اندونزی در عرصۀ تنظیم خانواده نیز طی چهار دهه گذشته در سطح جهانی شناخته شده و عاملی مهم در این دستاورد، مشارکت استراتژیک بین دولت و رهبران مذهبی محلی بوده که از اصلاح قانون مناسب و تنظیم خانواده مردمی حمایت کرده اند. این برنامه آموزشی برای به اشتراک گذاشتن تجربه اندونزی با کشورهایی که جمعیت مسلمان زیادی دارند یا به سرعت در حال رشد هستند (مانند افغانستان، بنگلادش، اتیوپی، غنا، نپال، نیجر، پاکستان و فیلیپین) انجام شد. یا برنامه آموزشی کشور ثالث در مورد تکنولوژی پس از برداشت و فراوری برنج برای افغانستان که این دوره آموزشی محققان زراعت، مروجین و مدیران وزارت زراعت، آبیاری و مالداری افغانستان را گرد هم می آورد. (Openjicareport, 2015: 20)

۱۱ سپتامبر و رویکرد یک بام و دوهوا از سوی اندونزی با ایالات متحده: اختلاف ضمن همکاری

روابط اندونزی با ایالات متحده به دلیل بی اعتمادی نسبت به گذشته (نگرانی های ناسیونالیستی) و سوء ظن در رابطه با این موضوع که جنگ به رهبری ایالات متحده علیه تروریسم تلاشی برای پیشبرد قدرت آمریکا و تضعیف جهان اسلام (دغدغه های ضد استعماری) خواهد بود، به امری پیچیده و بغرنج بدل گشته بود. رئیس جمهور وقت اندونزی، عبدالرحمن وحید (ملقب به گای دور)، با به عهده گرفتن رهبری کشور در سال ۱۹۹۹ سیاست “نگاه به آسیا” را اعلام کرد.

در حالی که سبک شخصی سازی شده وحید اغلب به بیانیه های فی البداهه و ابن الوقتی در سیاست خارجی منجر می شد، رئیس جمهور وقت این کشور تمایلات اندونزیایی ها برای مقابله با نفوذ ایالات متحده را بیان می کرد – احساساتی که در اوایل دهه ۱۹۹۰ در محافل سیاست گذاری ایجاد شده بود. متعاقبا به پشتوانه فشار ایالات متحده بر سر تیمور شرقی، حوادث فلسطین در پایان سال ۲۰۰۰ مسبب دوری از جریانِ تظاهرات ضد آمریکایی در اندونزی گردید. بدین ترتیب سفارت ایالات متحده در جاکارتا برای مدت کوتاهی تعطیل شد. این جریان انتقادات دولت وحید را به همراه داشت -که بیشتر آن متوجه رابرت گلبارد، فرستادۀ دولت وقت ایالات متحده بود- با تکیه بر این استدلال که گلبارد تلاش می کرد شهرت اندونزی را خدشه دار کند.

علیرغم این افزایش احساسات، هیچ مدرکی دال بر دست داشتن دولت وحید در پس اعتراضات ضد ایالات متحده وجود نداشت. اما نزدیک به یک سال بعد، زمانی که وحید با معاونش، مگاواتی سوکارنوپوتری جایگزین شد، روابط اندونزی و آمریکا وارد مرحله جدیدی می ‌شد. رئیس جمهور اندونزی تروریسم را محکوم و از ایالات متحده حمایت کرد. نمادگرایی رهبر بزرگترین ملت مسلمان جهان که بر خاک آمریکا گام برداشته و تروریسم را محکوم می کرد، از سوی واشنگتن حرکت و گام مهمی تلقی می شد. سفر مگاواتی همچنین شامل اعلام یک معامله تجاری و کمکی سخاوتمندانه ۴۰۰ میلیون دلاری از سوی واشنگتن و ایجاد گفتگوی امنیتی اندونزی و ایالات متحده بود.

از دیگر سو سفر مگاواتی شامل اعلام یک معامله تجاری و کمکی سخاوتمندانه ۴۰۰ میلیون دلاری از سوی واشنگتن و ایجاد گفتگوی امنیتی اندونزی و ایالات متحده بود. با این حال واضح بود که حمایت اندونزی در جنگ علیه تروریسم از دیدگاه واشنگتن آشی شله قلمکار و ترکیبی درهم از بد و خوب خواهد بود. چنانچه اختلافات دیپلماتیک بین ایالات متحده و اندونزی پس از ۱۱ سپتامبر بر سر امنیت سفارت آمریکا در جاکارتا آغاز شد. سفارت برخی تهدیدات را دریافت کرد، در حالی که گروه هایی مانند جبهه مدافعان اسلامی مجسمه ها را در مقابل محوطه سفارت سوزاندند. جبهه مدافعان اسلامی نیز برای جنگ در افغانستان (و بعدا عراق) نیروهایی جهادی (جنگجویان اسلامی) را ثبت نام کرده و احتمالا توانسته برخی از اعضای خود را به این میادین نبرد رساند. متعاقبا قانونی در اندونزی تصویب شد که تهدید علیه سفارت‌خانه‌ ها و سوزاندن مجسمه ‌ها را غیرقانونی می ‌دانست. (SMITH, 2003: 454)

بسیاری در واشنگتن از بازگشت مگاواتی به اندونزی ناامید شدi و اظهار داشتند که حمایت او از ایالات متحده به جنگ پیش رو در افغانستان کمکی نخواهد کرد. از دیگر سو به نظر می رسید مگاواتی نمی توانست روی حمایت مردم اندونزی برای حمایت از ایالات متحده در ضدحمله علیه القاعده از طریق تهاجم به افغانستان حساب باز کند. چراکه برoی نظرسنجی ها تایید می کرد مردم اندونزی تا حد زیادی با جنگ آمریکا در افغانستان مخالف بودند. حتی أحمد هاشم مزادي (Hasyim Muzadi) رهبر نهضت العلما (طی سال های ۱۹۹۹-۲۰۱۰) -بزرگترین سازمان اسلامی اندونزی-، به نظر می رسید نظر خود را در این رابطه چنین جمع‌ بندی کرد که بدون شواهدی دال بر دست داشتن القاعده در ۱۱ سپتامبر، پیش گرفتن جریانی از انتقام‌ جویی قابل توجیه نیست.

به طور کلی، برای اکثر اندونزیایی ها، مسلمان و غیرمسلمان، بی اعتمادی گروه های ملی گرا به سیاست خارجی ایالات متحده وجود دارد. دخالت گزارش شده سیا در تلاش برای تضعیف رئیس جمهور وقت، سوکارنو در دهه ۱۹۵۰، و سوء ظن عمیق مبنی بر نقش ایالات متحده در ضد کودتا که در سال های ۱۹۶۵-۱۹۶۶ جان نیم میلیون نفر را گرفت، تأثیری محو نشدنی از دخالت ایالات متحده در امور اندونزی بر جای گذاشت. همچنین، تعداد فزاینده ای از افکار مسلمانان در اندونزی بر این باورند که ایالات متحده و به طور کلی غرب، برای دفاع از منافع غرب یا جمعیت مسیحی مداخله خواهند کرد، اما زمانی که مسلمانان در مشکل هستند، عمل نمی کنند.

 اما در حالی که بسیاری از مقامات اندونزی حضور نظامی ایالات متحده در آسیا/اقیانوسیه را خوش بینانه و خوشایند در نظر می گرفتند، سوء ظن عمیقی در مورد نیات ایالات متحده هنوز در مورد جهان اسلام وجود داشت. بدین ترتیب که، گرچه دستگیری عامل القاعده و شهروند کویتی، عمر الفاروق، در ژوئن ۲۰۰۲ پیشرفتی بزرگ در تضعیف عملیات تروریستی در اندونزی بود؛ اما بسیاری از اندونزیایی ها روایات مرتبط با سلول های تروریستی در اندونزی از جمله داستان عمر الفاروق که در مجله تایم منتشر شد را به عنوان یک داستان تخیلی رد کردند.

 درکل باید گفت در مجموع برخی از مفسران رسانه ها به طور کلی قائل به “حالتی در نوسان (رفتاری از یک بام و دو هوا)[۴]” در روابط اندونزی و آمریکا بودند؛ روابطی که به موجب آن هم همکاری و هم اختلاف وجود داشت. بدین ترتیب که از یک سو جنگ های ایالات متحده در افغانستان و عراق و همچنین فشارها برای پاسخگویی و بهبود حقوق بشر، حساسیت ها را افزایش داد. و در عین حال، دولت وقت اندونزی تحت رهبری مگاواتی سوکارنو برای مقابله با مشکل تروریستی در اندونزی، به ویژه پس از حمله تروریستی در بالی در سال ۲۰۰۲، با ایالات متحده همکاری کرد. (SMITH, 2003: 456)

شایان ذکر است، پس از جنگ در افغانستان به رهبری ایالات متحده، اندونزی نیز با موجی از مهاجران غیرقانونی از افغانستان مواجه شد. تعدادی از پناهجویان از افغانستان به دلیل هرج و مرج و نا به سامانی در کشورشان فرار و از خاک اندونزی به عنوان سکوی پرشی برای تلاش های خود در رسیدن به استرالیا استفاده کردند. در طول سال‌ ها تعدادی از مهاجران غیرقانونی افغان در اندونزی دستگیر و بازداشت شده و برخی به افغانستان بازگشتند. بدین ترتیب افغانستان به لیست قرمز مهاجرت اندونزی اضافه شد. به همین خاطر کشور افغانستان به دلایل امنیتی جزو ۱۳ کشوریست که ساکنان آن برای ورود به خاک اندونزی باید مدارک مشخصی داشته باشند.

در همین رابطه می توان اشاره کرد اکثریت جمعیت پناهجویان در اندونزی از افغانستان هستند. چنانچه تا سپتامبر ۲۰۲۱، تعداد مهاجران افغان در کلی این کشور ۷۴۵۸ نفر یا معادل ۵۶ درصد بوده است. (unhcr,2021)

جمعیت پناهجویان در اندونزی
جمعیت پناهجویان در اندونزی

ادامۀ مطلب در شماره دوم از “اندونزی؛ روزنی امیدبخش برای طالبانِ افغانستان در بهبود روابط با جامعه جهانی!”

 

[۱] The Komite Indonesia Untuk Solidaritas Dunia Islam  (KISDI)

[۲] Third Country Training Program

[۳] Community-led Rural Development Support System

[۴] pendulum

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا