آیا واقعاً طالبان نیاز به شناسایی بین المللی دارند؟
۲۸ آبان(عقرب)۱۴۰۲-۲۰۲۳/۱۱/۱۹
تسلط آهنین طالبان بر کابل پس از آگوست ۲۰۲۱ اکنون به یک واقعیت در افغانستان تبدیل شده است. به طوری که این گروه درحال حاضر بدون هیچ مانع جدی حکومت خود را در افغانستان تثبیت کرده اند، روابط دیپلماتیک خود را گسترش داده اند و در عرصه اقتصاد نیز علی رغم مشکلات بسیار توانسته اند به نوعی موفق عمل کنند و پای سرمایه گذاران کشورهای خارجی مانند چین را به افغانستان دوباره باز کنند و مهم تر از همه این ایده را در سطح منطقه ای و بین المللی تعمیق داده اند که تعامل با طالبان گزینه ای است که باید روی آن فکر کرد اما باوجود همه این مسائل امارت اسلامی هنوز در سطح بین المللی به عنوان دولت حقوقی به رسمیت شناخته نشده است. این درحالی است که برخلاف دهه نود میلادی که سطح تعاملات دیپلماتیک امارت اسلامی طالبان مانند اکنون نبود، سه دولت آنها را به رسمیت شناختند. اما حالا علیرغم تلاش های این گروه و تعامل های بازیگران خارجی هیچ کشوری پیش قدم در امر شناسایی نشده اند هرچند که شاید در بلندمدت در دستورکار کشورها باشد.
پس باید گفت که دو سال پس از به دست گرفتن قدرت توسط طالبان، هیج دولتی علیرغم تلاش های فراوان رژیم طالبان را به رسمیت نشناخت. رهبری طالبان نمایندگانی را به بسیاری از ماموریت های خارجی افغانستان ازجمله چین، پاکستان، قطر و روسیه فرستاده است اما این فشار دیپلماتیک هنوز به نتیجه نرسیده است که تحلیلگران و ناظران بین المللی موانع متعددی را برای طالبان و اداره موقت این گروه برمی شمارند. سرکوب زنان توسط طالبان یکی از موانع طالبان برای شناسایی بین المللی است. حذف حقوق زنان برای تحصیل، اشتغال و کار توسط طالبان، آنها را از هدف شان برای به رسمیت شناختن به طور فزاینده ای دورتر کرده است. چنانچه که برنامه سیاست های سرکوبگرایانه طالبان نگرانی های شدیدی را درمورد وضعیت حقوق بشر در افغانستان ایجاد می کند. در همین رابطه، یک ارزیابی مستقل جدید سازمان ملل متحد نشان داده که به رسمیت شناختن حکومت طالبان رابطه زیادی با تعهد این گروه به تعهدات و تکالیف بین المللی افغانستان داشته است. که تاکنون طالبان نتوانسته و یا هم نخواسته اند خواسته های جامعه جهانی را برآورده سازند. به همین جهت رسمیت شناختن چنین رژیمی که نقض کننده آشکار حقوق بشر و به طور خاص حقوق زنان است، توسط هرکشوری با محکومیت بین المللی رو به رو خواهد شد که به نظر می رسد.
مانع دیگر آنکه طالبان درحال تشکیل حکومتی است که عمداً علیه گروه های قومی و زبانی غیرپشتون افغانستان تبعیض قائل می شود و در دستورکار آن ها جایی برای سایر اقوام تعریف نشده است و علی رغم درخواست های مکرر در دو سال گذشته تغییرات قابل توجه ای پیرامون این مسئله ایجاد نشده است. چنانکه که امارت اسلامی درخواست های بین المللی برای مشارکت سیاسی سایر اقوام را نادیده گرفته است. درواقع، طالبان ترجیح می دهند که سیاست های محدودکننده خود را بر افغان ها تحمیل کنند و با استفاده از قدرت شان صداهای مخالف را درهم بشکنند که این امر به آنها کمک می کند تا پایگاه های مشروعیت درون قومی خود را مستحکم کنند. سومین مانع، ایجاد پناهگاه امن تروریستان در افغانستان پس از تسلط طالبان در این کشور است. براساس گزارش تیم نظارت بر تحریم های سازمان ملل متحد درحال حاضر حدود ۲۰ گروه تروریستی در خاک افغانستان که اکنون تحت اداره طالبان است، درحال فعالیت هستند.
اما نکته مهم تر آن است که طالبان چگونه به مسئله شناسایی نگاه می کنند؟ در پاسخ باید گفت که طالبان به رسمیت شناختن را یک حق می دانند نه چیزی که قابل مذاکره باشد. بر همین مبنا، آنها تعاملات سطح بالایی با کشورهایی چون روسیه و چین داشته و حتی کشورهایی چون قطر برای گفت و گو با این گروه به دیدار رهبر آن ها در مکانی به غیر از پایتخت می روند. از طرف دیگر، رهبری این گروه به رسمیت شناختن دیپلماتیک را خوب اما نه یک امر ضروری تلقی می کنند. هدف این گروه تقویت جایگاه خود در افغانستان ، مقابله با بحران اقتصادی است، دور زدن تحریم ها و به دست گرفتن کنترل نمایندگی های سیاسی افغانستان در خارج از این کشور هستند. از طرف دیگر، باید گفت که درحالی که هیچ کشوری طالبان را به رسمیت نشناخته اما خود این اقدام اگرچه از نظر نمادین مهم است اما در واقعیت یک حرکت توخالی و فاقد اثرگذاری اساسی است. که به نظر می رسد مسیری ایجاد شده که طالبان و کشورها با یکدیگر تعامل دارند اما بدون شناسایی که درحالی که روند عادی سازی شده را ایجاد کرده، یک بازی دو طرفه سود است که هم برای طالبان منغعت آور است چراکه تعداد کشورهای درحال تعامل زیاد است و هم برای کشورها سود است. چراکه بدون اینکه حساسیت بین المللی را باخود داشته باشند رابطه خود را با طالبان ایجاد و در مسیر خواسته هایشان گام بر می دارند. طالبان همچنین، به خوبی یاد گرفته اند که برای تعامل خود با کشورها از چه اهرم هایی استفاده کنند. مواد مخدر، مبارزه با تروریسم، پروژه های اقتصادی از مواردی است که منجر به آن شده درهای گفت و گو بین امارت اسلامی و سایر کشورها بدون شناسایی بین المللی باز و تقویت شود.
بنابراین، طالبان به این درک رسیده اند که این روند را حفظ کنند تا به خواسته های خود که در اولویت قرار دارند نسبت به مسئله شناسایی نایل شوند. درواقع، طالبان درحالی که در برابر خواسته های جامعه جهانی برای مشروعیت بین المللی کم کاری کرده اند اما فعالیت شان را بیشتر ساخته اند. به عبارت دیگر، عدم شناسایی بین المللی طالبان تاکنون به گونه ای عمل نکرده است که فعالیت های این گروه در سطح بین المللی به طور جدی تحت تاثیر قرار داده باشد. چنانچه که می بینم این گروه هم در نشست های بین المللی حضور دارند و هم به کشورهای مختلف سفر کرده اند. این درحالی است که وضعیت در داخل افغانستان همچنان حکایت از نقض شدید حقوق بشر و خودکامگی طالبان در قدرت را در شرایطی دارد که امارت اسلامی هیچ مخالف مسلح یا سیاسی جدی ندارد که بتواند مانع در مسیر اقدامات طالبان ایجاد کند یا توجه جامعه جهانی برای بازگشت مشابه پس از ۲۰۱۱ را در افغانستان ایجاد کند. درنهایت، باید گفت که هرچند برای طالبان شناسایی بین المللی مهم و در تلاش برای کسب آن هستند اما عدم شناسایی طالبان از سمت جامعه جهانی بیشتر نمادین بوده و مانع جدی در مسیر تعاملات این گروه و تعمیق روابط آنها با سایرین نشده است.