احتمالاتی از بیدار سازی سلول های تروریستیِ خفته و موج جدید تروریسم؟
۱۱ فروردین (حمل) ۱۴۰۲ – ۳۰/ ۳/ ۲۰۲۴
جمعه ۲۲ مارس ۲۰۲۴ (۳ فروردین ۱۴۰۳) شاهد حمله به سالن کنسرت شهر کروکوس مسکو بودیم که در جریان آن، ۱۳۹ نفر کشته و صدها تن دیگر نیز زخمی شدند. طبق گزارش ها، مسئولیت این حمله را داعش ولایت خراسان بر عهده گرفت. متعاقبا، ادعای این گروه که مسئولیت حمله مسکو را برعهده گرفت نیز توسط منابع اطلاعاتی ایالات متحده تایید شد. اما در پی عملیات های تروریستی اخیر در کشورهایی از جمله ایران، افغانستان و پاکستان، نگرانی ها درباره بسط دامنه فعالیت های داعش خراسان افزایش یافته است. چنانچه درست پیش از حادثه مسکو، این گروه مسئولیت یک حمله انتحاری دیگر در قندهار، دومین شهر بزرگ افغانستان (از منظر سیاسی) را نیز بر عهده گرفته بود که در آن حادثه چندین نفر کشته و زخمی شدند. داعش همچنین مسئول حملاتی تروریستی در ایالت بلوچستان پاکستان نیز بوده است.
با این اوصاف، حمله اخیر به مسکو، نگرانی ها پیرامون تهدید جهانی داعش ولایت خراسان که در افغانستانِ تحت رهبریِ طالبان رو به قوت و قدرت می باشند را افزایش داده است؛ تا جایی که به باور برخی تحلیلگران سیاسی، ایدئولوژی توسعه طلبانه و پیشروندۀ داعش می تواند سلول های تروریستیِ خفته و یا به حاشیه رانده شده را بیدار ساخته و با تحریکِ آنها برای پیگیریِ عملیات خرابکارانه و افراطی، موجی جدید از تروریسم را در سطح جهانی ایجاد کند. گفته می شود چهار مردی که روسیه آنها را مظنون حمله به سالن کنسرت معرفی کرده بود، همگی اتباع تاجیکستان بودند و این خود جریانی از احیای عملیات گروه های تروریستی، اشاعۀ ایدئولوژی آنها، و نیز فعالگرایی نیروهای افراطی در مناطق مختلفی از آسیای جنوبی، مرکزی و حتی فراتر از آن تا روسیه و احتمالا در آینده به سمت کشورهای غربی را نشان می دهد. تاجیکستان در مرز شمالی افغانستان قرار داشته و گمان می رود بسیاری از ستیزه جویان داعش اتباع تاجیکستان باشند.
روسیه نیز از خطر تروریسم در امان نماند!؟
آنچه برای بسیاری از شهروندان خود روسیه و یا حتی جامعه جهانی امری غریب و تعجب برانگیز می نمود، شکسته شدنِ محفظۀ امنیتیِ شدید و به نسبت مطمئنِ یا امن در روسیۀ تحت رهبری پوتین بود. چنانچه به باور برخی ناظران، اگر به واقع داعش در پس این حمله اخیر مسکو باشد، باید گفت این حمله را به جدیدترین حملات مرتبط با اسلام گرایان در روسیه یا علیه روسیه در ۲۰ سال گذشته تبدیل کرد؛ چراکه این کشور در اوایل دهه ۲۰۰۰ با سری حملات تروریستی مرگبار و در جریان نبرد روسیه با جدایی طلبان در چچن به لرزه درآمد.
همچنین طبق گزارش های ارائه شده می توان گفت این حمله مرگبارترین حمله در روسیه از زمان گروگان گیری در مدرسه بسلان در سال ۲۰۰۴ بوده است. سال ۲۰۰۴ جدایی طلبان چچنی بیش از ۱۰۰۰ نفر را در این مدرسه به گروگان گرفته که اکثرا نیز کودک بودند و نهایتا بیش از ۳۳۰ نفر از جمله ۱۸۶کودک جان باختند. حمله شب گذشته همچنین خاطره ای از حمله به ساختمان تئاتری در پایتخت را در سال ۲۰۰۲ زنده کرد، زمانی که ۴۰ ستیزه جوی چچنی بیش از ۹۰۰ نفر را در جریان نمایشی موزیکال به نام «نورد اوست» گروگان گرفتند.
بدین ترتیب شاید بتوان گفت، دامنۀ عملیات داعش که به نظر می رسد در رقابت با طالبان (رد تفکر ملی-منطقه گرایی آنها) و برای گردن فرازی های فرامرزی و فرامنطقه ای در خلاء قدرت ناشی از خروج نیروهای خارجی جانی دوباره گرفته، سایۀ بی ثباتی و ناامنی را بار دیگر گسترانیده اند، به سطحی جدید پای نهاده که تهدیدی جهانی را متذکر می گردد. در این صورت سوالاتی چنین مطرح می شود که؛ آیا توان و ظرفیت داعش و شاخه هایی وابسته به آن خصوصا داعش ولایت خراسان با خروج نیروهای نظامی خارجی و بازگشت مجدد طالبان به قدرت، قوتی دوباره یافته است؟ درصورتِ پذیرش خلائی ناشی از عقب نشینی نیروهای آمریکایی، آیا بحران ناامنی و صدور تروریسم بار دیگر توجیهی برای مداخلات نظامی ایالات متحده در منطقه خواهد شد؟ و نهایتا چگونه ایالات متحده حدود دو هفته پیش از حمله مسکو، اطلاعاتی داشت که نشان می داد داعش ولایت خراسان در حال برنامه ریزی برای حملات در روسیه است؟
در همین راستا دسته بندی هایی مختلف از سمت تحلیلگران وجود دارد. به گزارش واشنگتن پست و به باور برخی ناظران سیاسی و ناقدان سیاست های پوتین، طنز بی رحمانه ای که در پسِ واقعیت حادثۀ اخیر مسکو وجود داشته متکی براین دست استدلالات می باشد: روسیه که خود عامل بسیاری از حملات تروریستی در سال های اخیر از سوریه تا اوکراین بوده است، خود توسط تروریست ها مورد حمله قرار گرفته است و به نوعی چاقویی که سال ها از سوی روسیه برای حملاتی این چنین تیز شده بود، حال دسته خود را بریده است.
به باور این ناظران سیاسیِ منتقد، سازمان اطلاعات ایالات متحده در این رابطه به کرملین هشدار داده بود. چنانچه سفارت ایالات متحده در مسکو حتی به آمریکایی های حاضر در مسکو اعلام کرده بود که از سالن های کنسرت خودداری کنند. بدین ترتیب که سفارت آمریکا در روسیه در ۸ مارس هشدار داد “افراطی ها” برنامه های قریب الوقوعی برای حمله به مسکو دارند. اما علی رغم هشدارهای پیشین، ولادیمیر پوتین -که به جای تهدیدات واقعی تروریست های اسلام گرا، بر تهدیدات فرضی از نازی های احتمالی اوکراین تمرکز داشت- به راحتی پیام های هشدار از سوی سازمان اطلاعات ایالات متحده را پشت گوش انداخت.
از دیگر سو تحلیلگران مذکور معتقدند احتمال آن وجود دارد که با اهدافِ مد نظرِ پوتین برای دست یابی به شکوهِ امپراتوری، وی در پی راهی برای چسباندن حمله مسکو به اوکراین و ایالات متحده بود، از آن برای توجیه حملات بیشتر به اوکراین استفاده کند.
اما به باور برخی دیگر از ناظران، داعش ولایت خراسان مدتها است که روسیه را به عنوان یکی از دشمنان اصلی خود معرفی کرده، قویا در تبلیغات خود لفاظی های ضد روسی را به نمایش گذاشته و به حضور روسیه در افغانستان حمله کرده است. این تهدیدها دربرگیرندۀ حمله انتحاری به سفارت روسیه در کابل در سال ۲۰۲۲ بوده که در جریان آن حمله، دو کارمند سفارت روسیه و شش افغان کشته شدند. عوامل دیگر نیز شامل نارضایتی های طولانی مدت مربوط به مداخلات تاریخی مسکو در مناطقی با اکثریت مسلمان مانند چچن و افغانستان است.
همچنین به باور این دست ناظران، روسیه از زمان آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱، متحد کلیدی بشار اسد، رئیس جمهور سوریه بوده و از حکومت اسد علیه گروه های مخالف مختلف، از جمله گروه دولت اسلامی، حمایت نظامی می کند. و نهایتا، علاوه بر این، همکاری روسیه با طالبان -دشمن اصلی داعش ولایت خراسان- لایۀ دیگری از خصومت را به خصومت های پیشین داعش علیه روسیه اضافه می کند. شایان ذکر است گروه داعش، کشورها و گروه ها مخالف ایدئولوژی یا اهداف نظامی خود را به عنوان دشمنان اسلام می نگرد، از جمله بازیگرانی که به دنبال برقراری روابط با طالبان هستند.
لازم به یادآوریست که داعش ولایت خراسان با ده ها حمله مرگبار در افغانستان، مدارس، مساجد و زنان را هدف قرار داده است؛ و دشمن سرسخت آن اکنون کنترل کشوری را در دست دارد که آنها قصد کنترل آن را داشته و دارند. داعش در اوج خود، حدود یک سوم سوریه و ۴۰ درصد از عراق را در اختیار داشت؛ اما تا پایان سال ۲۰۱۷، ۹۵ درصد از قلمرو خود را از دست داد. همچنین شاخه ای از داعش در قفقاز وجود دارد که غالبا در منطقه عمدتاً مسلمان قفقاز شمالی روسیه، در جمهوری های روسیه چچن، داغستان، اینگوشتیا و کاباردینو-بالکاریا فعالیت می کند. (Saarinen, 2024)
اما جدای از حملات اخیر داعش به مناطقی در افغانستان، ایران، روسیه و بسط فعالیت های تروریستی از سوی این گروه، می توان به تهدیدی فراتر از تهدید عملی و علنی از حوادث مذکور اشاره کرد و آن ایدئولوژیِ اشاعه یافته داعش در جذب و استخدام نیروهای معترض، مخالف و مغلوب است؛ جریانی مستمر و متوالی که متعاقبا نتیجه آن صدور ترور، حملات تروریستی فرامرزی آتی و افزایش نیروهای ستیزه جو در سراسر جهان می باشد.
تروریسم صادراتی در سایۀ تبلیغات جهانی از جهادگرایی افراطی
گرچه پیشتر برپایی خلافت دولت اسلامی (داعش) در سوریه و عراق شکست خورد -یا بهتر بگوییم تضعیف گردید، اما جنبش جهادی جهانی همچنان جریانی زنده و پابرجاست. گویی تضعیف قدرت داعش با انشعاب شاخه های مختلف و افزایش تروریسم در خارج از کشور همراه بود. در سال ۲۰۱۵، داعش به شبکه ای از گروه های وابسته در حداقل هشت کشور دیگر گسترش یافت که به طور فزاینده حملاتی را در خارج از مرزهای به اصطلاح خلافت آن انجام می دهند. بدین ترتیب می توان گفت گرچه داعش مستقر در عراق و سوریه رو به تضعیف و تحلیل گذاشت، اما در دل خاکسترهای آن، گروه ها و شاخه های افراطیِ متعدد و منحوسی سر برآورد که تداعی کنندۀ خطری همیشگی از تروریسم و اولویت بخشی به تهدید ناشی از اشاعۀ ایدئولوژی افراطی آنهاست.
بدین ترتیب نباید فراموش کرد که جبهه واقعی نبرد در سطح ایدئولوژیک است. باید توجه داشت روند رادیکال شدن در تمامیِ انواع تروریسم وجود دارد، خواه جناح چپ، راست، آنارشیست، قومی-ناسیونالیست یا مذهبی. اگرچه نیاز به مقابله با مظاهر خشونت آمیز رادیکالیسم ضروری است، اما جدا کردن آن از یک ایدئولوژی که فی نفسه خشونت آمیز است نیز، مهم است. ایدئولوژی هایی وجود دارند که به صراحت جهت استفاده از خشونت غیر دولتی برای دستیابی به اهداف بلندمدت حمایت می کنند و اینها بیشتر برای تروریست ها جذاب می نمایند.
بر اساس ایدئولوژی داعش، استقرار خلافت یا دولت مد نظر آنها در پهنه گیتی و سراسر جهان است. این سازمان تروریستی جهان را به بخش ها/ولایاتی تقسیم کرده است که برخی از آنها توسط جنبش های اسلام گرای محلی رهبری می شوند که قبل از ظهور داعش فعالیت می کردند. در واقع، خود داعش زمانی ظهور کرد که شاخه القاعده در عراق روابط خود را با رهبری جهانی القاعده قطع کرد.
به طور مشابه، شاخه افغان-پاکستانی دولت اسلامی، یعنی داعش ولایت خراسان، در سال ۲۰۱۵ به عنوان یک جنبش محلی و با هدف ایجاد یک «خلافت» فیزیکی -سیستمی برای اداره یک جامعه تحت قوانین سختگیرانه شریعت اسلامی و تحت رهبری مذهبی- در منطقه آسیای جنوبی و مرکزی ظهور کرد. این گروه در ابتدا، از چندین هزار مخالف دولت طرفدار آمریکا در افغانستان تشکیل یافته بود که اکثراً پشتون هایی دلسرد و سرخورده از طالبان بودند.
داعش ولایت خراسان بلافاصله نزاع و درگیری مسلحانه با ارتش ایالات متحده، دولت افغانستان، و حتی وحشیانه تر، با طالبان را آغاز کرد. چراکه ایدئولوژی طالبان اساساً با ایدئولوژی داعش متفاوت است. چنانچه هدف طالبان ایجاد یک دولت اسلامی ملی در افغانستان بوده، در حالی که حامیان داعش از سلطه بر جهان و شکست همه “کفار” دفاع می کنند. ناسیونالیسم اسلامی در افغانستان پیروز شد و تا سال ۲۰۱۸، طالبان عملاً مقاومت سازمان یافته داعش خراسان را در استان های شرقی نابود کردند.
نیروهای آمریکایی چندین تن از رهبران این گروه را کشتند و به گفته کارشناسان، تعداد افراد این سازمان به شدت کاهش یافت و از چند هزار نفر به چند صد نفر رسید. ثنا الله غفاری، که رهبری داعش ولایت خراسان را به دست گرفت، استراتژی این گروه را از رویارویی مسلحانه مستقیم به اقدامات تروریسم فزاینده بی رحمانه علیه طالبان، اقلیت های مذهبی و آمریکایی ها تغییر داد. چنانچه در جریان خروج نیروهای ایالات متحده از کابل در اوت ۲۰۲۱، یک بمب گذاری انتحاری را در فرودگاه کابل ترتیب داد که پناهجویان فراری از حکومت طالبان سعی داشتند از طریق آن از کشور خارج شوند. داعش خراسان بعداً فهرست دشمنان خود را گسترش داد و روسیه را در میان دیگران گنجاند. (Meduza, 2024)
اعتقادات و ایدئولوژی داعش ولایت خراسان که از ایدئولوژی سازمان اصلیِ دولت اسلامی پیروی می کند، تفسیری افراطی از اسلام را ترویج کرده و بازیگران دولتی سکولار و همچنین جمعیت غیرمسلمان و اقلیت مسلمان را به عنوان اهداف مشروع می بیند. این گروه به خاطر سبوعیت و وحشیگری شدید و هدف قرار دادن نهادهای دولتی و غیرنظامیان از جمله مساجد، مؤسسات آموزشی و فضاهای عمومی شهرت دارد.
پس از خروج ایالات متحده از افغانستان در سال ۲۰۲۱، اهداف کلیدی داعش ولایت خراسان، کاهش مشروعیت طالبان حاکم در کشور ویران شده از جنگ، نشان دادن خود به عنوان رهبر برحق جامعه مسلمانان و ظهور به عنوان دشمن اصلی منطقه ای رژیم هایی بوده است که آنها آنها را ظالم و سرکوبگر می داند. علاوه بر این، دگردیسی و تحول طالبان از یک گروه شورشی به یک نهاد حکومتی باعث شد که بسیاری از جناح های شبه نظامی در افغانستان بدون نیرویی متحد، منسجم و یکپارچه باقی بمانند؛ شکافی که داعش ولایت خراسان برای پر کردن آن تلاش کرده است.
داعش ولایت خراسان با حمله به اهداف کشورهای منطقه، تا حدی به دنبال جلوگیری از دخالت بیشتر آنها در خاورمیانه است. اما همچنین می توان گفت که چنین حملاتی تبلیغات مثبتی در نظر این گروه برای تحقق اهداف آنها ایجاد کرده که مقصد و مقصود اصلی الهام بخشیدن به حامیان خود در سراسر جهان است. بنابراین، حمله به مناطقی چون مسکو و فراتر گذاشتن گام های خود برای قدرت نمایی و جاه طلبی با توسل به حملات تروریستی، خود مسیری در جهت مطرح ساختن نام تجاری و برندِ دولت اسلامی با سه هدف است:
زهر چشم نشان دادن به مخالفان خود؛ نشان دادن ظرفیت و بسط دامن عملیاتی در سراسر جهان؛ تبلیغاتی مثبت برای داعش و الهام بخشی به شبه نظامیان هم فکر و هم عقیده با خود و بدین ترتیب تسهیل در جریان جلب و جذب نیروهای استخدامی. مقیاس و پیچیدگی حملات منعکس کننده قابلیت های پیشرفته برنامه ریزی، هماهنگی و اجرایی است و به صراحت قصد، سازگاری و عزم داعش ولایت خراسان برای بین المللی کردن برنامه خود را تأیید می کند. حمله مسکو، پس از حمله ژانویه ۲۰۲۴ به ایران، نشان میدهد که داعش ولایت خرایان تلاش ها را برای صدور مستقیم مبارزه ایدئولوژیک خود به سرزمین های کشورهای مستقل تشدید می کند. (Harmouch, 2024)
تعداد کشورهایی که تحت تأثیر این نوع خشونت الهام گرفته از اندیشه یا ایدئولوژی خاص افراطگرایی و تروریسم قرار گرفته اند در سراسر جهان افزایش یافته است. جدا از گروهی تروریستی چون القاعده که در یمن، عراق، عربستان، سوریه، هند، مالی شاخه هایی داشته و گروهی چون بوکوحرام که به یک تهدید امنیتی منطقه ای در غرب آفریقا تبدیل شده است و به ویژه نیجریه، کامرون و چاد را بی ثبات کرده است، یا گروه شبه نظامی الشباب در شاخ آفریقا، به حملات مکرر علیه غیرنظامیان در سومالی و کنیا ادامه می دهد، گروه تروریستیِ داعش نیز در فیلیپین، افغانستان، مصر، لیبی و غرب آفریقا گسترش یافته و حضور دارد.
گروه های فوق الذکر در مخالفت با دموکراسی، چند فرهنگی، کثرت گرایی، تنوع، آزادی مذهب و آزادی بیان، حقوق زنان و اقلیت های جنسی متحد و همسان بوده، و اعمال خشونت آمیز آنها منجر به نقض گسترده حقوق بشر از جمله نسل کشی و جنایت علیه بشریت شده است. خصوصا گروه داعش به گروه های راست افراطی و پوپولیسم، تحریک احساسات ضد مهاجر و ایجاد ترس و نفرت عمومی از مسلمانان در غرب دامن زده است.
جهادیسم جهانی و جذابیت ایدئولوژیک داعش؟
آنگونه که اشاره شد، ایدئولوژی گروه های تروریستی و اشاعه آن امری قابل توجه بوده و جبهه واقعی نبرد در سطح ایدئولوژیک است. شاید بتوان گفت تضعیف داعش در سوریه و عراق از جذابیت ایدئولوژیک این گروه نَکاست. در حالی که اکثر مسلمانان با تفسیر داعش از اسلام موافق نیستند، احیای نهادی سیاسی-تاریخی توسط این سازمان، احساسی از تعلق به مسلمانان و افرادی را ایجاد می کند که ممکن است در کشورهای محل سکونت خود که عمیقاً بر اساس خطوط فرقه ای، قومی، قبیله ای و اجتماعی-اقتصادی تقسیم شده است، احساس بیگانگی کرده باشند. این عقیده و طرز تفکر سیستم دولتی امپریالیست تحمیلی از سوی دولت های اروپایی را در خاورمیانه عمدتا مسلمان به چالش می کشد. به نظر می رسد داعش نیرویی ایدئولوژیک را تحت عنوان “ایدئولوژی جهادگرایی جهانی” و در جهت متحد ساختن جهان اسلام فراهم می کند. ظاهرا حمایت و طرفداریِ این گروه از روایت افراطی گری، همچنین مخالفت ایدئولوژیک با غرب، و پیشبرد پروژۀ توسعه طلبانه آن نیز به عنوان جایگزینی برای تلاش های ناکام کشورهای خاورمیانه جهت ملت سازی بوده است.
جهادگرایی جهانیِ افراطی و رادیکال را می توان به عنوان یک حرکت خشونت آمیز مذهبی در سراسر جهان تعریف کرد. اگرچه جهاد گرایی جهانی را اغلب با اسلام سیاسی (اسلام گرایی) مرتبط ساخته اند، اما در واقع نشان دهنده گسست ریشه ای با اسلام گرایی به عنوان یک حرکت سیاسی است. جهادی ها اغلب به شدت از جنبش های اسلام گرا انتقاد می کنند و آنها را به خاطر به رسمیت شناختن نظام های پارلمانی دموکراتیک و شرکت در انتخابات سرزنش می کنند. آنها معتقدند که اسلام گرایان با این کار از شریعت الهی دست برداشته و به نوعی شرک می ورزند. آنها استدلال می کنند که در بسیاری از کشورهای با اکثریت مسلمان، شهروندان از سوی دولت های ظالمی که توسط دولت های غربی حمایت گشته اند، سرکوب می شوند. بدین خاطر غرب و رژیم های فاسد را دو روی یک سکه دانسته، در صدد نجات مسلمانان بر می آیند.
در همین راستا جهادی ها درصدد برآمده تا مسلمانان را از «آسیب پذیری» خود که مشخصه آن قربانی بودن و احساس بی عدالتی است، آگاه سازند. این امر به طور بالقوه انسجام و اتحاد سیاسی مسلمانان را مختل می کند و ممکن است اعضای مستعد جامعه مسلمانان را به آغوش گروه های افراطی و/یا افراطی «فراسیاسی» سوق دهد. (NCTV, 2014: 9)
ایدئولوژی جهادی با نادیده گرفتن کامل زندگی فرد به خودی خود و قرار دادن آن در اختیار «هدفی والاتر» فرصتی برای «فرار» از خود فراهم می کند. جهادگران معیار واقعی تقوا و اعتقاد را نه خودآگاهی، بلکه دست کشیدن از خود می دانند. در شدیدترین شکل خود، این امر منجر به حملات انتحاری می شود، که در آن فرد به طور کامل خود را با باوری از قربانی کردن خود به خاطر جامعه جهانی، نابود می کند. (NCTV, 2014: 11)
این بستر سازی فکری-عقیدتیِ رادیکال با زمینه ای از شرایط اقتصادی اجتماعیِ نامساعد و سخت در میان توده های حساس و آسیب پذیر مسلمان، آنها را به سمت فرار از واقعیتِ ناخوشایند عملی و پذیرش ایدئولوژی جهادگرایی سوق می دهد. یکی از روش هایی که آنها به کار میگیرند، بهرهبرداری از فضایی است که مسلمانان آن را به نوعی بیگانه هراسی یا تبعیض آمیز می دانند تا بدین طریق پیام ایدئولوژیک خود را منتشر و احساس تهدید و فوریت را ایجاد یا تشدید کنند. آنها به ویژه بر هر گونه ابراز احساسات ضد اسلامی تمرکز کرده خود را به عنوان «مدافع» امت رنج دیده معرفی می کنند. (NCTV, 2014: 14)
می توان گفت فاکتورهای تحریک کننده و مشوق داعش مبتنی بر توانایی آن در حمله با زور و خشونت، و استفاده از پلتفرم های رسانه های اجتماعی برای تبلیغات و جذب جهادگران بالقوه از سراسر جهان است. این جهادگرایان افراطی میل فزاینده میان نسل جوان را در جستجوی هویت، تعلق و تغییر در محیطی خصمانه جلب و از آن بهره برداری کرده است. این فاکتورها، همراه با نرخ بالای بیکاری جوانان، فقدان عمومی آموزش، و ساختارهای ضعیف دولتی، زمینه مساعدی را برای رادیکالیسم تضمین می کند.
شعار “جهاد و جهادگرایی” از سوی گروه های افراطی مذکور، لنگرگاهی هویتی برای کسانی که از جامعه و دولت های خود بیگانه و محروم هستند را فراهم می کند. فراملیتی شدن فزاینده عملیات تروریستی داعش یکی از پیامدهای بسط و گسترش فعالیت در میان شاخه های این گروه است. رویدادهای تروریستی اخیر نشان می دهد داعش به عنوان یک سازمان تروریستی در خارج از کشور خطرناک تر می شود و داعش نمایی در قالب یک بازیگر جهانی را از خود به تصویر کشیده است.
جمع بندی
در کل می توان گفت علیرغم تلفات قابل توجه در میان رده های ارشد گروه هایی چون القاعده و داعش، به نظر می رسد هر دو گروه با تولد شاخه ها و گروه های وابسته و همچنین تمرکز زدایی موفق ساختارهای فرماندهی خود را تطبیق داده اند. همچنین می توان گفت هویت ناشناخته ماندۀ ابوحفص الهاشمی القرشی، پنجمین خلیفه داعش، باعث نشده است که اعضا یا هواداران داعش اعتبار وی را زیر سوال برند. چنانچه داعش پس از ماه ها افت فعالیت در سطح جهان، سال جدید ۲۰۲۴ را با اعلام یک عملیات نظامی جدید در حمایت از غزه آغاز و متعاقبا با حملاتی در افغانستان، ایران و اخیرا روسیه پیش برد.
شاید بتوان گفت آنچه ذیلِ ایدئولوژی و اندیشۀ گروه های تروریستی بنیادگرایی چون داعش و شاخه های آن و یا سازمان القاعده و گروه های وابسته به آن در جهت جذب یا استخدام نیرو برای صدور تروریسم وجود دارد، القایِ تفکری تزریقی از قربانی بودن، ظلم بر مسلمانان، تلاش بر احقاق حق به واسطه خشونتی افراطی و نامشروع، فدا شدن در راه جهاد جهانی و حذف خود در راه اهداف جمعی بدون در نظر گرفتن واقعیات است. گروه هایی از این دست با استخدام نیروهایی ناراضی که احساسی از بیگانگی را در جامعه تجربه کرده و یا با مشکلات اجتماعی، اقتصادی و هویتی سردر گریبان هستند، عقاید جزم گرا و ستیزه جویانه ای مرتبط با از خود بیگانگی را نیز بر هویتِ مجهول عاملیتِ نیروی جهادی بار کرده، قوه درک و تشخیص را از نیروهای ستیزه جوی افراطی می گیرد.
اکنون نگرانی ها در مورد تهدید احتمالی داعش برای ادامه استخدام و گسترش دامنه عملیاتی خود در بریتانیا و اروپا افزایش یافته است؛ کشورهایی که هنوز پس از یک سری حملات تحت رهبری داعش بین سال های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۷ بهبود می یابند و چالش جهانی گسترده تری را برجسته میکند. در حالی که حمله داعش ولایت خراسان در مسکو ممکن است حضور این گروه را را به عنوان یک نهاد قدرتمند در صحنه بین المللی تثبیت کند، به همان اندازه ضروری است که این حمله را به عنوان تلاشی برای سیگنال دهی ایدئولوژیک و توان عملیاتی آنها تفسیر کنیم.
بدین ترتیب می توان گفت داعش مصمم است تا با سیگنال دادن و بیدار سازی گروه ها و نیروهای مستعد و بالقوه، “گرگ های تنها” را برای انجام حملات آتی خود فراخواند. چنانچه در همین راستا و به گزارش دوئیچه وله دری، ابوحذیفه الانصاری، سخنگوی داعش در پیامی صوتی ۴۰ دقیقه ای که روز پنجشنبه ۲۸ مارس (نهم فروردین) منتشر شد، از “گرگ های تنها”ی این جریان خواست تا در ماه روزه داری رمضان “به صلیبیون (مسیحیان) و یهودیان در هر مکانی حمله کنند و آنها را هدف قرار دهند”، به ویژه در اروپا و ایالات متحده آمریکا و همچنین در قلب دولت یهود و در فلسطین. این پیام از طریق پورتال رسانهای داعش “الفرقان” منتشر شده است.
غالبا اصطلاح “گرگ تنها” در بحث تروریسم و خشونت به صورت خلاصه به کسی اطلاق میشود که ارتباط سازمانی ندارد و بهصورت انفرادی عمل میکند. بدین ترتیب با فراخوان اخیر و تفکر القایی داعش مبنی بر حذف موجودیت فرد در مسیر اهداف جمعی گروه، می توان گفت دعوت از گرگ های تنها، یا به عبارتی بازیگرانِ واحد و مستقل، با دادن مجوزی از پیشروی فردی برای انجام حملات تروریستی در هر کجای از جهان، خود تهدیدی از موج جدید اشاعه تروریسم آن هم در قالبی فرد محور و پراکنده از تروریست های انفرادی است.
منابع
– Harmouch, Sara, (2024), “How Moscow terror attack fits ISIS-K strategy to widen agenda, take fight to its perceived enemies”, https://news.clemson.edu/how-moscow-terror-attack-fits-isis-k-strategy-to-widen-agenda-take-fight-to-its-perceived-enemies/
– Meduza, (2024), “ISIS-K’s sworn enemy”, https://meduza.io/en/feature/2024/03/25/isis-k-s-sworn-enemy
– NCTV, (2014), “Global Jihadism: Analysis of the Phenomenon and Reflections on Radicalisation”, National Coordinator for Security and Counterterrorism Ministry of Security and Justice
– Saarinen, Nelli, (2024), “Why is the Islamic State group ‘fixated’ on Russia and what is ISIS-K?”, https://www.abc.net.au/news/2024-03-23/what-is-isis-k-moscow-terror-attack/103623852