تمرد یا تنازع؛ از قوانین دینی آخند زاده تا کج روی های حقانی
۱۴ شهریور (سنبله) ۱۴۰۳ – ۴ / ۹/ ۲۰۲۴
نازنین نظیفی
اخیرا شاهد انتشار ویدیویی جنجال آفرین از سوی حامیان طالبان و حتی خالد زدران، سخنگوی پلیس طالبان در کابل بودیم که در آن سراج الدین حقانی با رویی گشاده و رضایت بخش، ضمن ارائۀ کمک مالی اندک و ناچیزی به زنی اهل پکتیا، دست خود را در دستمالی سفید روی شانه اش پیچیده، با این زن دست می دهد. دست دادن سراج الدین حقانی، وزیر داخلۀ طالبان همراه با انتشار ویدیوهای تعجب برانگیز دیگری که اخیرا از او در فضای مجازی انتشار یافته است، جرقه هایی احتمالی از تمرد و یا تنش میان وی و رهبر طالبان را روشن می سازد. چراکه به نظر می رسد این حجم از بی اعتنایی نسبت به فرامین رهبر، زنگ خطری برای موقعیت آخند زاده باشد.
شایان ذکر است به تازگی هبت الله آخند زاده با توشیح قانون امر به معروف و نهی از منکر، نمایان بودن صورت و صدای زنان در ملا عام را ممنوع دانسته و بار دیگر بر شدت موازین سخت گیرانه در رابطه با زنان می افزاید. حتی برای اطمینان از رعایت قوانین، نیروهایی به عنوان جاسوس استخدام شده اند. او همچنین مکررا بر پیاده سازی احکام و قوانین سفارش می کند؛ چنانچه در دیدار اخیرش با مسئولین محلی سمنگان، ضمن تاکید بر حفظ اتحاد و دوری از تفرقه و تعصبات زبانی، قومی و جغرافیایی، بر لزومِ تطبیق احکام و فرامین اشاره داشته، از مسئولین ذی ربط خواسته است تا مردم را به نظام اسلامی نزدیک نموده، کار را به هیچ عنوان به غیرِ اهل آن نسپارند.
اما منظور از “غیراهل” برای تحقق مقاصد آخوند زاده کیست؟ آیا تغییر و تبدیل هایی گاه و بیگاه که آخند زاده را به چرخش نیروها و مقامات وا می دارد، بویی از تهدید و نگرانی را به مشام رهبر طالبان رسانده است؟ شاید بتوان گفت چنین تاکیداتی از سمت آخوند زاده، نوعی احساسِ خطر از جریان های موازیِ برهم زننده برای قدرت وی و تهدید موقعیت این رهبرِ غایب از نظر بوده، او را به اقداماتی همواره سخت گیرانه و مستبدانه سوق می دهد.
به هرروی می توان گفت تصاویری از این دست با طرح و مضمونی تلقینی و تبلیغاتی برای پذیرش چهره ای مثبت از سراج الدین حقانی و سفیدشوییِ اقدامات خشونت ورز این شبکه در گذشته، به نوعی دهن کجی بر ستمِ وارده بر مردم و نیز چشم پوشی از روی دادن اتفاقاتی تلخ نظیر کشته شدن افراد بیگناه در حوادثی تروریستی نظیر انفجار اخیر «دارالامان» در کابل است. چراکه مهاجم در این حادثه به همان سبک و سیاق مطلوب نزد شبکه حقانی و رویکردِ متبوع آنها برای انجام حملاتی انتحاری پا به میدانِ کشتار و قتل افراد غیرنظامی بیگناه گذاشت.
اما به راه افتادن این رویۀ به ظاهر انحرافی از قوانین و فرامین رهبر عالی طالبان، آنهم از سوی مقامی عالی رتبه نظیر وزیر داخلۀ مقرر از سوی این گروه، به چه معناست؟ گمانه زنی های متفاوتی در همین خصوص مطرح شده است که می توان در دیدگاهی کلی به آنها اشاره کرد:
- برخی براین باورند که میان سراج الدین حقانی و هبت الله آخند زاده اختلافاتی وجود دارد که ظاهرا روز به روز به نحوی متمایز قوت گرفته و به این دست واکنش های هیجانی و حساسیت برانگیز بدل شده است. طبق استدلالاتی احتمالی در این راستا، برخی معتقدند که ملا یعقوب مجاهد و سراج الدین حقانی این پیام را به رهبر طالبان انتقال داده اند که آنها نیز در زمینه حملات انتحاری و نبردهای دیگر در خط مقدم صلاحیت برای ارائه نظر بوده و باید رای خاص خود را در دولت داشته باشند؛ اما هبت الله آخند زاده این امر را نپذیرفته، بر اطاعاتِ مطلق از فرامین خود اصرار دارد. به گزارش Zala News، گفته می شوند که چند ماه پیش ملا یعقوب مجاهد در جلسۀ شورای وزیران چنین بیان داشت که تصمیمات اخیر طالبان باعث فاصله گرفتن مردم گشته و اگر خود کودتا کرده، قدرت را در دست گیرد؛ بهتر است. بنابرگفتۀ این منبع، مدتی است که ملا یعقوب مجاهد، سراج الدین حقانی، شیر عباس استانکزی و برخی دیگر از مقامات طالبان تلاش دارند تا حکومت طالبان را تغییر داده، سیستمی مشروط روی کار آورند.
- اما از دیگر سو، بسیاری از ناظران بر این باورند که سرپیچی و تمرد از اجرایِ بی چون و چرای رهبر طالبان آنهم از سوی سران ارشد سیستمِ فشلِ حکمرانی این گروه افراطی، خوانده نشدنِ حرفِ آخند زاده و بی اثر بودگیِ احکام صادره از سوی او می باشد. احکامی که به تمامه دین را در قالبی متصلب و متعصب ارائه کرده، نافرمانی از اجرای آنها را مستحق مجازاتی سخت و سنگین می داند.
اما به نظر می رسد که در این میان اهدافی چندگانه مستتر باشد:
یک روی سکه تمردِ علنی و آشکار سران طالبان از قوانین موجود است که می تواند در بردارندۀ دو معنا باشد:
- نخست آنکه احکام و فرامین رهبر طالبان صرفا برای مردم عادی و زندگیِ آنها قابلیت اجرا و التزام داشته، تبعیت و پیاده سازیِ اجباری آنها برای مقامات و سران طالب امری قابل چشم پوشی و استثناگرایی است.
- دوم آنکه تنش و تنازع میان جبهۀ قندهاری طالبان و به ویژه نیروهای قدیمی و سنتی آنها با نسل جوان از رهبران این گروه اصطکاک و برخورد یافته، در مسیری از چرخش سیاسی و یا تغییر رهبری گام بر می دارند. چراکه عموما حقانی ها از سوی طالبان قندهاری از بنیان گذاران جریان طالبان تلقی نمی شوند.
به هرروی باید اشاره داشت که در هر دو حالت، رویه ای از “فاصله گذاری” حاکم گشته است که می تواند از اختلافات داخلی میان سران ارشد طالبان حکایت داشته باشد. اما روی دیگر سکه که شاید چندان محتمل و یا ممکن به نظر نرسد، جریانی تعمدی از رویکرد دوگانۀ برخی مقامات طالب در برابر فرامین رهبر و اخذ مجوزی برنامه ریزی شده جهت جداسازی برخی شخصیت های سیاسی از جرگۀ تبعیت و تابعیتِ تعمیم یافته برای سایرین.
به هرروی، با هر تحلیل یا چشم اندازِ احتمالی که درنظر گرفته شود، سرپیچی و متعاقبا سرکشی های علنی و عملی از اصولِ لایتغیرِ رهبر، به نوعی در هم شکستن وجهۀ مقتدر طالبان، فرو ریختن دیوارهای سست قدرت آنها، و جان گرفتنِ نیروی مقاومت در برابر جریانی پیچیده است که خود در گرداب چنددستگی و شکاف فرو افتاده اند.
اما در هرروی باید به طور ضمنی و تلویحی اعتراف کرد که در پسِ جرایاناتی از ویدیوهای انتشار یافتۀ مرتبط با سراج الدین حقانی، نوعی القای تفکری جمعی مبنی بر “تقدس مآبی” و کیش شخصیتیِ “مردمی” پنهان است. در حالی که شاهد انتشار تصاویری تبلیغاتی مبنی بر کمک حقانی به نیازمندان، همنشینی و در آغوش کشیدن نیروهای مخلص و فداکار، با خضوع و به نوعی بی ریاییِ صوری هستیم، از دیگر سو ویدیوهایی نیز در فضای مجازی دست به دست شده است که حرکت کاروانی طولانی از نیروهای امنیتی به دنبال رهبر طالبان را نشان می دهد.
چنانچه در تاریخ ۲ سپتامبر ۲۰۲۴ ویدیویی انتشار یافت که در آن کاروانی از “قطعات خاص” برای حفاظت از آخند زاده در حرکت بودند. نیروهایی که گفته می شود مسئولیت تامین امنیت قندهار را در مواقع حساس بر عهده دارند. این ها همه در حالیست که طالبان مکررا وجود تهدیدهای امنیتی و یا گروه های مخل امنیت نظیر داعش خراسان را در کشور انکار کرده اند. پروژه ای پرطمطراق صرفا برای اغفال اذهان عمومی یا تحت تاثیر قرار دادن جامعه جهانی و به واقع برای کسب رسمیت و مشروعیتِ هر چه سریعتر. اما متاسفانه این جریان به مردم افغانستان که می رسد، صرفا با بی اعتنایی نسبت به تامین امنیت، حفظ جان مردم، و روی دادن اتفاقات تلخ نظیر انفجار کابل در دوشنبه ۲ سپتامبر ۲۰۲۴ توسط نیرویی انتحاری درمیان کارکنان دادستانی کل مواجه می شود.
اما باید توجه داشت این ها همه زمانی چراغ های هشدار و آگاهی را روشن می سازد که به رویکردِ برخی کشورهای منطقه از جمله امارات متحده عربی (که خود جزو نخستین بازیگران دولتی در به رسمیت شناختن طالبان در دهه ۹۰ بوده است) نیز توجه داشته باشیم. چراکه این کشور عرب منطقه سراج الدین حقانی (شخصیت تروریستی ممنوعه با جایزه ای ده میلیون دلاری از سوی پلیس فدرال آمریکا برای سرش) را در کشور خود پذیرفت و این چنین ورق را به نفع مشروعیت بخشی و ردِ اتهامات وارده بر حقانی ها برگرداند. باید گفت فعال گرایی امارات در حمایت از سراج الدین، کارت سبزی برای قدرت یابی آشکار و علنی او و درآمدنش از پسِ پردۀ خفا و سکوت بود.
در نهایت می توان گفت با نگاهی به این نگرانی ها و احتمالات تهدید کننده است که آخوند زاده اخیرا سفر خود به مناطق شمالی را آغاز کرده تا بدین طریق شورش های احتمالی علیه جایگاه و موقعیت خود را کنترل نموده، شرایط را تحت کنترل گرفته و طالبان محلی را برای قرار گرفتن در پشت سر خود و تبعیت محض راضی سازد.