شکست بن بست گفتگوهای بین الافغانی: چه چالش هایی مذاکرات را تهدید می کند؟
شکست بن بست گفتگوهای بین الافغانی: چه چالش هایی مذاکرات را تهدید می کند؟
۲۳ شهریور(سنبله)۱۳۹۹- ۲۰۲۰/۹/۱۳
کنفرانس بن نقطه عطف بزرگی را در سپهر سیاسی افغانستان رقم زد. این کنفرانس حذف گروه شورشی طالبان و آوردن صلحی دوام دار را در آینده ای نزدیک برای این کشور نوید می داد. امیدی که خیلی زود به یاس تبدیل شد. قدرت یابی مجدد طالبان و فربه تر شدن این گروه نسبت به گذشته منجر به تغییر دیدگاه و جایگاه طالبان در بین گروه های داخلی و بازیگران خارجی شد. ایالات متحده آمریکا برخلاف برنامه ریزی هایش نتوانست نتیجه قابل قبولی را از جنگ افغانستان به دست بیاورد و به طولانی ترین جنگ خود در تاریخ این کشور پایان دهد. تدوام و شدت گرفتن خشونت ها در افغانستان این واقعیت را تقویت کرد که طالبان حذف شدنی نیست. این دیدگاه منجر به تعریف جدید از طالبان از یک گروه شورشی به یک بازیگر اصلی در چینش قدرت افغانستان شد. امری که هم در ادبیات سیاسی نسبت به این گروه تغییر آورد و هم درقدرت طالبان. پس از این چرخش، زمزمه هایی از مذاکره با این گروه شروع شد. مسئله ای که سال ها به طول انجامید و در نهایت پس از فرازوفرودهای بسیار اولین پایه های آن شش ماه پیش بین طالبان و آمریکا در دوحه بنا شد.
انتظار می رفت پس از امضای توافقنامه بین طالبان و ایلات متحده آمریکا، شاهد برگزاری زودهنگام مذاکرات بین الافغانی باشیم اما تاخیر در روند رهایی ۵۰۰۰ هزار زندانی طالب به عنوان پیش شرط شروع مذاکرات،زمان برگذاری گفتگوهای رو در رو را بین دو طرف جنگ به تعویق انداخت. درنهایت، پس از مدت ها انتظار در روز شنبه۱۲ سپتامبر۲۰۲۰ گفتگوهای میان افغانی آغاز شد. مذاکراتی که به باور بسیاری تحلیلگران و اعضای اصلی(اعم از داخلی و خارجی) پیچیده،پرچالش و سخت و از دشوارترین بخش های روند مذاکرات و در عین حال یک فرصت تاریخی است. بنابراین، باتوجه به تاریخچه آغاز گفتگوهای صلح و احتمال شکنندگی بالا یکی از مواردی که در روند مذاکرات نباید از آن غافل بود،چالش های پیشرو گفتگوهاست.
تفاوت دو رویکرد مغایر در دو طرف میز و عدم تفاهم در نوع آینده نظام سیاسی افغانستان، علت اصلی دشواری مذاکرات و از بزرگترین چالش های پیشرو است. این درحالی است که واشنگتن به عنوان حامیان و بانیان اصلی دموکراسی(پس از کنفرانس بن) انتخاب در نوع نظام سیاسی را به گروه های درگیر واگذار کرده است که این اظهارات تردیدها درباره توافقات پنهانی بین کاخ سفید و طالبان را تقویت می کند. یکدیگر از موانع روند مذاکرات رسیدن به یک «آتشبس» سرتاسری و دائمی در افغانستان است. نقطه قوتی که در سخنرانی دکتر عبدالله نمایان بود و در مقابل طالبان مخالف این خواسته. طبیعی است که طالبان «آتشبس» را به عنوان اولویت اصلی نپذیرد. خشونت همواره تنها اهرم فشار طالبان و قدرت چانهزنی این گروه در پای میز مذاکره است چنانکه که شاهد افزایش حملات شورشیان در روزهای نزدیک به مذاکره علیه مواضع دولت بودیم.
مجموعه این دو چالش منجر به تولد مانعی دیگر به نام طولانی شدن روند مذاکرات خواهد شد. تفاوت در دیدگاه ها و اولویت بندی ها،تقابل قرائت ها و مواضع مبهم طالبان در برابر زنان،حقوق اقلیت ها و سردرگمی در چگونگی ادغام نیرهای نظامی دو طرف منجر به تشدید بی اعتمادی، به بن بست رسیدن و فرسایشی شدن روند مذاکرات می شود که احتمال شکست مذاکرات و یا ایجاد یک صلح شکننده(درصورت توافق) را بالا خواهد برد. قطعا بدیهی ترین پیامد این احتمال، شروع مجدد خشونت ها و بالاگرفتن آتش جنگ در افغانستان خواهد بود.
رسیدن به یک نتیجه مطلوب در روند مذاکرات، درنظرگرفتن تمام جوانب جنگ در افغانستان است. راضی کردن گروهی که سالها علیه حکومتی در حال جنگ بودن، که او را غیرمشروع می خواندند، کار بسیار دشواری است که قطعا چشم انداز صلح و پایان خشونت در افغانستان را مبهم کرده است. این درحالی است که ما شاهد تغییرات جدی در استراتژی های دولت ها نیستیم و رقابت های منطقه ای و کثرت گروه های افراطی همچنان افغانستان و امنیت این کشور را تهدید می کند. بی توجهی به این مسئله،نتیجه مذاکرات را تحت شعاع خود قرار می دهد و احتمال شدت گرفتن خشونت و تقویت جبهه های جنگ را بالا خواهد برد.
یکی دیگر از چالشهایی که روند مذاکرات را تهدید می کند،رقابت بین بازیگران خارجی است. هرچند در روز افتتاحیه شاهد یک اجماع ملی و بین المللی از آغاز مذاکرات بودیم اما همچنان خطرهایی موجودیت روند مذاکرات را تهدید می کند. عدم تغییر عمیق استراتژی کشورها در برابر افغانستان از یک طرف و پافشاری قطر بر میزبانی مذاکرات( باوجود تمایل دیگر کشورها برای میزبانی) مشکل آفرین خواهد بود. قطر از جمله کشورهایی است که برای نخستین بار علیرغم میل دولت افغانستان دفتر طالبان را در دوحه باز کرد. اکنون نیز برخلاف مخالفت دولت میزبان مذاکرات در این کشور شروع شد .این موارد دو چالش را ایجاد خواهند کرد: نخست تقویت رقابت های منطقه ای(به واسطه رقابت بین دوحه و مکه) و دوم قدرت گرفتن طالبان در مذاکرات به علت قرابت های فکری بین طالبان و قطر که منتج به دخالت دوحه بر طالبان در جریان مذاکرات خواهد شد که بدیهی ترین نتیجه آن شدت گرفتن رقابت ها بین بازیگران خارجی است. نکته مهم دیگری که در جریان مذاکرات باید در نظرگرفته شود رسیدن به یک اجماع داخلی و منطقه ای است. درصورت رسیدن به یک توافق بین دولت و طالبان ما شاهد یک سازش بین خود افغان ها هستیم و به باور تحلیلگران تنها به یک لایه از صلح در افغانستان رسیدیم. بی توجهی به نقش بازیگران خارجی مهم، چشم انداز پایان رقابت های خارجی و متعاقب آن جنگ را در افغانستان مبهم می سازد.
یکیدیگر از مواردی که که در اولین روز از آغاز مذاکرات چالش آفرین شد، جای خالی تهران و مسکو به عنوان دو بازیگر مهم در مسائل افغانستان و کنترل کامل مذاکرات توسط ایالاتمتحده آمریکا که احتمال تقویت رقابتها و انحراف مذاکرات از مسیر اصلی را بالا می برد. بنابراین، آنچه یک صلح پایدار را رقم خواهد زد کمک تمام گروه ها وکشورها برای فراهم سازی یک بستر مناسب برای گفتگوهای میان افغانی و برنامه ریزی برای پس از توافق است. در غیر اینصورت آنچه پس از سالها به دست خواهد آمد صلحی شکننده و توافقنامه ای لرزان خواهد بود. امری که منجر به تداوم آتش جنگ در افغانستان خواهد شد.