نگاهی به فیلم «پاسگاه»؛ به کارگردانی راد لوری

۲۱ مهر (میزان) ۱۳۹۹ – ۱۲/ ۱۰/ ۲۰۲۰
– نام فیلم: “پاسگاه (The Outpost)”
– ژانر: درام، تاریخی، جنگی
– محصول کشور: آمریکا
– محصول سال: ۲۰۲۰
– کارگردان: راد لوری (Rod Lurie)
– نویسندگان: پل تاماسی و اریک جانسون
– بازیگران: اورلاندو بلوم، اسکات ایستوود، کلب لندری جونز، میلو گیبسون، جک کسی و ویل اتنبورو
فیلم پاسگاه بر اساس کتاب «پاسگاه: داستان ناگفته شجاعت آمریکایی» که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد ساخته شده است. فیلم پاسگاه درگیری دو روزهای بین نیروهای طالبان و سربازان یک پاسگاه آمریکایی را روایت میکند که در سال ۲۰۰۹ در افغانستان اتفاق افتاده است. در پی اشغال افغانستان در سال ۲۰۰۱ توسط نیروهای ائتلاف که به هدف پایان دادن به سلطه طالبان در افغانستان آغاز شد، با وجود پیروزی اولیه سریع و اشغال شهرهای اصلی، طالبان همچنان در محدوده قابل توجهی از افغانستان قدرت داشت و دست از نبرد نکشید.
برای درگیر کردن محلیها با پروژههای توسعه محیطی، برنامهای تحت عنوان عملیات حفظ آزادی به اجرا درآمد که در آن پاسگاههای متعددی در نقاط دور افتاده افغانستان ساخته شد. این پاسگاهها که محل خدمت نیروهای ائتلاف بودند با هدف محافظت از مردم در مقابل طالبان فعالیت میکردند. در سال ۲۰۰۹ در منطقه کامدیش در ۲۰ کیلومتری مرز پاکستان یک پاسگاه که در آن ۵۳ نیروی آمریکایی و ۲ نیروی اهل لاتویا حضور داشتند هدف حمله بیش از ۳۰۰ نیروی طالبان قرار گرفتند. این درگیری شدید دو روز ادامه داشت؛ دو روز پر وحشت در درهای دور افتاده در جنوب افغانستان که موضوع کتابی پرفروش به نام پاسگاه شد و همچنین فیلم پاسگاه را شکل داد. (حسینی کیا، ۱۳۹۹)
شروع فیلم با حملات بسیار خفیف طالبان همراه است. این حملات با یک خمپاره از سوی نیروهای امریکایی پاسخ داده می شود و در نهایت درگیری خاصی پیش نمی آید، اما در روز سوم اکتبر، وقتی همه در خواب هستند طالبان حمله گسترده خود را با حدود سیصد نفر آغاز می کند. پاسگاه امریکایی که در بدترین وضع از نظر موقعیت قرار دارد از هر طرف با آتش طالبان رو به روست و در این اوضاع ترسناک، سربازان امریکایی یکی یکی کشته می شوند. تا این که نقشه ی تازه ای طراحی می شود تا امریکایی ها را در این مهلکه موفق کند.
اما افرادی که به نقد و بررسی این فیلم پرداخته مواردی چند را در نقد و یا در تمجید این فیلم مطرح می کنند:
به باور یک منتقد، تمام فیلم در صحنه های اکشن و درگیری های مسلحانه خلاصه است که البته طراحی مطلوبی دارند و نمره قبولی می گیرند، اما بقیه صحنه های فیلم را می توان بیهوده نامید. نه پرسپکتیوی از محیط به بیننده اش می دهد نه اصلا از میزان وحشتناک بودن طالبان می گوید و نه از شخصیت های به ظاهر اصلی چیزی نشان می دهد. تمام دیالوگ های شخصیت های فیلم حول مسائل بی معنی و خالی از هر گونه کد و سر نخ می چرخد و گویی کارگردان از تمام درونیات و رفتار های یک سرباز ارتش تنها فحش دادنش را برداشت کرده است. مورد دیگر این است که در طول فیلم سه بار فرمانده پاسگاه تغییر می کند و به جز مرتبه اول، در باقی مواقع هیچ کمکی به داستان نمی کند. از دیگر موارد انتقادی این است که به غیر از آنچه در صحنه های درگیری مشاهده می کنیم فیلم چیز دیگری ندارد و اصولا قابل مقایسه با آثار جنگی شاخصی چون نجات سرباز رایان و ۱۹۱۷ نیست چرا که خالی از هر گونه روابط انسانی است. (سینما تیکت، ۱۳۹۹)
برخلافِ منتقدِ پیشین که معتقد بود قسمتِ عمده ای از زمانِ فیلم بیهوده و بدونِ ارائه ی چیز جدید به بیننده بوده است، منتقد دیگری براین باور است که فیلم نمایش تمامی هیجانات خود را از همان ابتدا آغاز نمیکند و در طول دو ساعت، مخاطب را از تماشای خود خسته نمیکند. فیلم پاسگاه با رعایت اصل تعادل توانسته به طوری کاملاً ویژه و تأثیرگذار، موضوع خودش را در ذهن مخاطب جا بیاندازد و روایتی بینظیر را از نبردهای منطقهای میان نیروهای آمریکایی و طالبان در افغانستان را نشان دهد. به باور علیرضا فرجی از نظر موضوعی میتوان به فیلم مذکور دو نگاه متفاوت داشت؛ موضوع اصلی این فیلم نشان دادن یکی از رویدادهای واقعی سربازان ارتش آمریکا است که همراه با صحنههای پرهرج و مرج به تصویر کشیده شده است، اما زاویهی دیگر داستان که در پوستهی فیلم نهفته شده، به شیوه قهرمانپروری این فیلم از سربازان آمریکایی درگیر در نبرد کامدیش مربوط میشود.
به باور وی، حقیقت این است که فیلم پاسگاه رفتاری کاملاً ضد و نقیض برای پرورش قهرمانان خود داشته است. فیلم از یک طرف تأکید میکند که سربازان آمریکایی هر کدام به خاطر دریافت دستمزد ماهانه هزار دلار آمادهی حضور در این پاسگاه شدهاند و خطر مبارزه با نیروهای طالبان را به جان خریدهاند و از طرف دیگر سعی میکند تا با دیالوگها و شیوهی تأثیرگذار نقشآفرینی بازیگران، به شکلی کاملاً پیش پا افتاده از این سربازان قهرمانانی معصوم و وطنپرست بسازد. همچنین فیلم به شکل علنی مردم بومی افغانستان و طالبان را با یک چشم میبیند و حتی در بعضی اوقات الفاظ توهینآمیز همراه با بیگانه هراسی را نیز علیه آنها بیان میکند. (فرجی، ۱۳۹۹)
اما بررسی فیلم پاسگاه از دیدِ منتقدان خارجی نیز دور نمانده است:
– استیو پوند از وبگاه سرگرمی و اخبار رسانه ایِ درپ معتقد است: یک فیلم جنگی اصیل که سعی میکند بینندگان را با سربازان درگیر در یک نبرد خونین و در یک جنگ طولانی همراه کند. فیلم پاسگاه آنچه بر سر تعداد کمی سرباز آمده را روایت میکند و قهرمان پروری را نه در کشتن دشمن، بلکه در نجات همرزمان به تصویر میکشد.
– ریچارد روپر از روزنامه ی شیکاگو سان-تامیز نیز معتقد است: لوری کارگردان فیلم پاسگاه یک ادای احترام ارزشمند به سربازانی کرده است که برخی از آنها از جانشان گذشتند.
– همچنین آن هورنادی از واشنگتن پست نیز معتقد است: لوری با کارگردانی ماهرانه روایت عمیق و تاثیرگذاری از هیجان و شجاعت ارائه کرده است؛ درست مثل فیلمهایی که با هدف ستایش خدمت و فداکاری ساخته شدهاند، بدون اینکه در دام گرایش تهی به نمایش پیروزی بیفتند. در بیشتر طول فیلم لوری این وسوسه را با ترکیبی خاص از صراحت بی آرایش و ظرافت فنی مهار کرده است.
– پیتر تراورز از مجله ی آمریکاییِ رولین استون نیز چنین اذعان کرده است: فیلم پاسگاه با تعریف شجاعت و دلاوری به عنوان یک عمل جمعی کاملا رویکرد درستی دارد. فیلم برداری حرفهای لورنزو و ترکیب سکانسها حالتی بوجود میآورد که گویا بیننده در میدان نبرد قرار دارد. این فیلم ذهن شما را درگیر خواهد کرد.
– همچنین در وب سایت راجر ایبرت دات کام نیز برایان تالریکو چنین نوشته است: در حالی که دهها فیلم سعی کردهاند وحشت غیرقابل تصور جنگیدن برای حفظ جان را به تصویر بکشند، فیلم پاسگاه از اکثر آنها بیشتر با بیننده ارتباط برقرار میکند. این به خاطر کارگردانی ماهرانه لوری و بازیگران خوب و جوانی است که سطح اثر را از حالت معمولی و آشنای فیلم جنگی بالاتر بردهاند. اسکات ایستوود و کلب لندری جونز بهترین ایفای نقش خود تاکنون را داشتهاند.
– رایان لوری از سی ان ان نیز معتقد است: فیلم پاسگاه توانسته هم آزاردهنده باشد و هم بیننده را درگیر نکند. فیلمی که میشود برای به تصویر کشیدن آنچه درون نبرد رخ میدهد تحسینش کرد، هرچند شخصیت پردازی عمیقی ندارد. (حسینی کیا، ۱۳۹۹)
– و در نهایت کری دارلینگ از رونامه ی سان فرانسیسکو کرونیل براین باور است: بدون در نظر گرفتن انتخاب و شخصیت پردازی نیمه دوم فیلم پاسگاه که در آن نبرد دو روزه کامدیش به یک ساعت هیجان و وحشت تبدیل شده، یک اثر فوقالعاده است که در آن سربازان مورد حملهای ناگهانی مانند سونامی قرار گرفتهاند.
به طور کلی به باور برخی تحلیلگران گرچه فیلم در ابتدا ما شاهد مکالمات طولانی و زمان گیر هستیم که کششی را ایجاد نمیکند اما در نیمه ی دوم مهارتِ “راد لوری” را در به تصویر کشیدنِ آشوب می بینیم، ژانرهایی از این دست معمولا نماها و سکانسهای مشابهای را دنبال می کنند اما این فیلم در نوع خود سعی داشته که فراتر عمل کند، مخاطب در عین حال با اطلاع از سرنوشت این گروه باز هم درگیر تشویش میشود که این از نکات مثبت فیلم است، با اینحال قصه و چیدمان صحنهها از کلیشهها پیروی میکند، سربازانی که دچار تعلقات روحی به خویشاوندان خود هستند در صف مرگهای تراژیک میروند و صحنههای نبرد و درگیریها خلاقیتی را در خود نشان نمیدهد. به طور کلی فیلم پایگاه با نگاهی ساده و مصاحبههایی در پایان فیلم از تجربههای افراد از آن نبرد خونین و بر معجزهی شجاعت و آسیبهای روانی سربازان تاکید دارد و توانسته در بخش فیلمبرداری و طراحی صحنه قابل تحسین و در نوع خود موفق باشد. (دارین ۱۳۹۹)
[۱] حسینی کیا، سید امین، (۱۳۹۹)، “دانلود و نقد و بررسی فیلم The Outpost 2020″، https://www.plaza.ir/mag/139904/275153/the-outpost-trailer-download-plot-cast-review/
[۲] دارین، روژین، (۱۳۹۹)، “بررسی فیلم The outpost/ طلوع شجاعت”، https://www.saate7.com/review/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-the-outpost/
[۳] سینما تیکت، (۱۳۹۹)، “نقد فیلم the outpost : وقتی همه خواب بودند”، https://cinematicket.com/1376/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-the-outpost/
[۴] فرجی، علیرضا، (۱۳۹۹)، “بررسی فیلم the outpost – پاسگاه/ هرج و مرجی سینمایی برای نمایش یک نبرد واقعی”، https://www.sargarme.com/the-outpost-2020-review/