آیا ریشه مدارس دینی غیر رسمی در افغانستان خشک خواهد شد؟
آیا ریشه مدارس دینی غیررسمی در افغانستان خشک خواهد شد؟
۲۲ مهر(میزان)۱۳۹۹- ۲۰۲۰/۱۰/۱۳
تاریخ شاهد موارد بسیاری از استفاده ابزاری از ایمان و احساسات مذهبی مردم توسط دولت ها است. افغانستان برجسته ترین مورد در تاریخ مدرن به حساب می آید که در آن از دین و مذهب توسط نیروهای متجاوز سوءاستفاده می شود. بستر فرهنگی و سنتی جامعه افغانستان مستعد پذیرش گروههای افراطی دینی و مذهبی است که تاریخ حداقل چهار دهه گذشته این کشور مهر تأییدی بر این گفته میزند. ریشه دواندن باورهای افراطی دینی در افغانستان به واسطه فراهم بودن زمینه های پذیرش این باورها تهدیدی جدی برای افغانستان به حساب می آید. دولت ناتوان در کابل، عدم کنترل دولت در مناطق دوردست کشور،محروم بودن این مناطق از خدمات دولتی، نبود امکانات مناسب برای آموزش، امکان جذب، زمینه سازی و گسترش تفکرات افراطی دینی را در این مناطق که بخش قابل ملاحظه ای از جغرافیای کشور را تشکیل می دهد،بسیار بالا برده است. به همین دلیل، نوک پیکان گسترش تفکرات افراطی دینی افغانستان را همیشه نشانه رفته است. امری که شواهد بسیاری برای اثبات آن وجود دارد.
بنابراین،طبیعی است که تداوم این روند برای افغانستان این کشور زخم خورده از اسلام افراطی، تهدید بزرگی به حساب آید. در این راستا حکومت افغانستان چندسال پیش طرح ثبت مساجد و مدارس دینی را به منظور نظارت بر فعالیت این مراکز در دستور کار خود قرار داد اما تاکنون موفق به نظارت کامل بر تمامی مدارس نشده است. که دلایل متعددی برای آن وجود دارد. ازجمله،عدم بودجه کافی برای تأمین نیازهای مدارس و فقدان حضور دولت در این مناطق. همچنین،مسئله ناامنی و مدارس دینی نیز قابل توجه است. تعداد زیادی از این مدارس محل پرورش و یا هم سربازگیری نیروهای افراطی برای امر به جهاد است. این زمینه ها دولت را با مشکل بزرگ برای از بین بردن این مدارس رو به رو کرده است. امری که حل آن در درازمدت دشوار خواهد بود. از طرف دیگر،پذیرش زودهنگام باورهای افراطی دینی توسط گروههای رادیکال مذهبی در مناطق دورافتاده به وسیله مردم حل مسئله را دشوارتر میکند.
اطلاعات روز در تازه ترین مقاله خود در خصوص فعالیت این مدارس مذهبی آورده است که:«یافته های مرکز خبرنگاری تحققی پیک نشان می دهد که که در هفت ولسوالی شمال کابل ۵۵ مدرسه دینی غیررسمی فعالیت دارند که در بسیار از این مدرسه ها بین ۱ تا ۷ فرد مسلح غیرقانونی به گونه آشکار حضور دارند. یافته های پیک می رساند که در هریک از این ولسوالی ها دو تا بیشتر از ۲۰ مدرسه دینی غیررسمی وجود دارد که درهرکدام آن،۱۵۰ تا ۲۰۰ شاگرد بین ۱۰ تا ۲۵ سال آموزش های دینی را فرا می گیرند. بسیاری از این شاگردان از ولایت های مختلف به این مدرسه آمده اند. درحالی که این مدارس نه تنها در وزارت معارف کشور ثبت و راجستر نیستند، بلکه نصاب آموزشی آنها نیز توسط مسئولان و آموزگاران این مدارس،ترتیب و تدریس میشوند. یکی از این مدارس،مدرسه دینی جامعه الاحناف در شکردره کابل است که بیش از بیست سال است مشغول به تدریس است. همچنین در این گزارش اشاره شده که در این مدارس از مهمات و اسلحه نیز به کار گرفته می شود که هیچ کدام از آنها دارای مجوز از سوی وزارت داخله(کشور) نیستند. همچنین اطلاعات دقیقی از منابع تمویل کنندگان این مهمات وجود ندارد».
حمله شوروی به افغانستان منجر به تقویت مدارس دینی درداخل و خارج از افغانستان شد. تربیت نیروهای مجاهدین در دهه ۸۰ و بعدتر برآمدن طالبان در دهه ۷۰ میلادی منجر به گسترش مدارس مذهبی در افغانستان شد.اکثر این مدارس غیررسمی هستند و آمار دقیق و جامعی از تعداد آنها وجود ندارد که چالشی بزرگ برای مقابله با آنها برای دولت محسوب میشود.کمبود بودجه دولت در حمایت از مدارس مذهبی، عدم کنترل دولت در مناطق دوردست افغانستان و نداشتن نظارت بالای محتوی آموزشی این مدارس و بی توجهی و یا هم ناتوانی دولت در برابر این مدارس باعث افزایش این تعداد مدارس مذهبی غیررسمی در کشور شده است.
همچنین،یکی دیگر از دلایل عمده افزایش این مدارس، حمایت گروه های افراطی و یا هم مؤسسات غیرانتفاعی خارجی از این مدارس در جهت رسیدن به خواسته هایشان هستند. بسیاری از این مدارس محلی برای ترویج عقاید این گروه و یا هم سربازگیری آنها هستند. بر اساس گزارش فارین پالیسی(که توسط اطلاعات روز ترجمه شده است)، مدرسه های دینی بی شماری در افغانستان توسط کشورهای حاشیه خلیج فارس تأسیس شده اند که موجب ترویج دیدگاه های سلفیگری در این کشور خواهد شد.در این گزارش آمده است برخی از بودجه های این مدارس توسط داعش برای حمایت از اقدامات این گروه تمویل شده است. در این رابطه، یک مقام امنیتی افغانستان به فارین پالیسی می گوید: «مدرسه های دینی بستر بی عیب و نقصی برای آنها است. مردم به داعش می پیوندند. زیرا روایت جهاد هنوز زنده است. هزینه های آنان توسط مؤسسات غیرانتفاعی یا مدرسه ها پرداخت می شود. چون وارد کردن پول به کشور از این کانال های رسمی،آسانتر است. از طرف دیگر این مراکز مکانی مناسب برای تشکیل یک پایگاه فرماندهی در کشور است. داعش می خواهد یک فرماندهی مرکزی در کشور داشته و این فرماندهی در شرق باشد. شرق یک منطقه راهبردی است که جاده های استراتژیک خوب دارد. هم نزدیک کابل و هم نزدیک مرز با پاکستان». همچنین عربستان نیز یکی از کشورهایی است که متهم به تأمین منابع مالی این مدارس هستند. کشوری که سابقه حمایت گروه های افراطی را در کارنامه خود دارد. همچنین در بخش دیگر این گزارش آمده است که نهادهایی چون«نجات» از مساجد سلفی در کشور حمایت میکنند. همچنین یک سازمان غیرانتفاعی دیگر به نام«کمیته امداد مردم افغانستان» با هدف مشابهای در ولایت ننگرهار فعالیت میکند». طالبان نیز یکی دیگر از گروههایی است که مدارس مذهبی غیررسمی زیادی در افغانستان برای ترویج افکار خود دارند. وجود این دو مدارس با تفکر متفاوت-یکی باور به فقه حنفی و دیگری پایبند به اصول سلفی گری- منجر به تقابل یکدیگر خواهند شد که این خود بستر بیشتر ناامنی را فراهم میکند. با این حال، دولت در حال حاضر با دو چالش رو به رو است و باید به مقابله با دو مرکز دینی با رویکردهای متفاوت برود.
بهرروی، نگرانی درباره جان گرفتن دوباره اسلامگرایی رادیکال در افغانستان وجود دارد.افزایش تعداد مدارس دینی غیررسمی در افغانستان و عدم برنامه دقیق از سوی دولت، مردم و جامعه جهانی را با این دلهره مواجه کرده که این مدارس مکانی برای رشد مجدد تندروانه مذهبی در کشور شود که این امر آینده افغانستان و نسل نو را تهدید می کند.همچنین، این امر وجود دولت در افغانستان و ماهیت کنونی افغانستان را در معرض خطر قرار داده است. طبق تحقیقی که مرکز مطالعات استراتژیک در سال ۲۰۱۵ انجام داد نشان می دهد که ۵۰% کسانی که از آنها تحقیق شده است، معتقدند که دموکراسی ارزش های اسلامی را از بین می برد. و این تهدید جدی برای نظام سیاسی افغانستان است که بر ارزش های دموکراسی تأکید و جز خط قرمز خود می داند.برای درک این خطر نیازی به منتظر بودن اثرات آن در آینده نداریم بلکه هم اکنون نیز این تهدید به فعلیت رسیده است. بنابراین، مقابله با این امر برای دولت بسیار سنگین شده و کشور را به زحمت انداخته است. دورنمای حل این معضل و ریشه کندن آن امری بسیار گران است. این درحالی است که افغانستان اکنون در دوحه برای حفظ نظام کنونی خود در حال تلاش و مبارزه است. وجود این شرایط تا حدی به نفع طالبان خواهد بود که به آنها در تشکیل دولت آینده کمک برجسته ای می کند. دولت برای موفقیت در حل این معضل و امتیازگیری در مذکرات بین الافغانی در دوحه که قرار است آینده افغانستان را تعیین کند باید بسیار هوشمندانه و با برنامه کار کند. در غیر اینصورت نه تنها شاهد حذف این مدارس که بزرگترین پیامد آن گروه طالبان بود، خواهیم بود. بلکه باید به نظاره فروپاشی دولت و دستاوردهای پس از بن که قربانیان بسیاری داد نیز باشیم.