بَچه پوش:سرگذشت دخترانی در قامت پسر
نام کتاب: دختران زیرزمینی کابل
نام نویسنده: جِنی نوردبرگ
مترجم: آیسان شموسی
سال چاپ:۱۳۹۷
نشر: کوله پشتی
کتاب «دختران زیر زمینی کابل» نوشته جنی نوردبرگ اثری جذاب در رابطه با زندگی دخترانی است که در چهره ای متفاوت روزگار می گذرانند. این کتاب که حاصل سفر خانم نوردبرگ به کابل است قصه دخترانی است که اسیر رسم «بچه پوشی» شده اند. دخترانی که برای ادامه بقا خود و خانواده شان تن به تغییر هویت خود دادند تا بتوانند در جامعه مردسالار افغانستان تاب بیاورند. در این کتاب۳۶۷ صفحه ای زندگی دخترانی پیش چشم ما می آید که فرق نمی کند از چه خانواده ای آمده اند فقیر یا غنی،تحصیلکرده یا بی سواد اما همه در یک چیز نقطه مشترک دارند آن هم دفاع از خانواده در برابر سنت بُرنده مردسالاری در کشوری که قرن هاست به زن نگاهی تحقیر آمیز دارند، است. «دختران زیر زمینی کابل» به عنوان بهترین کتاب سال ۲۰۱۴ به انتخاب پابلیشز ویکلی شد. همچنین توانست در همین سال موفق به نامزد بهترین کتاب نادستان به انتخاب گودریدز شود. قرار گرفتن به عنوان بهترین کتاب هفته نامه ناشران، پاپ مترز، کلمبوس دیسیچ،بیزینس اینسایدر و کتاب های غیر داستانی بازفید در سال ۲۰۱۴ از دیگر افتخارات این کتاب است. همچنین «دختران زیرزمینی کابل» در سال ۲۰۱۵ برنده جایزه کتاب آنتونی لوکاس نیز شد.
جنی نوردبرگ نویسنده کتاب متولد سال ۱۹۷۲ در اوپسالا سوئد است. او در رشته حقوق و روزنامه نگاری دارای مدرک کارشناسی از دانشگاه استکهلم است. همچنین جِنی مدرک دکترای خود را در رشته روزنامه نگاری نیز از دانشگاه کلمبیا دریافت کرده است. خانم نوردبرگ علاوه بر نویسندگی مستند ساز نیز است. او مستندهایی با موضوعاتی مثل گسترش سلاح های هسته ای در پاکستان، پناهندگان در عراق و چگونگی تأثیر بحران مالی جهانی در اروپا در کارنامه خود دارد. او با کتاب «دختران زیرزمینی کابل» شناخته شد.
افغانستان کشوری توسعه نیافته با عناصر و فرهنگ های به شدت سنتی است که باورها و ارزش های برخاسته از سنت در لایه های عمیق جامعه و باور مردم به شدت نفوذ کرده است. ساختار و بافت جامعه این کشور به شدت مردسالار است. همین فرهنگ مردسالاری منجر به نگاهی تحقیر آمیز نسبت به زنان شده است. فرهنگی که در آن به زن به مثابه جنس دسته دوم نگاه می شود. فرهنگ «بَچه پوشی» از دل همین جامعه سنت زده برخاسته است. در افغانستان دختران زیادی هستند که متأثر از این فرهنگ دست به تغییر هویت خود می زنند. رسمی که به باور بسیاری ها به کمک خانواده هایی می آید که به دلیل داشتن تعداد زیاد فرزند دختر مورد بی رحمی جامعه قرار می گیرند. داشتن دختر زیاد در افغانستان برای خانواده ها ننگ و شرم آور است به همین جهت تعدادی از خانواده های افغان برای فرار از این ننگ دخترانشان را با تغییر لباس و دادن لباس پسرانه در شکل و شمایلی جدید در می آورند تا این دختران که با هویتی جدید وارد جامعه می شوند به مثابه یک پسر عزت ، غرور را به خانواده بازگردانند. کتاب «دختران زیر زمینی کابل» نیز در رابطه با این رسم و سرگذشت این دختران به رشته تحریر در آمده است.
در این کتاب با سرنوشت دختر یک سیاستمدار افغان رو به رو می شویم که چگونه مادر، فردی که دارای تحصیلات دانشگاهی است و از طبقه ای روشنفکر آمده است درگیر این رسم شده است و یکی از دختران خود را «بَچه پوش» کرده است. آزیتا رفعت نماینده مجلس نمایندگان افغانستان چهارمین دختر خود را برای فرار از تعصبات جامعه و تثبت جایگاه سیاسی و اجتماعی خود تغییر هویت داده است. زهرا دختر بچه پوش دیگری است که او هم گرفتار این رسم شده اما حالا پس از گذشت سال ها حاضر به بازگشت به هویت اصلی خود نیست. یکی از پیامدهای عمده این رسم همین گیرماندن بین دو هویت در بین دخترانی است که تن به این سنت داده اند. بسیاری از آنها حاضر به بازگشت به جنسیت اصلی خود نیستند. روایت زندگی شکریه دیگر دختر بچه پوش نیز خواندنی است. دختری که اکنون پس از بیست سال پنهان ماندن از هویت اصلی خود حالا تغییر چهره داده و به مانند دیگر دختران ازدواج کرده و صاحب سه فرزند است. نادر و شاهد دو فرد دیگری هستند که زندگی آنها نیز به ادامه دادن این کتاب کمک کرده است.افرادی که همچنان در لباس افسران پلیس مرد در حال زندگی کردند هستند.
فرهنگ «بچه پوشی» در افغانستان رایج اما پنهان است. در کتاب به نکاتی در این رابطه اشاره می شود که چگونه این دختران بچه پوش پنهان مانده اند. او می گوید که بعداز ملاقات با خانواده آزیتا برای تکمیل مأموریتم در آرشیوهای اینترنتی و روزنامه ها چیزی در این رابطه پیدا نکرده است. یا حتی پس از ملاقات باکارول لودوک زنی که پس از سال ۱۹۸۹ در افغانستان زندگی کرده و فعالیت های زیادی در سازمان های مردم نهاد و حتی به عنوان مشاور در وزارت خانه های افغانستان کار کرده است، او نیز چیز زیادی در رابطه این رسم نمی داند و اطلاعات دقیقی نداشته است. هرچند اشاراتی کوچک از سفر به بامیان دارد. که در آنجا با فردی به نام دایی آشنا شده است که او نیز از کودکی بَچه پوش شده و تاکنون با همین رسم زندگی کرده است. حتی مهم تر از آن خانم نوردبرگ می گوید که نانسی دوپری که به مادربزرگ افغانستان به واسطه نوشتن سفرنامه هایی از دوردست ترین نقاط افغانستان مشهور است، چیزی در رابطه با این رسم نه دیده و نه شنیده است.
جنی نوردبرگ در پایان این کتاب به شرح دیدگاه خود در رابطه با رسم بچه پوشی اشاره می کند. او معتقد است که از زاویه ای که اکنون به رسم بچه پوشی می نگرم،آن را تکه ای فراموش شده از تاریخ زنان می بینم. زنان هیچ گاه مسئله ای جدی تلقی نشده اند. تاریخ افغانستان در دهه های گذشته مثالی از این ادعا است. همچنین حکایت افغانستان هم روایت پدر سالاریِ خام و بالغ نشده ای است.از طرفی، رسم بچه پوشی در افغانستان ما را به سؤالی بزرگ تر و جدی تر می رساند که چگونه و چه زمانی نظام سخت گیرانه پدرسالاری و برتری دودِمان پدری در این کشور به پایان خواهد رسید؟