شمال افغانستان: سکوی پرشی برای اوج گیریِ گروه های افراط گرا
۱ آذر (قوس) ۱۳۹۹ – ۲۱/ ۱۱/ ۲۰۲۰
شمال افغانستان به دلیل موقعیت استراتژیکی که دارد همواره مورد توجه گروه های مختلفی قرار گرفته است چرا که این منطقه دروازه ورود به آسیای مرکزی شناخته شده است. از گروه هایی که طی چند سال اخیر رشد زیادی در این منطقه داشته اند گروه های افراطی و بنیادگرا هستند. به عبارت دیگر، رشد افراط گرایی در شمال افغانستان منجر به فعالیت بیشتر کشورهای آسیای مرکزی و روسیه در شمال افغانستان شده است.
به گونه ای که دررابطه با حضور گروه های ترویستی و رشد افراط گرایی در شمال افغانستان و تبدیل ولایت های شمالی این کشور به عنوان پایگاهی برای پیشبرد فعالیت های بنیادگرایی و همچنین در کشورهای همسایه آسیای مرکزی هر چند وقت یکبار شاهدِ احساس خطر و نگرانی های مقامات رسمی کشورهای منطقه از فعالیت ها و خطرات گروه های سلفی جهادیِ آسیای میانه بوده ایم. چراکه می توان گفت از گذشته تا کنون گروهای افراطی چون طالبان، داعش، دولت اسلامی ولایت خراسان، القاعده، و گروه های وابسته به القاعده چون حرکت اسلامی ازبکستان، جماعت انصارالله تاجیکستان، جنبش اسلامی ترکستان شرقی و ایغورهای چین برای آماده سازی و تجهیز خود از این منطقه بهره برداری منفی کرده اند.
طالبان از سال ۲۰۱۳ به این سو در تلاش هستند که با بسیج دیگر گروههای افراطی در منطقه در شمال افغانستان پایگاهی برای خود ایجاد کند چرا که این منطقه دالان ورود به آسیای مرکزی و تجارت جهانی مواد مخدر است. همچنین یکی دیگر از اهداف فعالیت این گروه در شمال کشور فعالیت در مناطق دور از پاکستان است تا اثبات کنند که به پاکستان وابسته نیستند. همچنین محاصره دولت و گسترش جنگ در تمام بخش های کشور به وسیله رشد افراطگرایی و بسیج با دیگر گروه های افراطی از دیگر اهداف فعالیت این گروه هاست. علاوه بر طالبان یکی دیگر از تهدیدهای جدی در این منطقه حضور داعش است.
چنانچه به گزارش آریانا نیوز، و طبق اذعانِ احمدبشیر صمیم، رییس شورای ولایتی بدخشان: بیش از ۶۰۰ عضو گروه داعش که از چندی به این سو در بدخشان و شمال افغانستان فعالیت دارند. آنها در تبانی با شماری از گروههای تروریستی همچون ترکستان شرقی (چین) و لشکرجهنگوی (پاکستان) و برخی از اعضاء پیشین طالبان، در نظر دارند تا منطقه وسیعی را ناامن سازند. مناطق شمالی و ولایت بدخشان از ولایات استراتیکی است که با کشورهای چین، تاجکستان و پاکستان هم مرز است. علاوه براینکه، این ولایت با داشتن منابع سرشار طبیعی از سال ها پیش به این سو محور توجه گروه های مخالف مسلح است و اکنون نیز گروه داعش با ایجاد پایگاه درصدد آن است تا قدرتش در این منطقه بیشتر کند.
شاید در کلیتی اولیه بتوان گفت، ورود دولت اسلامی ولایت خراسان به ولایت های شمالی افغانستان، به ویژه که با جنبش اسلامی ازبکستان و دیگر کشورها همکاری می کند، بر یک هدف متمرکز است: باز کردنِ راه خود را به آسیای میانه و چین. جدا از اینکه چقدر این گروه ها می توانند عملیات تروریستی خود را فراتر از منطقه گسترش دهند، اما می توان گفت در حال حاضر شاخص جهانی تروریسم دولت اسلامی ولایت خراسان را در میان چهار سازمان تروریستی کشنده در جهان قرار داده است. حسین احسانی پژوهشگر گروه های اسلامی در یاداشتی در بی بی سی با عنوان اتحاد نامقدس طالبان و داعش و القاعده در بدخشان افغانستان نوشته است که: ولایت بدخشان از سال ۱۳۹۳ به جولانگاه گروه های اسلامی تبدیل شده است.
در ادامه به بررسی کلیتی از ماهیت دیگر گروه های منطقه در شمال افغانستان و نقش آنها در بی ثباتی منطقه می پردازیم:
جنبش اسلامی ازبکستان: حرکت اسلامی ازبکستان که بعدها یک سازمان تروریستی خارجی تعیین شد، زمانی متحد برجسته القاعده بود. جنبش اسلامی ازبکستان که توسط ازبکانی که در جنگ داخلی دهه ۱۹۹۰ تاجیکستان با نیروهای اسلامگرا می جنگیدند تشکیل شده بود، با طالبان متحد شد و به سمت و سویِ دیگر کشورهای آسیای میانه حملاتی را به راه انداختند. پس از حمله آمریکا در سال ۲۰۰۱، تمرکز این گروه در افغانستان و پاکستان بود. در حالی که برخی از مبارزان و رهبران این حرکت با دولت اسلامی بیعت کرده اند، سازمان ملل متحد در ماه مه سال ۲۰۲۰ گزارش داد که جنبش اسلامی ازبکستان “برای چند سال هیچ فعالیت عملیاتی مستقلی را نشان نداده است و تحت فرماندهی و کنترل مالی طالبان باقی مانده است.” این گروه در شمال افغانستان فعالیت می کند. (Clayton, 2020: 2-3)
بدین ترتیب به دلیل ارتباط طالبان با این گروه، جنبش اسلامی ازبکستان در شمال افغانستان حضور چشمگیری دارد. لیکن اندرو واتکینز، تحلیلگر ارشد گروه بین المللی بحران چنین اذعان می کند که اتحاد بین طالبان و جنبش اسلامی پاکستان هرگز یک پیوند تمام و کمال نبود. به تازگی نیز وزارت دفاع افغانستان از کشته شدن رهبر این گروه در ولسوالی غورماچ در شمال ولایت فاریاب خبر داد. با این حال از سال ۲۰۱۰، نیروهای ایالات متحده و ناتو به طور فزاینده ای گزارشاتی از حملات این گروه در شمال افغانستان در نزدیکی مرزهای ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان داده اند. همچنین طالبان پاکستان و جنبش اسلامی ازبکستان در چند سال گذشته مشترکا چندین حمله به زندان ها و فرودگاه های شمال افغانستان و پاکستان را صورت داده اند. همچنین جنبش اسلامی ازبکستان اعلام کرده بود که “فتوحاتی آتی را در منطقه ماوروالنهر” -یک نام قدیمی برای ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و قزاقستان امروزی- را صورت خواهد داد. گرچه جنبش اسلامی ازبکستان دیگر مانند دهه ۱۹۹۰ در دره فرغانه پایگاه ندارد، اما به طور فزاینده ای در استان بدخشان، در امتداد مرز تاجیکستان در شمال افغانستان که یک مسیر اصلی قاچاق مواد مخدر به دره فرغانه می باشد، فعال است. (Zenn and Kuehnast, 2014: 6-7)
جماعت انصارالله تاجیکستان: جماعت انصارالله یک گروه شبه نظامی ستیزه جو دیگر است که در تاجیکستان و در مرز استان بدخشان در شمال افغانستان فعالیت می کند. از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۷، بسیاری از رهبران آن برای برای جنبش اسلامی ازبکستان و برای گروه های مخالف اسلامگرا در طی جنگ داخلی تاجیکستان، جنگیدند. در حال حاضر این احتمال وجود دارد که این گروه به عنوان واسطه بین قاچاقچیان در جنبش اسلامی ازبکستان در بدخشان افغانستان و کسانی که در وروخ و چورکو فعالیت می کنند، خدمت کند. (Zenn and Kuehnast, 2014: 7)
از جولای سال ۲۰۱۸، شورای امنیت سازمان ملل گزارش های مختلفی را توسط تیم های نظارتی مسئول ارزیابی و بررسیِ وضعیت القاعده، داعش و سایر سازمان های تروریستی منتشر کرده است. این گزارش ها رابطه مستمر، جاری، و نزدیکِ گروه های تروریستی آسیای میانه با طالبان و القاعده را مستند می کند. به عنوان مثال، طبق گزارش جدید شورای امنیت سازمان ملل در سال ۲۰۲۰، “فعالیت هایی توسط گروه های جنبش اسلامی ترکستان شرقی، جماعت انصارالله، كتيبه التوحيد و الجهاد، جماعت امام بخاری، و جنبش اسلامی ازبکستان در افغانستان ادامه دارد.” (Botobekov, 2020)
جنبش اسلامی ترکستان شرقی: جنبش اسلامی ترکستان شرقی از تأسیس یک کشور اسلامی مستقل برای اویغورها، مردمانی با اکثریت مسلمان و ترک زبان در غرب چین حمایت کرده است. دولت آمریکا با استناد به روابط این گروه با القاعده، جنبش اسلامی ترکستان شرقی را به عنوان یک سازمان تروریستی تشخیص داده و درفوریه سال ۲۰۱۸ نظامیان آن، حملات هوایی بر طالبان و این گروه در بدخشان ترتیب دادند. بسیاری از گزارش ها حاکی از آن است که جدایی طلبان اویغور از جنبش اسلامی ترکستان شرقی ارتباط عمیقی با القاعده داشته، در اردوگاه های القاعده در افغانستان آموزش می بینند، و همچنین از پاکستان اسلحه (و آموزش) دریافت می کنند. (Chawla, 2020)
به هرروی درکل می توان گفت، یکی از دلایلی که منطقه ی شمال افغانستان به نقطه ثقلی از تجمع گروه های بنیادگرا تبدیل شده است، موقعیتِ ژئواستراتژیک، و قرابت جغرافیایی آنها به یکدیگر به ویژه در کشورهای دیگر آسیای مرکزی چون تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان است. چرا که این شرایط امکان ارتباط نزدیک و هماهنگی بیشتری را برای آنها فراهم می کند. و از دیگر سو وجودِ منابع اقتصادیِ ارزشمند و غنی از سنگ ها معدنی گرانبها به ویژه در ولایاتی چون راغستان و به ویژه بدخشان و استفاده از این منابع مالی و همچنین قاچاق موادمخدر برای تضمین تداوم و پیشبرد فعالیت های تروریستیِ خود است.
یکی دیگر ازدلایل حضور گروه های افراطی در شمال افغانستان فعالیت نسل جدید گروه های افراطی اسلامی مثل حزب حرکت اسلامی ازبکستان است. این گروه بیشتر از آنکه در آسیای میانه فعالیت کنند به دلیل آشنایی با زبان مردم محلی افغانستان بیشتر فعالیت خود را در این منطقه انجام میدهند. این در حالی است که در گذشته بیشتر گروه ها مثل طالبان نمیتوانند در این منطقه به دلیل تفاوت های قومی حضور پیدا کنند. اما در حال حاضر طالبان بخش عمده تلاش های خود را در جهت نفوذ و یارگیری در شمال افغانستان مانند مناطق ترکمن نشین انجام می دهند.
به گونه ای که یکی از رهبران ارشد طالبان به نام شیخ قاسم ترکمن از این منطقه هستند. در واقع یکی از استراتژی های طالبان به ویژه در حال حاضر حضور از تمام اقوام در ترکیب خود است که ظاهرا با هدف ایجاد اجماع شاخه های مختلف طالبان صورت گرفته اشت. به طور مثال شیخ ترکمن از قوم ترکمن تنها عضو شورای رهبری قوم ترکمن است. او که از سال ۲۰۰۱ عضو شورای رهبری شد نقش مهمی در توسعه دامنه جنگ به مناطق غیر پشتون داشته است.
این در حالی است که آشوب و شورش در سال های اول پس از سرنگونی رژیم طالبان در افغانستان در جنوب و شرق کشور به عنوان زادگاه اصلی طالبان متمرکز بود اکنون با کمک افرادی چون شیخ قاسم ترکمن به شمال کشور برای گسترش دامنه نفوذ طالبان کشیده شده است. در این فرایند، طالبان با در اختیار قرار دادن نهادهای اداری و نظامی خود در شمال کشور موفقیت زیادی در به چالش کشیدن دولت محلی داشته است.
به هرروی شاید بتوان گفت یکی از اهداف گروه افراطی چون طالبان بومی کردن جنگ در افغانستان باشد. که به باور ناظران سیاسی از دو طریق حاصل می شود. نخست: استخدام از میان طلبه های جوان ازبیک که در مدارس مذهبی پاکستان درس خواندند و دوم اعزام هیئت های تبلیغاتی مخفی طالبان با مدیریت فرماندهان رده میانی به مناطق شمال کشور.
در کل به ویژه با کلید خوردنِ پروسه مذاکرات صلح و گفتگوهای بین الافغانی، اهمیتِ نتایج و پیامدهایِ این روند نیز برای محدود ساختنِ فعالیتِ گروه هایی بنیادگرایی از این دست در منطقه ی آسیای مرکزی نیز قابل توجه است. لیکن همان طور که برخی تحلیلگران نیز برآن اذعان داشته اند، ساده لوحانه خواهد بود اگر چنین استدلالا کرد که در صورتِ برآیندِ نتایجِ مثبت از مذاکرات صلح، چنین توافق صلحی گویِ زرینی برای برقراری صلح در افغانستان و خاموش کردن جدی ترین تهدیدهای تروریستی در منطقه خواهد بود.
چراکه به هرروی عملکردِ تحدید و از میان برداشتنِ تدریجیِ گروه های افراطی منطقه به همکاری کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای، و برنامه ای بلند مدت و مسئولانه نیازمند است. آنچه لازم به نظر می رسد، یک استراتژی منسجم، مقرون به صرفه و طولانی مدتِ ضد تروریسم در همکاری با ناتو و قدرت های منطقه ای، به ویژه روسیه و چین، برای کنترل طالبان، مبارزه با القاعده و گروه های وابسته به آن، داعش و گروه های وابسته به آن حتی پس از تحقق صلح با طالبان است.
منابع:
[۱] Botobekov, Uran, (2020),”Why Central Asian Jihadists are inspired by the US-Taliban Agreement?” moderndiplomacy, https://moderndiplomacy.eu/2020/04/08/why-central-asian-jihadists-are-inspired-by-the-us-taliban-agreement/
[۲] Chawla, Shalini, (2020), “Mapping China’s interests and engagement in Afghanistan”,sundayguardianlive, https://www.sundayguardianlive.com/opinion/mapping-chinas-interests-engagement-afghanistan
[۳] Clayton, Thomas, (2020), “Al Qaeda and Islamic State Affiliates in Afghanistan”, IF10604 · VERSION 10
[۴] Zenn, Jacob and Kuehnast, Kathleen, (2014), “Preventing Violent Extremism in Kyrgyzstan”, US Institute of Peace, Special Report 355