یادداشت هاسر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرها

جنبش تحفظ پشتون؛ سنگ بنایِ تشکیل پشتونستان بزرگ؟

۳ آذر (قوس) ۱۳۹۹ – ۲۳/ ۱۱/ ۲۰۲۰

در اوایل سال ۲۰۱۸، یک جنبش تازه تاسیس حقوق مدنی، به نام “جنبش تحفظ پشتون” یا “پی تی ام” به طور ناگهانی در رسانه های اجتماعی و مطبوعات پاکستان توجهات را به خود جلب کرد. پس از قتل فراقضاییِ یک پشتونِ ۲۷ ساله به نام «نقیب الله محسود»، یکی از اقداماتِ اولیه ی این جنبش، ایجاد اعتراضاتی ده روزه در اسلام آباد متشکل از حدود ۵۰۰۰ نفر از مناطق قبله ای تحت اداره ی دولت فدرال (فاتا) بود.

شعارهای معترضین تحت عنوانِ “راهپیمایی مداوم پشتون” و “عدالت برای نقیب” نماد و نشانه هایی از یک مبارزه سازمان یافته برای دفاع از حقوق پشتون ها بودند، پشتون هایی که به گفته روزنامه نگار برجسته پشتون، رحیم الله یوسف زی، سال ها و سال ها هرگز دیده نشده اند. در پی این اعتراضات همچنین آرمان لونی، یکی دیگر از فعالینِ این جنبش به دست پلیس در ایالت بلوچستان کشته شد که به دنبال آن حتی شاهدِ شکل گرفتنِ اعتراضات مردمی در برخی ولایت های افغانستان نیز بودیم.

بدین ترتیب اثبات شد که این اعتراض در اعتلای اوضاع و احوال پشتون ها بسیار موثر و کارگشاست، به طوری که بسیاری از شخصیت های برجسته سیاسی، مانند ملاله یوسف زی برنده جایزه نوبل، و همچنین اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان، حمایت خود را از اهداف این جنبش ابراز داشتند. بدین ترتیب این جنبش در سطح ملی و بین المللی از اهمیت قابل توجهی برخوردار شد و رفته رفته در جهتِ پی ریزیِ اهدافِ بزرگتری برای به چالش کشیدنِ آن دست مکانیزم های قدرت ساختارهای نهادیِ پاکستان که به ضرر پشتون ها فعالیت می کردند، حرکت کرد. (Shah, 2020: 1)

پشتون ها و بلوچ ها گروه های قومیِ بزرگی هستند که در منطقه پاکستان و افغانستان قرار دارند. در حالی که آمار و ارقامی از سرشماری دقیق آنها وجود ندارد، با این حال می توان گفت پشتون ها حدود ۱۵ درصد و بلوچ ها، بیش از پنج درصد از جمعیت پاکستان را تشکیل می دهند. همچنین پشتون ها دومین گروه قومی بزرگ کشور پس از پنجابی ها هستند. دولت پاکستان از همان آغاز تشکیل خود هویت های قومی-زبانی (سندی، بنگالی، پشتون یا بلوچ) را سرکوب کرده در حالی که برای هویت “اسلامی” تلاش می کند.

بنابراین، در روایتی عامیانه، همواره پشتون ها و بلوچ ها با خشونت، ستیزه جویی و تهاجم دولت دست و پنجه نرم می کنند. چنانچه نارضایتی سیاسی آنها تحت سایه ی قومیت و مسائل قومی رفته، و هدف و مطالباتشان نیز ذیلِ فعالیت های ضد دولتی قرار می گیرد. در طی سال ها، جنبش ملی گرای بلوچ خواسته های مختلفی از جمله مطالبات و حقوق سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیشتر و خودمختاری سیاسی داشته اند. جنبش پشتون نیز، به نوبه خود، برای ایجاد یک پشتونستان مستقل که شامل همه پشتون ها از هر دو طرف خط دیورند، استقلال سیاسی و همچنین استقلال بیشتر در داخل کشور پاکستان تلاش کرده است. (SHAH, a2019: 3-4)

به هرروی، جنبش تحفظ پشتون که با مرگ نقیب الله محسود آغاز شد به سرعت در این کمربند قبیله ای و سایر مناطق کشور گسترش یافت و تجمعات بزرگی در پیشاور، لاهور، کراچی، کویته، سوات، دیره اسماعیل، بانو و اسلام آباد ایجاد کرد و گروه های بلوچ و هزاره نیز به عنوان اقلیت هایی که در موقعیت مشابهی از این نارضایتی قرار داشتند نیز، در اجتماعات پی تی ام شرکت کردند. در همین راستا، ایده پشتونستان، یعنی یک کشور واحد برای پشتون هایی که در مرزهای افغانستان و پاکستان قرار دارند نیز، یک حرکت ملی در منطقه بوده است. بنابراین شاید بتوان گفت از دید پاکستان موفقیت جنبش تحفظ پشتون؛ موجب ترس از تقویتِ جنبش جدایی طلبی می شود، جنبشی که نه تنها کشور را متلاشی می کند بلکه سایر اقوام را تحریک می کند تا در پیِ دفاع و اثبات هویت خود برآیند.(SHAH, b2019)

به طور کلی می توان گفت جنبش تحفظ پشتون (پی تی ام) یک جنبش صلح طلب حقوق بشری و حقوق مدنی است که برعلیه نقض حقوق بشر، قتل های فراقضایی، ناپدید شدن اجباری، تبعیض، و نظارت و کنترل جامعه پشتون توسط مقامات پاکستانی مبارزه می کند. پشتون ها در شمال غربی پاکستان، به ویژه تحت تاثیر جنگ علیه تروریسم آسیب دیده و ناخواسته درگیر نبردی مابین نیروهای امنیتی دولت، طالبان و تنش های منطقه ای ناشی از نقش ایالات متحده برای مبارزه علیه تروریسم شده اند.

این جنبش حرکتی است بدون خشونت که خواستار تشکیل “کمیسیون حقیقت و آشتی” برای تحقیق در مورد آن دست جنایات جنگیست که در دو دهه گذشته (پس از ۱۱ سپتامبر) علیه پشتون ها انجام شده است. لیکن مطالباتِ آنها برای حمایت از حقوق اساسی پشتون ها، پایان جنگ استراتژیک در کمربند پشتون، و فعالیت های مسالمت آمیز حقوق بشری برای حمایت از جامعه خود؛ با خصومت، جرم انگاری و اغلب اقدامات تلافی جویانه ی خشونت آمیز مقامات پاکستانی روبرو شده است. چنانچه در تاریخ ۲۷ ژانویه ۲۰۲۰ شاهد دستگیریِ «منظور پشتین»، رهبر حرکت تحفظ پشتون بودیم. وی که به نمادی از این جنبش در برابر ظلم و بی عدالتی علیه پشتون ها تبدیل شده است، به نظر می رسد مبارزه ای را به راه انداخته است که از کابل، پایتخت افغانستان، تا شهر کویته، در جنوب پاکستان ادامه دارد.

این مبارزه دادخواهیِ پشتون ها، یعنی بزرگترین قبیله ی مناطق مرزی افغانستان و پاکستان است. اکثر جوانانِ کابل، جلال آباد، قندهار و بسیاری دیگر از شهرهای افغانستان کلاهِ منظور پشتین را به سر دارند، در حالی که حتی برخی از آنها حتی از عقبه ی این رفتار اطلاع چندانی ندارند. شاید حتی این الگوبرداریِ صرف، به نوعی خود نشان دهنده ی پذیرشِ هر آنچیزیست که در دنیایِ جهانی شده ی امروز پرتویی از صلح جویی، ثبات، امنیت، آرامش، عدالت طلبی و حق خواهی را به همراه دارد. به گزارش روزنامه اطلاعات روز، منظور پشتین در سال ۲۰۱۳ پس از حملات ارتش پاکستان به مناطق قبایلی وزیرستان و ترورهایی که از سوی سازمان استخبارات پاکستان در این مناطق جریان داشت با گروهی از جوانان قبایلی، جنبش اعتراضی را زیر عنوان «جنبش نجات مسعود» – جنشی که اکنون به جنبش تحفظ پشتون ‌ها تغییر نام داده است – راه ‌اندازی کرد.

اما از آنجا که مسائل امنیتیِ مناطق قبیله ای تحت اداره ی فدرال پاکستان مدت ها تحت کنترل ارتش بود، خواسته های جنبش تحفظ پشتون ها نیز عملا با نقش و قدرت تشکیلات قدرتمندِ نظامیِ پاکستان ارتباط مستقیم یافت. از این رو، چهار مورد از پنج مطالبه ی اولیه ای این جنبش، یعنی، تحقیق و بررسی دررابطه با قتل های فراقضایی، یافتن افراد ناپدید شده، رفع مقررات منع رفت و آمد، و پاکسازی مین ها، عملا تحت اختیارات ارتش قرار گرفت. به عبارت دیگر، از همان آغاز، پی تی ام در مبارزه برای حقوق پشتون ها با قدرتمندترین نهاد پاکستان، یعنی ارتش سروکار یافت. اما خصومت میان ارتش و این جنبش، خطوط گسلِ قومی و سازمانیِ پاکستان را بیش از پیش آشکار ساخته است.

قرار گرفتنِ این دو طرف در روبه روی یکدیگر، آن هم زمانی که یک منطقه ی قبیله ای فدرالِ پایدار و با ثبات برای ثبات مرزی ضرورت دارد، اهمیتِ دو چندانی یافته است. می توان گفت وجودِ یک افغانستانی با ثبات، به صلح و ثبات در مرزهای پاکستان متکی و وابسته است. اما عنصر همبستگی خارجی با این جنبش و پشتیبانی از آن؛ از یک سو به بی اعتمادیِ بیشتر بینِ جنبش تحفظ پشتون و دولت پاکستان، و از دیگر سو به بی اعتمادیِ بیشتر پاکستان و افغانستان دامن می زند. چراکه دولت پاکستان و به طور خاص ارتش آن تلویحا چنین نشان می دهد که این گروه تحت تاثیر یک دستور کار خارجی و تحت حمایت دشمنان پاکستان قرار دارد. (Shah, 2020: 2)

بدین ترتیب خواه ناخواه پای افغانستان نیز به این مسئله باز شده است. چنانچه می توان گفت، تلاش های جنبش تحفظ پشتون برای “احیای ناسیونالیسم فراملیِ پشتون” و گرم شدن و گسترش پیامدهایِ آن به سمت دولت افغانستان، آن هم در زمانی که بی اعتمادی بین اسلام آباد و کابل غیرقابل انکار بود، بیش از طرحِ راه حلی مناسب، اختلاف نظرهایِ مضاعفی را ایجاد می کرد. چنانچه در همین راستا پاکستان از ادعای افغاستان بر نواحی آن سوی مرز در پاکستان -به اصلاح ادعای “پشتونستان”- نگران است. گرچه ادعای روابط فرهنگی و دولتی میان پشتون های افغانستان و پاکستان به خودیِ خود امری معاندانه محسوب نمی شود، با این وجود، ارتباطِ جنبش تحفظ پشتون با کابل، می تواند در ایجاد بی اعتمادیِ استراتژیک بین پاکستان و افغانستان در سطح دولتی و پیچیده شدن روابط پاکستان و این جنبش از یک سو، و بی اعتمادیِ دولت پاکستان و افغانستان از سوی دیگر، نقش داشته باشد. (Shah, 2020: 16)

شاید بتوان گفت، تنها شعار وام گرفته شده از ایدئولوژیِ ناسیونالیسم پشتون، شعار “Lar-o-bar Yaw Afghan” (لر و بر همه افغان هستند) می باشد. اما این شعار به طور خاص احساسی از ناامنی را در دولت پاکستان برمی انگیزد زیرا این امر بیانگر شکاف و گسست و احتمالِ تجزیه در این کشور است. همچنین این شعار می تواند حاکی از ایجاد پشتونستانی جداگانه (میهن پشتون ها) یا الحاق به افغانستان باشد. لیکن به نظر می رسد در اینجا باوری نادرست از سوی پاکستان القا می شود، چنان که تاکتیک های تبلیغانی پاکستان حولِ محورِ این شعار، پایه و اساسِ حمایتِ افغانستان از این دسته می باشد. لیکن باید گفت که این شعار بیانگر هویت فرهنگی، تاریخی و زبانی پشتون ها فراتر از مرزهای پاکستان و همچنین اثبات ملت پاکستان به عنوان مردمانی که دارای هویت و فرهنگ خاص خود هستند، می باشد. (ALI SHAH, 2020)

در همین راستا، از دید برخی ناظران سیاسی، دیپلماسی پشتونِ کابل برای دستیابی به دو هدف است: ۱- حمایت از عدم به رسمیت شناختنِ خط دیورند، مرز بین افغانستان و پاکستان، و ۲- ترویج “پشتونستان خواهی”. اولین مورد هنوز و همچنان سیاستِ جاری افغانستان است، در حالی که دومی بیشتر یک دکترین سیاست خارجی در دوران جنگ سرد بود و به طور کلی در سیاست امروز افغانستان گم شده است.

بدین ترتیب، تحت این سیاست، دولت های افغانستان در طول جنگ سرد، از ملی گرایان پشتون (همراه با برخی از ملی گرایان بلوچ) حمایت می کردند. کابل به آنها پناهندگی، تابعیت، و حتی عروس داد (برای مثال جمعه خان صوفی با دختر سلیمان لایق شاعر معروف پشتو ازدواج کرد). علاوه بر الزامات ژئواستراتژیک، کابل به ملی گرایان پشتون کمک کرد زیرا خود را طلایه دارِ منافع پشتون در خارج از کشور می دانست. همچنین می توان گفت، در کنار ابعاد قومی، پشتونستانیسم در سیاست خارجی افغانستان جنبه اخلاقی نیز داشت که توسط پشتونوالی هدایت می شود. (Khalil, 2017)

اما به طور کلی و علی رغمِ احساس خطر پاکستان از این حرکت، باید گفت جنبش تحفظ پشتون همچنان جنبشی کاملا بدون خشونت است، جنبشی است که برای جدایی، استقلال، یا نابودی دولت کار نمی کند. در واقع چنین به نظر می رسد که، این جنبش بر سیاست های دموکراتیک دولت کار می کند و صرفا خواستار بازگرداندن حقوق اساسی و مطالباتِ عدالت طلبانه ی خود است. (SHAH, b2019)

از سوی دیگر، به اعتقاد برخی از کارشناسان، پشتون های دو طرف خط دیورند برای رسیدن به آرمان شهری که از زمان به وجود آمدن پاکستان به دنبال آن هستند، تفاوت هایی بنیادینی در وضعیت و موقعیت سیاسی و اجتماعی شان دارند، به گونه ای که این تفاوت ها ناهمگونی و عدم انسجام کافیِ آنها را نشان می دهد. در مناطق قبیله ای پشتون نشین اطراف خط دیورند در افغانستان به دلیل حملات نیروهای خارجی پس از سال ۲۰۰۱ این منطقه از یک خلا رهبری، و نداشتن رابطه ای مناسب و پایدار بین تمام رهبران پشتون رنج می برند. در آن طرف مرز هم از مناطق پشتون نشین برای مبارزه با تروریست استفاده شده که بر موقعیت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آنها اثرگذار بوده است. بنابراین شاید بتوان گفت در حال حاضر، هدف اصلی برای پشتون های پاکستان و افغانستان به دست آوردن قدرت در داخل کشور نیست بلکه احیای ایده ای از یک فضای جغرافیایی و سیاسی است که فراتر از مفهوم وستفالیای دولت های ملی است.

به عبارت دیگر، این جنبشی سیال و پویا است و فراتر از مرزهای پاکستان می رود. بنابراین با اینکه به نظر نمی رسد این جنبش، خواهان تجزیه طلبی و استقلال باشند، اما شاید برخی از شخصیت های تأثیرگذار در ارتش پاکستان برای ایجاد یک دور جدیدی از درگیری ها و تحکیم قدرت طالبان و گسترش نفوذ پاکستان بر منطقه، چندان هم بی میل نیستند، آن هم در زمانی که نیروهای آمریکایی قصد خروج از افغانستان را دارند. برای دستیابی به این هدف، آنها یکبار دیگر باید به این گروه مسلح اجازه دهند تا از وزیرستان و دیگر مناطق پشتون نشین در نزدیکی مرز افغانستان به عنوان سکوی پرتاب فعالیت های غیرقانونی خود استفاده کنند.

به هرروی، به نظر می رسد که این جنبش اعتراضی هیچ نشانه ای از پاپس کشیدن نشان نمی دهد، چنانچه به گفته ی فعالان پی تی ام، آنها “چیز بیشتری برای از دست دادن ندارند” و به اعتراض خود ادامه خواهند داد. اما از دیگر سو؛ با دستگیری پشتین و معترضان دیگر مشخص است که دولت نیز به سرکوب آن ادامه خواهد داد. مطالبات و دعاویِ این جنبش کاملا جدی است و در صورت به حق بودن، کیفرخواستی از سوءنیتِ دولت نسبت به شهروندان خود را به دنبال خواهد داشت.

اما در صورت درست نبودنِ ادعاهای این جنبش، ارتش می تواند با پی تی ام تعامل کند، یک کمیسیون حقیقت و مصالحه ترتیب دهد، برای اقدامات خود علیه طالبان پاکستان حساب پس دهد و خود را تبرئه کند. اما شاید بتوان گفت هیچ دلیلی وجود ندارد که تصور کنیم دولت پاکستان چنین خواهد کرد. چراکه ارتش پاکستان همواره در برابر پاسخگویی و جواب پس دادنِ گارد گرفته و در ماه های اخیر، مقیاس نظامی-غیرنظامی پاکستان بیشتر به نفع ارتش چربیده است. به طور کلی مسئله ی اصلی این است: ارتش برای سرکوب این جنبش تا کجا پیش خواهد رفت؟

اما فراتر از سرکوب دولت پاکستان و احتمال خشونت های آتی بر این جنبش، ادعاهای حرکت تحفظ پشتون ارتباط مستقیمی با منافع امنیتی آمریکا دارد. زیرا در صورت صحت ادعاهای این جنبش مبنی بر تبانی ارتش با طالبان پاکستان، این امر می تواند صداقت پاکستان را در مبارزه با تروریسم چه در مرزهای خود و چه فراتر از آن مورد تردید قرار دهد. این صداقت چیزی است که ارتش پاکستان در سال های اخیر بارها بر آن ادعا کرده است. این نشان می دهد که ارتش پس از خروج ایالات متحده از افغانستان، به حمایت از طالبان افغانستان نیز ادامه خواهد داد. همه این مسائل می تواند مستقیما عاملی نگران کننده برای امریکا باشد زیرا این کشور به دنبال مذاکره با طالبان و ترک افغانستان است. (Afzal, 2020)

منابع:

– Afzal, Madiha, (2020), “Why is Pakistan’s military repressing a huge, nonviolent Pashtun protest movement?”, https://www.brookings.edu/blog/order-from-chaos/2020/02/07/why-is-pakistans-military-repressing-a-huge-nonviolent-pashtun-protest-movement/

– ALI SHAH, HURMAT, (2020), “Redefining citizenship in Pakistan”, https://www.himalmag.com/redefining-citizenship-in-pakistan-2020/

– Khalil, Ahmad Bilal, (2017), ‘Pashtun Diplomacy’ in Afghan Foreign Policy”, the diplomat, https://thediplomat.com/2017/03/pashtun-diplomacy-in-afghan-foreign-policy/

– Shah, Abdur Rehman, (2020), “The Rise of the Pashtun Protection Movement (PTM): Polemics and Conspiracy Theories”, The Royal Society for Asian Affairs

– SHAH, KRITI M, (a2019), “The Baloch and Pashtun Nationalist Movements in Pakistan: Colonial Legacy and the Failure of State Policy”, Observer Research Foundation. ORF OCCASIONAL PAPER # 205

– SHAH, KRITI, (b2019),”Pakistan military can’t handle growing Pashtun storm, so it’s blaming countries like India”, https://theprint.in/opinion/pakistan-military-cant-handle-growing-pashtun-storm-so-its-blaming-countries-like-india/230541/

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا