سر تیتر خبرهاکتابخانهنخستین خبرها

کتابِ «آمریکا در افغانستان: سیاست خارجی و تصمیم گیری از بوش تا اوباما و ترامپ»

۸ آذر (قوس) ۱۳۹۹ – ۲۸/ ۱۱/ ۲۰۲۰

– عنوان کتاب: “آمریکا در افغانستان: سیاست خارجی و تصمیم گیری از بوش تا اوباما و ترامپ “
– نویسنده: شریف الله دُرانی
– ناشر: I.B. Tauris
– سال انتشار: ۲۰۱۹
– زبان: انگلیسی

شریف الله دُرانی دکترای خود را در حوزه ی جنگ افغانستان در دانشگاه دورهام به پایان رساند. وی پس از حمله به رهبری آمریكا در سال ۲۰۰۱ افغانستان را ترك كرد لیکن همواره برای انجام تحقیقات خود به آنجا باز می گشت. همچنین وی مرتبا درباره تاریخ سیاست ایالات متحده در منطقه سخنرانی و بحث می کند.

نویسنده در مقاله ای کوتاه که از خلاصه کتاب خود تهیه کرده است دررابطه با کتاب آمریکا در افغانستان چنین نوشته است: به دنبال ورود و مداخله ی آمریکا در سال ۲۰۰۱، اکثر افغان ها عمیقا به این ماجرا امیدوار بودند. رهبران غربی، به ویژه رئیس جمهور جورج دبلیو بوش و نخست وزیر انگلیس، تونی بلر، بارها به افغان ها گفتند که جامعه بین المللی هرگز افغانستان را تنها نخواهد گذاشت، كه طالبان دیگر به تاریخ پیوسته و در عوض جامعه بین المللی به افغان ها برای تشکیل دولتی با نهادهای قدرتمند جهت برقراری صلح، رفاه، ثبات و دموکراسی کمک می کند.

با این حال، به نظر می رسد با گذشت بیش از ۱۷ سال، افغانستان از شرایط بد به بدتر رسیده است. همچنین در جای دیگر وی اذعان می کند که در طی تحقیق برای کتاب حاضر، متوجه شدم که دیدگاه های غربی بیشترِ نظرات و تفاسیر از وقایع افغانستان را شکل داده است. این نظرات و دیدگاه ها –و در بسیاری موارد نادیده گرفتن واقعیت های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی افغانستان- به نوبه خود بر تصمیم گیری ها در واشنگتن دی سی تأثیر گذاشته است. با این حال، کتاب من از دیدگاه افغان ها نوشته شده است. (Dorani, 2019: 33)

به باور دُرانی، هدف اصلی دولت های بوش، اوباما و اکنون ترامپ در افغانستان دوچیز بوده است: اطمینان از تبدیل نشدن افغانستان به یک پایگاهی تروریستی که تروریست ها ۱۱ سپتامبر دیگری را از آن جا توطئه و برنامه ریزی کنند؛ و دوم، تضعیف و در نهایت شکست دادن القاعده و متعاقبا دولت اسلامی عراق و شام در افغانستان و پاکستان تا حدی که هر دو قادر به تهدید آمریكا و متحدان آن نباشند. اما علیرغم این لفاظی ها، فراهم آوردن ثبات، پرورش و تقویتِ دموکراسی به سبک غربی، بازسازی زیرساخت های افغانستان و ایجاد یک دولت متمرکز کارآمد، هر چند مطلوب می باشد، اما از اهداف ایالات متحده نبوده است. (Dorani, 2019: 33)

افغانستان در بیشتر قرن بیستم صحنه ی نمایشی از منازعات داخلی و بین المللی بوده است – اگر قرار است در خاورمیانه بزرگ صلح برقرار شود، ثبات ضروری است. با این حال به نظر می رسد که سیاست گذاران در غرب به طور معمول تجربیات و درس هایی را که از دولت های پیشین آموخته اند و همچنین تجربیاتی از مداخلات این دولت ها که به بی ثباتی در منطقه کمک کرده اند را، فراموش می کنند. در این کتاب، تمرکزِ شریف الله دُرانی بر روند تصمیم گیری، و بررسی عوامل تاثیر گذار بر سیاست گذاران آمریکایی در پی ریزی و ایجادِ طولانی ترین جنگ یعنی جنگ افغانستان، و چگونگیِ تاثیرگذاریِ اقدامات و واکنش های عملیاتی در افغانستان بر رویدادها بوده است.

کتاب آمریکا در افغانستان یک تاریخچه ی نوین و کاملی از سیاست خارجی ایالات متحده در قبال افغانستان از سیاستِ “جنگ علیه تروریسمِ” بوش، تا جنگ در “مقابله با افراط گرایی خشن” اوباما و جنگ ترامپ علیه “تروریسم اسلامی رادیکال” می باشد. دُرانی به پشتو و دری مسلط است و از منبع منحصر به فرد، بی نظیر و بکر افغانی استفاده کرده، که برای اولین بار در این کتاب منتشر شده است؛ تا بدین طریق خود بتواند مردم افغانستان را بهتر درک کرده، و پاسخی به سوالات بی پاسخ آنها در مورد اهداف “واقعی” افغانستان برای ایالات متحده، دلایل شکست ایالات متحده در افغانستان، به ویژه ناتوانی در بهبود حکومتداری و جلوگیری از حمایت پاکستان، ایران و روسیه از شورشیان در افغانستان، و دلایلی از تغییرات سردرگم در سیاستِ ایالات متحده نسبت به افغانستان در طول ۱۶ سال و نیم می باشد.

به همین منظور نویسنده در این کتاب پاسخ ها و واکنش های رئیس جمهور کرزی و غنی به سیاست های بوش، اوباما و ترامپ در افغانستان و منطقه را ارزیابی می کند. علاوه بر این، کتاب حاضر نقشی را که همسایگان افغانستان –همچون روسیه، ایران، هند و به خصوص پاکستان- در جنگ افغانستان آمریکا ایفا کرده اند را نیز، پوشش می دهد. به طور کلی می توان گفت این یک کتاب برای علاقه مندان به آینده ی منطقه و همچنین کسانی که مشتاق در درکِ گذشته آن هستند، ضروری است.

در مطلبی مرتبط با نقد و بررسیِ کتاب «آمریکا در افغانستان» نویسنده براین باور است که: گرچه جنگ افغانستان غالبا با جنگ ویتنام مقایسه می شود، لیکن در مقامِ مقایسه هم که بخواهیم در نظر بگیریم، جنگ آمریكا در افغانستان هم از نظر سیاست خارجی آمریكا به طور كلی و هم از نظر سیاستِ جنگ جهانی علیه تروریسم به طور خاص، موضوعی ژرف تر و عمیق تر بوده است. از این لحاظ، با در نظر گرفتنِ کاهش تعداد نیروهای زمینی آمریکا در سوریه و تداومِ حضور آنها در افغانستان و عراق، می توان گفت تمرکز این کتاب بر سیاستگذاری آمریکا در قبال افغانستان و مبارزه با تروریسم، مسئله ای به جا و آموزنده است.

نویسنده ی کتاب حاضر، سیاست خارجی آمریکا در مورد افغانستان را مطابق با سه رئیس جمهور اخیر ایالات متحده دسته بندی و بررسی می کند. این طبقه بندی به راحتی می تواند نقش آمریکا در افغانستان را به ترتیب زمانی دنبال کند. در نتیجه، این کتاب با تمرکز بر دورانِ ریاست جمهوریِ بوش، اوباما و نهایتا ترامپ، شاملِ سه بخش می شود. کتاب حاضر جدا از مقدمه و نتیجه گیری، شامل ۱۳ فصل است. فصل های ۱ تا ۵ به دولت بوش، فصل های ۶ تا ۱۱ به دولت اوباما، و فصل های ۱۲ و ۱۳ به دولت ترامپ اختصاص دارد. مقدمه ی متمرکز بر وضعیت فعلیِ افغانستان، به خوبی نشان می دهد که افغانستان در میان یک جنگ وحشیانه و معیوب قرار دارد.

علاوه بر این، با توجه به دهه ها جنگ، حملات خارجی، و مشقت های وارده بر این کشور، کتاب حاضر به خوبی بیان می کند که مردم افغانستان چقدر تشنه صلح و نظم هستند. چیزی که هم در مقدمه و هم در نتیجه گیری، جالب توجه است آن است که می بینیم چگونه پیشینه و بک گراندِ افغانستانی نویسنده او را احساساتی می کند، اما وی همچون فردی حرفه ای از این حالت سریعا فاصله می گیرد. در قسمت اول، نویسنده پیشنهاد می کند که دکترینِ (دفاعِ) پیشدستانه ی بوش و جنگ جهانی علیه تروریسم، مبتنی بر اعتماد به نفسِ بیش از حدی بود که هدف آن ریشه کنی ریشه های تروریسم بود. این غرور و تکبر مانع از آن می شد که دولت بوش برنامه ای برای خروج از کشورهایی که به آنها حمله کرده بودند را تهیه و تدارک ببیند.

یکی از استدلال های قابل توجهی که این کتاب آن را مطرح می کند آن است که از آغاز جنگ افغانستان، روند تصمیم گیری به بخشی از ایده هایی در مورد چگونگی واکنش ایالات متحده به تروریسم بین المللی تبدیل شد. همانطور که نویسنده مطرح می کند، همواره در این مسیر دو اردوگاه وجود داشته است: استدلال یک اردوگاه بر یک عملیات نظامی کاملیکه مستلزم یک درگیری گسترده نیروی زمینی است متمرکز بوده، در حالی که استدلال اردوگاه دیگری بر این بود که سیاست گذاری ها و تصمیماتِ سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی دراین راستا باید پاسخی برای ایستادنِ افغانستان روی پای خود باشد.

با طولانی شدن جنگ افغانستان، صرف هزینه های هنگفت و کشانده شدنِ پایِ زندگیِ هزاران نفر آمریکایی، ایده های اصلی جنگ توسط آنها بارها و بارها مورد بحث قرار گرفتند، به خصوص سنجشِ این مسئله که آیا جنگ افغانستان منافع ملی ایالات متحده را تأمین می کند یا خیر. این بحث در دوره دوم ریاست جمهوری بوش مطرح شد و در دولت اوباما و ترامپ نیز ادامه یافت.

در کتاب حاضر سه دلیل برای شروع چنین بحثی ذکر شده است: اولا، ایالات متحده در افغانستان بین دینامیک ها و پویایی هایِ بین المللی و منطقه ای گیر افتاده است و موفقیت در جنگ جهانی علیه تروریسم نیز به دلیل رقابت های ایران و عربستان سعودی، پاکستان و هند و همچنین روسیه/چین و آمریکا/ناتو تضمین نشده است. ثانیا، مرزهای ضعیف و ناامن بین افغانستان و پاکستان و ساختار قبیله ای در منطقه، پناهگاه هایی برای سازمان های تروریستی فراهم می کند که به سختی قابل کنترل هستند. ثالثا، گرچه فراتر رفتنِ شبکه های تروریستی از مرزهای افغانستان به پاکستان و همچنین از آنجا به سایر جهان، از موفقیت نظامی علیه القاعده و طالبان در افغانستان می کاهند؛ اما اهمیت تشکیل یک اقتدار دولتی پایدار که قادر به تامین امنیت مردم خود باشد را، افزایش می دهد. (DAG, 2020: 1)

همچنین در نقد و بررسیِ دیگری از کتاب حاضر نویسنده با این مقدمه آغاز می کند: کشوری را تصور کنید که ۵۴ درصد شهروندان آن در فقر زندگی می کنند و بیش از ۴۰ درصد آنها بیکار هستند؛ در حالی که جنگ سالاران، زمین خواران، قاچاقچیان و بزه کاران یک دولت سایه و ثروت آنها را اداره می کنند و ثروت و نفوذ آنها اقتصادی به ارزش ۲۰ میلیارد دلار ایجاد می کند. این کشور خیالی نیست: در کتابِ «آمریکا در افغانستان» دُرانی در مورد دو دهه تاریخ پر فراز و نشیب افغانستان، از جمله مداخله ایالات متحده، و مسائلی در مورد سیستم تصمیم گیری در سه دولت گذشته آمریکایی بحث می کند. دُرانی در کتاب خود شش سوال مهم را مطرح می کند؛ این پژوهش وی به طور مستقیم به این موارد پاسخ نمی دهد، بلکه از آنها استفاده می کند تا نقاط عطف تصمیم گیری ایالات متحده در مورد افغانستان را برجسته سازد.

این سوالات شامل موارد زیر است: انگیزه های ایالات متحده از حضور در افغانستان چیست؛ چرا ایالات متحده قادر به ایجادِ یک دولت تضمین شده و مطمئن در افغانستان نبود؛ چرا ایالات متحده زمانی که سیاست های آن به نتیجه نرسید، چشم از افغانستان فرو بست؛ چرا دولت های مختلف آمریکا به حمایت ارتش پاکستان از شورش در افغانستان پاسخی ندادند؛ اگر افغانستان از اساسی و پایه ذاتا ناپایدار است، پس چگونه در دوران پادشاه ظاهر شاه پایدار بود؛ و سرانجام، چرا از دوران جورج دبلیو بوش تا ماه های ابتدایی دولت دونالد ترامپ، در سیاست ایالات متحده دررابطه با افغانستان ناسازگاری و بی ثباتی وجود داشت. علاوه بر این، نویسنده همچنین در مورد پرسش هایی که بسیاری از افغان با آن مواجه اند نیز تامل می کند، مواردی نظیر: چگونه قدرتمندترین ملت نظامی جهان نمی تواند ظرف چند ماه چند هزار اسلامگرای رادیکال را شکست دهد و افغانستان را به ثبات برساند؟ (Gülen, 2019: 1)

به طور کلی می توان گفت، تجارب شخصی دورانی به عنوان یک افغانِ اصیل، درک فرهنگیِ عمیقی که تنها یک فردِ بومی واقعی می تواند داشته باشد، همراه با دسترسی او به منابع نوشته شده نه تنها به زبان انگلیسی بلکه به زبان های افغانستانی، پشتو و دری، به نویسنده و نوبه خود به خوانندگان او اجازه می دهد تا در مقابلِ منابع بی شماری قرار بگیرند که در حالت عادی برای مخاطبان عام عملا غیرقابل دسترسی است؛ که نتیجه ی این امر، واکنش های دست اول است.

این کتاب واکنش مردم و رسانه ها نسبت به دولت و مداخلات خارجی آنها و ناتوانی آنها در برنامه ریزی آینده خود را نشان می دهد. خواننده به چهره واقعی افغانستان و مردم خسته از جنگ و تشنه ی یک آزادیِ برخواسته از درونِ وطنشان (نه آزادیِ خارجی) دسترسی پیدا می کند. (KARATZAS, 2019)

منابع:

– DAG, Rahman, (2020), “BOOK REVIEW of America in Afghanistan: Foreign Policy and Decision Making from Bush to Obama to Trump”, the rest: journal of politics and development, previously published as Journal of Global Analysis (JGA), Vol.10 | No.1

– Dorani, Sharifulah, (2019), “America in Afghanistan: Foreign Policy and Decision Making From Bush to Obama to Trump”, Political Reflection, Magazine | Issue 18

– Gülen, Berkay, (2019), “Book Review: America in Afghanistan: Foreign Policy and Decision Making from Bush to Obama to Trump”, the London School of Economics and Political Science (LSE)

– KARATZAS, KONSTANTINO, (2019),”Book Review: America in Afghanistan: Foreign Policy and Decision Making from Bush to Obama to Trump, https://usso.uk/book-review-america-in-afghanistan-foreign-policy-and-decision-making-from-bush-to-obama-to-trump-by-sharifullah-dorani/

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا