نگاهی به فیلم«بچه کابلی» ساخته برمک اکرم
۹ آذر(قوس)۱۳۹۹-۲۰۲۰/۱۱/۲۹
نام فیلم: بچه کابلی
کارگردان: برمک اکرم
سال اکران:۲۰۰۹ مدت زمان:۹۷ دقیقه
کشور تولید کننده: افغانستان، فرانسه
افغانستان به واسطه چهل سال جنگ خواسته یا ناخواسته تمامی ابعاد آن رنگ و بوی جنگ می دهد. صنعت سینما و یا به عبارت بهتر هنر سینمای افغانستان نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. به ویژه پس از سقوط طالبان آنچه از سینمای افغانستان تراوش کرد، ماهیتی جنگی به خود گرفت. چه ساخته هایی که کارگردانان افغان مسئولیت آن را برعهده داشتند و چه روایت هایی که از لنز دوربین کارگردانان خارجی به تصویر کشیده شدند، همه رنگ و بوی جنگ به خود گرفتند و در این بین تفاوت نمی کرد که فیلم در چه ژانری ساخته شود. در این میان موضوع کودک و زن افغان بسیار برجسته تر بود و بیشتر با استقبال مخاطب به ویژه در جشنواره های بین المللی رو به رو می شد. که هدف اصلی آن هم نشان دادن رنج کودک، زن و به طور عام شهروند افغانستان از جنگ خانمان سوز چهل ساله بود. آنچه ماحصل این ساخته ها بود به ویژه آنچه بعداز سال ۲۰۰۱ از سینما افغانستان نمایندگی می کردند توانستند امیدها را از جان گرفتن دوباره سینما در افغانستان زنده کنند. فیلم«بچه کابلی» ساخته برمک اکرم از آن دسته فیلم هایی است که بسیار خوب توانسته تصویر واقعی جامعه افغانستان را به تصویر بکشد. برمک اکرم در افغانستان به دنیا آمده و هنر را در فرانسه آموخت.
فیلم «بچه کابلی» نیز از این شرایط متاثر شده است و نشانه های جنگ بر این فیلم عریان است. این فیلم اولین ساخته بلند برمک اکرم است. که داستان کودک افغانی است که مادر او بنابر شرایطی کودک را در تاکسی راننده ای جا می گذارد. شخصی که در فیلم ساده به نظر می رسد که با پیدا کردن کودک در ماشین خود روند زندگی عادی او تغییر پیدا می کند. این فیلم که درسال ۲۰۰۹ ساخته شده است یک روایت واقعی از جنگ افغانستان است که کارگردان در تلاش است که کمتر به نشانه های جنگ در آن بپردازد. در این فیلم گزینش صحیح و به جا بازیگر و نگاهی واقع بینانه در سرتاسر فیلم به خوبی دیده می شود که نشانه توانایی کارگردان است. این فیلم در ۶۵مین جشنواره بین المللی فیلم «ونیز» به نمایش درآمد و موفق به کسب جایزه حقوق بشر شد. همچنین این فیلم در بخش «جلوه گاه شرق» جشنواره فجر نیز به نمایش درامد.
صحبت درباره سینما و فیلم به واسطه ماهیت تخصصی اش کار آسانی نیست و اهالی خود این هنر را برای توصیفش می طلبد. در خصوص فیلم «بچه کابلی» نیز باید از دید یک سینماگر به او نگریست. سیامک بیژن که این فیلم را دیده است درباره این قصه می نویسد:« «بچه کابلی» که یک روایت رئالیستیک دارد، به بررسی جامعه جنگ زده افغانستان و سنت های حاکم بر آن پرداخته و با دیالوگ های زیبای آمیخته با طنز بر لحن فیلم چاشنی می زند. از ویژگی های خوب این فیلم انتخاب درست بازیگر است. همچنین در این فیلم دیالوگ ها در خدمت یک ساختار واحد قرار گرفته اند. مسئله ای که هم در فیلم «وژمه» و هم در این فیلم دیده می شود. در بحث شخصیت پردازی همچنین او قابل تحسین است. برمک چهره ها را خوب می شناسد، خصوصیات ریز آن را تحلیل می کند و می داند که چطور به شخصیت هایش آن گونه که در فیلم نامه خلق شده اند، جلوی دوربین حضور عینی بدهد. همچنین در این فیلم شخصیت ها «تیپیکال» می شود. همان تیپ های خیلی رایج و کلیشه ای که بارها قبلا نشان داده شده اند. مثلاً آن جا که راننده تاکسی کودک را پشت درب موسسه فرانسوی رها می کند، رهگذر فقیری از راه می رسد که یک پای دارد و بطری شیر کودک را گرفته و می خورد. عین این شخصیت در فیلم «جنگ تریاک» نیز آمده است و امکان وام گرفتن فیلم های دیگر هم وجود دارد. که به اینامر تیپ سازی میگویند». در نهایت، فیلم از بعد تصویر برداری هم خوب کار کرده و اولویت دادن به عنصر قصه، درون مایه داستان را به پختگی کامل رسانده است».در نهایت، این فیلم توانسته با ساختی عالی و واقع بینانه از جامعه افغانستان ، سینمای افغانستان را اعتلا بخشد و شروعی خوب باشد برای خود کارگردان در ساخت فیلم های بلند.