سیاستسر تیتر خبرهانخستین خبرها

ریشه های تاریخی نقش روحانیت در سیاست افغانستان

۱۶ اذر(قوس)۱۳۹۹-۲۰۲۰/۱۲/۶

در افغانستان اما نخسیتن کسی که نهاد قدرت را با آسمان وصل کرد، امیر عبدالرحمان خان (۱۸۸۰-۱۹۰۱) شاه‌ مستبد افغان بود. او جهت اعمال قدرت در جامعه سنتی افغانستان برای مهار قدرت قبیله‌های رقیب، مشروعیت‌بخشی به حاکمیت و مطیع کردن توده‌های مسلمان زیر یوغ استبداد، الهام مشروعیت سیاسی خود را به آسمان بست و این‌گونه مشروعیت قومی پادشاهی در افغانستان را تضعیف کرد.

شاهان قبل از عبدالرحمان خان مشروعیت‌های قومی و قبیله‌یی داشتتند؛ قوم پشتون و قبیله‌های احمدزایی و سدوزایی دو قوم دارای مشروعیت سیاسی در افغانستان بودند و این دو اصل به صورت اعلان ناشده‌یی تا هنوز ادامه دارد. اما به اساس منابع تاریخی تا نیمه دوم قرن بیستم و مشخصا تا ۱۹۶۰ مذهب و سیاست دو راهی متفاوت را در افغانستان پیمودند و کم‌تر در حوزه‌های همدیگر دخالت و تشبث داشتند، با اذغان این نکته که زمام‌داران افغانستان از مذهب به عنوان یک مشروعیت درجه سوم استفاده می‌کردند اما این به معنای حضور قدرت‌مند مذهب در سیاست و حکومت‌داری نبود.

گرچه جنگ‌های افغان- انگلیس در قرن ۱۹ زمینه‌ساز حضور روحانیت و مذهب در سپهر سیاسی افغانستان را بنیاد گذاشت و تعصب‌های مذهبی، دیگر ستیزی و دخالت روحانیت در سیاست را بسط داد اما این حضور گسترده و پر قدرت نبود که بعدها در قرن بیستم و خصوصا بعد از ۱۹۲۴ و شورش “خوست” رقم خورد. جنگ‌های افغان-انگلیس در قرن نوزدهم مفهم جهاد مقدس را وارد ادبیات سیاسی افغان‌ها کرد و جامعه روحانیت در افغانستان را منسجم نمود اما انسجام بیشتر نهاد روحانیت که فعلا در سپهر عمومی افغانستان فربه‌تر است؛ در جنگ‌های افغان- انگلیس تولد شد. در اوایل قرن بیستم جان گرفت و در نیمه دوم قرن بیستم و به خصوص دهه ۶۰ این قرن خود را به عنوان یک نهاد تاثیرگذار و مهم تبارز داد.

پرسش بنیادین است که چگونه روحانیت وارد سیاست افغانستان شد؟ چه عوامل و مولفه‌های در زمینه‌سازی حضور موثر این نهاد در امر سیاسی تاثیرگذار بوده است؟ از لحاظ ریشه‌یابی تاریخی چه تفاوت‌های میان روحانیت سنتی که باورمند به اسلام سنتی بودند و روحانیت که باورمند به اسلام سیاسی هستند، وجود دارد؟ این نوشته بر آن است که ریشه‌یابی نقش روحانیت در سیاست افغانستان و عوامل و مولفه‌ها آن را به کنکاش بگیرد و روزنهء تازهء را برای فهم این مهم در افق اندیشه بگشاید.

عوامل حضور روحانیت در سیاست افغانستان

پژوهشگران جامعه‌شناسی سیاسی باوردارند که چهار مولفه اساسی در نقش روحانیت به امر سیاسی تاثیرگذار است. یکم: داعیه سیاسی مذهب؛ هرچی داعیه سیاسی مذهب بیشتر باشد، احتمال دخالت روحانیت در سیاست افزایش می‌بابد. دوم: انسجام و قوت نهاد روحانیت؛ هرچی روحانیت مسنجم و قوت‌مند و از نظر اجتماعی ممتاز باشد، احتمال حضور آن‌ها بیشتر می‌شود. سوم: هرچی تفسیرهای متفاوت از متن مذهبی امکان داشته باشد، گراف حضور روحانیت در امر سیاسی بالا می‌رود و هرچی نهاد مذهب انسجام‌مند و سازمان یافته باشد. دخالت روحانیت در سیاست بیشتر می‌شود.

اسلام در قرن بیستم در مواجهه به موج طوفانی گسترش لیبرالیسم و مدرنیسم که خاستگاه غربی داشتند، به اصول‌گرایی اسلامی، ایدولوژی بنیادگرایی و سیاسی شدن پناه برد. از همین‌رو برناردلویس تاریخ‌پژوه و شرق‌شناس مشهور می‌گفت: “لبه‌های اسلام خونین است”. موج فزایندهء از نهادها و احزاب سیاسی اسلام‌گرا در قرن بیستم نشان از جهش عظیم در رابطه به مذهب و سیاست ایجاد کرد و داعیه‌داران تجدید و بازگشت به خویشتن و هویت اسلامی مفهوم اسلام سیاسی را اندیشه‌پردازی کردند که جریان سید جمال الدین افغانی و بعدها اخوان المسلین در این زمینه پیش قدم بوده‌اند.

روحانیت در افغانستان از این موج عظیم اسلام سیاسی که از تنور حوادث خون‌بار قرن بیستم برتاپ شده بود، شدیدا متاثر شد. ادبیات اسلام سیاسی طی مجلات، روزنامه‌ها و کتاب‌ها از هند، ترکیه و مصر که تولدگاه اسلام سیاسی شناخته می‌شود وارد جغرافیای اندیشه مردم افغانستان شد.

گرچه سرمداران این موج در افغانستان روشفنکران غیرروحانی بودند که بر ناسیونالیسم افغانی و پان اسلامیسم تاکید داشتند اما روحانیت سنتی افغانستان نیز برای جهش و خیز به روحانیت سیاسی‌مشرب گام برداشتند و داعیه سیاسی و اجتماعی پدیده به نام اسلام سیاسی آن‌ها را دچار دگردیسی و تجدید نظر نمود. اصولا داعیه سیاسی و اجتماعی اسلام زاده قرن بیستم و بعد از آن روحانیت در افغانستان شماری از کشورهای دیگر برای حضور در سیاست آستین برزدند.

اصلاحات امانی و انسجام روحانیت

پس از مرگ امیر حبیب الله جدال بر سر قدرت در افغانستان بالا گرفت و بلآخره جوان‌ترن پسر امیر حبیب لله، امان الله خان به کمک ارتش و نوگرایان باورمند به ناسیونالیسم افغانی در ۲۲ فوریه ۱۹۱۹ به قدرت رسید. شاه تجدد طلب و توسعه‌پنسد افغانستان دست به اصلاحات بنیادین در فرهنگ، سیاست، جامعه و اقتصاد زد که جریان روحانیت سنتی که تازه به ادبیات اسلام سیاسی از زمان نشر سراج‌الاخبار آشنا شده بودند را برانگیخت و این باعث انسجام روحانیت و شورش خوست در سال ۱۹۲۴ شد که عموما توسط روحانیون سنتی و ملاهای روستای رهبری می‌شدند.

سیاست‌های پان اسلامیسم امان الله در انسجام روحانیت نیز تاثیرگذار بوده است. امان الله به کمک روحانیت سنتی روستانشین و نوگرایان باورمند به ناسیونالیسم افغانی توانست که جنگ‌های دوم افغان- انگلیس را شعله‌ور کند و استقلال افغانستان را از انگلیس‌ها بگیرد. جنگ دوم افغانستان انگلیس این اندیشه را خلق کرد که روحانیت سنتی روستانشین در صورت ضرورت توانایی شورش را دارند و حتی شماری از تاریخ پژوهان باور دارند که بعدها انگلیس‌ها از این روحانیون برای براندازی امان الله استفاده کردند.

کبیر صالحی اسلام‌شناس و تاریخ پژوه افغان می‌گوید: امان الله دست به چند نقطه اساسی گذاشت که روحانیت را به چالش می‌کشید. یکم: او نظام حقوقی فقه‌مدار و فتوامحور را با تصویب قانون اساسی و صدها نظام‌نامه دگرگون کرد. دوم: امان الله خان نظام آموزش سنتی که روحانیت در قبضه داشت را عصرسازی کرد و آموزش زنان را در صدر اولویت‌های خود قرار داد و سوم کماکان تلاش کرد که نهاد دین را از سیطره روحانیت بیرون بکشد و برای این منظور ” آموزش دین‌شناسی” را در بین روحانیت سنتی برگزار کرد.

اقدامات امان الله در راستای اصلاحات نهاد دین و تصویب قانون و نظام‌نامه‌ها؛ دست روحانیت سنتی را از صلاحیت‌های سنتی که داشتند، کوتاه می‌کرد. از همین‌رو ملاها و روحانیت واپس‌گرا همه اقدامات امان الله را به دیده تردید نگریسته و بر علیه آن شوریدند. هرچند اصلاحات امان الله شتابزده و در موارد ناموجه بود اما ملاهای سنتی با همکاری خرده بروژواهای که سال‌ها از مالیه‌دهی گریخته بودند؛ مرجعیت و معشیت خود را به لبهء پرت‌گاه دیدند. شورش خوست در واقع نخستین زورآزمایی روحانیت در برابر دولت بود و در این گیر و دار روحانیون سنتی موفق شدند که حکومت امان الله را سرنگون کنند.

حیب الله کلکانی که به کمک ملا‌ها و خرده بروژواها به قدرت رسید؛ تمام اصلاحات امانی را لغو کرد، مکاتب را بست و آموزش علوم انسانی وطبیعی را قدغن کرد. و در سخنان که منصوب به او می‌کنند؛ گفت که: ” من بعد پول بیت المال ره به ملاها می‌دهم که عبادت کنند و به عسکرها میدهد که خوش باشند. در نخستین اقدام کلکانی دروازه وزارت معارف را به دستور ملا‌ها سنتی بست و به مردم گفت که ” برون مرغ‌جنگی و بودنه بازی خود را بکنید”

مصاحبان و روحانیت؛ مدارا و حضور

برای مصاحبان ثبات داخلی از همه چیز مهم بود؛ روحانیت دوباره مرجعیت و معشیت از دست رفته خود را در زمان امالله خان به دست آورد و رابطه خود را با دربار بازسازی کرد. هرچند در موارد نارضایت‌های از اصلاحات تدریجی مصاحبات بروز کرد اما زمام داران بناء بر حساسیت موضوع می‌کوشیدند که با روحانیت سرسازگاری نشان دهند و شماری از خواسته‌های شان را بجا آورند.

ملاها و نهاد روحانیت که بعد از شکست امان الله خان قدرت بیشتر و انسجام بیشتر گرفته بودند یک رابطه مبتنی بر مدارا و حضور در حکومت مصاحبان داشتند. دولت جدید می‌کوشید که مرجعیت روحانیت را به رسمیت بشناسد و اسباب معشیت آن‌ها را فراهم کنند. هرچند روحانیت دست باز در سیاست مصاحبان داشتند اما تا زمان ورود اندیشه‌های چپی که سابقه‌اش به دموکراسی نخست برمی‌گردد؛ روحانیت در یک مدار حضور نمادین و مدارا با سیاست در افغانستان تعامل کردند و برای زمام‌داران مشروعیت می‌بخشیدند.

انقلاب کمونیستی؛ تغییر رویکرد از حضور تا رهبری

انقلاب کمونیستی ۱۹۷۸ آبستن تحولات اساسی در افغانستان شد؛ در واقع سایه این انقلاب که به کمک ارتش صورت گرفت، صفحه دیگری از خشونت و درگیری‌های بزرگ و زمان‌بر را در افغانستان رقم زد. اصولا مارکسیسم با روحانیت سر ناسازگاری و عناد دارد و مذهب را افیون توده‌ها می‌داند. انقلاب‌گران کمونیست که خود را پیرو خط مارکیسسم- لنینیسم می‌دانستند؛ نه تنها باورمند به سکولاریسم سیاسی نبودند بلکه ضدیت با روحانیت را بخش از پالیسی حکومت داری خود تلقی می‌کردند.

ضدیت با روحانیت و مذهب، پاک سازی‌های مذهبی، خفقان و استبداد، توهین به اعتقادات و باورهای مردم، دشمنی با نمادهای سنتی و دخالت در امور اقتصادی از مهم‌ترین کارهای بود که مرجعیت و معشیت روحانیت را به تحلیل برد. اما این بار روحانیت با رویکرد دیگر وارد بازی سیاست و جنگ در افغانستان شدند که برای آینده افغانستان بسیار ناگوار و زیان‌بار بوده است و هنوز هم بخش از درگیری‌ها وخشونت‌ها از آن رویکرد تاریخی روحانیت نسبت به سیاست مایه می‌گیرد.

تا پیش از انقلاب کمونیستی روحانیت سنتی در افغانستان که آغاز حضور شان در سیاست از جنگ‌های نخست افغان-انگلیس آغاز شد و رفته رفته نظام‌یافتتند و انسجام بیشتر گرفتند در سدد رهبری و گرفتن لگام سیاست نبودند، آن‌ها میخواستند که مرجعیت شان زیر سوال نرود و معشیت آن‌ها از سوی حکومت تامین شود و دولت دخالت در امورات آن‌ها نداشته باشد اما روحانیت بعد انقلاب هوایی رهبری و سیاست را در سر داشت و دین و دولت را دو جزء یک کل می‌دانستند.

“دولت اسلامی” مفهومی‌ است که بعد از شورش روحانیت برای تصرف قدرت در افغانستان زاد شد؛ تا پیش از آن هیچ یکی از روحانیون مشهور سنتی در افغانستان ادعای برپایی حکومت اسلامی را در سر نداشتند و نمی‌خواستند که لگام سیاست را به دست بگیرند. در موارد که آن‌ها حکومت‌ها را ساقط کردند؛ یکی از افراد سکولار و خاندان شاهی را به تخت پادشاهی نشاندند اما این‌بار رویکرد روحانیت به سیاست دچار دگردیسی شده بود و روحانیون سنتی روستا نشین هوای فرمان‌روایی را در سر داشتند و تا حال که مذاکرات صلح در قطر بین نماینده طالبان و دولت افغانستان جریان دارد؛ روحانیت در تلاش است که ار راه زور قدرت را فراچنگ بگیرد.

اگر اقدامات امان الله خان جامعه روحانیت را تکان داد تا انسجام بیشتر بگیرند و نقش خود را در سیاست افغانستان بنیاد بگذارند؛ کمونیست‌ها سیلی آخر را بر روی روحانیت زد تا آن‌ها مرجعیت و حضور خود را به خطر ببینند و این‌گونه کمر را برای فراچنگ قدرت ببندند. اکثریت رهبرانی که قدرت کمونیست‌ها را به تحلیل بردند و حکومت کمونیست ها را سقوط دادند یا روحانی بودند و یا از طرف روحانیت روستانشین حمایت می‌شدند.

بعدها که در سال ۱۹۹۴ شکل افراطی روحانیت از قندهار تحت نام ” تحریک طالبان” حضور یافت. تمام قدرت در افغانستان را فراچنگ گرفتند و از وزیرخارجه تا امام مسجد را از جامعه روحانیت انتخاب کردند. بالاترین حضور روحانیت در سیاست افغانستان در دورهء حکومت پنج‌ساله امارت اسلامی طالبان رقم خورد. توماس بارفیلد، افغانستان‌شناس باور دارد که طالبان روحانیون مذهبی وابسته به مدار پاکستان بودند که خاستگاه روستایی داشتند.

امروز روحانیت حضور فعال در سیاست افغانستان دارند؛ تغییر رویکرد آن‌ها از حضور در سیاست و مشروعیت‌بخشی زمام‌داران افغانستان به رهبری و بدست گرفتن لگام قدرت و سیاست در افغانستان، در افزایش قدرت و حضورآن‌ها موثر بوده است. حالا روحانیت به گفتمان غالب تبدیل شده است. طالبان که امروز برای قدرت می‌جنگ اند؛ متشکل از روحانیت سنتی ستیزه‌جو هستند و در بدنه حکومت افغانستان نیز روحانیت حضور فعال دارند.

نویسنده:مابومسلم خراسانی

منبع:https://www.bbc.com/persian/afghanistan-54342166

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا