سر تیتر خبرهااقتصادسیاستنخستین خبرهایادداشت ها

سرمایه گذاری در بخش انرژی های تجدیدپذیر، گامی به سوی ارتقای ظرفیت در تولید برق داخلی

۲۵  آذر (قوس) ۱۳۹۹ – ۱۵ / ۱۲/ ۲۰۲۰

چهار دهه درگیری، جنگ داخلی، مداخلات خارجی و بی ثباتی سیاسی، توسعه کشور افغانستان را محدود کرده و رشد اقتصادی آن را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. به هر حال، گرچه دهه اخیر با پیشرفت قابل توجهی به دنبال انتقال امنیت در سال ۲۰۱۴ مشخص شده است، اما فقر نیز به میزان ۵۴٫۵ درصد افزایش یافته است. برکسی پوشیده نیست که دسترسی به منابع انرژی پایدار و مقرون به صرفه منجر به رشد اقتصادی می شود. لازم به ذکر است که دسترسی به انرژی در راستایِ هر گونه استراتژی برای بهبود سلامت و رفاه اجتماعی یک کشور بسیار حائز اهیمت است. طی جنگ ها و درگیری های مختلف، زیرساخت ها، تولید، انتقال و توزیع در بخش انرژی افغانستان از بین رفته است.

از سال ۲۰۰۱ بازسازی، احیا و توسعه ظرفیتِ بالافعلِ کشور در اولویت سازمان های توسعه بین المللی بوده است. اما این روندِ ترقی، توسعه و پیشرفت در بخش انرژی، به دلیل سطوح بالای خسارات و نیازهای فراوان برای سرمایه گذاری، با تاخیر و بازماندگی مواجه شده است. افغانستان با مصرف بیش از ۸۵ درصد کل انرژی مصرفی خود از طریق سوخت چوب، در میان پایین ترین کشورها در مصرف سرانه انرژی جهان قرار دارد. چنانکه سرانه مصرف سالانه برق در افغانستان ۱۵۰ کیلووات ساعت است که نسبت به میانگین جهانی آن، یعنی ۲۷۲۸ کیلووات ساعت بسیار ناچیز است. به دلیل شکاف روزافزون مابین تقاضا و عرضه، ۸۵ درصد از مردم محلی در افغانستان همچنان -به طور مستمر و دائم- به منبع برق دسترسی ندارند.

بدین ترتیب می توان گفت، دستیابی به انرژی یکی از اولویت های دولت افغانستان است و تلاش هایی نیز برای مدرن سازی، نوسازی و گسترش شبکه برق ملی با امکان تجارت برق با آسیای میانه و جنوب آسیا صورت گرفته است. با این وجود شاید بتوان گفت این شبکه ملی به دلیل موانعی از جمله محدود بودن زیرساخت ها قادر نخواهد بود حداقل در آینده نزدیک به کل جمعیت این کشور خدمت کند. در نتیجه بهترین راهکار بررسی دقیق وضعیت انرژی در افغانستان به منظور ارتقایِ فرصت های خودکفایی در صنعت انرژی به ویژه انرژی های تجدیدپذیر و متعاقبا شناسایی چالش هایی است که امکان دارد مانع از روند دسترسی و دستیابی به خودکفایی در تولید انرژی گردد. (Ahady et al, 2020: 1)

در کشور افغاستان، تقاضا و نیاز برای برق به دلیل عواملی چون: رشد جمعیت، افزایش تولید ناخالص داخلی، تغییرات قیمت انرژی، تغییرات در شدت مصرف انرژی، مصرف سرانه، وضعیت داخلی انرژی و در دسترس بودن انرژی، به سرعت در حال رشد است. اطلاعات محدودی در مورد مصرف انرژی در مناطق روستایی افغانستان وجود دارد. از نظر معیارها و استانداردهای اکثر کشورها، افغان ها در مناطق روستایی در دسترسی به انرژی ضعیف هستند و بیش از ۲۰٫۴ درصد از مردمان روستایی قادر به تامین حداقل سطح انرژی مورد خود نیاز برای حفظ یک زندگی سالم نمی باشند. در طرح جامع بخش برق افغانستان چنین گزارش شده است که: انتظار می رود تقاضای خالص از ۲۸۰۰ گیگاوات ساعت در سال ۲۰۱۲ به ۱۵۹۰۹ گیگاوات ساعت در سال ۲۰۳۲ افزایش یابد، همانطور که در شکل ۱ نیز نشان داده شده است.

در همین راستا، پیش بینی ها حاکی از آن بود که افغانستان حتی پیش از دسترسی کامل به منابع انرژی داخلی خود، برای پاسخگویی به تقاضای انرژی به تأمین منابع انرژی جدید نیاز دارد. چنین ادعا می شود که اگر منابع انرژی به طور کارآمد و موثر مدیریت شوند، منابع محلی ممکن است نیازهای اولیه انرژی برای میان مدت در افغانستان را برآورده سازند (۲۰۱۴-۱۵- تا ۲۰۲۴-۲۵). از لحاظ نظری، منابع انرژی داخلی ممکن است به زودی افغانستان را به خودکفایی انرژی برسانند. چنانچه براساس این گزارش، ذخایر شناسایی شده هیدروکربن در افغانستان می تواند تا ۸۰ درصد نیازهای این کشور برای فرآورده های نفتی را تأمین کند.

 شکل 1: پیش بینیِ تقاضا و نیازِ برق افغانستان از سال 2012 تا 2032
شکل ۱: پیش بینیِ تقاضا و نیازِ برق افغانستان از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۳۲

اما از دیگر سو، در مقوله ی تامین و عرضه انرژی می توان گفت، در افغانستان سیستم فعلیِ تأمین برق از جنبه های مختلف، از جمله پوشش جغرافیایی منطقه ای، انعطاف پذیری، ظرفیت، و هزینه تأمین داخلی، دارای نقصان و کمبود است. اگرچه ذخیره و تأمین انرژی بین سال های ۲۰۰۶ و ۲۰۱۱ حدودا سه برابر شده است، با این وجود سطح دسترسی به انرژی در افغانستان همچنان پایین است. طبق گفته ی وزارت انرژی و آب (MEW)، تنها ۳۰ درصد از جمعیت افغانستان به انرژی دسترسی دارند. گرچه در کابل برق رسانی به ۷۰-۷۵ درصد می رسد، لیکن تقریبا ۸۵ درصد از مردم مناطق روستایی به برق مورد نیاز روزانه خود دسترسی ندارند. انرژی الکتریکی بخش تجاری توسط نیروی برق آبی و گازوئیل تأمین می شود. باوجودِ آنکه انرژی برق آبی و انرژی خورشیدی بالاترین پتانسیل را به عنوان منبع تجدید پذیر از انرژی دارند، لیکن هزینه اولیه بالایِ آن مانعی قابل توجه در این مسیر می باشد.

بدین ترتیب این کشور تا حد زیادی به واردات برق از کشورهای همسایه متکی است و تنها حدود ۹ درصد از جمعیتِ آن به برق رسانی متناوب دسترسی دارند. بر اساس گفته های د افغانستان برشنا شرکت، عرضه و تامین داخلی ۲۲٫۶ درصد است، در حالی که ۷۷٫۴ درصدِ برق افغانستان از کشورهای همسایه خریداری می شود؛ به گونه ای که: ازبکستان (۳/۳۵ درصد)، تاجیکستان (۷/۳۰ درصد)، ایران (۷/۲۱ درصد) و ترکمنستان (۳/۱۲ درصد) را تامین می کنند. باید توجه داشت اگرچه ازبکستان بزرگترین تأمین کننده خارجی است، اما ظرفیت انتقال محدود است. به هرروی، با حمایت موسسه توسعه بین المللی، مقامات افغانستان دسترسی قابل توجهی برای پایداری و ماناییِ تامین برق را بهبود بخشیده اند. با این وجود، جمعیت افغانستان همچنان با کمبود تأمین کافی و مداوم برق، برق خانگی و تولید سوخت های فسیلی درگیر هستند. (Ahady et al, 2020: 2)

واردات برق از کشورهای همسایه
واردات برق از کشورهای همسایه

درراستای همکاری با کشورهای همسایه در زمینه ی توسعه ی پروژه های تولید انرژی، چندی پیش در تاریخ ۲۲ مرداد (اسد) ۱۳۹۹، قرارداد ساخت نیروگاه خورشیدی تولید برق در افغانستان به صورت اولیه امضا شد. اما در زمینه ی تولید برق آن هم به واسطه ی انرژیِ خورشیدی، و هزینه کردنِ دولت افغانستان در این بخش، بسیاری براین باورند که سرمایه گزاری با این هزینه های سرسام آور در بخش انرژی خورشیدی می توانست در تولید برق آبی صورت گیرد. به هرروی، این روند نیز به نوبه خود به عواملی چون: ۱-اعمال نفوذ کشورهای همسایه در کنترل و مدیریت آب های افغانستان و هزینه و تخصص شرکت های مورد قرار داد در بخش تولید برق بستگی دارد. لیکن شاید بتوان گفت سرمایه گذاری در بخش انرژی های تجدید پذیر می تواند راهی به سمتِ جداشدن از واردات و خرید برق از کشورهای همسایه از یک سو، و تقویت و ارتقای ظرفیت کشور برای خودکفایی بخش انرژی و تولید داخلی می باشد؛ لیکن عمده مشکل و چالش در این حیطه، ضعف زیرساخت های لازم برای تولید برق داخلیست.

در این میان، شرکت برشنا به عنوان یکی از متولیان اصلی برق افغانستان هرساله با وعده های گوناگون قول همکاری با معضل برق را می دهد که متاسفانه هیچ یک از آنها تاکنون به طور صحیح عملی نشده است. در تازه ترین برنامه این شرکت تحت عنوان « برنامه های استراتژیک» از کاهش واردات و افزایش تولید داخلی برق صحبت شده است. همچنین طبق این طرح تولید ۴۰ مگاوات برق خورشیدی در قندهار، ۴۰ مگاوات در شبرغان و پروژه برق گازی بلخ با ظرفیت ۵۰ مگاوات در دستور کار قرار گرفته است. اما معضل اصلی افغانستان نداشتن برنامه های جدی و کارآمد برای تولید، مدیریت برق در کشور است. با این حال پروژه های محدودی برای رفع این معضل در کشور مورد توجه قرار گرفته است.

چنانچه در حال حاضر ۲۵ ولایت افغانستان به پروژه ملی برق وصل هستند و ۴ ولایت دیگر در جریان سه سال آینده به این پروژه ها وصل خواهند شد. و ۵ ولایت باقی مانده به وسیله پروژه های کوتاه مدت تولید برق آفتابی بادی و آبی تامین می شود که تا ۵ یا ۶ سال آینده به پروژه برق ملی وصل خواهند شد. در این شرایط رئیس جمهور غنی در نشست تغییر اقلیم که در چندروز گذشته برگزار شد از وضعیت مطلوب منابع تولید برق در کشور صحبت کرد. وی در این نشست اذعان کرد که: افغانستان دارای منابع وافر آفتاب، آب و باد است که در صورت مدیریت درست، ظرفیت مجموعی تولید ۳۰۰ هزار مگاوات برق را دارا می ¬باشد. با این حال دولت در حال تلاش برای راه اندازی پروژه های برقی بیشتر در کشور با کمک و همکاری کشورهای همسایه است. مانند پروژه برق ترکمنستان-افغانستان-پاکستان موسوم به تاپی.

در راستای مستعد بودن این کشور برای توجه بیشتر به بخش انرژی می توان به سه حوزه ی انرژی آبی، بادی و خورشیدی اشاره کرد. به گزارش ضیایی در روزنامه ی هشت صبح، در مطالعه و بررسی صورت گرفته توسط دولت افغانستان و موسسه جی‌آی‌زید در سال ۲۰۱۴ میلادی، حوزه‌ های دریایی کشور را به پنج حوزه ذیل تقسیم و ظرفیت بالقوه تولید انرژی این حوزه‌ها را ۲۳۳۱۰ میگاوات برق آبی برآورد کرده و به پنج حوزه آبی اصلی قرار ذیل تقسیم‌ بندی نموده ‌اند:۱-حوزه دریایی کابل؛ ۲-حوزه دریایی پنج/آمو؛ ۳-حوزه دریایی شمال؛ ۴-حوزه دریایی هریورد/مرغاب و ۵-حوزه دریایی هلمند. همچنین در بخش انرژی بادی، افغانستان با طبیعتی که دارد، در کل ظرفیت تولید ۱۴۷۵۶۳ میگاوات برق بادی را دارد. و همچنین از سوی دیگر، افغانستان در کل با داشتن ۳۰۰ روز آفتابی در سال، ظرفیت بالقوه برای تولید ۲۲۲۸۵۲ میگاوات برق آفتابی را دارد. شدت شعاع آفتاب به صورت متوسط در ۲۴ ساعت ۱۶۵ وات در یک متر مربع است. (ضیایی، ۱۳۹۹)

به هرروی، گرچه وضعیت برق رسانی در کشور هرچند نسبت به بیست سال گذشته بهبود یافته است اما همچنان تا رسیدن به وضع مطلوب فاصله زیادی داشته و چالش های بسیاری همچنان فراروی شبکه برق سراسری در کشور وجود دارد. مشکلات اجتماعی یکی از این موارد است. چنانکه در برق رسانی به سراسر کشور دولت متهم به تبعیض در پروژه برق رسانی در کشور است. در بزرگترین مثال آن پروژه برق ۵۰۰ کیلووات می باشد که قرار بود از ترکمنستان وارد افغانستان شود و از مسیر ولایت های مرکزی بگذرد که بنابر دستور دولت مبنی بر کوتاه بودن و کم هزینه بودن مسیر سالنگ انتخاب شد. که نتیجه این امر رقم زدنِ موجی از تظاهرات گسترده از جمله جنبش روشنایی بود. در نهایت، وضعیت برق کشور از لحاظ منابع تولیدی در وضعیت مطلوبی قرار دارد اما از لحاظ تکنیکی، طرح ریزی و برنامه ریزی با چالش های بسیار دست و پنجه نرم می کند.

به طور کلی در زمینه ی ظرفیت و پتانسیلِ انرژی های تجدید پذیر و یا انرژی پاک در تولید برق افغانستان، می توان گفت که مشکل عمده در این کشور فقدان ظرفیت و پتانسیل لازم برا تولید داخلی برق نیست، چرا که افغانستان کشوری مستعد و با ظرفیتی متناسب برای تولید انرژی های تجدید پذیر و پایدار می باشد، بلکه مشکلات جانبی چون ناکافی بودن زیرساخت های لازم، هزینه بر بودن پروژه های توسعه، عدم کنترل یخ های آب شده برای تولید داخلی در بخش انرژی، فقدان برنامه های عملیاتی کارآمد، مشکلات بی ثباتی و ناامنی، فساد دستگاه های اداری اجرایی و غیره همچون سدی در مقابل رشد و توسعه ی بخش انرژی افغانستان می باشد.

به هرترتیب، آنچه واضح است آن است که باید توجه داشت علی رغمِ ظرفیت و پتانسیلِ بالا برای سرمایه گذاری و توجه بر بخش انرژی های تجدید پذیر و رسیدن به استقلال و خودکفایی در زمینه ی تولیدِ کافی و بهینه ی برق داخلی در کشور، می توان گفت که بخش عمومیِ برق و برق رسانی در افغانستان با چالش هایی مرتبط با نیروی کار و تواناییِ فنی و تکنولوژیک نیز مواجه است؛ به طور کلی مشکلاتی از جمله:

۱- افغانستان فاقد چارچوب های سیاستی در جهتِ تخصیصِ تأمین انرژی برای توسعه پایدار است. در اجرایی سازی و پیاده ساختنِ سیاست های موجود و اجرای قوانین به دلیل زیرساخت های ضعیف مشکلاتی وجود دارد، که چالش های زیادی را در ارتقا بهره وری انرژی ایجاد می کند.
۲- توزیع نامنظمی در کشور وجود دارد که مصرف کنندگان افغان از آن رنج می برند. در حال حاضر، حدود ۷۰ درصد از مصرف کنندگان در شهر کابل به طور مداوم برق دریافت می کنند و از زنجیره ی تامین مداوم برق بهره مند هستند، در حالی که حدود دو سوم (۶۷-۷۵ درصد) از جمعیت کشور از برق رسانی منظم و مداوم برخوردار نیستند.
۳- این کشور ظرفیت محدودی در شبکه های انتقال و توزیع دارد که این ظرفیت برای در اختیار داشتن و بالا بردنِ امنیت انرژی، باید گسترش یابد. تعداد خانوارهای متصل به شبکه برق در مارس ۲۰۱۵، یک میلیون و ۱۷۶ هزار و ۳۰ نفر بوده است و در چند سال گذشته ۱۱ درصد افزایش یافته است. به علاوه با سیاست گسترش برق رسانی دولت طول خطوط انتقال را از ۲۲۶۱ کیلومتر به ۶۹۰۷ کیلومتر رسانده است.
۴- دسترسی به منابع آب تحت وجود موانعی چون عدم قطعیت و نامشخص بودن برخی موارد اقلیمی، برای تولید برق آبی آینده نگرانی عمده ای در برنامه ریزی طولانی مدت انرژی کشور می باشد.
۵- فقدان بودجه و منابع مالی کافی در زیرساخت های تولید و انتقال برق نیز از موارد دیگر می باشد. توسعه و تقویتِ انرژی های تجدیدپذیرِ قابل توجه و منابع سوخت فسیلی برای توسعه از طریق سرمایه گذاری خصوصی و عمومی ضروری است.
۶- از آنجا که سازمان های مختلفی در فرایند مدیریت و اجرایی سازی درگیر هستند، مشکلات هماهنگی بین مقامات مختلف وجود دارد.
۷- و در نهایت، آگاهی و پاسخگویی عمومیِ محدودی نسبت به فناوری های انرژی تجدیدپذیر، مزایای اجتماعی و مزایای زیست محیطی آنها همراه با دسترسی به منابع انرژی بهینه سوخت وجود دارد. (Ahady et al, 2020: 5)

منابع:
– ضیایی، معروف، (۱۳۹۹)، “منابع انرژی پاک و تجدیدپذیر در افغانستان”، وب سایت روزنامه هشت صبح، https://8am.af/clean-and-renewable-energy-sources-in-afghanistan/

– Ahady, Shambalid, Nirendra Dev and Anubha Mandal, (2020), “An overview of the opportunities and challenges in sustaining the energy industry in Afghanistan”, E3S Web of Conferences 173, 03006, ICACER

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا