نخستین خبرهاسینما

نگاهی به فیلمِ «شکستن همزمان بیست استخوان»؛ به کارگردانیِ جمشید محمودی

۲۹  آذر (قوس) ۱۳۹۹ – ۱۹ / ۱۲/ ۲۰۲۰

– نام فارسی فیلم: “شکستن همزمان بیست استخوان”
– نام انگلیسی فیلم: “رونا، مادر عظیم ”
– کارگردان: جمشید محمودی
– نویسنده: جمشید محمودی
– ژانر: خانوادگی-اجتماعی
– محصول کشور: افغانستان و ایران
– محصول سال: ۲۰۱۸
– بازیگران: محسن تنابنده، فرشته حسینی، سعید چنگیزیان، مجتبی پیرزاده، علیرضا استادی

در جریان پایدار و همیشگیِ تصاویر پناهجویانی که به اروپا و ایالات متحده آمریکا راه پیدا می کنند، ما اغلب داستان های موجود در پسِ شخصیتِ افرادی را که در مقاله ها در دوربین و روزنامه می بینیم را فراموش کنیم. از آنجا که بسیاری از خانواده های جوان، یا پدران جوانِ تنها، سفر بی پایانی را از کشورهای آفریقایی یا عربی آغاز می کنند، داستان های آنها نه تنها از آینده ای که قصد ایجادِ آن را دارند، بلکه از خانواده ای که از خود به جای گذاشته اند نیز حکایت دارد. فیلم هایی مانند مستند ” Human Flow” یا “Insyriated” تنها دو نمونه از آثاری هستند که سازندگان آنها تصمیم گرفته اند روی این گونه داستان ها، این گونه خانواده ها و درگیری هایشان تمرکز کنند. جمشید محمودی، کارگردان افغان نیز در دومین اثر خود با عنوان “رونا، مادر عظیم” یکی از این دست داستان ها را بازگو می کند. (Linnarz, 2019)

به گفته ی جمشید محمودی، “هنگامی که کودک بودم، با خانواده ام به ایران آمده و تاکنون در دهه ی سی زندگی ام، هنوز به عنوان یک مهاجر افغان در ایران زندگی می کنم! بنابراین ، من با تمام وجود می توانم احساسات میلیون ها مهاجر افغان را در نتیجه قوانین و مقررات ناعادلانه درک کنم. به عنوان مثال، اهدای عضوی از بدن به یک افغان برای ایرانیان قانونی نیست. در فیلم دومم بار دیگر سعی کردم تا به عنوان کارگردان و فیلمنامه نویس صدای هموطنانم باشم، امیدوارم که قدرت سینما بتواند آگاهی مردم را بالا برده و قوانین را تغییر دهد.” (cinemas-asie, 2018)

شکستن همزمان ببست استخوان/رونا مادر عظیم؛ به تازگی جایزه تنوع فرهنگی یونسکو را از جشنواره آسیا پاسفیک، دو جایزه جشنواره وزول فرانسه و جایزه هیأت داوران اتحاد مذاهب را از جشنواره مانهایم و هایدلبرگ دریافت کرده و بیش از بیست و پنج حضور بین المللی داشته است. این فیلم محصول مشترک ایران و افغانستان است و به عنوان نماینده اسکار از طرف سینمای افغانستان به آکادمی اسکار معرفی شد. این اثر سینمایی همچنین در جشنواره جهانی فیلم فجر دیپلم افتخار بهترین فیلم در بخش بین الادیان و دیپلم افتخار بهترین فیلم آسیایی را کسب کرد. (ایرنا، ۱۳۹۹)

جمشید و نوید محمودی، برادران متولد افغانستان و ساکن تهران، با درامی جذاب در فیلمِ”رونا، مادر عظیم” به کنکاش و بررسی زندگی خود در میان پناهندگان افغان در ایران ادامه می دهند. این داستان که توسط جمشید نویسندگی و کارگردانی شده و توسط نوید نیز تهیه کنندگی شده است، داستانِ یک پسر میان سالی است که با تصمیمی در مورد مرگ و زندگی مادرش که به شدت بیمار است مواجه می شود، تصویری روشن از تنش های خانوادگی و سرخوردگی های بوروکراتیک در جامعه ای را نشان می دهد که او را در برزخی ظاهرا پایان ناپذیری گرفتار می کند.

این فیلم با صحنه های ساده زندگی روزمره برای عظیم (محسن تنابنده)، کارگر تعمیرات و نگهداریِ شیفت شب شهرداری تهران، آغاز می شود. عظیم که قادر به بچه دار شدن با همسرش (فاطمه میرزایی) نیست، خود را در وضعیت توبه اصلاح وضعیت زندگی اش قرار می دهد تا خدا به آنها بچه ای بدهد. (Kuiper, 2018) این اثر جمشید محمودی بر خانواده ای از پناهجویان افغان متمرکز شده و تأثیر زندگی آنها در برزخ را ثبت می کند. همچنین رونا مادربزرگ شیرین خانواده ایست که وقتی پسرش فاروق تصمیم می گیرد هنگام فرار به آلمان او را با خود نبرد، خود را در مرکز اضمحلال و از هم پاشیدگی می یابد.

پسر دیگر وی، عظیم، تلاش می کند تا در میان مشکلاتش، که اغلب به دلیل پناهندگی وی ناشی می شود، از مادرش مراقبت کند. این درام خانوادگی این امکان را دارد که به سمتِ ملودرام بلغزد، اما هرگز این اتفاق نمی افتد. در عوض، مسائل و روابط اجتماعی خیلی نرم و آرام و در عین حال به طور موثری از طریق تلاش شخصیت ها برای حفظ هرچند ناچیزِ یک زندگی عادی در حالی که تحت فشار روانی زیادی است، نشان داده می شود. نقطه ثقل فیلم بازیگر نقش عظیم است.

نمایشِ برجسته ی او مردی را نشان می دهد که سعی دارد خود و خانواده اش را از آستانه شکستی عاطفی حفظ کند. یاس و ناامیدی او به دلیل وجود مشکلات بزرگ و کوچکیست که مدام پیش رویش قرار می گیرند، و به لحاظ وجود مشکلات بروکراتیک قادر به تأثیرگذاریِ مثبت بر وضعیت خود نیست. او نمی تواند برای بیماری یکی از اعضای خانواده ی خود مرخصی بگیرد زیرا به عنوان یک کارگر مهاجر بلافاصله توسط دیگری جایگزین می شود.

همچنین درخواست کمک از بیمارستان محلی به دلیل این واقعیت که خانواده وی نمی توانند به همان خدمات که ایرانیان در اختیار دارند، دسترسی پیدا کنند، مسئله ای پیچیده و بغرنج است. مشکلات در طول فیلم همچنان افزایش می یابند. به تصویر کشیدن خانواده ای که به آرامی در حال دور شده و جدا شدن از وی می باشند، یک تصویر قدرتمند و قوی در فیلم است. به طور کلی فشار و بیداد در طی فیلم، هم قابل لمس است و هم قابل تکرار است. یکی از تراژیک ترین جنبه ها این است که چه بسا بسیاری از مشکلات این خانواده قابل حل بود، اگر آنها در وضعیت یک پناهنده قرار نداشتند. این فیلم قطعا بر عدم دسترسی پناهندگان به خدمات بهداشتی کافی تأکید دارد.

یکی از به یادماندنی ترین لحظات فیلم، زمانی است که عظیم با یک مرد ایرانیِ به همان اندازه مستاصل که اتفاقا کر و لال است، ملاقات می کند. به نظر نمی رسد اتفاقی باشد که مرد ایرانی به معنای واقعی کلمه نمی تواند درک کند وقتی پزشک ایرانی صرفا به دلیل ملیت خود از کمک به افغان ها امتناع می ورزد. به طور کلی می توان گفت هدایت و مدیریتِ ظریف داستان توسط محمودی داستانی احساسی را پیش می برد و در عین حال نیز زمان کافی را برای تماشاگران فراهم می کند تا قدر لحظات آرام در کنار خانواده را بدانند. همچنین نور ملایم در صحنه ای که رونا را در حال استحمامِ نوه های خود نشان می دهد، یک پاکیِ ناب و معصومیتی خوشایند را ایجاد می کند. (FRANGLETON, 2019)

فاطمه حسینی در نقش مادر فاروق و عظیم، نه تنها زنی مورد احترام خانواده است، بلکه همچنین شخصیتی است که بیشتر اوقات سکوت را انتخاب کرده است. با این حال، دقیقا این سکوتِ وی است که به ویژه عظیم را عذاب می دهد، مردی که لجاجت و پافشاریِ بی تفاوت مآبانه و بی احساسِ وی بر اقتدار اخلاقی در خانواده اش بارها ثابت شده است. رونا، مادر عظیم؛ فیلمی درباره خانواده، وفاداری و قدرت ابراز شفقت، رحمت و بخشش است. محمودی بدون احساساتی شدنِ صرف، فیلمی کاملا مهیج و کاملا احساسی خلق کرده است. در پایان، این فیلم همچنین نشان می دهد که استعداد و قدرتِ محمودی چیست و چه کاری می تواند در رسانه انجام دهد. (Linnarz, 2019)

به باور برخی ناظران و تحلیلگران این فیلم، انحطاط و از پای درآمدنِ رونا از یک مادرِ سرزنده و دوست داشتنی به عنوان رئیس خانواده، به یک جسدِ زنده ی بستری و درمانده؛ می تواند به عنوان استعاره از خود افغانستان تعبیر شود که به نظر می رسد با وجود تلاش زیاد افراد اطرافش، هیچ راه حل عملی برای بهبود وضعیت وی وجود ندارد. در کل می توان گفت، چه به عنوان استعاره و چه به عنوان یک درام خانوادگی، این فیلم احتمالا با امتناع از افتادن در ورطه ی افراط گراییِ ملودرام، و همچنین دلسوزی برای کسانی که سعی دارند به درجه بالاتری از تعیین سرنوشت خود برسند و یک زندگیِ با عزت را در سیستمی داشته باشند که اغلب علیه آنها قرار دارد، بسیاری از بینندگان را تحت تأثیر خود قرار داده است. (Kuiper, 2018)

منابع:
– ایرنا، (۱۳۹۹)، «شکستن همزمان بیست استخوان» در راه شبکه نمایش خانگی، کد خبر: ۸۳۷۴۰۶۹۹، https://www.irna.ir/news

– Cinemas-asie, (2018), “Rona Azim’s Mother”, https://www.cinemas-asie.com/en/movies/item/4676-rona-azim-s-mother.html

–  FRANGLETON, STELLA, (2019), “Rona, Azim’s Mother”, https://www.easternkicks.com/reviews/rona-azims-mother

–  Kuiper, Richard, (2018), “Film Review: ‘Rona, Azim’s Mother’”, https://variety.com/2018/film/reviews/rona-azims-mother-review-1202971149/

– Linnarz, Rouven, (2019), “Film Review: Rona, Azim’s Mother”, https://asianmoviepulse.com/2019/02/film-review-rona-azims-mother-2018-by-jamshid-mahmoudi/

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا