کتابخانهسر تیتر خبرهانخستین خبرها

از روسیه تا کابل: نگاهی به رمان «لعنت به داستایوسکی» از عتیق رحیمی

لعنت به داستایوسکی

۵ دی(جدی)۱۳۹۹-۲۰۲۰/۱۲/۲۶

نام کتاب:  لعنت به داستایوسکی

 نویسنده: عتیق رحیمی

مترجم: مهدی غبرائی

انتشارات: ثالث

 چاپ: ۱۳۹۶

کتاب« لعنت به داستایوسکی » نوشته نویسنده زبردست افغان عتیق رحیمی است

که همواره به خلق شاهکار هایی چه در نویسندگی و چه در فیلم سازی مشهور است.

این کتاب که از دریچه ای تازه به افغانستان جنگِ زده می پردازد، بسیار متاثر از رمان جنایت و مکافات داستایوسکی است

که این بار نه در سرمای سوزان روسیه بلکه در فضای جنگ زده افغانستان نوشته شده است.

نویسنده با آگاهی از ایدئولوژی کمونیستی چنانکه  که یکی از اعضای خانواده­اش به آن پایبند است به خلق این اثر پرداخته است.

شخصیت اصلی داستان پسری به نام «رسول» نام دارد که برای ادامه تحصیل به شوروی می رود.

این سفر که به اصرار پدر کمونیست رسول اتفاق می افتد منجر به علاقه او به «داستایوسکی» می شود.

که بیشتر از همه داستان جنایت و مکافات او بر رسول اثر می گذارد. این کتاب حکایت رسول پسر جوانی است

که در زمان طالبان زندگی می کرده و به قتل پیر زنی می پردازد که نامزدش را به فحشا کشانده است.

شخصیتی که در یک اتاق کوچک که ترکیبی از عکس های کتاب های داستایوسکی، به همراه یادگاری  های نامزدش به نام سوفیا است روزگار می گذراند.

این کتاب برای نخستین بار در سال ۲۰۱۱ منتشر شد که به قلم مهدی غبرائی به فارسی برگردان شد

و در توسط انتشارات ثالث به نشر رسید. لعنت به داستایوسکی یکی از آثار مشهور رحیمی است که به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده است.

عتیق رحیمی

عتیق رحیمی، نویسنده مشهور افغان است که در سال ۱۹۶۲ در کابل به دنیا آمد.

به دلیل جنگ های داخلی همراه موج عظیم مهاجرت های عظیمی که در کشور رخ داد به پاکستان رفت و سپس پناهندگی فرانسه را گرفت.

در رشته ادبیات مدرن درس خواند و دکترایش را در رشته سینما از دانشگاه سوربن پاریس گرفت.

نخستین رمان او خاکستر و خاک نام داشت. سنگ صبور دیگر شاهکار او بود که موفق شد در سال ۲۰۰۸ جایزه معتبر گنکور را به دست بیاورد.

لعنت به داستایوفسکی

کتاب « لعنت به داستایوسکی » از دیگر آثار تحسین برانگیز اوست که با الهام از رمان جنایت و مکافات داستایوسکی نوشته است.

«این رمان فراتر از چیزی بود که تصور می کردم. داستان کشش بسیار زیادی دارد و اگر پایان کتاب را در نظر نگیریم می توانیم آن را یک رمان موفق دانست

که شرایط و فرهنگ افغانستان به هنگام جنگ داخلی را نیز به خوبی نشان می دهد.

اما خواندن این رمان بدون خواندن رمان جنایت و مکافات امکان پذیر نیست.

به عبارت دیگرف برای درک بهتر فلسفه کتاب و عمیق تر شدن در مفاهیم آن بهتر است که حتما جنایت و مکافات را مطالعه کرده باشید.

در این کتاب عتیق رحیمی و شخصیت اصلی داستانش به نجات جامعه افغانستان از جنگ می پردازد

و می توان گفت همه کارهای رسول در خدمت این هدف والاست.

چنانکه در بسیاری از بخش های کتاب رسول با رفتار خود فرماندهان جنگ را تحت تاثیر قرار می دهد.

هرچند پایان کتاب خوب نبود»(کافه بوک،۱۳۹۹). به عبارت دیگر، رمان لعنت به داستایوسکی اگرچه به نوعی بازنویسی کتاب جنایت و مکافات داستایوسکی است

اما می توان آن را یک رمان موفق در نظر گرفت که شرایط و فرهنگ افغانستان را در زمان جنگ های داخلی به خوبی نشان می دهد.

در بخش های از این کتاب از روش جریان سیال ذهن استفاده شده و شاهد پرش های زمانی هستیم.

داستان بسیار جذاب و گیرا است و تنها برخی از انتقادها به پایان بندی آن وارد است.

این کتاب داستان کابل زمان بعد از فروپاشی ایدئولوژِ کمونیستی را روایت می کند

که علی رغم امدن دولت جدی همچنان نابسامانی فضای سیاسی بیداد می کند.

رسول شخصیت اصلی داستان در چنین شرایطی می خواهد به کمک وضع موجود بیاید.

بهروی این کتاب توانایی نویسنده را در بازنمایی دقیق از اوضاع افغانستان را نشان می دهد.

بخشی از کتاب

در این جا بخشی از کتاب را بخوانید:« قاضی بیش از همه به جواهرات علاقه دارد. نه به قتل، یا وجدان تو، یا گناه تو، یا محاکمه تو».

-گفتم که چیزی ندزدیدم و فقط کشتمش.

– پس یر جواهرات چی آمد؟

-این راز بزرگی است.

-خیال نکن احمقم! جواهرات را به من بده، بعد برو خانه­ات!

-باید حرفم را بشنوید. نیامدم مفت و مسلم خودم را تسلیم قانون کنم. که…

-قاضی که بلاخره به مسخرگی این تسلیم رازآمیز پی می برد، می پرسد: خب، چرا خودت را تسلیم قانون می کنی؟ بگو از کدام جناحی؟

-هیچ کدام.

-«هیچ کدام!». قاضی میهوت شده. چون مردی مثل او در چنین سرزمین جنگ زده ای همچو موقعیتی داشته باشد، مطلقا بی معناست.

-مسلمانی؟

-مسلمان به دنیا آمده ام.

– پدرت کی بود؟

-سرباز بود. کشته شد.

-«کمونیست بود». خودش است، رسیدیم سر جای همیشگی. همیشه و تا ابد همین سوال­ها.

-من آمدم این جا به قتل اعتراف کنم: من زنی را کشته ام. این تنها جنایت من است.

-نه. در همه این ها یک چیز ابهام دارد. لابد بیش از این گناهکاری.-قاضی صاحب، آیا جنایتی جدی تر از کشتن انسان دیگری هست؟

این سوال سبب می شود دستمال از دست قاضی بیفتد.«این جا من فقط سوال می کنم. در دوره کمونیست ها کارت چه بود؟».

منابع

۱٫https://kafebook.ir/%D9%84%D8%B9%D9%86%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%DB%8C%D9%88%D8%B3%DA%A9%DB%8C/

۲٫ http://www.andishmandpub.com/mainPage/Article/details/513+%D9%84%D8%B9%D9%86%D8%AA_%D8%A8%D9%87_%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%DB%8C%D9%88%D8%B3%DA%A9%DB%8C_%D8%A7%D8%AB%D8%B1_%D8

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا