جایگاه زنان و آزادی بیان در منظومه فکری طالبان در آستانه ورود این گروه به نظام سیاسی کشور
طالبان و حقوق زنان
۱۶ دی(جدی)۱۳۹۹-۲۰۲۱/۱/۵
جایگاه زنان و آزادی بیان در منظومه فکری طالبان در آستانه ورود این گروه به نظام سیاسی کشور
طالبان و حقوق زنان
افغانستان پس از سال ۲۰۰۱ دموکراسی را تجربه کرد. قرائتی که نقشی اساسی به آزادی بیان، حقوق زنان و اقلیت ها، توجه به آرا و نظرات مردم قائل است. با این حال شرایطِ کشور، دموکراسی شکننده ای را به وجود آورد هرچند شاهد پیشرفت های قابل توجهی در بخش هایی مانند رشد شتابان رسانه، قائل شدن جایگاه زنان به عنوان قشر تاثیرگذار جامعه بودیم. در این میان پس از گذشت بیست سال جنگ و درگیری اکنون افغانستان لحظات حساس تاریخی را می گذراند. گفت و گوی دولت با گروه شورشی طالبان به عنوان طرف اصلی جنگ های بیست ساله کشور پایه های لرزان این دموکراسی شکننده را در معرض خطر قرار داده است. زیرا،طالبان به عنوان یک گروه بنیادگرای افراطی قرائت های متفاوتی از جامعه، حقوق زنان، آزادی بیان، نقش دادن به افکار عمومی و سهم گیری آنها در روند های مهم سیاسی دارند. تفسیر خاص این گروه از دین و اعتقاد به اصل امارت اسلامی نشان از نوع بینش متفاوت این گروه شورشی به مولفه های نامبرده دارد. به گونه ای که در طی دوران حاکمیت هرچند کوتاه آنها در دهه۱۹۹۰ بر کابل شاهد محدودیت بسیار گسترده علیه حضور زنان در جامعه، محدودشدن نقش رسانه ها(به گونه ای که تنها رسانه فعال در کشور رادیو شریعت بود) و بی توجهی به جایگاه مردم در روندهای مهم سیاسی بودیم. امری که نشات گرفته از چند مؤلفه فقهی، سنت های قبیله ای و جهان بینی خاص آنهاست. به همین جهت، نگاهی به تفسیر خاص این گروه به زن، آزادی بیان به عنوان دستاوردهای مهم دو دهه اخیر کشور در زمانی که گفت و گوهای دو طرف مذاکره کننده به لحظات حساس خود نزدیک شده، بیش از هر زمان دیگری احساس می شود .
به عبارتی دیگر،موضوعات مناقشه برانگیز میان طالبان و سایر گروه های افغانستان بسیار است اما به طور مثال یکی از مواردی که برای این گروه بیش از هرچیز گلوگیر است موضع زن و نقش او در جامعه است. موضع طالبان در برابر زنان و شیوه برخوردشان با آنان ریشه در باور آنان به جایگاه فروتر زن به مثابه انسان دارد که او را از نظر کرامت انسانی برابر با مرد نمی داند. در ذهنیت طالبانی، شئیت انگاری زن و ابزاری دیدن او امری جوهری است نه عارضی. این ذهنیت نمی تواند زنی را تصور کند که دانش بیاموزد، مهارت حاصل کند، نقش اجتماعی داشته باشد، فعالیت اقتصادی کند، به سیاست وارد شود و در سرنوشت همگانی سهم بگیرد. طالبان از زمان پیدایش و سپس تشکیل امارت شان در سال های پیش از ۱۱ سپتامبر تا به امروز، هیچ نقشی برای زنان قایل نشده و هیچ طرحی برای سهم دادن به آنان نداشته اند. مخالفت آنان با حضور زن در اجتماع و سخت گیری شان در این باره به حدی است که هزینه های سنگینی را به خاطر آن پرداخته اند، اما هیچ گاه به تعدیل موضوع خود در این زمینه راضی نشده اند(محق،۱۳۹۹). بنابراین، زنان در جهان گفتمانی طالبان از نقش جدی برخوردار نیستند. اما نگاه خصمانه طالبان به جامعه افغانستان تنها به نقش و جایگاه زنان محدود نمی شود.
تقابل طالبان و آزادی بیان
رویکرد ستیزگرایانه طالبان آزادی بیان و رسانه ها را به عنوان بزرگترین دستاورد بیست سال گذشته نیز نشانه رفته است. این گروه رسانه های کشور را مهره های نیروهای غربی و امریکایی و دستاورد آنها می دانند. ترورهای خبرنگاران و حمله به رسانهها در چند سال اخیر که در یک ماهه گذشته روند به شدت صعودی داشته، به همین دلیل است. این گروه با ماهیت رسانه مشکلی ندارند چراکه به ابزاری مهم برای جنگ تبلیغاتی شان علیه دولت مبدل شده اما آنچه نقطه تعارض طالبان با آزادی بیان است، فعالیت رو به رشد رسانه های کشور پس از سال ۲۰۰۱ است. چراکه به اعتقاد این گروه رسانه های کشور که سردمداران اصلی آزادی بیان در کشور هستند، پرورش یافته کشورهای غربی و در تقابل با ارزش های اسلامی است. از طرف دیگر، ترس طالبان از رشد و تاثیرگذاری رسانه ها و وضعیت نسبتا خوب آزادی بیان در کشور تقابل این گروه با رسانه ها را رقم زده است. رسانه ها به دلیل ماهیت آگاهی سازی و اطلاع رسانی خود نقشی مهم در افشاسازی ماهیت و عملکرد گروه هایی چون طالبان دارند. که از تاثیرگذاری بسیار زیادی بر افکار عمومی و جهت دهی به آن ها برخوردار هستند. به همین جهت، ترس از رشد و روحیه انتقادپذیری از عملکرد این گروه که تاثیری مستقیم و منفی بر کارکرد آنها دارد منجر به رویکرد تعارضی آنها با آزادی بیان و رشد رسانه ها شد.
چشم انداز جایگاه زنان و آزادی بیان با حضور طالبان در قدرت سیاسی
بنابراین، علی رغم تحولات بیست سال گذشته و درک طالبان از این شرایط این گروه بر خلاف اظهار نظرهای مبهم خود مبنی بر رعایت حقوق زنان و آزادی بیان نگرانی ها درمورد تداوم نگاه گذشته آنها به مولفه های یاد شده همچنان وجود دارد. به طوری که، در حال حاضر گزارش های متعددی از تداوم رویکرد منفی طالبان به نقش زنان، رسانه ها و توجه به افکار عمومی به نشر می رسد. دیده بان حقوق بشر در گزارشی، اعلام کرد که طالبان در مناطق تحت کنترل شان در افغانستان محدودیت های شدیدی در مورد حقوق زنان و دختران، آزادی بیان و رسانه ها اعمال می کنند. این گزارش که بر اساس ۱۳۸ مصاحبه که شامل ۱۲۰ مصاحبه حضوری در مناطقی مانند قندز، هلمند و وردک انجام شده است، نشان می دهد که طالبان در حال حاضر بخش قابل توجهی از جمعیت و اراضی افغانستان را تحت کنترل خود دارد. در بسیاری از این مناطق، ساکنان به موازات قوانین دولتی به مقررات تحمیل شده توسط طالبان بر آموزش، دادگاهها و سایر خدمات عمل می کنند. همچنین در این گزارش آمده است که درحالی که پیشرفت هایی در زمینه دست یابی به آموزش دختران و زنان در مناطق تحت کنترل طالبان مشاهده شده است، اما همچنان توجه به حقوق آزادی بیان، آزادی رسانه ها، اطلاع رسانی بسیار کم است. همچنین اگرچه طالبان رسماٌ اظهار داشتند که که دیگر مخالف تحصیل دختران نیستند اما تعداد بسیار کمی از مقامات محلی طالبان اجازه حضور دختران در دوران رسیدن به بلوغ را به مدرسه می دهند و حتی برخی از آنها به هیچ وجه اجازه مدارس دخترانه را نمی دهند. چنانکه این سیاست ها که مبتنی بر دیدگاه های شخصی فرماندهان طالبان هستند(با تغییر هر مقام محلی طالبان، سیاست ها نیز تغییر می کند) منجر به افزایش نگرانی ها شده است. از طرف دیگر نوع نگاه آنها بر توجه به اهمیت دادن به دیدگاه های مردم و انتقادهای آنها همواره با خشونت که اصلی ترین ابزار این گروه هست رو به رو می شود. در همین گزارش نیز آمده است که ساکنان مناطق تحت کنترل طالبان گفتند که مقامات طالبان به آنها اجازه اظهار نظر در مورد نارضایتی های وضع موجود یا انتقاد را نمی دهند(hrw,2020).
نتیجه گیری
بنابراین، اظهارنظر در مورد تغییر رویکرد طالبان نسبت به جایگاه زنان و آزادی بیان به دو عنوان دو خط سرخ شهروندان امری دشوار است.علی رغم اظهارنظرهای گوناگون در مورد تغییر دیدگاه طالبان نسبت به ارزش های یاد شده همچنان شواهدی بسیاری دال بر رویکرد سخت این گروه نسبت زنان و آزادی بیان وجود دارد. به گونه ای که در اظهارات اخیر حفیظ منصور یکی از اعضای هیئت مذاکره کننده دولت در پروسه صلح با طالبان، این گروه از رسانه ها و نسل جدید هراس دارند و آنها را آموزش دیده امریکایی ها میخوانند. این عضو مذاکره کننده معتقد است که ایدئولوژی طالبان همان ایدئولوژی ۲۵ سال پیش آنهاست. همچنین فوزیه کوفی معتقد است که درک طالبان در مورد تعریف مذهبی حقوق زنان همان چیزی است که ما در زمان دولت آنها دیده ایم.
از طرف دیگر، موج ترورهای هدفمند در کشور علیه رسانه ها به عنوان سرمداران آزادی بیان خود شاهدی بر از بین نرفتن رویکرد خصمانه این گروه به آزادی بیان و رشد و تقویت آن است. به عبارت دیگر، این اقدامات طالبان نشان می دهد که آنها منطقی ندارند و برای خاموش کردن صدای دموکراسی و آزادی از خشونت استفاده می کنند در حالی که دولت توانایی دفاع از دموکراسی و حامیان دموکراسی در کشور را ندارد. در این میان،آنچه باعث پنهان نگه داشتن این رویکرد است نه تغییر دیدگاه آنها بلکه شرایط موجود اجازه ابراز این گونه مواضع را نمی دهد. بنابراین، در حال حاضر رسیدن به یک توافق جامع بین دو طرف مستلزم گرفتن تضمین از سوی طالبان برای رعایت حقوق زنان، احترام به افکار عامه و اعتقاد به اصل آزادی بیان و کارکرد آزاد رسانه ها در کشور است.
بدین ترتیب می توان گفت، به نظر نمی رسد طالبان مواضع کامل و جامعی در مورد چگونگی برخورد دقیق آنها با حقوق زنان و فعالیت رسانه ها در صورت بازگشت به دولت داشته باشند. طالبان از تصریحِ اینکه کدام یک از قوانین قدیمی آنها می تواند به قوتِ خود باقی بماند و همچنین اینکه کدام بخش از نظم قانونی فعلی را تحت تفاسیرِ سخت خود، غیر اسلامی می دانند، اجتناب کرده اند. البته گاها طالبان نظرات خود را در مورد برخی از محدودیت های خاص مرتبط با نقش زنان ابراز داشته اند. به عنوان مثال، در جریان گفتگوی بین الافغانی سال ۲۰۱۹، یک نماینده طالبان به یک شرکت کننده زن گفت که یک زن می تواند نخست وزیر دولت آینده افغانستان باشد اما نه رئیس جمهور یا قاضی. با این وجود، طالبان به طور کلی وضعیت مبهم و غیرشفافی را درباره حقوق زنان پیش گرفته است. چنانچه آنها گفته اند که زنان باید از حق تحصیل و کار همچنان برخوردار باشند البته تا زمانی که این حقوق با قوانین اسلامی و فرهنگ افغانستان مطابقت داشته باشد، بدون اینکه توضیح دهند که چگونه چنین محدودیت هایی حقوق زنان را در مقایسه با وضع موجود محدود خواهد کرد(crisisgroup,2020).
بنابراین، اگر روند صلح در خوشبینانه ترین حالت موفق شود، این روند منجر به دولتی می شود که طالبان بخش قابل توجهی از آن هستند و اینکه تغییرات ساختاری چگونه خواهد بود فقط از طریق مذاکره قابل تعیین است. در حالی که، قانون اساسی افغانستان که در سال ۲۰۲۰ به تصویب رسید دربرگیرنده بسیاری از حمایت های حقوق بشری است از جمله برابری جنسیتی امری که عملیاتی سازی آن در مناطق تحت کنترل طالبان با مشکل جدی رو به رو است
منابع
۱٫محق،محمد(۱۳۹۹)، «طالبان و آزمون حقوق زنان»، بی بی سی فارسی، قابل دسترس در: https://www.bbc.com/persian/blog-viewpoints-52091533
۲٫HRW(2020),“Afghanistan: Taliban Rights Efforts Fall Far Shoet”, https://www.hrw.org/news/2020/06/30/afghanistan-taliban-rights-efforts-fall-far-short.
۳٫Crisisgroup(2020), “What Will Peace Talks Bode for Afghan Woman”, https://www.crisisgroup.org/asia/south-asia/afghanistan/what-will-peace-talks-bode-afghan-women.