روستاهای افغانستان: از خط نبرد در جبهه جنگ تا چرخ محرکِ اقتصاد کشور
روستاهای افغانستان
۲۷ دی(جدی)۱۳۹۹-۲۰۲۱/۱/۱۶
از خط نبرد در جبهه جنگ تا چرخ محرکِ اقتصاد کشور
هجده سال پس از حمله آمریکا به افغانستان، کابل پایتخت این کشور تحولات متعدد اجتماعی و سیاسی را تجربه کرده است. جاده ها آسفالت شده اند، بناهای تاریخی در حال بازسازی هستند و حتی شاهد رشد و رونق کسب و کارهای تازه در شهر هستیم.
اما وضع در روستاهای افغانستان از دنیای دیگری حکایت می کند و اگر این مناطق تحت تسلط طالبان باشد، داستان متفاوت تر خواهد شد. چنانکه، جنگ منجر به عقب ماندگی های بسیاری در این مناطق شده. آنها از اکثر تحولات سیاسی و اجتماعی کشور به دور هستند.
علی رغم سرازیر شدن کمک های زیاد بین المللی مناطق روستایی کشور همچنان از امکانات اولیه محروم و این کمک ها تأثیر چندانی بر معیشت مصون آنها نگذاشته است. از طرف دیگر، وضعیت این مناطق در سیاست گذاری نخبگان سیاسی افغانستان جایگاهی ندارد.
به طوری که هیچ یک از حکومت های افغانستان نتوانستند تغییر جدی در وضعیت روستاییان کشور به وجود بیاورند. حکومت اشرف غنی نیز به عنوان میراث دار جدید با تیم تکنوکراتی که اکثر آنها قادر به صحبت کردن به زبان های محلی و ملی نیستند، نیز در حل مشکلات مناطق روستایی ناتوان مانده اند.
مناطق روستایی: خط مقدم جنگِ افغانستان
افغانستان کشوری کاملاً شکننده و متأثر از درگیری است که در آن وضعیت امنیتی همچنان نامشخص است. استمرار چهل ساله جنگ بر وضعیت تمام بخش های کشور تاثیر گذاشت. چنانکه این کشور را به دولتی عقب مانده و ورشکسته تبدیل کرده است.
در این میان روستاهای افغانستان بسیار متاثر از جنگ هستند. چرا که این مناطق در خط مقدم جبهه منازعه و خشونت قرار گرفته و همین دلیل جمعیت زیادی از کشور را که تقریباٌ ۷۲% را شامل می شود، از برخورداری امکانات اولیه محروم ساختند.
به طوری که درگیری ها در افغانستان منجر به بیجاشدن بسیاری از روستاییان از محل سکونت شان شده. در همین رابطه، ریلیف وب در گزارشی در سال ۲۰۱۹ آمار بیجا شدگان جنگ و ناامنی از روستاها را بیش از ۱۰۱ هزار و ۳۰۰ نفر اعلام کرد. همچنین، بسیاری از مناطق روستایی به دست طالبان در محاصره قرار می گیرند و یا سقوط می کنند. امری که منجر به نرسیدن امکانت اولیه مانند غذا به ساکنان این مناطق می شود.
از طرف دیگر، خصوصیات روستاهای افغانستان مانند موقعیت جغرافیایی، بازار پررونق ارزش های سنتی و تقابل با مدرنیته باعث نفوذ گسترده طالبان در این مناطق شده است. به عبارت دیگر، بخش بزرگی از مناطق روستایی کشور در اختیار و حاکمیت گروه هایی افراطی همچون طالبان قرار دارند. طالبان حاکمیت و نفوذ خود را در قسمت های اعظمی مناطق روستایی در کشور گسترش داده اند.
این نفوذ به حدی است که مراجعه مردم به دادگاه های طالبان بسیار بیشتر از دادگاه های رسمی کشور است. به طوری که، دولت کابل به دلیل عدم توانایی نظامی و امنیتی قادر به کنترل این روستاها نیستند. عدم کنترل دولت در این منطقه باعث نفوذ پررنگ گروه های افراطی در این بخش از کشور شد.
روستاهای افغانستان: ستون فقرات اقتصاد کشور
پایه های نظام اقتصادی افغانستان بر کشاورزی و دام داری استواراست. اما به علت، حاکمیت طالبان، فقر، خشونت دوام دار، ساختارهای اجتماعی و اقتصادی سنتی و بی توجهی دولت، روستاهای کشور در وضعیت توسعه نیافته قرار دارد و برنامه های توسعه روستایی به صورت کامل اجرا نمی شود که شرایط زندگی را در این مناطق دشوار کرده است.
از طرف دیگر، نقش سنت در زندگی روستایی بسیار برجسته و پررنگ است. همچنین فقدان ظرفیت های توسعه محور در کل کشور به ویژه مناطق روستایی منجر به عقب ماندگی این کشور از چرخه توسعه شده است.
از این رو توسعه روستایی یکی از نیازهای جدی افغانستان در راستای نیل به توسعه، تامین امنیت و حکومت داری خوب است. بنابراین، باید دولت بیشتر از پیش به توسعه روستاهای افغانستان و ولایت های کشور توجه کند. به گونه ای که طرح و پلان ها باید همسو با نیازهای جامعه روستایی باشد.
روستاهای افغانستان به دلیل دارا بودن منابع گسترده،ح ضور جمعیت زیاد و تولید کننده می تواند عاملی مهم در به حرکت درآوردن چرخه های معیوب اقتصاد کشور باشد. این مناطق از ظرفیت های بالایی برای توسعه اقتصادی کشور برخوردار هستند.
درحقیقت، در دنیای امروز پلان اقتصادی روستاها جزء لاینفک پلان اقتصادی کشور به شمار می رود. برنامه توسعه اقتصادی روستاها یک محرک قوی در دگرگون سازی ساختار اجتماعی و اقتصادی در جوامع روستایی به کار می رود.
این دگرگون سازی فرصت های مناسبی را هم برای سرمایه گذران و هم برای روستاییان فراهم می سازد. انکشاف و توسعه روستاها در افغانستان باید محور اصلی انکشاف اقتصادی کشور را تشکیل می دهد و تمامی پلان های اقتصادی کشور باید با درنظرداشت پلان اقتصادی روستاها طراحی گردد.
چالش های توسعه روستاهای افغانستان در برنامه های ملی و بین المللی
از سال ۲۰۰۱ به این سو، بازیگران عرصه توسعه یی حکومت، تمویل کنندگان و سازمان های غیرحکومتی تلاش های عمده یی را به منظور شامل کردن روستاهای افغانستان در روند های توسعه یی و سیاسی انجام داده اند. که تصورات متعددی، مبنای این کوشش ها را تشکیل داده است. یک تصور این بوده که روستاها یا فاقد ساختارهای نهادی اند یا فاقد سیستم های اداری پاسخگو یا اگر چنین ساختارها یا سیستم هایی موجود نباشند، نخبگان یا زرومندان سیاسی آنها را به منظور تامین اهداف آن تصاحب کرده اند.
بنابراین، برنامه هایی نظیر همبستگی ملی(NSP)، برنامه انکشاف صنایع روستایی افغانستان(AREDP) و دیگر برنامه ها تلاش کرده اند که ساختارها و سازمان های جدید و دموکراتیک را در عرصه اقدام جمعی در روستاها معرفی کنند.
برنامه های توسعه ای روستاها اما مسیر بی دردسری را طی نکرده اند. آتش شعله ور جنگ در این مناطق، نبود ظرفیت های مناسب در دولت برای توسعه روستاها، بی توجهی دولت به مناطق روستایی منجر به عدم تطبیق برنامه های ملی و جهانی در این مناطق شده است.
چنانکه واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان در تحیقات خود پیرامون عملیاتی سازی پروژه های مناطق روستایی از چالش های زیر نام می برد:
یکی از چالش های برنامه در روستاها تفاوت در نقش و ماهیت نخبگان و تعدادان ها باشد. در روستاهایی که در ان نابرابری زمینداری کم باشد، نه تنها ممکن است که نخبگان از لحاظ اقتصادی غیرمصون باشند بلکه این امکان وجود دارد که تعداد آن ها به مراتب بیشتر باشد. بنابراین، این احتمال وجود دارد که آنها منفعت مشترکی در ترویج و محایت از همبستگی اجتماعی و تامین و ارایه خدمات عامه داشته باشند.
با این حال در قریه هایی که شمار نخبگان نستا کم است و آنها اعلب در نتیجه زمینداری گسترده، از لحاظ اقتصادی خود را مصون احساس می کنند، این احتمال وجود دارد که مشوق ها برای ترویج همبستگی اجتماعی و گسترش دسترسی به خدمات عامه، محدودتر باشد.. بنابریان، نخبگان گرایش دارند که بیشتر در راستای منافع خود عمل کنند تا در جهت تامین منافع افراد ساکن در روستا.
همچنین این تحقیق، پیرامون وضعیت روستاهای کشور برای رسیدن به درک بهتر وضعیت روستاهای افغانستان به سه نتجیه زیر دست یافته است. اولین نتیجه گیری از این تحقیق نشان می دهد که:
نمی توان با روستا ها به گونه یی برخورد کرد که گویا همه آنها در طرح، اجرا و ارزیابی مداخله هایی که قصد تغییر دادن نحوه اداره روستاها یا سازماندهی اقدام جمعی را دارندف یکسان اند. برخی تفاوت های سیستماتیک وجود دارند. بعضی روستاها از برخی دیگر بهتر اداره می شوند.دوم نیاز است تا ظرافت بیشتری در نحوه رابطه با نخبگان روستا کار گرفته شود.
با درنظر داشت خطرات وتزلزل هایی که که روستاها با ان رو به رو هستند، نخبگان وظایف مهمی در اداره روستاها اجرا می کنند و واضح است که در بسیاری از موارد آنها دارای مشروعیت قابل ملاحظه ای هستند.سوم، مداخله های بیرونی، اثراتی دارند و این اثرات در مورد برنامه همبستگی کلی در بدخشان یافت شدند. به نظر می رسد که این برنامه مهم این است که برای درک و شناخت از نحوه کارکرد روستاهای متفاوت و این که چرا روستاهای متفاوت به طرق متفاوتی کار می کنند، سهل نیست.
از طرف دیگر، با سقوط رژیم طالبان در افغانستان و حضور جامعه جهانی در این کشور، تلاش ها برای بازسازی مناطق مختلف کشور از جمله روستاهای افغانستان شروع شد. اما متاسفانه این کمک ها به دلایل گوناگون چندان موثر واقع نشد. بسیاری از روستاهای کشور از شرایط متوسط برای زندگی محروم هستند و همچنان فقر در این مناطق بیداد می کند. باوجودی که در چندین ماده قانون اساسی از جمله در ماده پانزدهم بیشتر روی توسعه دهات تاکید شده است اما متاسفانه تا هنوز اقدام قابل توجهی برای توسعه روستاهای افغانستان و بهبود وضعیت دهقانان این کشور صورت نگرفته است.
نتیجه گیری
با این حال،توسعه و پیشرفت روستاهای افغانستان نقش فزایندهی در رشد اقتصادی و انکشافی این کشور دارند؛ چون روشن است که بیشتر باشندگان افغانستان، در روستا زندگی میکنند .توجه به انکشاف و توسعه روستاها برآیند یک کشور مترقی و خودکفا خواهد بود.
از طرف دیگر، با سقوط رژیم طالبان در افغانستان و حضور جامعه جهانی در این کشور، تلاش ها برای بازسازی مناطق مختلف کشور از جمله روستاها شروع شد. اما متاسفانه این کمک ها به دلایل گوناگون چندان موثر واقع نشد. بسیاری از روستاهای کشور از شرایط متوسط برای زندگی محروم هستند و همچنان فقر در این مناطق بیداد می کند.
باوجودی که در چندین ماده قانون اساسی از جمله در ماده پانزدهم بیشتر روی توسعه دهات تاکید شده است اما متاسفانه تا هنوز اقدام قابل توجهی برای توسعه روستاها و بهبود وضعیت دهقانان این کشور صورت نگرفته است.