سر تیتر خبرهاسیاستمصاحبهنخستین خبرها

حکمتیار به مثابه انتحاری سیاسی برای نظام سیاسی افغانستان

۱۴اسفند (حوت)۱۳۹۹- ۲۰۲۱/۴/۳

حکمتیار حزب اسلامی

گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی افغانستان و از چهره های شناخته شده و البته جنجالی در سیاست افغانستان است. در جریان جنگ های داخلی افغانستان یکی از طرف های جدی جنگ بود. سپس با سقوط طالبان به دست حمله به ائتلاف رهبری آمریکا در سال ۲۰۰۱ و تشکیل کنفرانس بن حزب اسلامی به رهبر حکمتیار در کنار طالبان از غایبان اصلی این کنفرانس بودند. هردو گروهی که دوباره به میدان جنگ بازگشتند. چنانکه حکمتیار حدود بیست سال از کشور دور ماند و به یکی از طرف های جدی جنگ افغانستان بدل شد. به طوری که مخالفانش او را «جلاد کابل» خطاب می کردند اما طرفدارانش لقب «امیر جهاد» به او دادند.  با تشکیل حکومت وحدت ملی، دولت تلاش کرد در جریان یک پروسه سیاسی و مذاکره حزب اسلامی را در روند سیاسی  کشور وارد کند. امری که منجر به امضای توافقنامه صلح بین حزب اسلامی به رهبری حکمتیار در میزان(مهر)۱۳۹۵ شد. اکنون، حکمتیار به یک منتقد جدی دولت تبدیل شده تا جایی که ارگ ریاست جمهوری را تهدید به محاصره کرده است. از طرف دیگر، او در تلاش برای برقراری رابطه با طالبان از ترس به حاشیه رفتن در نظام سیاسی آینده کشور است.در این مصاحبه با رضا عطایی دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تهران بیشتر در مورد عملکرد این رهبر جهادی صحبت کردیم.

۱ .گلبدین حکمتیار از رهبران جهادی و چهره های جنجال آفرین کشور شناخته می شود. عده ای او را «قصاب کابل» و برخی «امیر جهاد» می خوانند. امضای توافقنامه صلح با دولت در سال ۱۳۹۶ باری دیگر پای او را به کابل کشاند و در زیر سایه جمهوری اسلامی افغانستان مجدد فعالیت های خود را آغاز کرد. با این حال حضور دوباره او در کشور چه تفییراتی در بعد سیاسی و امنیتی پدید آورد؟

حکمتیار حزب اسلامی بیش از هر چیزی یک فرمانده نظامی با پشتوانۀ تسلیحاتی سنگین در دهۀ هفتاد (دوره ی اتمام جنگ علیه شوروری و آغاز جنگ های داخلی) در افغانستان بوده است و مانند هر فرمانده ی نظامی در یک جنگ داخلی، مخالفان(بزرگ ترینشان احمد شاه مسعود) و موافقان خاص خود(اسلام گراهای پشتون تحصیل کرده) را داشت و به تبع آن عملیات های نظامی گسترده ای بر علیه مخالفان خود در کابل وسایر نقاط افغانستان به راه انداخت که همواره به دلیل قدرت آتش توپ خانۀ خود، تلفات غیر نظامی سنگینی به طرف مقابل خود وارد می ساخت و هیچ ابایی از آن نداشت و به همین دلیل در میان سربازان و قبیلۀ خود به امیر و در میان مخالفانش به قصاب معروف گشت. بازگشت او به عرصۀ سیاست افغانستان بیش از هر چیز گواه یک امر بود: “احتمال بسیار زیاد بازگشت افغانستان به دوران جنگ های داخلی”؛ شخصیت و کارنامۀ سیاسی حکمتیار نشان دهنده ی یک چیز است و آن ” تمامیت خواهی قدرت از طریق رعب و وحشت حاصل از جنگ”؛ در اظهارات اخیر حکمتیار هم دیدیم که چگونه دولت را تهدید می‌کرد و حرف از تصرف کابل و تسخیر ارگ ریاست جمهوری داشت. البته توافق او با دولت اشرف غنی به نحوی با دست برتری دولت همراه بود، غنی  توانست او را با انجام توافقنامه‌ای در حوالی خویش ساکت نگه دارد و همچون سایر افراد اپوزیسیون دولت مثل عطا محمد نور به نحوی سرکوب و منفعل شد.

۲ .حکمتیار پس از حضور خود در کابل، از منتقدین جدی دولت شناخته شد. او در سخنرانی های متفاوت بارها دولت را متهم به ناتوانی در تامین امنیت، تقلب در انتخابات و مانع بودن در روند صلح کشور عنوان کرده است. چه عواملی منجر به این نوع نگاه در او شده است؟

بدنۀ فعلی دولت افغانستان را تکنوکرات های تحصیل کرده ی غرب شکل داده است که عملا جایی را برای نفوذ اسلام گرایان سنتی و مسلح باز نگذاشته است، این آرایش سیاسی با شخصیت مطلق گرا و تمامیت خواه حکمتیار هیچ سازگاری ندارد و او از هر فرصتی برای تخریب نظام فعلی و برانگیختن حامیان سنتی خود علیه دولت استفاده می کند. و شما باید به این نکته توجه داشته باشید که یکی از مسائل بسیار مهم در خصوص افغانستان از جمله موضوع مذاکرات صلح بر می‌گردد به این شکافی که میان نخبگان جامعه پشتون میان دو طیف تکنوکرات‌های تحصیل کرده غرب و نخبگان سنتی و مذهبی وجود دارد.

۳ .به نظر می رسد خواستِ حکمتیار همواره ضربه به دولت فعلی و تشکیل دولت موقت بوده است. در ظاهر نسخه حکمتیار از پیشنهاد دولت موقت بسیار دقیقتر از آنچه طالبان علام کردند، بوده و به نظر می رسید قصد داشت به رهبران مجاهدین اطمینان دهد که دولت موقت طبق قانون اساسی فعلی و از طریق چارچوب نهادی جمهوری اسلامی کار خواهد کرد. اما آیا در صورت تحقق این امر، در گام بعدی چقدر امکان انتخاب افرادی چون حکمتیار در آینده ی سیاسی کشور وجود دارد؟

انتخاب یک فرد به ریاست جمهوری داخل افغانستان مقدار کمی به خواست خود مردم افغانستان بستگی دارد و به مقدار زیادی به انتخاب حامیان مالی و تسلیحاتی جنگ جاری در افغانستان بستگی دارد؛ از آنجا که می دانیم مهمترین و اصلی ترین حامی جنگ در افغانستان ایالات متحده و کشورههای عضو ناتو است که آنها رغبت کمتری به کار کردن با یک مجاهد اسلام گرای سنتی که عملیات های مرگباری را بر علیه نیروهای خارجی در افغانستان انجام داده دارند.

۴ .با اشاره به اینکه پیشتر در ماه سنبله ۹۹ رهبر حزب اسلامی افغانستان تمایل خود را برای تشکیل ائتلافی با طالبان در افغانستان ابراز کرد؛ مسئله ی بعدی ارتباط گلبدین حکمتیار با تشکیلات طلبان است و اینکه چه میزان طالبان و حکمتیار با یکدیگر و جود و منافع مشترک دارند؟ به طور کلی دیدگاه هر یک نسبت به دیگری چگونه است؟

اختلاف حکمتیار حزب اسلامی با طالبان چندین جنبه دارد: نخست هر دو از قوم پشتون افغانستان نمایندگی می کنند و اختلاف میان آن دو بیانگر اختلافات طایفه ای و قبیله ای میان خود پشتون هاست. در ثانی بدنۀ اصلی حزب حکمتیار را پشتون های شهرنشین و تحصیل کرده شکل می دهند که برای ملاهای سنتی روستایی، قدرت سیاسی خاصی قایل نیستند؛ نکته سوم اینکه میزان وفاداری طالبان و حزب اسلامی به پاکستان به یک اندازه نیست و به احتمال زیاد اختلاف میان این دو از درون سیستم اطلاعات پاکستان رقم می خورد که درصدد ایجاد نیروهای مخالف متفاوت در افغانستان است.

۵ .از طرف دیگر، حکمتیار در نخستین سخنرانی خود در لغمان از طالبان دعوت به صلح کرد. پس از او نیز بارها از این گروه درخواست مذاکره داشت. در حالی که این گروه چندان روی خوشی به اون نشان نمی دهند. علت در چیست؟

 علت این امر را من در تقسیم کاری می‌بینم که پاکستان  میان طالبان و حکمتیار انجام داده است؛ یکی وظیفه ی فشار از داخل کابل را برعهده دارد و دیگر وظیفۀ فشار از سایر نقاط را. در حالی که این دو می بایست در یک وضعیت مبهم متحد بودن و دشمن بودن، نهادهای امنیتی افغانستان را دچار سردرگمی سازند.

۵ .طالبان حکمتیار را متهم به خیانت و همکار آمریکایی ها می داند. همچنین این گروه در سال ۲۰۱۶ تحت حمایت ایالات متحده قرار داشت. با این وجود چرا حکمتیار و حزب او خواهان خروج نیروهای آمریکایی از کشور است؟

همکاری حکمتیار حزب اسلامی با آمریکا به دوارن حضور نظامی شوروی در افغانستان باز می گردد به نحوی که حکمتیار مسیول توزیع سلاح و کمک های آمریکا در میان مجاهدین افغان بود، همین سابقۀ همکاری طولانی میان این دو باعث شد در سال ۲۰۱۶ نیز ایالات متحده برای ایجاد نفوذ در میان مخالفان دولت مرکزی افغانستان نیز بار دیگر به حکمتیار روی خوش نشان دهد.

۶ .همانطور که گفته شد، یکی از مواضع جدی حکمتیار ایجاد دولت موقت است. آیا دلیل این امر را می توان ناشی از ترس او در به حاشیه رفتن از قدرت در نتیجه به توافق رسیدن مذاکرات صلح دولت و طالبان دانست؟

همواره اغتشاش و هرج و مرج فرصت مناسبی برای کسب قدرت است و همانطور که گفته شد شخصیت سیاسی حکمتیار در طول زندگی سیاسی اش از همین فرمول استفاده کرده است، ایجاد جنگ داخلی و سپس ادعای تمام قدرت مرکزی. حکمتیار به خوبی می داند دولت موقت یعنی احتمال زیاد جنگ داخلی و این بهترین فرصت را برای او ایجاد می کند.

۷ .به طور کلی، جایگاه او در نظام سیاسی آینده با توجه به نداشتن پشتوانه سیاسی قابل توجه چگونه خواهد بود؟

در حال حاضر نقش او بیشتر به یک انتحاری سیاسی شبیه است که برای کسب هدف خود حاضر است هر نوع قربانی را بدهد، در  آینده سیاسی افغانستان باید به ؤ به چشم یک بمب زمانمند نگاه کرد که در موقع مناسب منفجز خواهد شد.

۸ .این رهبر سیاسی کهنه کار و جنجال آفرین همواره در سخنرانی های خود موراد دردسرسازی را مطرح می کند. او در روز یک شنبه ۲۶ بهمن در سخنرانی خود در پایگاهش در کابل دولت بایدن را به دلیل عقب نشینی از توافقنامه صلح با طالبان مورد انتقاد قرارد داد. آیا مواضع برای نشان دادن کارت سبز به طالبان است؟ به عبارت دیگر، چرا حکمتیار از عدم پایبندی بایدن به توافقنامه هراس دارد؟

توقع طالبان و ؤ از دولت آمریکا این بود که اجازه دهد طرف های درگیر در افغانستان به یک موازنه ی قوا بدون دخالت طرف خارجی برسند، و اگر دولت آمریکا به این موازنۀ  قوا تن ندهد و از دولت افغانستان حمایت نماید کفه ی ترازو به سمت دولت مرکزی افغانستان خواهد خوابید و کار برای حکمتیار و طالبان برای به دست گرفتن قدرت سخت خواهد شد.

۸ .واکنش ها و اقداماتی این چنین با اتکا به رای خود و مستقلانه، آنهم در زمانی که کشتی کشور در دستبیابی به صلح و آتش بس با طالبان به گِل نشته و بحرانِ تشتت آراء و مخالت گروه های اپوزیسیون تهدید مضاعفی برای به نتیجه رسیدن مذاکرات صلح است، چه پیامد هایی می تواند برای کشورِ درگیر در جنگ و بحران های داخلی افغانستان داشته باشد؟

افغانستان یک زمین جنگ است و جنگ داخلی افغانستان یک جنگ یا بحران صرفا داخلی نیست و هر فراز و فرودی در این جنگ کل جهان را متاثر خواهد ساخت و زمینه ی این جنگ را نیز فرهنگ سیاسی خود مردم افغانستان رقم زده است که توانایی رسیدن به یک فرهنگ واحد سیاسی را ندارند و سایر کشورها نیز اجازه ی دستیابی به چنین فرهنگ سیاسی را نمی دهند.

۹ .به نظر می رسد یکی از عواملِ چالشی و همچنین تهدید کننده ی نظم و آرامش سیاسی در افغانستان، تعدد و کثرت گروه ها، شخصیت ها، احزاب، عقاید و ذیل آن سایه ی اولویت های قومی و قبیله ای است. اما آیا هیچ مکانیزم اجراییِ بازدارنده و یا قانونِ مدونی برای مقابله، کنترل و و یا تحدید این طیف وسیع از چند دستگی و اختلافات وجود دارد؟ چه عاملی موجب می شود گروه ها و دسته جات سیاسی در افغانستان ذیل یک چتر متحد کننده و منسجم برای صلح و امنیت در کشور جمع نشوند؟

سرریز اختلافات بین المللی به داخل افغانستان ابعاد قومی پیدا می کند و در نهایت به بن بست سیاسی و جنگ می انجامد، راه برون رفت از این بحران خلاقیت سیاسی مسیولین دولت مرکزی است در مدیریت بحران و تقسیم منافع میان طرفهای درگیر است.

 

 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا