سر تیتر خبرهانخستین خبرهایادداشت ها

دیپلماسیِ آب، راهکاری مسالمت آمیز برای تنش های آبی در حوضه آبریز هیرمند-هامون

۱۴ فروردین (حمل) ۱۴۰۰ – ۳ / ۴/ ۲۰۲۱

دیپلماسیِ آب، راهکاری مسالمت آمیز برای تنش های آبی در حوضه آبریز هیرمند-هامون

دیپلماسی آب افغانستان

طی چند سال گذشته ایران و افغانستان هردو با خشکسالی هایِ طولانی مدتی دست و پنجه نرم کرده اند. چنانچه در افغانستان، بدترین خشکسالی ها در دهه های گذشته عملا دو سوم از این کشور را طی سال های ۲۰۱۸-۲۰۱۹ تحت تأثیر قرار داده است.

بدین ترتیب خشکسالی های مکرر باعث ایجاد تنش هایی بین افغانستان و ایران بر سرکنترل منابع آب سطحی شده است. در این میان رودخانه هیرمند منبع نارضایتیِ خاصی مابین دو کشور است و هرکدام ادعا می کند که دیگری نسبت به آنچه طبق توافق نامه تقسیم آب در سال ۱۹۷۳مستحق آن گشته اند، آبِ بیشتری به دست می آورند.

مدیریت منابع آبی و توسعه اقتصادی: رویکردِ دولت افغانستان برای پاسخ به نیازهای داخلی

با تخمینِ سالانه ۷۵ میلیارد مترمکعب آب می توان گفت که افغانستان، تنها روی کاغذ، کشوری در شاخص خودکفایی آب است. اما در واقعیت، این کشور “دارای کمترین سطح ذخیره آب در جهان” است. چنانچه بیشترِ آب حوضه های رودخانه های اصلیِ آن مانند آمودریا، هیرمند، هریرود-مرغاب و کابل به کشورهای همسایه –یعنی ایران، پاکستان، ازبکستان و ترکمنستان- می ریزد.

کمبود زیرساخت های آبی و همچنین تأثیر تغییرات اقلیمی بر میزان تولیدات و محصولاتِ کشاورزی نیز در وادار کردن بسیاری از کشاورزان این کشور برای مهاجرت به مراکز شهری برای تأمین معیشت خود نقش داشته اند. به همین ترتیب و برای رفع نیازهای خود، افغانستان از برخی کشورهای همسایه خود از جمله ایران برق وارد می کند.

در نتیجه دولت افغانستان برای توسعه اقتصادی و مدیریت منابع آبی و بهره بردرای درست از آنها، در برخی از رودخانه های بزرگ خود، از جمله رودخانه هیرمند که به ایران می ریزد، سرمایه گذاری در ساخت سدهای جدید را آغاز کرد. هیرمند “شاهراه حیاتیِ آب” در افغانستان محسوب می شود و حوضه ی آبی آن تقریبا ۴۰ درصد از سطح این کشور را پوشش می دهد.

بدین ترتیب رودخانه هیرمند در مرکز اختلافات فزاینده ای میان افغانستان و ایران بر سر حقآبه و احداث سد کمال خان بوده است. دولت ایران استدلال می کند که ساخت سد در هیرمند، موجب خشک شدنِ تالاب ها و آسیب به محیط زیست، آن هم به طور عمده در منطقه جنوب شرقی ایران، یعنی منطقه ای تحت فشارِ مشکلاتِ آبی و هم مرز با افغانستان خواهد شد.

از طرف دیگر، دولت افغانستان نیز استدلال می کند که ساخت سدها با در نظر گرفتن پیمان آب ۱۹۷۳ با ایران بوده است. لازم به ذکر است از زمان امضای آن پیمان، افغانستان در دهه ها درگیری و منازعه قرار داشته و بدین ترتیب قادر به نظارت بر اجرایی سازیِ موفقیت آمیز آن نبوده است. علاوه بر این، ارتباطات بین دو کشور به ویژه در سال های اخیر، علی رغم این پیمان، در مورد حقوق مالکیت آب/حقآبه بسیار قطبی و تنش آمیز شده است.

چنانچه ایران اصرار دارد که محدود کردن جریان آب در رودخانه هیرمند باعث خشک شدن بیشتر تالاب های فرامرزی هامون می شود. اما مقامات افغان ادعای ایران برای تقلیل و محدود ساختنِ جریان رودخانه در بالادست را انکار می کنند.

ارزیابی هیدرولوژیکی/آب شناسی برروی رودخانه هیرمند، بر اساس داده های بین سال های ۱۹۴۳ و ۲۰۱۲، علیرغم دوره ی متاثر از خشکسالی ۱۹۸۳–۲۰۱۲ در منطقه، تغییر معناداری در میانگینِ جریان سالانه رودخانه هیرمند را نشان نداد. ضمن آنکه طبق پیمان آب، “افغانستان موافقت کرد که هیچ اقدامی برای محروم ساختنِ ایران به طور کامل یا جزئی از حقآبه خود در آب رودخانه هیرمند” انجام ندهد. به طور کلی ادعا می شود که ایران از زمان امضای این پیمان، ۴۰ درصد بیشتر از کل حقوق توافق شده (۲۶ متر مکعب در ثانیه) در هر سال آب دریافت کرده است. (SADAT, 2020)

بحران آب و نزاع و کشمکش پیرامون بهره برداری از منابع مرزی

به طور کلی رودخانه های مرزی مشترک و نحوه ی بهره برداری از منابع آبی آنها غالبا موضوع نزاع و کشمکش میان دولت ها بوده است. گرچه مناقشه برسر آب میان ایران و افغانستان از دیرباز (دهه ۱۸۷۰) وجود داشته و همچنان مسئله حل نشده ی خاموشی بین دو کشور باقی مانده، اما اخیرا با وجودِ سدسازی ها و مدیریتِ منابع آبی افغانستان شاید بتوان گفت آنچه با عناوینی چون “بحرانِ آب”، “امنیت آب”، “جنگ آب” و یا غیره مطرح می شود، بار دیگر سربرآورده است.

در تاریخ ۲۴ مارس (۴ حمل ۱۴۰۰)، اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان به دنبال افتتاحِ سد کمال خان، اعلام کرد که از این پس “آب را در مقابل نفت” به ایران خواهیم داد. گرچه وی اذعان کرد که احداثِ این سد علیه منافع کشورهای همسایه نخواهد بود، لیکن این موضوع به ویژه با آغازِ آبگیریِ سد کمال خان در ۱۵ بهمن ۱۳۹۹، بار دیگر نگرانی ها دررابطه با خشکسالی و بحران بی آبی برای تالاب هامون و سیستانی ها را برجسته می کند.

به گزارش وب سایت افغانستان امروز می توان اشاره کرد که کار بند کمال خان در سال ۱۳۴۵ آغاز شده بود اما به دلیل آغاز جنگ ‌ها و تحولات سیاسی افغانستان، سال ها تکمیل نشد. این بند در ۱۸ کیلومتری جنوب شهر زرنج ولایت نیمروز، در مسیر رودخانه هیرمند اعمار شده که از کوه ‌های افغانستان سرچشمه گرفته و به دریاچه هامون؛ دریاچه ‌ای مشترک میان افغانستان و ایران سرازیر می‌شود.

“هامون ها” تالاب های فرامرزی در مرز ایران و افغانستان هستند که از سه دریاچه تشکیل شده اند: ۱- هامونِ هیرمند که کاملا در ایران است؛ ۲- هامون صابری در مرز؛ و ۳- و هامون پوزک که تقریبا به طور کامل در داخل افغانستان است.

به طور کلی می توان گفت گرچه چالش های مرتبط با بهره برداری از منابع آبی بین ایران و افغانستان عمدتا به دلیلِ تمرکزِ افغانستان بر پی ریزیِ زیرساخت هایی بررودخانه های هیرمند و کابل و سدسازی ایجاد شده است، با این وجود به نظر میرسد این یک حق قانونی و ضروری برای نیازهای داخلیِ افغانستان است.

منازعات آبی، چالشی زیست محیطی یا سیاسی؟

از دید برخی کارشناسان مسائل آب، عدم پایبندیِ افغانستان به حقابه ی ایران، در روابط سیاسی این دو کشور و اجرایی نشدنِ موفق و کارآمدِ توافق نامه ی ۱۳۵۱، نشات گرفته از تحولات و دلایل مختلفی در هر دو کشور مانند تحولات سیاسی در ایران و افغانستان است.

به گزارشِ یورونیوز فارسی، معاهده ایران و افغانستان در مورد حقآبه ی هیرمند در سال ۱۳۵۱ خورشیدی میان امیرعباس هویدا و محمد شفیق نخست وزیران وقت دو کشور امضا شده است. ایران، افغانستان را متهم می‌کند که بر خلاف معاهده موجود، این کشور را از حقابه مقرر در آب رود هیرمند محروم کرده است. بر همین اساس، حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران نیز نزدیک به چهار سال پیش از ساخت سدهایی که بر روی رودخانه‌های جاری به سمت ایران، انتقاد کرده بود (که از مهم ‌ترین آنها می ‌توان به سد کمال‌ خان، کجکی، بخش‌ آباد، بغرا و سلما اشاره کرد).

چنانچه در همین رابطه و به موجب برنامه های مدیرتی و توسعه در افغانستان می توان گفت، ایران در پایین دست، تحت تاثیرِ مسائلی چون خشکسالی تالاب هامون، افزایش ریزگردها، بیکاری صیادان، کم رونق شدن کشاوری، مهاجرت مردم بومی و گسترش فقز و ناامنی غدایی قرار گرفته است.

بنابراین به نظر می رسد در این میان بحرانِ خشک شدنِ هامون (سومین دریاچه ی بزرگ ایران پس از خزر و ارومیه) و تامین آب شهرهای استان سیستان بلوچستان در ایران با احداث سد کمال خان بار دیگر جان گرفته است؛ اما آنچه در این میان از دید کارشناسان و ناظران مسائل زیست محیطی مطرح شده، لزوم اعمال دیپلماسی آبی برای حل و فصل اختلافات زیست محیطی می باشد.

دیپلماسی آب: راه حلی صلح جویانه

دیپلماسی، هنر و مهارت مدیریت روابط بین الملل از طریق مذاکره بین نمایندگان دولت ها یا سازمان ها بوده و دیپلماسی آب نیز یک رویکرد نوآورانه و ابزاری استراتژیک برای حل و فصلِ مسائل مرتبط با آب در مقیاس های محلی و فرامرزی آنهم در زمانی است که اختلافات آب در تقسیم منابع آبی افزایش می یابد.

مسائل بغرنج و پیچیده مرتبط با تأمین و اشتراک آب، از حوزه های ذینفعِ متعددی مانند کشاورزی، صنعت، کاربران شهری و خانگی، استفاده از محیط زیست و دیگر زمینه های درگیر رقابت برای بهره مندی از منابع آب ناشی می شود. اما دیپلماسی آب می تواند به حل انواع منازعات آبی کمک کند و از این نظر ابزاری مناسب برای مدیریت پایدار منابع آب باشد. (Zareie et al, 2020: 1)

شاید بتوان گفت حوضه های آبیِ رودخانه های فرامرزی به خاطر ماهیت خود توسط گفتمان های سیاسی و مذاکرات مرتبط با کاربستِ سازوکارهای قانونی محصور شده اند. اگرچه چارچوب های قانونی کمک زیادی به رسمی سازی تهاملاتِ فرامرزی آب کرده است، اما قدرت بالقوه سازوکارهای قانونیِ خاص برای تأثیرگذاری بر پویایی سیاسی برسر آب های بین المللی مورد مطالعه قرار نگرفته است.

همان طور که گفته شد یکی از چالش برانگیزترین نمونه های این موضوعات هم در منطقه خشک رود هیرمند بین افغانستان و ایران است. چنانچه در گذشته سوء ظن هایی وجود داشته است مبنی براین که ایران برای برهم زدن آرمان های سد سازی افغانستان، از طالبان حمایت کرده است.

بااین حال در گذشته نشانه های دلگرم کننده ای وجود داشته که نشان می داد ایران و افغانستان می توانند روزی در مورد مسائل فرامرزی آب همکاری کنند. چنانچه هیئت کمیساریایِ رودخانه هیرمند چندین سال پیش ایجاد شده و به منظور ارتقای همکاری های آب هر سه ماه یکبار تشکیل جلسه داده اند.

به همین ترتیب، هر دو کشور تلاش کرده اند تا تالاب های هامون را که در مرزهای افغانستان و ایران قرار دارد احیا کنند. لیکن در حالی که این گام های برداشته شده نشان داد که دو کشور توانایی همکاری در زمینه مسائل آب را دارند، اما تا به امروز بی اعتمادی در هر دو طرف همچنان زیاد است.

اعتماد سازی و اجماع پیرامونِ توافقی جامع و اجرایی سازیِ آن؛ گام نخست در حل تنش های آبی

در همین رابطه می توان گفت، همکاري بين کشورها بر سر منابع آب به ميزان زيادی با روابط سياسي و اقتصادي و ميزان اطمينان و اعتماد سياسي طرفين به يکديگر ارتباط دارد. زماني که کشورهاي حاشيه رودخانه ديدگاه هاي سياسي مشترکي داشته باشند، يا روابط اقتصادي و تجاري گستردهاي با يکديگر داشته باشند، اين عامل امکان همکاري و در نهايت دستيابي به توافق بين آنها را افزايش مي دهد.

برعکس، زماني که کشورهاي حاشيه رود فاقد روابط سياسي و اقتصادي گسترده اي باشند و يا تاريخچه اي از خصومت بين آنها وجود داشته باشد، اين عوامل در نهايت منجر به عدم اعتماد سياسي بين آنها مي گردد، که احتمال همکاري را کاهش مي دهد.

در چنين شرايطي کشورهاي بخش علياي رود سعي مي کنند از آب به عنوان يک اهرم سياسی-اقتصادي براي تحت فشار قرار دادن کشورهاي بخش سفلاي رود استفاده نمايند. اما تداوم همکاري بين کشورهاي حاشيه رودخانه ها، نيازمند دستيابي به توافق تمام کشورهاي حاشيه آن و تقسيم منصفانه آب بين آنهاست. (حافظ نیا و همکاران، ۱۳۸۵: ۴)

چنانچه به باورِ برخی ناظران سیاسی، بهتر است موقعیتِ برتر و بالادستیِ افغانستان در حوزه های آبریز خارجی و بهره مندیِ آن از منابع آبی را تحت عناوینیِ چون “هژمونیِ آب” برجسته نساخت، بلکه تلاش کرد تا از این “مزیتِ سرزمینیِ افغانستان” در ذیلِ توافقاتِ سیاسی و حقوقی پیرامون آبهای مرزی گفتگو و توافق به عمل آورد. توافقی که به موجبِ آن راه حلی برای اجرایِ قرارداد ۱۳۵۱ و نظارت موثر دولت افغانستان و انتقالیِ بدونِ مشکل دررابطه با حقآبه ی هیرمند صورت گیرد.

به طور کلی می توان گفت نگرشی خصمانه و امنیتی به مسائل محیط زیستی کارساز نخواهد بود، بلکه بهتر است با کمک دیپلماسیِ آبی، پا را از دیدگاه هایِ صرفا واقع گرایانه بر مبنایِ محیطی آنارشیک و تنش آمیز و تخمینِ هزینه- فایده با رویکردیِ قدرت طلبانه فراتر نهاد، و درصددِ اتخاذِ رویکردیِ مسالمت آمیز به دور از کشمکش های سیاسی و با تکیه بر برداشت و تصمیم گیری هایِ مبتنی بر همکاری و اتحاد بود.

در نهایت می توان گفت اگرچه بی اعتمادی به مسائل مربوط به آب بین افغانستان و ایران همچنان قابل توجه است، اما هر دو کشور باید هر چه سریع تر در مورد شیوه های مدیریت آب خود تجدید نظر کنند.

منابع

– حافظ نیا، محمد رضا؛ پیروز مجتهدزاده؛ جعفر علی زاده، (۱۳۸۵)، “هيدروپليتيک هيرمند و تاثير آن بر روابط سياسي ايران و افغانستان”، برنامه‌ریزی و آمایش فضا; ۱۰ (۲) :۸۳-۱۰۳

– SADAT, SAID HASHMAT, (2020), “Afghanistan and Iran: From water treaty to water dispute”, https://www.lowyinstitute.org/the-interpreter/afghanistan-and-iran-water-treaty-water-dispute
– Zareie, Soheila; Omid Bozorg‑Haddad; Hugo A. Loáiciga, (2020), “A state‑of‑the‑art review of water diplomacy”, “A state‑of‑the‑art review of water diplomacy”

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا