سر تیتر خبرهافرهنگ و اجتماعنخستین خبرهایادداشت ها

تقویت زیرساخت های آموزشی؛ خط مقدمِ دفاع برای توسعه پایدار در افغانستان

۴ اردیبهشت (ثور) ۱۴۰۰ – ۲۴ / ۴/ ۲۰۲۱

آموزش برای همه فرزندان یک سرزمین حقی بدیهیست و وجود جمعیتی تحصیل کرده برای ساخت یک جامعه بشریِ متکی به خود، صلح طلب، برابر و فراگیر ضروری است. سیستم آموزشی افغانستان تحت تأثیر دهه ها درگیری، جنگ، خشونت، فقر گسترده و بحران انسانی در وضعیتی بسیار شکننده و حساس قرار گرفته است. چنانچه شکاف های پیچیده ی اجتماعی و سیاسی و خطوط درگیری هایِ ناهمگن در این کشور سیستم آموزشی افغانستان را به یک موضوع سیاسی مهم اما چالش برانگیز تبدیل کرده است.

لزوم توجه به بخش آموزش و پرورش کشور

افزایش دسترسی افراد به آموزش و پرورش در افغانستان حداقل از صد سال گذشته مسئله ای حائز اهمیت بوده است و هنوز هم به طور مداوم مورد بحث و بررسی قرار دارد. بنابراین، بخش آموزشی از نظر تاریخی همواره وجود داشته و در حال حاضر نیز یک بستر مورد بحث و مناقشه است. علاوه بر این، این عرصه به موضوعاتِ چالش برانگیزی چون هنجارمندی (normativity) نیز ارتباط یافته است. از یک سو مقوله ی آموزش با وعده های توسعه پایدار، نوسازی، پیشرفت های اقتصادی و رفاهی ارتباط تنگاتنگی دارد؛ از طرف دیگر به باورهایی متکی بر غرب زدگی و استعمار برمی گردد که بقای ساختارهای اجتماعی موجود را تهدید می کند.

به طور کلی، از زمان کنفرانس جهانی آموزش برای همه، آموزش در شرایط جنگ و پس از جنگ به عنوان یک چالش جدید مطرح شده، چالشی که بایستی توسط جامعه جهانی مورد توجه قرار گیرد. چنانکه امروزه آموزش و پرورش دیگرصرفا به عنوان یک عاملِ بی طرف درنظر گرفته نمی شود. به خصوص در افغانستان، “سیستم آموزشی، زیرساخت ها و محتوای درسی به دلیل تأثیر از ایدئولوژی های سیاسی به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است”.

اما علاوه بر مسائل و موضوعات عمومی ایدئولوژیک در زندگی روزمره مردم در افغانستان، چالش های عملی متعددی نیز برای سیستم آموزشی فعلی افغانستان وجود دارد: چنانکه دسترسی به موسسات و مراکزِ آموزشی یک نگرانی اساسی است. (Bittlingmayer et al, 2019: 15)

قطعا آموزش و پرورش باید در چارچوب فساد و اوضاع امنیتی به چالش کشیده شود. به علاوه، عدم هماهنگی بین سازمان ها و موسساتِ مختلف خارجی و داخلی که درگیر مسائل آموزشی هستند، كمبود بودجه ای كه این بخش به طور فزاینده ای روبرو است، پروژه هایی با محدودیت زمانی و عدم ارزیابی از نظر نتایج موثر، چالش های فوری دیگری را نشان می دهد.

همچنین معضل فرارمغزها با وجود ظرفیت سازی محلی، می تواند ایده توسعه پایدار را خنثی می کند که نیاز به تغییر پارادایم در رابطه بین امنیت و توسعه یا صلح را به یک مسئله هشدار دهنده تبدیل می کند. با این حال، به سختی میتوان جنبه ای را حوزه آموزش در افغانستان یافت که مورد مناقشه نباشد. (Bittlingmayer et al, 2019: 16)

سستم آموزشی در افغانستان؛ ابعاد و چالش ها

به طور کلی می توان گفت بهبود سیستم آموزشی افغانستان شامل جنبه هایی از زیرساخت های آموزشی، مانند وسایل و ملزومات مدارس، وسایل آموزشی، آب و بهداشت در مدارس، تجهیزات علمی و آزمایشگاهی برای مدارس متوسطه، مواد غذایی برای آموزش، تهیه برنامه درسی و کتب درسی، دسترسی برابر به مدارس، حقوق کافی برای معلمان، مدیریت و اداره ی عملکرد آموزش و پروش (امور مالی، بودجه و تدارکات)، کادر آموزشی مجرب و کافی، مشارکت بخش خصوصی، ارتقا آموزش عالی، آموزش حقوق بشر/صلح، اعمال نظارت و ارزیابی کافی و غیره می باشد.

به طور کلی می توان گفت، برای کشورهای در حال توسعه و پیشرفت، زیرساخت های لازم به منظور ارتقای سطح آموزش و پروش دربرگیرنده ی دو دسته زیرساخت های اجتماعی-فرهنگی و زیرساخت های اقتصادی-مادی است که در ادامه به چالش های موجود در این مسیر، به ویژه عدم امنیت در کشور و تاثیر آن بر بخش آموزش می پردازیم:

زیرساخت های فیزیکی/مادی

۱- زیرساخت های ضعیف، غیرموجود و یا غیرقابل دسترس: تقریبا نیمی از مدارس افغانستان فاقد ساختمان و امکانات مناسب هستند. در صورت عدم وجود زیرساخت های قابل دسترسی مانند سرویس های بهداشتیِ شیب دار و قابل دسترس با ویلچر، دانش آموزانِ معلول گاهی اوقات قادر به ورود یا حضور در مدارس نیستند.

همچنین بسیاری از مدارس فاقد آب لوله کشی هستند. کمبود معلم زن یکی دیگر از موانع تحصیل به ویژه برای دختران است، زیرا بسیاری از والدین ترجیح می دهند که دخترانشان توسط زنان آموزش داده شود. دانشگاه ها نیز از نظر حمل و نقل و امکانات ایمن برای دانشجویان دختر، از جمله امکانات بهداشتی آب لوله کشی با مشکل مواجه اند. (HRW, 2020)

طبق گزارشی از وب سایت دیپلمات در نوامبر ۲۰۲۰، وزارت آموزش و پرورش افغانستان اعلام کرد که ۶۰۰۰ مدرسه اصلا ساختمانی ندارند و ۵۰ درصد از ۱۷۰۰۰ مدرسه نیز کشور فاقد امکانات کافی هستند. در پایتخت نیز مدارس بیش از حد شلوغ و یا دانش آموزان زیر چادرها و ساختمان های مخروبه تحصیل می کنند. والدین تمایل داشته و دوست دارند که فرزندان خود را به مدرسه بفرستند. اما آنها مطالباتی خاص و اساسی دارند: مانند ساختمان هایی مناسب برای مدارس و معلمان زن برای دختران. برای یک مدرسه دخترانه، داشتن سرویس بهداشتی ضروری است. اگرچه این مسئله ای است که ۶۰ درصد مدارس دولتی فاقد آن می باشند.

۲- فساد، زیر ساخت های مالی ضعیف و بودجه ناکافی: طبق گزارش وب سایت دیدبان حقوق بشر در اکتبر ۲۰۲۰، امروزه بودجه در بخش آموزش و پرورش کشور افغانستان کافی نیست، زیرا تنها ۳ درصد از تولید ناخالص داخلی افغانستان به آموزش و پرورش اختصاص یافته است. طبق استانداردهای بین المللی دولت باید حداقل ۴ تا ۶ درصد از تولید ناخالص داخلی را صرف آموزش كند.

طبق «بیانیه اینچئون و چارچوب عمل برای اجرای هدف چهارم توسعه پایدار» برای “اطمینان از آموزش با کیفیت، فراگیر و عادلانه و ترویج فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه”، کشورهای کمتر توسعه یافته بایستی حداقل یا بیش از ۴ تا ۶ درصد به این حوزه اختصاص دهند. اما بودجه افغانستان به مراتب کمتر از این بودجه است. (HRW, 2020)

زیرساخت های اجتماعی/فرهنگی

۳- زیرساخت های شکننده ی آنلاین و شکاف آموزشی: در سال ۲۰۲۰ تیمِ برنامه آموزشی و آخرین کارگاهِ آموزشی یونسکو در کابل درحال آماده شدن برای یک سال اقدام بود. این تیم خوشحال بودند که فعالیت های اصلاحی برنامه آموزشی تحت حمایت آژانس همکاری بین المللی توسعه سوئد (SIDA) که پروژه “سیستم های آموزش بهتر برای آینده افغانستان” را تأمین می کند، با سرعتی پایدار پیش می رود.

اما همه چیز طبق برنامه پیش نرفت. به دلیل تهدید امنیتی و شیوع بیماری همه گیر کوودی ۱۹ در کابل، برگزاری کارگاه در میانه راه مختل و کنسل شود. بنابراین آنها در مورد یک استراتژی جایگزین برای کار آنلاین توافق کردند. اما مسیر مجازی با داشتن دست اندازهای زیاد، از جمله زیرساخت های شکننده آنلاین راه آسانی نبود.

بسیاری از اعضای گروه امکانات لازم را نداشتند و یا میز کار آنها در دفترشان بود که با قرنطینه امکان دسترسی به آنها وجود نداشت. بدین ترتیب اولین کار تیم برنامه آموزشیِ یونسکو اطمینان از فراهم شدن دسترسی به اینترنت برای کارشناسان دولت بود. به طور کلی، شیوع کووید ۱۹ ناگهان افغانستان را وارد دنیای آموزش از راه دور و دیجیتال کرد. (UNESCO, 2021)

این شرایط از زیرساخت های فناوری، به ویژه اینترنت در سطحی نبود که بتواند آموزش ازراه دور و آموزش دیجیتال را در سطح ملی پشتیبانی کند. البته این مشکل صرفا مختص افغانستان نبوده و نیست. اما فقر و اقتصاد ضعیف مانع دسترسی همه دانش آموزان به فناوری محدود موجود در افغانستان می شود. دسترسی شخصی به اینترنت بیشتر تحت تأثیر جنسیت، جغرافیا، سن و تحصیلات است.

بسیاری از خانواده ها حتی برق یا تلویزیون ندارند، چه رسد به رایانه، اینترنت و تلفن های هوشمند مناسب برای تحصیل. همچنین، اکثریت قریب به اتفاق خانواده ها دانش اولیه ای از سیستم آموزشی ندارند. بدین ترتیب با آغاز شیوع این ویروس به نظر می رسید سواد دیجیتال و دسترسی به فناوری دیجیتال از جمله مواردی است که شکاف اقتصادی و اجتماعی موجود را به شکاف دیجیتالی تبدیل می کند. همچنین چنین به نظر می رسید که با شیوع کووید ۱۹، دوره طولانی تعطیلی مدارس این شکاف دیجیتالی را به سطح مدارس منتقل کرده و آن را به یک شکاف آموزشی تبدیل می کند. (Baiza, 2020)

۴- زیرساخت های اجتماعی، برابری جنسیتی و عدالت آموزشی: دسترسی به آموزش با کیفیت به ویژه در افغانستان بسیار حیاتی است، جایی که جوانان، به ویژه دختران، برای آماده سازی خود به منظورِ شکستن چرخه های نابرابری جنسیتی، بحران، فقر، جنگ و کشاندن افغانستان به سمت برابری جنسیتی، صلح و توسعه، به آموزش نیاز دارند. از سال ۲۰۰۱، تعداد كودكان در مدارس از ۰٫۹ میلیون نفر (تقریبا هیچ كدام از آنها دختر) به ۹٫۲ میلیون نفر (۳۹ درصد آنها دختر) رسید. تعداد مدارس نیز از ۳۴۰۰ مدرسه به ۱۶،۴۰۰ مدرسه افزایش یافته است.

اما به هر حال، ۳٫۷ میلیون کودک در افغانستان، یا تقریبا نیمی از کودکان در سن مدرسه، تحصیلات رسمی نداشته و تقریبا ۶۰ درصد کودکانِ خارج از پروسه تحصیل در مدرسه، دختر هستند. برای کودکان معلول، این تعداد بسیار بیشتر است، چنانچه به طور تقریبی ۸۰ درصد دختران معلول در مدارس ثبت نام نکرده اند.

همچنین یونیسف در سال ۲۰۱۶ تخمین زد که ۶۶ درصد دختران افغان در سن ۱۲ تا ۱۵ سال خارج از چرخه ی آموزش و حضور در مدرسه بوده اند. بدین ترتیب تنها ۳۷ درصد دختران نوجوان در مقایسه با ۶۶ درصد پسران نوجوان باسواد هستند. (HRW, 2020)

۵- زیرساخت های آموزشی ضعیف: اما تکان دهنده ترین بحران، چالش هایی در کادر آموزشی است. از مارس ۲۰۱۹، بر اساس گزارش بانک جهانی، از هر ۱۰ معلم، چهار نفر در برنامه زبان پایه چهارم و کمتر از ۴۰ درصد آنها در برنامه ریاضی پایه چهارم تسلط داشتند. به علاوه، حتی برای کودکان افغانی که به مدرسه می روند، میانگین زمان تدریس تنها ۳ ساعت و ۲۵ دقیقه در روز است؛ از کمترین زمان های تدریس در جهان. (Mehrdad, 2020)

ناکارآمدی در تامین امنیت: یکی از مشکلات جدی اموزش در کشور افزایش حملات به مراکز آموزشی و وضعیت مدارس در دوران جنگ است. به طوری که با افزایش حملات مکاتب به دلیل افزایش خشونت ها بسته می شوند. همواره گزارش هایی تکان دهنده از حملات گروه های شورشی به موسسات آموزشی، دانش اموزان و معلمان آنها وجود دارد.
تشدید جنگ در کشور منجر به خسارت های جبران ناپذیری بر بخش آموزش شده است.

چنانکه علی رغم پیشرفت در بخش آموزش از سال ۲۰۰۱، گزارش های زیادی مبنی بر کمبود معلم و مکاتب خیالی وجود دارد. چنانچه همواره وزارت آموزش و پرورش به جای ساختن مدارس واقعی و ثبت نام دانش آموزان واقعی، به هزینه کردن برای مدارس خیالی، معلمان خیالی و دانش آموزان خیالی متهم شده است.

در سال ۲۰۱۵، سرمفتش ویژه برای بازسازی افغانستان، کل مبلغِ هزینه شده از کمک های ایالات متحده برای آموزش و پرورش، در مجموع ۷۶۹ میلیون دلار را زیر سوال و بررسی قرار داد. گرچه میزان دقیق فساد ناشناخته مانده است.

تقویت زیرساخت های آموزشی گامی در جهت ساخت آینده ی کشور

در نتیجه، زیر ساخت های نظام اموزشی افغانستان در طی دو دهه گذشته علی رغم پیشرفت هایی که داشته اما به سطح مطلوبی نرسیده است. به طور مثال، تا سال ۲۰۱۵ بیش از نیمی از معلمان فاقد مدرک لازم و مهارت های تدریس بودند که به عنوان یک چالش بزرگ برای اثرگذاری آموزش با کیفیت در افغانستان محسوب می شد.

به ویژه اینکه کمبود معلم زنِ واجد شرایط در اکثر مدارس در مناطق مختلف مانعی اساسی در برابر آموزش با کیفیت بود. همچنین، کیفیت اموزش در مدارس بسیار پایین است به ویژه در مقطع متوسطه و یکی از دلایل آن هم نامناسب بودن محتوای آموزشی یا استفاده از شیوه های آموزش سنتی در مدارس است. به عبارت دیگر، برنامه درسی نامناسب یکی از چالش های جدی فراروی توسعه زیرساخت های آموزشی در مدارس است.

به طور کلی باید در نظر داشت که تقویت زیرساخت های آموزشی در یک کشور چه در بعد مادی، اقتصادی، فیزیکی و چه در بعد اجتماعی و فرهنگیِ آن می تواند بستر سازِ پرورش جمعیتی تحصیل کرده و توانمند در جامعه گردیده و ارتقای سطح آگاهی و متعاقا پیاده سازی برنامه های آتی برای توسعه ای پایدار را رقم زند.

در نتیجه سازمان های داخلی و بین المللی باید تلاش های عملی تری را برای بهبود کیفیت آموزش در افغانستان انجام دهند. شاید بتوان گفت یک سیاست مشترک لازم است که توسط دولت افغانستان با مشارکت سازمان های غیردولتی که در بخش آموزش کار می کند، تدوین شود تا اطمینان حاصل شود که برنامه هایی صورت گرفته برای آموزش موثر در افغانستان پیگیری می شود.

زیرساخت ها در سیستم آموزشی افغانستان

منابع:

– Baiza, Yahia, (2020), “CORONAVIRUS AND EDUCATION IN AFGHANISTAN: RESPONSES, CHALLENGES, AND THE THREATS OF EDUCATIONAL DIVIDE”, https://www.ukfiet.org/2020/coronavirus-and-education-in-afghanistan-responses-challenges-and-the-threats-of-educational-divide/
– Bittlingmayer, Uwe H. & Anne-Marie Grundmeier &
Reinhart Kößler & Diana Sahrai Fereschta Sahrai , (2019), “Education and Development in Afghanistan, Challenges and Prospects”,
transcript Verlag, Bielefeld
– HRW, (2020), “Gender Alert on Covid-19 Afghanistan”, https://www.hrw.org/news/2020/10/14/gender-alert-covid-19-afghanistan
– Mehrdad, Ezzatullah, (2020), “Inside Afghanistan’s Education Crisis”, https://thediplomat.com/2020/11/inside-afghanistans-education-crisis/
– UNESCO, (2021), “Afghan curriculum development in times of COVID-19”, https://en.unesco.org/news/afghan-curriculum-development-times-covid-19

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا