با آمدن طالبان تجربهی سالهای ۱۹۹۰ بر زنان تکرار میشود
۷اردیبهشت(ثور)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۴/۲۷
شواهد نشان میدهد که در افغانستان تقریبا هر زن مورد خشونت قرار میگیرد، در زمان کودکی و همچنان در زمان جوانی؛ هیچ آمار موثق در این مورد وجود ندارد. به این معنا بیشتر زنان در افغانستان از خشونتهای خانوادگی رنج میبرند و بیماریهای صحت روانی را تجربه کرده اند و از بیماری استریسزا آسیب دیده اند.
۲۵ نوامبر مصادف است با آغاز روز جهانی کاهش خشونت علیه زنان؛ این یک روز با ارزش برای زنان سراسر جهان است؛ مسالهای که در سال جاری برای زنان افغانستان بحثبرانگیز شده است.
در این شرایط حساس، زنان افغانستان نیاز به توجه جهانی دارند. امروز زنان افغانستان نگران ازدستدادن حقوق و آزادیهای خود اند؛ حقوقی که با حمایت جامعهی جهانی در دو دههی اخیر با مبارزات جدی به دست آمده است.
در حال حاضر ما در یک حالت واقعی قرار داریم؛ اگر طالبان از طریق جنگ و یا گفتوگو برندهی میدان باشند، احتمال دارد که شرایط دههی ۱۹۹۰ دوباره برای زنان افغانستان تکرار شود؛ دورهای که گروههای مجاهدان حاکم شدند و متاقبا گروه طالبان روی صحنه آمدند. در حالی که خشونت علیه زنان یک پدیدهی دایمی است و نزدیک به سهچهارم زنان خشونتهای فزیکی و جنسی را تجربه کرده اند؛ اما خشونت در افغانستان یک بخش قابل ملاحظهی (جامعه) را زیر تأثیر خویش گرفته و یکی از پدیدههای نهادینهشده در جامعه شناخته میشود. در چنین جامعهای هنوز خشونت در برابر زنان به عنوان یک بیماری اجتماعی و نقض حقوقبشری شناخته نشده است.
در بیشتر ساحات کشور، خشونت در برابر زنان، خشونتهای خانوادگی است؛ در خانوادهها حقوق زنان سلب میشود، به کارهای دشوار سوق داده میشوند و ضربوشتم میشوند. هرچند در جامعهی ما ضمانتی برای حقوق زنان وجود دارد؛ اما قانون موجود در این مورد اجرایی نمیشود.
شواهد نشان میدهد که در افغانستان تقریبا هر زن مورد خشونت قرار میگیرد، در زمان کودکی و همچنان در زمان جوانی؛ هیچ آمار موثق در این مورد وجود ندارد. به این معنا بیشتر زنان در افغانستان از خشونتهای خانوادگی رنج میبرند و بیماریهای صحت روانی را تجربه کرده اند و از بیماری استریسزا آسیب دیده اند.
خشونتها نه تنها تاثیر منفی بالای فرد مورد خشونت دارد، که روی انگیزهی خانوادهها نیز سایهی سیاه خود را پهن کرده و نتیجهی ناگواری به دنبال داشته است.
خشونت در برابر زنان یک رویکرد عمیق اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و عرفی است. زنان افغانستانیای که در شهرها زندگی دارند، نسبت به کسانی که در ساحات دوردست زندگی میکنند، در وضعیت بهتری قرار دارند.
در ساحات دوردست ازدواجهای پیش از وقت-اجباری، قتلهای ناموسی و استفاده از زنان به عنوان ابزار در جنگ رایج است.
مهمتر این که فرهنگ سیاسی روی اقتصاد جامعه تاثیر گذاشته و زنان به عنوان نیم پیکر اجتماع نقش خود را به دلیل عرف متفاوت اجتماعی-سیاسی از دست داده اند.
به اساس تجربههای موجود، تنها زنانی که در دههی ۱۹۶۰-۱۹۷۰ در خانودههای شهری زندگی میکردند، امروز به برخی از حقوق شان دست یافته اند. در دورهی جمهوری مشروطیت-دههی ۱۹۸۰- وضعیت بیشتر به نفع زنان تغیر یافت و چشمانداز زنان در جامعهی اقتصادی-فرهنگی و آموزشوپرورش بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
این روند به عنوان خودکفایی زنان در جامعهی اقتصاد شناخته میشد؛ در حالی که پیش از آن، این قشر (زنان) به عنوان یک گروه مظلوم از طرف مردان شناخته میشدند و دستیابی به حقوق مساوی زنان و مردان دشوار بود.
روند زنان دموکراتیک افغانستان (WDOA) توسط داکتر اناهیتا راتبزاد، یک عضو مخالف پارلمان در ۱۹۶۵ که در سال ۱۹۸۰ وزیر آموزشوپرورش شد، بنیان گذاشته شد. این بخشی از تلاشهای جدی برای بهدستآوردن آزادی، حقوق مساوی و حقوق بشری زنان شناخته میشود.
در ۱۹۸۰ این جریان تلاشهای بنیادی برای حمایت از راهبردهای حکومتی برای فراهمشدن زمینههای جذب زنان در نهادهای حکومتی صورت گرفت و روی آن تاکید شد و حکومت نیز با عملیسازی این راهبرد فرصتهای بیشتر را برای زنان ایجاد کرد. هزارها زن در نهادهای مختلف مشغول کار شدند، زنان در کابینهی حکومت به عنوان وزیر و کارمندان تخنیکی منصوب شدند.
تقریبا تمام آموزگاران مکاتب در دورهی ابتدایی و متوسطه زنان بودند و نیمی از بخشهای پزشکی و پرستاری بیمارستان را نیز زنان تشکیل میدادند. بیشتر دانشآموزان دورهی عالی مکاتب -ثانوی- دختران بودند، برای زنان سه ماه رخصتی زایمان در نظر گرفته شد. نوزدان زنان در نهادهای دولتی –وزارتخانه و فابریکهها– تا پنجسالگی تحت حمایت پرورشگاههای دولتی قرار داشت. پرورشگاهها و کودکستانها زیر ادارهی مستقیم وزارت آموزشوپرورش در ۱۹۸۰ قرار داشت و میزان آن از ۴ به ۴۰۰ افزایش یافته بود.
به اساس قانون زنان و مردان در نهادهای کاری و سایر فعالیتهای اجتماعی دارای حقوق مساوی شدند.
زنان افغانستان در سالهای اخیر تلاشهای جدی را برای بهدستآوردن حقوق و آزادی خود داشتند و در این مسیر چالشهای زیادی را پشت سر گذاشتند؛ اما با تمام این موانع، توانستند به موفقیتهایی دست بیابند. نتیجهی این تلاش است که امروز ما زنانی را به عنوان اعضای پارلمان، اعضای هیئت مذاکره [ هیئیت مذاکرهکننده با طالبان که در حال حاضر در دوحه مرکز قطر سرگرم گفتوگوی صلح با گروه طالبان است] داریم.
زنان در حال حاضر در زمینههای دفاع از حقوق زنان، جامعهی مدنی و سایر نهادهای اجتماعی-فرهنگی فعال استند؛ اما راه طولانی برای بهدستآوردن چشمانداز و اهداف زنان باقی است. از نظر من راه رسیدن به این اهداف نیاز به تغییر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارد.
تنها یک حکومت توسعهیافته و دموکرات میتواند در امر ایجاد تغییر و ایجاد فرصت برای زنان مفید تمام میشود. با آمدن طالبان زنان دوباره به عقب برخواهند گشت و لحظات ناگوار تکرار خواهد شد.
یادداشت: این مقاله زیر عنوان «افغانستان-مکانی که هنوز زنان قربانی خشونت اند» به انگلیسی منتشر شده بود.
نویسنده: کریمه کشتمند
منبع: مارنینگ استار
برگردان: ابوبکر صدیق