سر تیتر خبرهاکتابخانهنخستین خبرها

کتابِ «طالبان در جنگ: ۲۰۰۱ – ۲۰۱۸»؛ نوشته ی آنتونیو جیوستوزی

۱۰ اردیبهشت (ثور) ۱۴۰۰ – ۳۰ / ۴/ ۲۰۲۱

– عنوان کتاب: “طالبان در جنگ: ۲۰۰۱ – ۲۰۱۸”
– نویسنده: آنتونیو جیوستوزی
– ناشر: انتشارات دانشگاه آکسفورد
– سال انتشار: ۲۰۱۹
– زبان: انگلیسی

دکتر جیوستوزی مدرک دکترای خود را از مدرسه اقتصاد لندن (روابط بین الملل) و مدرک کارشناسی خود را در رشته تاریخ معاصر از دانشگاه بولونیا گرفت. وی تا ژانویه ۲۰۱۱ در مرکز تحقیقات وضعیت های بحرانی مشغول به کار بود. وی همچنین در سال های ۲۰۰۳-۲۰۰۴ در یوناما (هیات معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان) خدمت کرد. زمینه های تحقیاتی وی، افغانستان، پاکستان، شورش ها، اصلاحِ بخش امنیتی، و دولت سازی است.

جیوستوزی در گذشته چندین پروژه تحقیقاتی بزرگ و همچنین فعالیت های مشاوره ای در افغانستان انجام داده است. زمینه های دیگر مورد علاقه دیگر وی دررابطه با، مأموریت های آموزشی و مشاوره ای، متفرق و منحل کردن ارتش و ادغام مجدد آن، و گروه های بین المللی شورشی (جهادگران جهانی و سایر کشورها) بوده است.

فکرِ محال از خیزش مجدد طالبان پس از سرنگونی امارت اسلامی

به طور خلاصه شاید بتوان گفت کتاب حاضر در پاسخ به سوالاتی از این قبیل است که: طالبان چگونه جنگ به راه می اندازند؟ و جنگِ این گروه با گذشت زمان چطور تغییر کرده است؟ در همین راستا باید به دو نکته توجه داشت:

اولا، عملیات نظامی فوق العاده و شگرفِ این گروه بر پشتوانه مالی متکی بوده است که کتاب حاضر تامین چنین بودجه ای را تحلیل و بررسی می کند. منابع خارجیِ حامیِ طالبان شامل دولت های خارجی و گروه های غیر دولتی است که هر دو بر مبارزات نظامی و سیاست داخلی طالبان تأثیر گذاشته اند.

ثانیا، کتاب حاضر اولین مطالعه کامل و طولانی مدت از طالبان است که خصلتِ چندقطبی این جنبش را به طور جزئی تأیید و مورد بحث قرار می دهد. در این مطالعه نه تنها شورای کویته، بلکه شبکه حقانی و سایر مراکز قدرت طالبان مورد توجه ویژه ای قرار گرفته اند.

کتابِ طالبان در جنگ بر اساس تحقیقات میدانی گسترده شامل صدها مصاحبه با اعضای طالبان در تمام سطوح سازمانی، بزرگان جامعه در مناطق تحت کنترل طالبان و سایر منابع می باشد. این کتاب شورش طالبان را از اولین تجلی و ظهور آن در سال ۲۰۰۲ تا پایان سال ۲۰۱۵ پوشش می دهد. نبرد پنج ماهه ی قندوز، نمونه ای از انتقال و گذارِ طالبان از یک گروه شورشی به یک نیروی نظامی متعارف تر، با هدف جنگ طولانی مدت داخلی بود.

امارت اسلام طالبان که در سال ۱۹۹۶ برپاشد، در سال ۲۰۰۱ تقریبا به راحتی توسط ائتلافی از نیروهای آمریکایی و گروه های مختلف ضد طالبانیِ افغانستان سرنگون شد. در پایان سال ۲۰۰۱ انتظار می رفت دیگر نام طالبان در تنها در حافظه تاریخ و داستان های تاریخی شنیده شود.

حتی در زمان ظهورِ نشانه هایی از بازگشت طالبان، آنهم به شکل شورشی علیه دولت افغانستان پس از ۲۰۰۱ و حامیان مالی بین المللی آن، بسیاری این جرقه هایِ خیزش و سربرآوردن طالبان را جدی نگرفتند. چراکه برای بسیاری افراد حتی تصور اینکه طالبان بتوانند در برابر تعهد گسترده نیروها توسط ایالات متحده و متحدانش چالشی پایدار و مقاوم داشته باشند هم دشوار و نشدنی بود.

اما طالبان چگونه دوباره ظهور کردند؟

‘طالبان بودن آسان نیست. مانند پوشیدنِ کتی از آتش می ماند. شما باید خانواده ی خود را رها کرده و با علم به اینکه هر لحظه امکانِ کشته شدنتان وجود دارد زندگی را ادامه دهید. آمریکایی ها می توانند شما را دستگیر کرده و در قفس های سگی در بگرام و گوانتانامو بیاندازند. در صورت زخمی شدن نمی توانید انتظار درمان پزشکِی فوری را داشته باشید. شما هیچ پولی ندارید. با این حال، وقتی به تازه استخدام شدگان میگویید که در این مسیر با چه مسائل و مصائبی روبرو هستند، آنها همچنان راحت و خیلی آسوده این ژاکت آتشین را بازهم به تن می کنند. همه اینها مرا بیش از پیش مطمئن می کند که ما هرگز در این جنگ شکست نخواهیم خورد.’

در حالی که سهم ایالات متحده در ائتلاف بیش از ۱۰۰۰۰۰ نفر بود، طالبان در طی سال های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ در برابر نیروی بسیار بزرگتری ایستادند. چنانچه با بودجه آمریكا، نیروهای امنیتی افغانستان تا سال ۲۰۱۴ به بیش از ۳۰۰۰۰۰ نفر افزایش یافت و متحدان آمریكایی نیز در این جریان ده ها هزار نفر از نیروهای رزمی اضافی را مشاركت دادند. دشمنان طالبان، به ویژه آمریکایی ها، از نظر تکنولوژی و قدرت آتش گشودن بر دشمن از برتری فوق العاده ای برخوردار بودند؛ به ویژه نیروی هوایی آنها تلفات سنگینی را به طالبان وارد کرد.

به طور کلی طالبان از دهه ۱۹۵۰ بیشتر بر فناوری نظامی متکی بودند و به جز مسلسل های سنگین، از دفاع ضدهواییِ بسیار ناچیزی برخوردار بودند یا اصلا هیچ دفاع ضدهوایی نداشتند. بدین ترتیب طی سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۴ گروه های جنگی طالبان به طور متوسط سالانه بین ۱۰-۲۰ درصد متحمل تلفات و خسارات می شدند. چنانکه تا سال ۲۰۱۴، تعداد معدودی از کسانی که وارد این شورش شده بودند، از خطر جان به در بردند. تقریبا همگی آنها در تمامیِ صفوف، به ویژه در واحدهای سیار نخبه، بسیاری از همرزمانشان را دیدند که تکه تکه شدند.

اما در رابطه با طالبان و هدفِ آنها فکر شما هرچه که هست، اما در پایداری و مقاومتِ آنها نباید شک کنید. زمانی که نیروهای جنگی ائتلاف عمدتا در سال ۲۰۱۴ عقب نشینی کردند، اگرچه طالبان نمی توانست ادعا کند که هنوز در جنگ پیروز شده است، اما حداقل با نباختنِ آن، به موفقیت های زیادی دست یافت. چنانکه این جنگ همچنان ادامه دارد. اما به هرروی بقا و رشد طالبان در طی سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۳ موضوعیست که شایسته توضیح و تشریح است، کاری که کتاب حاضر در تلاش است به خوبی آن را ارائه دهد.

طالبان ادعا می کنند که پرهیزکاری و عدالت اخلاقیِ آنها در خدمت به اهداف و آرمان های اسلام، این گروه را مجاز ساخته تا بر تمامِ این چالش ها فائق آیند. گرچه بدون شک روحیه بالای این جنگجویان یک عامل مهمی دراین مسیر بوده است، اما کتاب جیوستوزی توضیحات دیگری را نیز در کنار این عامل واکاوی و بررسی می کند.

چنانچه کتاب حاضر به نحوه ی سازماندهی نظامی طالبان و چگونگیِ تکاملِ آن سازمان می پردازد. بررسی می کند که طالبان چگونه و چه کسانی را جذب و استخدام کرده است. همچنین برروی تاکتیک های طالبان، از جمله نوآوری و تطبیق و تطابق یافتنِ آنها با شرایط و نحوه مدیریت این روند توسط رهبری طالبان تامل می کند. با همه ی این اوصاف، کتاب مذکور یک کتابِ صرفا نظامیِ ناب و خالص نیست. بلکه در کنار بُعد نظامی همچنین یک تاریخچه سیاسی از گروه طالبان، و به ویژه چگونگی تحول سازمانی این گروه را نیز ارائه می دهد.

همانطور که در جریانِ این کتاب مشخص خواهد شد، سازگاری و تطبیقِ سازمانی برای طالبان (شاید حتی بیشتر از اکثر سازمان های دیگر) روندی دردناک و دارای پیامدهای عمده سیاسی بود. عناصر و مولفه های مختلف این گروه، انطباقِ سازمانی(organisational adaptation) را از طریق لنزهای مختلف و بسته به مجموعه خاصی از منافعی که از آنها دفاع می کردند در نظر داشت است.

به عبارت دیگر ، نتیجه این سازگاری سازمانی را نمی توان به سادگی به عنوان سازگاریِ واکنشی با چالش های خارجی توضیح داد. این یک بحث عمیق سیاسی بود که خصوصیاتی از چگونگیِ انطباق و سازگاریِ طالبان را شکل می داد، و آن را از نقطه نظر صرفا نظامی-تکنوکراتیک به سطح حداقلی از مطلوبیت می رساند.

کتاب حاضر همچنین از مجموعه ای از ادبیات منتشر شده در رابطه با طالبان نیز بهره مند شده است. به عنوان مثال، استفاده از آثار آناند گوپال در مورد طالبان در جنوب افغانستان بسیار به روند کتاب کمک کرد، گرچه بیشتر آنها در زمان نگارش کتاب حاضر هنوز منتشر نشده بود. و یا مایک مارتین که مطالعه مفصلی درباره هلمند تهیه کرد که شامل مطالب زیادی در مورد سیاست های محلی طالبان است.

همچنین برخی از جنبه های سیاست طالبان در گزارش های شبکه تحلیلگران افغانستان (AAN) از توماس روتیگ نیز به طور گسترده مورد بحث قرار گرفته است. در کنار آن، گزارش تعاملاتِ نظامی غرب با طالبان در درک عملیات این گروه مفید، و نمونه ی بارز آن کتاب “فتح ناپذیرِ” تئو فارل بود. و همچنین برخی از خاطرات و مباحث مربوط به تجارب شخصی در افغانستان به فراهم آوردن زمینه ای برای پیشبردِ این مطالعه کمک کردند، به ویژه کتاب “کشیده شدنِ جنگ به گرمسیر” از کارتر مالکاسیان.

چرا باید روی سازمان نظامی تمرکز کرد؟

پیچیدگی شدید دستگاه تشکیلاتی طالبان، دلیلی برای تمرکز برروی یک زمینه از فعالیتی است که می توان گفت مهمترین مسئله برای یک گروه شورشی است، یعنی: ارتش/نیروی نظامی. به طور حتم امکان جداسازیِ جنبه نظامی از سیاست های پیرامونی طالبان و سایر جنبه های سازمانی مانند امور مالی نه تنها وجود نداشت و بلکه گمراه کننده بود.

به هر حال، در درجه اول تمرکز بر نیروی نظامی و سازگاری آن است. با وجود محدودیت دامنه این مطالعه، نباید فراموش کرد که طالبان منابع انسانی و مالی قابل توجهی را در فعالیت های غیر نظامی، به ویژه ساختار قضایی، همچنین در زمینه آموزش، تبلیغات و فعالیت های مختلف حکومتی سرمایه گذاری کردند. گاها در جریان کتاب به این موارد هم ارجاع داده می شود، گرچه فضای محدود کتاب جایی برای بحث و تفصیل گسترده تر نمی گذارد.

در نهایت توماس اچ. جانسون، استاد تحقیق در امور امنیت ملی، دانشکده تحصیلات تکمیلی نیروی دریایی و نویسنده کتاب “روایت های طالبان” دررابطه با کتاب جیوستوزی چنین گفته است که: “با تیکه بر مصاحبه های دست اول، كتاب جدید جیوستوزی گنجینه ای از اطلاعات نوین و مهم در مورد طالبان افغانستان را ارائه می دهد و می تواند اثری با این پتانسیل باشد كه تمام کاوش های علمی دررابطه با طالبان در آینده با آن مقایسه شود.”

همچنین واشنگتن تایمز نیز چنین نوشته است: “کتابی بسیار آگاه و دقیق … که براساس کار میدانی گسترده ای در افغانستان توسط نویسنده و محققان افغان انجام شده است”.

و در نهایت مجله فارن افرز نیز براین باور است که: “جیوستوزی شرح دقیق، مفصل و متقنی از مقاومت طالبان ارائه می دهد. کتاب حاضر سهم مهمی در تاریخ جنگ به رهبری آمریکا در افغانستان دارد.”

منبع:

– Giustozzi, Antonio, (2019), “The Taliban at War: 2001 – 2018”, Oxford University Press, 336 pages

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا