سر تیتر خبرهافرهنگ و اجتماعمصاحبهنخستین خبرها

سایه سنگین امنیت بر فعالیت های داوطلبانه در افغانستان

۱۷ اردیبهشت(ثور)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۵/۷

سایه سنگین امنیت بر فعالیت های داوطلبانه در افغانستان

وضعیت امنیت در افغانستان

افغانستان به عنوان کشوری جنگ زده و توسعه نیافته  بستر حضور نهادها و سازمان های بین المللی زیادی را برای بازسازی کشور در عرصه های مختلف فراهم کرد. در کنار حضور این نهادها و سازمان ها، افرادی نیز به صورت داوطلبانه با هدف کمک و بازسازی کشور و تلاش برای حفظ فرهنگ این کشور اقدامات ارزنده و قابل توجهی را انجام دادند. افرادی که هرچند انگشت شمار اما فعالیت های بی بدیلی را از خود بر جای گذاشتند. در این مصاحبه در مورد اقدامات این افراد و تآثیر این اقدامات بر جامعه افغانستان با نصیر آرین، استاد دانشگاه بیشتر صحبت کرده ایم.

 ۱ .به نظر می رسد تعداد افراد خارجی که داوطلبانه و بدونِ قرار گرفتن تحت حمایت نهادهای دولتی و یا غیر دولتی در مسیر رشد و ارتقا و کمک رسانی به افغانستان فعالیت می کنند، انگشت شمار باشد. لیکن دلایلِ موثر در کاهش افرادِ خیر و رضاکاری چون ناکامورا در کشور افغانستان چیست؟

کار داوطلبانه، آن هم در کشورهای آسیایی و به خصوص در کشورهایی که همانند افغانستان از امینت فیزیکی و روانی نیز برخوردار نیست، اوج رهاشدگی آدم در سپهر گذر از منیّت و خدمت به هم­نوعان است. در جهانی که آدم ­ها به گونۀ سرسام­ آور درگیر روزگار پر از تجمل و آسوده­ خواهی ­ست، کار داوطلبانه برای دیگری، امر به شدت انسانی است که فقط می­تواند در چارچوب زبان متمکن عارفانه قابل تأویل باشد. به همین دلیل است که افراد انگشت ­شماری در این وادی قدم بر می­ دارد. اگر به گونۀ مشخص دلایل مؤثر اندک ­شماری افراد خیر و رضاکار خارجی در افغانستان را ذکر کنیم، بدون شک یکی از مهم­ترین دلایل، اوضاع نابسامان امنیتی است. هیچ­کسی حاضر نیست جانش را به مخاطره بیاندازد.

دلیل دیگری که می­ تواند مهم باشد، نتیجه و تداوم کار رضاکارانه است. افراد رضاکار، بیشتر به ایجاد یک تسلسل و زنجیره­ای که از تداوم برخوردار باشد فکر می ­کنند. وقتی می­ بینند سال­ها کار رضاکارانۀ آنها نه از جانب نهادهای دولتی و غیر دولتی و نه از جانب کسانی که ظرفیت و توانایی انجام چنین کاری را دارند، استقبال و ارزش­گذاری نمی­ شود، طبیعی است که چرخۀ این فرآیند باز می­ ایستد و دیگر کسی به این کار دل خوش نمی­ کند. یکی از دلایل پنهان دیگری که از نظر من باعث کاهش فعالیت افراد رضاکار در افغانستان می­ شود، حس بدبینی و شکاکیتی است که چندین دهه جنگ، دهشت، مداخلات کشورهای خارجی به نام ­ها و مأموریت­ های مختلف در ذهن مردم کاشته شده و این باعث می­ شود که مردم چندان به افراد رضاکار اعتماد نکنند و تا همکاری و استقبال به جستجوی دریافتن ریگی در کفش آنها باشند. این حس از یک سو باعث می­شود که رابطۀ تعاملی میان افراد رضاکار و مردم شکل نگیرد و از سوی دیگر برای این افراد خطرآفرین و ریسک ­آور باشد. تخم این شکاکیت تا آنجا در ذهن مردم بیخ و ریشه کرده است که حتی بر امامان مساجد نیز مشکوک شوند. افوهاتی وجود دارد که برخی از امامان بزرگترین مساجد کابل پس از چندین سال اعلام کرده ­اند که مقتدیان آن­ها نمازهای شان برگردانند، زیرا او برای به دست ­آوردن اهدافی به این وظیفه گماشته شده بود و اکثر نمازها را بدون وضو امامت کرده است.

۲ .به نظر می رسد غالبِ افراد داوطلب برای کمک در زمینه های مختلف آموزشی، بهداشت، ساخت و ساز و مواردی از این دست، ذیلِ سازمان های مردم نهاد و یا سازمان های دولتیِ مشخصی به انجام فعالیت های داوطلبانه و یا اجرایی سازیِ برنامه های توسعه و عمرانی در افغانستان می پردازند تا به صورتِ انفرادی. شاید بتوان گفت هزینه بر بودن این دست فعالیت ها و ناامنی در این کشور یکی از دلایل اصلی برای قرار گرفتنِ افراد تحت یک سازمان و نهاد ویژه ی کمک رسان است. چنانکه دکتر تتسو ناکامورا نیز مورد هدف یکی از حملات تروریستی واقع شد. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که شرایط مصونیت جانی برای مددکاران بهداشتی، اجتماعی، پژوهشگران علمی-تحقیقاتی، و به طور کلی امدادرسانان خارجی مصونیت در افغانستان به چه صورت است؟  به طور کلی برای حفاظت و تامین امنیت مددکاران و افراد خارجی جهت فعالیت های داوطلبانه دولت افغانستان چه شرایطی دارد؟

طبیعی است که هر کسی برای حفاظت از جانش می­ خواهد از حمایت نهادهای معتبر برخوردار باشد. اساساً حکومت مسئولیت دارد تا حافظ جان و مال همه ی کسانی که در کشور ساکن ­اند، باشد. اولین مسئولیتی که متوجه دولت است، حفاظت از مردم و تأمین امنیت است. اما مسئله امنیت در افغانستان یک چالش فراگیر است که در بسیاری از موارد حکومت از تأمین آن عاجز است. چهل سال جنگ و کشمکش در افغانستان میزان خشونت در میان مردم را آن قدر بالا برده است که در بسیاری موارد مردم از دولت حساب نمی­ برد. واقعیت این است که اگر مردم نخواهند در تأمین امنیت و نیازهای رفاهی حکومت را کمک کند، هر حکومتی با چالش مواجه می­شود. شما حتما از طریق رسانه­ ها دیده و شنیده اید که در آخرین مورد تعدادی از کارمندان صحی را که مشغول انجام واکسن فلج اطفال بودند در استان ننگرهار افغانستان به گلوله بستند. گروهک ­های تروریستی در افغانستان همه­ ی کسانی را همانند خود آنها فکر نمی­ کنند، کافر شمرده و واجب القتل می دانند. فرقی نمی­ کند مددکار است یا کارمند رسمی دولت. من به گونۀ دقیق شرایط رسمی تأمین امنیت مددکاران و افراد خارجی را از سوی دولت افغانستان نمی­ دانم، اما این یک امر طبیعی است که حکومت در برابر تمام افرادی که در هر گوشۀ افغانستان کار یا زندگی می ­کنند بدون تفکیک داخلی یا خارجی بودن، مسئول است و باید برای آنها تأمین امنیت کند، اما چنانچه گفتم، میزان ناامنی و خشونت در افغانستان به اندازه­ ای که در اکثر مناطق حکومت از مدیریت و کنترول وضعیت عاجز است.

۳ .در کل آیا وجود سازمان های غیر دولتی و همچنین افراد خارجی در پیشبرد روند مأموریت برای عملیات صلح و  همچنین پیشبرد برنامه های توسعه در کشور افغانستان تاثیرگذار بوده است؟

پاسخ این پرسش بستگی به وضعیت­ های خاص دارد. شاید برخی کشورها برای انجام مأموریت­ های اطلاعاتی کسانی را به عنوان مددکار به کشور دیگری بفرستد و برخی دیگر همانند ناکامورا واقعا برای انجام خدمت به مددکاری بپردازند. طبیعی است که اگر افراد خارجی یا داخلی نیت خدمت­ گذاری به مردم را داشته باشد، کار و حضور شان در عرصۀ توسعه سودمند و تأثیرگذار است. میزان تأثیرگذاری ناکامورا در استان ننگرهار افغانستان چنان چشم­گیر است که هیچ کسی نمی­ تواند از آن انکار کند. وقتی او در افغانستان ترور شد، اکثر مطلق مردم افغانستان برای او گریستند و بازتاب بی پیشینه در فضاهای واقعی و مجازی داشت. این امر می رساند که تأثیر گذاری خدمت و مددکاری در کشوری مثل افغانستان که بسیار نیازمند خدمت صادقانه است، زیاد است.

۴ .تاریخ افغانستان همواره شاهد فعالیت افراد زیادی از شهروندان کشورهای خارجی بوده است که اقدامات داوطلبانه را انجام داده اند. اما هیچگاه تاریخ مستند و یا هم اطلاعات دقیقی از جزئیات فعالیت آنان وجود ندارد. چرا این خلأ وجود دارد؟ و چرا تاکنون هیچ اطلاع جامع و دقیقی از فعالیت این افراد وجود ندارد؟

این داوری نمی­دانم تا چه اندازه­ای موجه است؟ اگر اطلاعاتی وجود ندارد شما چگونه به این نتیجه رسیده ­اید که تاریخ افغانستان شاهد اقدامات داوطلبانه بوده است؟ من این گونه فکر نمی­کنم. شاید افغانستان یکی از کشورهایی باشد که کم­ترین اقدامات داوطلبانه در آن از سوی شهروندان کشورهای دیگر انجام شده باشد. موسسات و نهادهای خارجی­ ای که در افغانستان کار می­ کنند، اکثراً از آدرس کمک به مردم افغانستان پول­ های هنگفتی به دست می ­آورند. آنها از نهادهای معتبر جهان برای افغانستان پروژه ­های بزرگی به دست می ­آورند، اما هیچگاه آنگونه که تعهد می سپارند، انجام وظیفه نمی­ کنند. این که چرا اطلاعات دقیقی از این فعالیت ها وجود ندارد، باز هم بر می­ گردد به این که اولویت زندگی مردم در افغانستان این مسائل نیست. مردم در طول سالیان متمادی فقط به دنبال نان و زندگی بوده اند. ثبت و ضبط چنین اطلاعاتی کار فرد نیست، نهادی باید در این زمینه اقدام کند، اما انجام چنین فعالیت ­هایی از سوی نهادهای رسمی و غیر رسمی هزینه بردار است و هیچ نفع و سودی برای آنها ندارد. حکومت افغانستان درگیر مسایل بسیار مهم دیگر از جمله امنیت، شغل، ثبات، حکومت سازی و غیره است و در نتیجه، توجهی زیادی به این عرصه­ ها نداشته است.

۵ .فعالیت های داوطلبانه افرادی چون نانسی دوپری و دکتر ناکامورا چه تأثیراتی بر افغانستان گذاشته است؟ به عبارت دیگر، تأثیرات ملموس فعالیت آنها بر زندگی مردم چه بوده است؟

فعالیت ­های داوطلبانه اولین تأثیری که بر مردم دارد، این است که گفتمان تسامح و مرامی-اخلاقی میان مردم را شکل می­ دهد. گفتمانی که از مجرای آن می­ توان معنای همکاری و همدلی را استخراج کرد. فعالیت ­های ناکامورا در افغانستان به مردم این درس را داد که هیچ کاری ناممکن نیست. ما می­ توانیم با زحمت و پشت کار در دل کویر و کوه و باغ و درخت و سبزه و کشاورزی ایجاد کنیم. ناکامورا با انجام کارهای بسیار بنیادی کویرهایی را که اصلا در در ذهن مردم خطور نمی­ کرد به یک فضای سرسبز و مکان کشاورزی تبدیل کرد. او برای بسیاری از مردم شغل ایجاد کرد و زمینۀ کار فراهم کرد. به همین ترتیب نانسی دوپری با ایجاد مرکز معلومات افغانستان، روندی را ایجاد کرد که منظم برای روشن­گری، حقوق زن، حقوق اطفال و ثبت و ضبط آثار تاریخی کشور کار می­ کند. اگر در هر استان افغانستان یک مددکاری چون دکتر ناکامورا بود، انقلاب عظیمی در عرصه بیداری و هوش خدمت­ گذاری مردم برپا می ­شد. ناکامورا به ما آموخت که فقط حکومت ­ها مسئول آبادی کشور نیستند، مردم می ­توانند بیشترین سهم را در آبادانی و سرسبزی کشور ایفا نماید. بزرگترین مشکلی که از نظر من در افغانستان وجود دارد این است که هیچ کسی آن گونه ای که برای منافع جیب خویش فکر می کند برای مردم دیگر و کشور شان فکر نمی کنند.

۶ .ویژگی بارز فعایت های این افراد دور بودن از سیاست و سیاست بازی است. آنها بیشتر در بستر اجتماعی و رفاهی مردم تمرکز دارند. آیا می توان این امر را دلیلی بر موفقیت آنان دانست؟

ممکن است یکی از دلایل از میان دلایل بی شمار دیگر همین مسأله باشد، اما کسی که حس خدمت­گذاری به کشور و مردم در او بیدار است، فرقی نمی­ کند در چه لایه و سطح اجتماعی یا سیاسی کار می­ کند. از راه سیاست بهتر و بیشتر می ­توان به مردم خدمات ارائه کرد، اما انتظاری که مردم از سیاست در افغانستان دارد حرف شما را تایید می­ کند. سیاست، یعنی دورغ و انباشتن دامن و انبان. بنابراین در شرایطی که سیاست­ ورزی در افغانستان به یک امر مبتذل تبدیل شده است، دوربودن افراد مددکار از سیاست می ­تواند یکی از عوامل موفقیت آن ها به شمار آید.

۷ .آیا فعالیت های این افراد را می توان در مسیر آبادانی کشور توصیف کرد؟ به عبارت دیگر، عمده فعالیت آنها در چه حوزه ها و مناطقی از کشور انجام می شود؟

پاسخ: بله. به گونۀ مثال عمدۀ فعالیت های خانم نانسی دوپری در طول سال­ های زیادی که در افغانستان مصروف کار و تحقیق بود، بسیار مشهود است. او در حدود سال های ۱۹۶۰ وارد افغانستان شد و تحقیقات و مقالات زیادی در مورد افغانستان نوشت و برای احیای حقوق زن و با سواد شدن آنها در افغانستان گام ­های استواری برداشت. یکی از مهم­ترین کارهای نانسی دوپری در افغانستان ایجاد مرکز معلومات افغانستان در دانشگاه کابل است. این نهاد علاوه بر کتابخانۀ مجهزی که دارد، واقعا به یک مرکز معلوماتی در دانشگاه کابل تبدیل شده است. تمام آثار و مدارک تاریخی ­ای را که برای پژوهش­گران غیر قابل دسترس بود به گونۀ کتابخانۀ آنلاین گردآوری و به دسترس مردم قراد داد. در ضمن این نهاد هر سال صدها عنوان کتاب برای روشنگری مردم در دورترین نقاط افغانستان نشر و پخش می­ کنند.

کویر بی ­آب و علفی را که دکتر ناکامورا در شهر جلال آباد افغانستان تبدیل به زمین مزروع و ساحۀ سبز کرده است، از چشم هیچ کسی نادیده باقی نمی ماند. این ­ها اقداماتی بود که در هیچ زمانی به وسیله خود مردم افغانستان صورت نگرفته است.  از این که من در این زمینه پژوهش دقیق آماری ندارم، از سایر رضاکاران دیگر نمی­ توانم به گونۀ مستند حرف بزنم، اما این دو فرد رضاکار در افغانستان مهم­ترین نقش را در حوزۀ فرهنگ، تاریخ، روشن­گری و کشاورزی انجام داده ­اند.

۸ .مهم ترین پرسشی که درباره اثرگذاری فعالیت آنان وجود دارد این مسئله هست که پس از مرگ آنان سرنوشت فعالیت و اقدامات شان به چه شکل ادامه خواهد یافت؟

در پرسش نخست هم به این پرسش پاسخ داده شد. یکی از عواملی که ممکن سایر مددکاران را از انجام کار رضاکارانه در افغانستان دلزده و منصرف کند، سرنوشت نامعلوم کاری است که آنها با هزار مشکل شروع کرده اند. متأسفانه در بسیاری موارد ادامه فعالیت­ های مددکارانه با چالش مواجه است و از سرنوشت آن پیشبینی دقیقی در دست نیست. کار رضاکارانه و مددکاری، زمانی می ­تواند بیمۀ تداوم به دست بیاورد که برای نهادینه ­شدن این کار به یک فرهنگ میان مردم کار شود. یعنی تبلیغات که مهم­ترین اثر را در نهادینه­ کردن امور دارد، در این عرصه به گونۀ منظم و هدف­مند باید فعال شود و مردم را مجاب کند که: «چو ایستاده­ای دست افتاده گیر».

۹ .باتوجه به وضعیت امنیتی کشور و افزایش حملات خشونت بار در کشور فعالیت این افراد چقدر متأثر از این روند است؟

قبلا اشاره شد که پیش نیاز انجام هرکاری امنیت است. اگر امنیت نباشد، هیچ کاری سامان نمی­ یابد. بدون شک که افزایش ناامنی بر فعالیت های مددکارانه تأثیر مستقیم دارد. هدف اصلی فعالیت ­های مددکارانه، کمک به انسان­ هایی است که به هر دلیلی در شرایط خوب قرار ندارند و نیازمند کمک هستند، اما این کمک به هیچ عنوان به قیمت جان آدم ­ها معاوضه نمی ­شود. یعنی هر مددکاری که بفهمد جانش در خطر است، دست به این کار نخواهد زد.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا