پرداختن به فرهنگ: روحیه، اعتماد به نفس و غرور به شهروندان نخبه می دهد
۲۱ اردیبهشت(ثور)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۵/۱۱
پرداختن به فرهنگ: روحیه، اعتماد به نفس و غرور به شهروندان نخبه می دهد
نخبه گان افغانستان
جنگ، ناامنی، بیکاری نبود حمایت دولت منجر به فرار بخش زیادی از نخبگان جامعه افغانستان از کشور شده است. امری که در دراز مدت پیامدهای جبران ناپذیری بر پیکره جامعه شده است. در این مصاحبه از نگاه سیدرضا محمدی یکی از نخبگان حوزه هنر به پدیده مهاجرت سرمایه های انسانی از افغانستان پرداخته ایم.
۱ .همه ی کشورها به ویژه جوامع در حال توسعه، برای دست یابی به رشد و پیشرفت در مسیر بازسازی و توسعه ملی، به نیروی کار متخصص، با صلاحیت و کارآمد نیاز دارند. این ضرورت به ویژه در کشوری چون افغانستان بیش از سایر کشورها احساس می شود. اما ما همواره شاهدِ سیل مهاجرت افغان ها به ویژه نخبگانِ افغان به سایر کشورها بوده ایم. دلایلِ عمده ی مهاجرت نیروهای جوان و تحصیلکرده چیست؟
_هراس، یا در حقیقت توهم هراس و بعد توهم بهشت در جای دیگری است. شاید مطلع باشید کشورهای اروپای مرکزی و آمریکای شمالی، یک پالیسی جدی برای جذب نخبگان به بهانه های مختلف دارند، در ایجاد این هراس و بهشت خارج، آنها هم نقش دارند و بالاخره، یک مشکل فرهنگی هم هست که برای ما عدم اعتماد به نفس و غرب شیفتگی داده است، ما از خودمان، فرهنگ، توانایی و دارایی های خودمان غافلیم و فکر می کنیم باید میوه آماده بقیه را بخوریم بی که خود زحمتی در کشت و زرع داشته باشیم و به قول حافظ، آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد… برای همین به آب و آتش می زنند نخبگان ما که خود را به بیرون از خود پرتاب کنند. به نحوی نوعی فرار از خود است.
۲ .درآمارهای بین المللی در مورد مهاجرت همواره افغانستان در صدر کشورهای مهاجر فرست قرار داشته است. از میان فرار مغزها و مهاجرت نخبگان کشور یکی از تکان دهنده ترین مسائل کشور است. این روند صعودی، چه تهدیدهایی برای دولت خلق می کند؟
_طبیعی است، وقتی سالها یک دهقانی، باغی را پرورش می دهد وقت ثمر به غارت برود باغش، چه روی می دهد. همین وضع افغانستان است. خالی و بی پناه….
۳ .آنچه بیش از همه نیروی َتحصیلکرده و فعال را برای مهاجرت تحریک می کند، نبود امنیت مالی و جانی است. اما چرا دولت برای حل این بحران اقدامِ موثر و سازنده ای در پیش نگرفته است؟
_البته این بهانه است، در افغانستان سی و پنج میلیون آدم زندگی می کند، همه هم با امیدواری و شادمانی زنده اند، ناامنی بخشش محصول تبلیغ ناامنی و عدم امنیت روانی ست، مثلا مسیر بامیان، کابل، همیشه پر رفت و آمد بود، اینقدر تبلیغ دروغ شد که مسیر نا امن است تا مردم ترسیدند و نرفتند و وقتی مسیر خلوت شد نا امن هم شد. نخبگان با قدرت روانی خودشان باید بر هراس افکنی روانی غلبه کنند.
۴ .یکی دیگر از علل اصلی مهاجرت نخبگان از کشور نبود فرصت های شغلی مناسب برای آنها و فقر فزاینده کشور است. بنابر این، در برنامه های دولت تا چه میزان شایسته سالاری و تخصص گرایی لحاظ شده است؟ همچنین در تعیین بودجه سالایانه کشور آیا ردیف بودجه برای جذب نخبگان کشور قرار گرفته است؟
_این هم حرف بیهوده ایست، مثلا در کشورهای پیشرفته که نخبگان ما مهاجر می شوند جذب دولت می شوند؟! نخیر، خودشان کار می آفرینند، همان کار آفرینی را در کشور خود کنند. بخصوص در کشورهایی مثل افغانستان با مدل اقتصاد غیردولتی که مجال برای نهادهای خصوصی خیلی زیادست.
در آمد هم در بیرون از دولت، بیشتر است. به نظرم باید ساختار ذهنی مردم و نخبگان نسبت به روزگار جدید فرق کند، در کتاب های قرن ها قبل و داستانهایش زندگی نکنند که همه امکانات کار در دولت بوده، برای ایجاد کار خصوصی باید مراکز خلاق و مشورتی ساخته شود و نخبگان خودشان دولت شوند.
۵ .در همین راستا، دولت برای بازگرداندنِ نخبگان مهاجرت کرده و دیاسپورایِ علمی، سیاسی و فرهنگی جامعه و استفاده از این نخبگان با مهارت و تخصص بالا چه اقداماتی می تواند صورت دهد؟
_دولت افغانستان چند تا طرح روی دست گرفت، مثل پروژه تشویق و پروموت و همین طور، آی او ام، هم درین زمینه کار کردند، اما خیلی موفق نبودند، فساد افسار گسیخته و اماج قراردادن دولت به عنوان تنها بازار کار، اشتباه هر دو گروه بود. دولت، باید مراکز واسطه یی بسازد که راه سرمایه گذاری، خلاقیت، کارآفرینی و بازار را برای دیاسپورای، تسهیل کند و این نهادهای واسطه خودشان درگیر فساد نباشند، همین!
۶ .افغانستان پس از سال ۲۰۰۱ بخش بزرگی از بودجه خود را از طریق کمک های بین المللی دریافت کرده است. چه میزان از این کمک ها به جذب نخبگان کشور و جلوگیری از مهاجرت آنها از افغانستان اختصاص یافته است؟
_متاسفانه پول زیادی مصرف شد اما درست، مصرف نشد. در پروژه تشویق، حدود پانصد میلیون مصرف شد. مساله خرج هزینه نیست، نگاه و پالیسی سازی درست است که هر دو را نداریم.
۷ .وزارت مهاجرت و عودت کنندگان از نهادهای مهم و کلیدی برای سازماندهی مهاجرین کشور در سرتاسر جهان است. برنامه های این وزارت خانه برای جذب نخبگان تا کنون چه بوده است؟
_این وزارت اصلا با چنین رویکردی ساخته نشده، یک نهاد تشریفاتی برای مذاکره با کشورهای مهاجر پذیر و بعد ساختن زمینه زندگی برای مهاجران انبوه است که در ان هم موفق نبوده، طرفه اینکه، یک بار یکی از وزرای مهاجرین، خودش درخواست مهاجرت داده بود، من در آن جلسه، به عنوان راهنما و مترجم حضور داشتم سالها قبل البته… از چنین ذهنیتی چه توقعی می توان داشت؟!
۸ .به طور کلی دولت چگونه می تواند امید به ماندن و ترک نکردن کشور را در میان اقشار توانمند و نخبه ی کشور زنده کند؟ حمایت هایی که دولت می تواند در این مسیر از نیروی انسانیِ نخبه انجام دهد چیست؟
_مبارزه با فساد و ایجاد زمینه برای بخش خصوصی… همین دو مورد کافی ست و البته البته البته، پرداختن به فرهنگ که روحیه و اعتماد به نفس و غرور به شهروندان نخبه می دهد.
۹ .به طور کلی پدیده ی فرار مغزها که می تواند زیرساخت های لازم برای رشد و توسعه ی کشور را از بین برده و تاثیراتی منفی بر کشور خواد داشت، در سال های آتی کشور را با چه بحران هایی مواجه خواهد کرد؟
_عرض کردم، با برهوتی در حال گسترش و بدتر توام با رشد نومیدی مواجه می سازد. نه امیدی برای بهبود می ماند و نه نیرویی برای عملی ساختن بهبود.
۱۰ .با احتمالِ نتیجه بخش بودنِ مذاکرات صلح و ورود طالبان به ساختار سیاسی؛ در کنار نخبگان، زنان نیز موقعیت و دستاوردهای چندین ساله ی خود را در خطر دیده، و برخی فرار را بر قرار ترجیح می دهند. اما به واقع حتی با عدم وورد طالبان به نظام سیاسی، نخبگان به ماندن در این کشور رضایت خواهند داد؟ آیا اصلا می توان به فراهم آمدن امکانات برای پرورش و شکوفاییِ آنها در کشور در آینده امید داشت؟
_اتفاقا آمدن طالبان، زمینه تقابل، رقابت و بعد فرهنگ سازی و کار فرهنگی و در نتیجه اعتماد به نفس ملی و روحیه برای مبارزه و بقا و بهبود را شاید بیشتر کند. چون، در شرایط نبرد برای بقا و تقابل، نخبگان از رخوت بیرون می شوند. ازین لحاظ، من خوش بینم.