هنر به مثابه ابزار بیداری و آگاهی در روند صلح سازی
۲۷ اردیبهشت (ثور) ۱۴۰۰ – ۱۷ / ۵/ ۲۰۲۱
شاید جنگ بیش از آنکه برروی افراد عادی در جامعه اثرات مخرب و ویرانگر روحی-روانی داشته باشد، برای اصحاب هنر و ادب مسئله ای بغرنج و غیرقابل هضم بوده است. به همین خاطر هنرمندان همواره با به کارگیری هنر به عنوان سلاحی نرم برای مقابله با جنگ، درصددِ ایجاد تغییرات در قالب آثاری انتقادی، مفهومی و ادراکی بوده اند. غالبا اهالی هنر خشونت و سرکوب را تاب نمی آورند و برای به چالش کشیدن آن بر می خیزند. اما دررابطه با کشور افغانستان میتوان گفت شرایطی از ناامنی و جنگ در این کشور بر شکافی از محافظه کاری مذهبیِ گروه های افراطی با عقایدی جزم اندیشانه و دگماتیک نیز بار شده است.
مردم در کنار جنگ و خشونت، اصول و آموزه های شدیدا محافظه کارانه گروه های خشک مذهبی چون طالبان و داعش را نیز تجربه کرده اند، عقایدی که بر تعصب کور، سرکوب، انقیاد، انحصارگرایی، تحدید حقوق زنان، از بین بردن آزاد اندیشی، فقدان تعاملات بین فرهنگی، مقابله با روشنفکری، مقابله با عقاید باز و آزاد، عدم پذیرش محیط های فرهنگی-هنری، ضدیت با مدرنیسم و غیره بنا شده و جامعه را در دالانی از تاریک اندیشی فرو می برد.
سال های حکومت طالبان و اعمال محدودیت های سخت گیرانه آن ها شرایط دشواری را برای جامعه هنرمند کشور رقم زد. سینماهای کشور تعطیل شدند، موسیقی حرام اعلام شد و هنرمندان بسیاری یا خانه نشین شدند و یا گزینه جلای وطن را برگزیدند. پس از سرنگونی طالبان و آمدن دولت جدید در افغانستان که نوید دوران تازه ای را می داد فضای بیشتری برای فعالیت های هنری فراهم شد. هنرمندان به وطن برگشته و در کنار آن نسل جدیدی از هنرمندان تازه نفس و جوان وارد دنیای هنر افغانستان شدند.
سینماگران شروع به ساختن فیلم هایی از دوران جنگ افغانستان و آنچه در این مدت بر مردم گذشته بود کردند و چهره افغانستان زمان جنگ را به تصویر کشیدند. عکاسان بسیاری از وضعیت جنگ صحنه هایی را برای تاریخ ثبت کردند. اما در این میان با اوج گرفتن دوباره جنگ و خشونت در کشور و فربه تر شدن طالبان در میدان جنگ ایده ی آمدن صلح سراسری به رویای دست نیافتنی و آرمانی ملی تبدیل شد. اما به همان نسبت در چنین جوامعِ تحت فشاری به کارگرفتنِ هنر در برابر جنگ معنا و مفهوم ارزشمندتری می یابد.
چرا که به واقع هنر می تواند نوید بخش روزنه هایی از پایداری و به سررسیدن ظلمت، جهل و عقب ماندگی باشند. یک نقاش با به تصویر کشیدن، یک موزیسین با نواختن، یک عکاس با ثبت لحظه ها، یک شاعر با سرودن و یک نویسنده با مکتوب ساختنِ مصیبت جنگ از یک سو و تمنای دست یابی به صلح از سوی دیگر الگویی سازنده باشد. بدین ترتیب هنر می تواند نقشه راه و یا جرقه ای از ترویجِ بیداری و آگاه سازی یک ملت بوده و یا الهام بخشِ تحقق مطالباتی بین المللی باشد. بدین ترتیب هنر می تواند به عنوان ابزاری برای صلح سازی باشد.
هنر؛ اسب تروآ برای رسیدن صلح
هنر نه تنها در زمینه حل تعارض بلکه در مصالحه پس از جنگ نیز در پروسه ی صلح سازی قابل توجه است. زبانِ هنر با گذار از همه مرزها، یک زبان جهانی تلقی می شود و بنابراین منبع ایده آلی برای درک چشم اندازهای دیگران، به ویژه دیدگاه آنها در مورد یک درگیری و یا جنگ به طور خاص است. هنر همچنین می تواند با دادن صدا به گروه های به حاشیه رانده شده یا تحت ظلم و ستم، مستقیما روندی از صلح را پرورش و ترویج دهد. اما به کارگیری هنر می تواند به عنوانِ ابزاری استراتژیک نیز محسوب شود، خصوصا در هنگام مذاکرات و فرآیندهای میانجیگری، یعنی زمانی که ارتباطات کلامی به حد مجاز خود رسیده و با محدودیت مواجه می شوند. چنانچه اصحاب هنر و مجریان فرهنگی می توانند رویکردهای متعارف تری برای روند صلح مانند میانجیگری، تسهیل گری، مذاکره، عدالت انتقالی، حمایت از حقوق بشر و توسعه ارائه دهند؛ کسانی که تصدیق می کنند روش های منطقی از تعامل به تنهایی برای ایجاد انواع تحولات لازم جهت قطع پویایی درگیری های خشونت بار کافی نیست.
(سوء) استفاده از هنر در مسیری جنگ طلبانه
اما با توجه به اینکه هنر اغلب به عنوان اولین و مهمترین تجلی و نمود از فرهنگ هر جامعه تعریف می شود، خطر عمده (سوء) استفاده از آن نیز وجود دارد. چرا که فعالیت های هنری از ساختارها یا مدل های مستعدِ محرومیت و سلطه مستثنی نیستند. بنابراین اگر صلح به طور استراتژیک استفاده نشود، هنر به عنوان ابزاری دربرگیرنده ی خطر سقوط در همان شکاف هاست.
بنابراین گنجاندن هنر در درون پویایی ها و فعالیت هایی از “پایین به بالا”، که از منابع محلی و بومی جهتِ خلاقیت و تاب آوری پشتیبانی می کنند، برخلاف رویکردهای از بالا به پایین، امری ضروری است. چراکه ابتکارات هنری محلی/بومی و مبتنی بر اجتماع، دارای پتانسیل ذاتی در جهت ایجاد اراده و تقاضای صلح در بین مردم یک کشور یا منطقه مورد نظر است. (Chambelland, 2018)
در همین راستا و مرتبط با سوء استفاده ی گروه های افراطی از هنر نیز می توان گفت، پرفسور کریستوف وُدیکو (Krzysztof Wodicko) استاد دانشگاه هاروارد براین باور است که هنرهای بصری، صوتی، اجرایی و چندرسانه های می توانند عوامل اصلی و مهمی در فرهنگ جنگ باشند، مواردی چون: حضور گسترده در موزه های هنر نظامی و مشارکت هنرمندان در فعالیت های تبلیغات جنگی، طراحی لباس های نمادین (زره پوش ها)، و همچنین صدها هزار بنای یادبود، و زیارتگاه های جنگی که جنگ را به عنوان راهی برای صلح، یا به عنوان روشی برای تحسین کشته شدن، و مرگ را به عنوان یک وظیفه شریف و یک فداکاری مقدس ترویج می دهند.
از اینرو، گروه های افراطی نیز می توانند از هنر برای بسیج مردم به سمت نظامی گری استفاده کنند. بدین ترتیب این هنر میتواند حس قربانی شدن را متبلور یا تمایل به انتقام جویی را پرورش دهد. بنیانگذار القاعده، اسامه بن لادن از شعر برای ایجاد احساس حقانیت و مشروعیت در مورد اهداف جهادی این گروه استفاده می کرد. در افغانستان و پاکستان، گروه های مختلف طالبان از شعارها، آهنگ ها و فیلم هایی که از طریق اینترنت و تلفن های همراه منتشر می شود، برای تکریم حملات انتحاری و افزایش پروژه ی جذب نیرو برای خود استفاده کرده اند.
اما باید در نظر داشت که هنر، فعالیت های فرهنگی و سینمای به همان اندازه که برای دامن زدن به فرهنگ خشونت و درگیری می توانند مورد سوء استفاده قرار گیرند، در مقابل و با قدرتی بیشتر امکان ایجاد صلح و تسهیل روند آشتی و مصالحه را نیز دارند. با این حال، اگر هنر و فرهنگ با هدف بازسازی یک جامعه عادلانه و صلح آمیز و به طور استراتژیک مورد استفاده قرار گیرد، در واقع می توانند به صلح و سازشی پایدار کمک کنند. هنر در واقع به مردم کمک می کند تا خود را بیابند و یا آسیب و زخمِ وارده بر زندگیشان مواجه شوند و این خود به درکی فرهنگی منجر می شود. درواقع، هنر باید جزء جدایی ناپذیر از آموزش و پرورش باشند. (Levkowitz, 2016)
متاسفانه شاید افغانستان یکی از جوامعی است که به هنرمندان حق و حقوقی داده نمی شود و هنرمندان نقش و جایگاه شایسته ای ندارند. در واقع درگیر شدن این کشور در جریانی از مشکلات فراوان، اجازه ی تامل و تفکر درباره موضوعات مربوط به هنرمندان و هنر را نداده است. اکنون زمانیست که باید به هنرمندان بها داد. آنها بایستی هم توسط دولت و هم از جانب مردم حمایت شوند. علاوه بر این، نهادهای حامی و ترویج هنر باید تقویت شوند.
بایستی به موسیقی، نقاشی، بازیگری، رقص، آواز و همه اشکال هنری باید فرصت کافی جهت رشد و تکامل داده شود. مردم افغانستان نه تنها برای پاک کردن خاطرات و اثراتِ جنگ و بی ثباتی بلکه برای حفظ صلح و آرامش و تأمین رضایت و رضایت خاطر خود به آنها نیاز دارند. هنرمندان می توانند به جای خونریزی و جنگ، در آراستن و آرامش بخشی به کشور با رنگ و صداهایی از صلح سازی و خلاقیت پشتیبانی کنند. آنها همچنین این ظرفیت و توانایی را دارند که جوانان را به جای خشونت و تروریسم، در کارهای سازنده و موثر درگیر کنند. آنها می توانند بدون شک جامعه را در مسیر حساسیت، زیبایی و جذابیت قرار دهند. (outlookafghanistan, 2019)
هنرمندان افغان؛ صلح سازان هنری-فرهنگی
هنرمندان و طرفداران صلح به ویژه در کشورهای درگیر بحران جنگ و ناامنی در خاورمیانه، از هنرهای عمومی در منظر شهری (چون نقاشی های خیابانی و دیوارنگاره ها) برای مقابله با خشونت استفاده می کنند. به گفته مدافعان صلح، نتایج این اقدامات می تواند متفاوت و نسبی باشد، اما فعالیت های هنری برای تضعیف دعوت های افراط گرایان به خشونت و کمک به جوامع در التیامِ شکاف های جنگ موثر بوده است. مبارزات هنرمندان می تواند باعث جرقه ی عناصر نامحسوسی برای صلح سازی، فوران عزم و اراده ی جوامع تحت تأثیر جنگ و درگیری، یا اتصال کانون هایی از فعالیت مدنی مسالمت آمیز شود.
به طور مثال یکی از بزرگترین گروه های هنری در افغانستان که هنر را به عنوان ابزاری برای مقابله با افراط گرایی استفاده کرده اند تیم هنرسالار به رهبری امید شریفی است. این گروه دیوارهای بی روح و رنگ و ترسناک خیابان های کابل را تبدیل به مکانی برای پیام رسانی برای صلح، مباره با فساد، دزدی استفاده کرده است. دیوارهایی که با پیام های مثبت منجر به ایجاد تغییر شکل شهر و نتایج اثرگذار خوبی شده است. این نقاشی ها با هدف ایجاد صلح و عدالت اجتماعی و نه به خشونت به تصویر کشیده شده است.
به گفته ی امید شریفی: «ما با این کار هوشیاری مردم را بیدار می کنیم. ما آنها را تشویق می کنیم که مسئولیت پذیر باشند. همچینن از این طریق آن ها را درگیر می کنیم تا اعتماد به نفس داشته باشند و بتوانند در مقابل گروه های افراطی با قدرت بایستند». در کابل از سال ها قبل در کنار خیابان های شهر دیوارهای ضد انفجار ساخته شد تا از نیروهای دولتی و نیروهای خارجی تحت حمایت آمریکا در برابر خشونت و حملات طالبان و دیگر سیتزه جویان محافظت شود. به عبارت دیگر، پس از سال ها درگیری شهر کابل در میان دیوارهای مقابل سفارتخانه ها، ادارت و خانه های مقامات دولتی و اردوگاه های نظامی به دره ای بتنی تبدیل شده است که توسط گروه هنرسالار بر آن ها رنگ و نقش اضافه شده است. در یکی از این نقاشی ها پسر بچه ای می گوید: اینجا را منفجر نکنید، مردم بی گناه کشته می شوند. (یورو نیوز، ۲۰۱۸)
به عبارت دیگر، هنرمندان زیادی در طی این سال ها برای نشان دادن صدای اعتراض خود به وضعیت موجود و تداوم جنگ و خشونت در کشور فعالیت های نمادین زیادی را انجام داده اند. صحنه هنری افغانستان از زمان سقوط طالبان شاهد احیای مجدد است که مضمون هایی با صلح و جنگ بخشی از آن را شکل می دهد. تعداد زیادی از این هنرمندان بخش بزرگی از عمر خود را در جنگ گذرانده اند و یا به دلیل جنگ مجبور به مهاجرت شده اند. این هنرمندان با هنر خود سعی در ایجاد فرهنگ برابری و صلح، عدالت اجتماعی، بیداری و آگاهی داشته اند.
به طور مثال ملینا سلیمان از هنرمندان افغان متولد شده در قندهار از هنر برای بیداری مردم و مبارزه برای به دست آوردن حقوق شان استفاده می کند. و یا شمسیه حسنی از دیگر هنرمندان برجسته افغانستان که بیشتر بر هنر خیابانی تاکید داشته و می گوید :«دوست دارم روی دیوارهای تخریب شده نقاشی بکشم. آنها نشانه جنگ و ویرانی هستند و جزئی از کار من می شوند. مردم شروع به فراموش کردن جنگ کرده اند اما من میخواهم آن را به یاد بیاورم، روی دیوارها بکشمش، خاطرات بد را بگیرم و شهری رنگارنگ بسازم». به باور او افغانستان مانند انسانیست که که در طول جنگ و بعد از جنگ متولد شده و اکنون مثل نوزادی است که برای بزرگ شدن به زمان نیاز دارد. مشکلات زیادی از جنگ به او به ارث رسیده است مانند: حملات، نابرابری جنسیتی، آزار خیابانی، خشونت علیه زنان. در نتیجه هنرمندان می توانند به طور غیر مستقیم برای صلح کمک کنند. آنها می توانند نظر مردم را تغییر داده و مردم نیز می توانند جامعه را تغییر دهند. اما این روندی طولانی و دشوار است. (Osce, 2016)
همچنین می توان به فعالیتِ دیگری در همین راستا اشاره کرد که با مشارکت هنرمندان بین المللی صورت گرفت. در ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۰، دپارتمانِ امور سیاسی و سازندگی صلحِ سازمان ملل(DPPA) ابتکار “گفتگوِ صلح[۱]” با اولین مکالمه مجازی با موضوع “کاربستِ هنر برای ایجاد گفتگو” را آغاز کرد. در این روند گروه منتخبی از هنرمندان مردمی از افغانستان، بولیوی و رواندا در مورد قدرت هنر و خلاقیت برای بهبود جوامع، تغییر ادراکات و به چالش کشیدن وضع موجود بحث کردند.
این ابتکارعمل تلاش داشت تا با بهره گیری از شیوه های نوآورانه و تجربه بازیگران محلی، رویکردهای میان رشته ای در پیشگیری از جنگ و درگیری، میانجیگری و صلح سازی را روشن سازد. در این بحث، مزایا و محدودیت های استفاده از هنر به عنوان ابزاری برای بهبود آسیب ها و ضربه های وارد شده به نسل ها و همچنین فرصت ها و چالش های ارائه شده با استفاده از هنر به عنوان فضایی امن برای مشارکت های اجتماعی و عمومی، مطرح شد. پس فرهنگ و هنر می توان یگ گامی رو به جلو در ملت سازی و متعاقبا آماده سازی جوامع در درک اهمیت صلح و تلاش برای فراهم آوردن بستری مساعد برای صلح سازی باشد.
در نهایت می توان گفت ابتکارعمل ها و طرح هایِ متکی بر هنر می تواند از جوامع برای شناسایی منابع تاب آوری و ایجاد راه حل های خیال پردازانه و خلاقانه در جهتِ تهدیدهای درظاهر فائق نیامدنی پشتیبانی کند. در همین رابطه در مناطق دچار بحران جنگ و درگیری در سراسر جهان، هنرمندان و فرهنگیان می توانند پروژه هایی را انجام می دهند که به چالش های مرتبط با صلح می پردازند. هنرمندان در این مسیر می توانند: ۱- کمپین هایی از مقاومت بدون خشونت را تقویت کرده؛ ۲- فرصت هایی را برای ملاقات و روبه رو شدن با اعضای جوامع متخاصم/دشمن در زمینه های مثبت و خلاق را ایجاد کنند؛ ۳- از جوامع حمایت کرده تا در مسیر دشوار آشتی و مصالحه مشارکت کنند؛ ۴- توجه جهانی را به سوء استفاده و نقض حقوق بشر جلب کرده و حس نمایندگی و عاملیت را در میان قربانیان باز گردانند؛ ۵- و در نهایت هویت، معنا و امید را در مقابل از خود بیگانگی، آشفتگی، نا به سامانی و اختلال بازیابی کنند. (Cohen, 2017:3)
منابع:
– یورونیوز، (۲۰۱۸)، “نقش صلح و امید بر دیوارهای کابل” ،https://per.euronews.com/2018/02/21/afghanistan-artlords-use-art-against-warlords-in-kabul-streets
– Chambelland, Celia (2018), “Art, a miracle remedy for peace?” https://www.peaceinsight.org/ar/articles/art-miracle-remedy-peace/?location=&theme=culture-media-advocacy
– Cohen, Cynthia, (2017),”Arts and building peace: the basics and envisioning the future”, nº ۳۲ -CREATING PEACE
– Levkowitz, Joshua, (2016), “Deploying Art Against War”, https://www.usip.org/publications/2016/08/deploying-art-against-war
– Osce, (2016),”A New Generation of Afghan Artists the Kabul Art Project”, https://www.osce.org/magazine/224321
– outlookafghanistan, (2019), “Art as a Strong Tool for Peace Building”, http://outlookafghanistan.net/editorialdetail.php?post_id=22976
[۱] “Talking Peace”