سر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرهایادداشت ها

اتهامات متقابل و بی اعتمادیِ افغانستان و پاکستان؛ ساختاری از نظریه معمای زندانی

۱ خرداد (جوزا) ۱۴۰۰ – ۲۲ / ۵/ ۲۰۲۱

اگرچه روابط مذهبی، قومی، اقتصادی و فرهنگی بین افغانستان و پاکستان عمیق و گسترده است اما دو کشور اغلب با یکدیگر اختلافاتی نیز دارند. این اختلافات پس از سال ۲۰۰۱ و با شکست طالبان به دست ائتلاف تحت رهبری آمریکا و پناه بردن این گروه به خاک پاکستان عمیق تر نیز شد. از دیگر سو اخیرا گرچه به نظر می رسد پاکستان در روند مذاکرات صلح افغانستان از پایان خشونت و جنگ، توافق با طالبان، دستیابی به آتش بس و رسیدن افغانستان به صلح حمایت کرده است، لیکن به نظر می رسد پاکستان همچنان در تیررس اتهاماتی در حمایت از گروه های مسلح و شوروشی چون طالبان افغانستان بوده است.

از یک سو پاکستان دولت افغانستان را به سکوت در برابر فعالیت گروه هایی چون تحریک طالبان پاکستان و یا جنبش تحفظ پشتون متهم ساخته و در مقابل افغانستان نیز دولت پاکستان را به ارائه ی پناهگاه های امن و تقویت طالبان افغانستان و همچنین فراهم آوردن بستری مناسب برای استخدام، پرورش، و آموزش نیروهای تروریستی متهم کرده است. علاوه براین از گذشته هر دو کشور دیگری را به دخالت در امور داخلی یکدیگر، خرابکاری و پشتیبانی از گروه های اپوزیسیون متهم کرده اند.

چنانچه در همین رابطه پاکستان همواره مشکوک و مظنون بوده که افغانستان از ناسیونالیست های بلوچ و پشتون حمایت کرده و پیگیر سیاست های هند محور است؛ در عوض، افغانستان نیز پاکستان را به مدارا با طالبان متهم کرده، زیرا معتقد است که پاکستان از طالبان به عنوان سرمایه های استراتژیک خود علیه افغانستان و اهرمی جهت نفوذ برا این کشور استفاده می کند. بنابراین افغانستان پاکستان را مسئول خونریزی و ویرانی ها در کشورش دانسته، در حالی که پاکستان افغانستان را مقصر شورش در مناطق قبیله ای و وخیم تر شدن اوضاع قانون مداری و نظم و آرامش می داند.

حالت مقابله به مثل و تلافی جویی به شکل بازیِ سرزنش، مقصرسازی، اتهام زدنی و اتهامات متقابل، می تواند به مشکلاتی چون بی اعتمادی متقابل، سوء ظن و شکاکیت منجر شود. متعاقبا احساسات حاکم و متاثر از بی اعتمادی، تفکر منطقی افراد را تغییر می دهد. بدین ترتیب شاید بتوان گفت طبیعیت که دولت و مردم افغانستان در پی این ترس و تهدید از اوضاع امنیتی مداوم، پاکستان را یک کشور مداخله گر تصور می کنند. طبیعتا چنین احساسات ناخوشایندی شکاف در اعتماد متقابل را افزایش داده و بر نگرش هر دو کشور تأثیر می گذارند. در راستای مبحث اتهامات متقابل دو کشور به برخی از اتهامات متقابل طرفین اشاره خواهیم کرد:

مسئله ی ملی گراییِ پشتون و بلوچ

شاید بتوان کهنه ترین مورد در اتهام زنی های متقابل بین افغانستان و پاکستان را مسئله ی بلوچ ها دانست. در همین زمینه، اتهامات پاکستانی ها به تأمین تسلیحات از جانب افغانستان-هند به شورشیان بلوچ و وجود اردوگاه های آموزشی در خاک افغانستان مطرح می شود. شاید بتوان گفت مسئله ی ملی گرایی بلوچ و ایجاد روندِ مقابله به مثل و اتهام زنی به زمانی برمی گردد که کودتای داوود علیه ظاهر شاه رخ داد و درحالی که پاکستان از جناح اپوزیسیونِ اسلامگرا برای کودتای الهام گرفته از شوروی محافظت می کرد، داوود نیز تصمیم گرفت اردوگاه های آموزشی برای شورشیان بلوچ ایجاد کند. این الگویِ مقابله به مثل و تلافی که از آن با اصطلاحی چون “این به آن در/ و یا هر چه عوض دارد، گله ندارد” (tit-for-tat) یاد می شود، هنوز هم به نوعی در اتهاماتی که امروز بین دولت های پاکستان و افغانستان جریان دارد، منعکس شده است.

بدین ترتیب در آن زمان اسلام آباد کابل را به ایجاد و حمایت از شورش بلوچ متهم کرد و کابل نیز اسلام آباد را به پناه دادن و تجهیز شورشیان طالبان متهم ساخت. گرچه این اتهامات از وقایع و حقایق زیادی نشات می گیرد، اما به هرروی همانطور که مشرف رئیس جمهور سابق پاکستان آن را “بازی سرزنش” (blame game) می نامید، این مقابله به مثل و تلافی جویی ها تدریجا مانع همکاری های لازم برای مبارزه با بی ثباتی و آرام سازی در دو طرف مرز می شود. (zetterlund, 2009: 99)

پناه دادن به گروه های مسلح و شورشی

از سوی دیگر کابل مدتهاست که پاکستان را به پناه دادن به طالبان افغانستان متهم کرده است. چنانچه در ۲۲ ژوئن ۲۰۰۶ رئیس جمهور وقت افغانستان، حامد کرزی به طور غیرمستقیم با انتقاد از این واقعیت که مبارزه با طالبان منحصرا در خاک افغانستان انجام گرفته و با درخواست از جامعه جهانی که با قطع منابع مالی تروریست ها و حمله به اردوگاه های آموزشی تروریست ها، آنها را خلع سلاح کند؛ تلویحا و به نوعی به پاکستان اشاره داشت.

همچنین در سال های اخیر نیز روابط افغانستان و پاکستان از وضعیتی مستحکم به یک آشفتگی کلی رسید. به این دلیل که هر دو کشور زمینه های پرورش گروه های تروریستی/ و یا گروه های مبارز مخالف را ایجاد کرده بودند. این روند، به نوبه خود، ذهنیت استراتژیک رهبران هر دو کشور که نسبت به اعمال یکدیگر محتاط هستند را تحت تأثیر قرار داد. در این راستا پاکستان فعالانه افغانستان را به دلیل مشارکت در حمایت از شورشیان در میان پشتون ها در بلوچستان و کمربند قبیله ای پاکستان، از طریق کنسولگری های خود در قندهار و جلال آباد مقصر می دانست.

پاکستان همچنین از افغانستان شکایت داشت که این کشور هیچ اقدامی علیه رهبری تحریک طالبان پاکستان (تی تی پی) انجام نداده است، گروهی که به گفته پاکستان حملات تروریستی در پاکستان را از مناطق تحت کنترل افغانستان تسهیل، اجرا و کنترل می کند. از سوی دیگر، پیشتر دولت کرزی پاکستان را متهم کرده بود که پاکستان با متحد بودن در عملیات مشترک آمریکا و ناتو در جنگ جهانی علیه تروریسم، و به طور همزمان پرورش، راه اندازی و پناه دادن به طالبان در داخل سرزمین هایش، در این میان دودوزه بازی کرده و به افغانستان نارو زده است.

به همین دلایل، در زمان کرزی جنگ نیابتی بین افغانستان و پاکستان در منطقه اف-پاک آغاز شد که حتی امروز نیز وجود دارد. حتی در دوره دوم ریاست جمهوری کرزی، روابط افغانستان و پاکستان به میزان قابل توجهی خدشه دار شد. این امر اساسا به دلیل روابط خوب افغانستان با هند، به ویژه از نظر امنیتی و روابط استراتژیک فی مابین آنها بود. در نتیجه، به تلافیِ رفتارِ سرد افغانستان در قبال پاکستان و عکس آن در مورد هند، مقامات پاکستانی موضع تهاجمی علیه رهبران میانه رو طالبان، (کسانی که باب گفتگوهای مسالمت آمیز را با دولت کرزی باز کرده بودند) را آغاز کردند. در نتیجه این امر روابط دوجانبه اسلام آباد و کابل از دوره ۲۰۰۱-۲۰۱۴ را وخیم تر کرد. (Sethi, 2020)

حملات راکتی و مشکلات مرزی

عامل دیگری که افغانستان اسلام آباد را برای آن سرزنش کرده و مقصر می داند، نقض قوانین مرزی و حملات راکتی پاکستان به افغانستان است. این دولت بارها افغانستان از نواحی شرقی مورد اصابت حملات راکتی قرار داده است. به طوری در طی سال گذشته در پی تعدد این حملات دولت افغانستان از پاکستان به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرد. چنانچه در متن این شکایت نامه آمده است: «موضوع نقض قلمرو افغانستان توسط نیروهای نظامی پاکستان همچنان ادامه یافته است. آنها به فعالیت های غیرقانونی و تحریک امیز در قلمرو ما ادامه می دهند».

به گزارش نیویورک تایمز و در تاریخ ۳۱ جولای ۲۰۲۰ نیز شاهد کشته شدن۱۵غیرنظامی افغان در حملات توپخانه ای در مرز پاکستان و افغانستان بودیم. افغانستان نیروهای پاکستانی را به شلیک توپخانه سنگین به مناطق غیرنظامی متهم کرد، چراکه این درگیری ها بین نیروهای امنیتی افغان و پاکستانی در گذرگاه مرزی چمن-اسپین بولدک رخ داد، جایی که مردم منتظر  بودند تا برای شرکت در مراسم عید قربان از آن عبور کنند. آنها خواستار بازگشایی گذرگاه مرزی بودند که پاکستان برای تلاش برای محدود کردن ویروس کرونا، بسته بود.

همچنین در سال ۲۰۱۹ نیز حملاتی دیگر از خاک پاکستان علیه افغانستان صورت گرفت که کابل شکایت نامه ای را در آگوست و فوریه همان سال به سازمان ملل ارسال کرد. و یا در آپریل سال ۲۰۱۸ نیز شاهد بودیم کابل ارتش پاکستان را به انجام حملاتی مسبب خسارات مالی هنگفت در استان هم مرز پاکستان متهم کرد. اما پاکستان مدعی شد که نیروهای امنیتی این کشور با گروه های شبه نظامی مستقر در افغانستان در مرز خود مقابله کرده است.

طالبان اختلاف اصلی کابل و اسلام آباد

به ظور کلی می توان گفت از زمان سرنگونی رژیم طالبان در سال ۲۰۰۱ شورشیان افغان پناهگاه هایی امن در پاکستان پیدا کرده اند. بسیاری از گروه های شورشی اصلی مانند، شورای ملاعمر، حزب اسلامی گلبدین حکمتیار و شبکه حقانی وابسته به القاعده در پاکستان فعالیت داشتند. در نتیجه این فعالیت ها تلاش های دولت افغانستان برای مقابله با شورشیان پس از انتقال امنیت در دسامبر ۲۰۱۴ را تضعیف کرد و در حال حاضر نیز با خروج نیروهای خارجی از کشور با چالش رو به رو خواهد کرد. پاکستان همواره از سوی دولت افغانستان و در زمان های مختلف به حمایت از بزرگترین اپوزیسیون دولت افغانستان متهم شده است.

این در حالی است که مدارس دینی پاکستان، مقر اصلی رهبران سیاسی و نظامی این گروه بوده و همچنین بیشتر حملات طالبان در افغانستان از پاکستان سازماندهی می شود. به گونه ای که به اعتقاد کارشناسان در رابطه با وضوع حمایت پاکستان از طالبان نباید تردید داشت. چنانکه مقامات آمریکایی و افغانستان مدت هاست که پاکستان را به مهمان نوازی از گروه طالبان متهم کرده اند. اتهاماتی که از سوی طالبان رد شده است.(Rferl, 2019)

تغییر در مواضع پاکستان و تمایل به صلح افغانستان

گرچه اسلام آباد همیشه این دست اتهامات را انکار کرده است، اما با آغاز تلاش های ایالات متحده و دیگر قدرت های غربی برای فشار بر طالبان در جهتِ ورود به مذاکرات بین الافغانی و مشارکت در روند صلح، پاکستان نیز برای اینکه خود را از تهدید های دیرین مبرا کرده و به نوعی بتواند نقشی مهم و برجسته در این زمینه به دست گیرد بیکار ننشسته و به برداشتن گام هایی در این راستا اقدام کرد. اهمیتِ نقش پاکستان زمانی برجسته می شود که دریابیم بدونِ فعال گراییِ اسلام آباد در این زمینه پروسه ی صلحی دائمی در افغانستان بدون نتیجه خواهد ماند، چرا که در صورتِ عدم همکاری پاکستان، این کشور و مرزهای آن همچنان می تواند مامنی امن و آسوده برای گروه های افراطی و شکننده بودن امنیت باشد.

چانچه در راستای فعالیت های پاکستان در سال ۲۰۱۸ شاهدِ آن بودیم ژنرال قمر جاوید باجوا، فرمانده ستاد مشترک نیروی زمینی ارتش پاکستان به اشرف غنی اعلام کرد که یک افغانستان صلح آمیز به معنای یک منطقه ی صلح آمیز به طور کلی و به معنای یک پاکستانِ صلح آمیز به طور خاص است. بدین ترتیب وی مدعی شد پاکستان همیشه از روند صلح تحت مالكیت افغان ها و بر اساس اجماع متقابل همه ذینفعان حمایت خواهد كرد. در نتیجه پاکستان تلاش خود را برای مذاکره با شورشیان و تعهد آنها به آتش بس متمرکز ساخت.

اما در این میان همواره عواملی باعث بازگشتِ اتهامات و نشانه رفتنِ انگشت اتهام به سمتِ اسلام آباد شد. چنانچه در دسامبر سال ۲۰۲۰، ویدئویی در شبکه های اجتماعی منتشر شد که در آن، ملا عبدالغنی برادر، معاون سیاسی رهبر طالبان و رئیس هیئت صلح این گروه را در میان گروهی از اعضای طالبان در شهر کراچی پاکستان نشان می داد. به گزارش عرب نیوز، وزارت امور خارجه افغانستان در پاسخ به این ویدئو در بیانیه ای اعلام کرد که حضور “عناصر شورشی و رهبران آنها در خاک پاکستان به وضوح حاکمیت ملی افغانستان را نقض می کند و همچنان باعث ایجاد بحران و بی ثباتی در منطقه شده، و چالشی جدی برای دستیابی به صلح پایدار در افغانستان است.” بدین ترتیب در این بیانیه چنین آمد که: “با تأسف و نگرانی عمیق برخی از رهبران طالبان در فیلم های حینِ بازدید از اردوگاه آموزشی دیده می شوند.”

مناسبات افغانستان-پاکستان: دوری باطل از اعتماد و بی اعتمادی

به هر حال گرچه به باور برخی این رابطه در اواخر سال گذشته و در پی حمله طالبان به مدرسه ای در پاکستان که منجر به کشته شدن نزدیک به ۱۵۰ نفر، عمدتا دانش آموزان شد، تغییر کرد و هر دو کشور در حال مبارزه با شاخه های گروه مبارز طالبان هستند؛ لیکن چندی پیش در تاریخ ۱۷ ماه می ۲۰۲۱ باز شاهد پیش آمدن دلخوری ها و کدورت هایی مابین این دو کشور بودیم. چنانچه زاهد حفیظ چوهدری سخنگوی وزارت خارجه پاکستان در واکنش به سخنان مقاامات افغان چون اشرف غنی و حمد الله محب، اظهار داشت که اتهامات بی اساس فضای اعتماد را بین دو کشور از بین برده و نقش پاکستان در تسهیل روند صلح افغانستان را نادیده می گیرد. بدین ترتیب پاکستان سفیر افغانستان را احضار کرد تا نسبت به اظهارات اخیر رهبری افغانستان مبنی بر زیر سوال بردن نقش اسلام آباد در تلاش های صلح افغانستان معترض شود.

در همین راستا اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان در مصاحبه ای با نشریه آلمانی “اشپیگل” پاکستان را به پناه دادن به طالبان متهم کرده بود. به گزارش بی بی سی فارسی، وی چنین اذعان کرد که “پاکستان یک سیستم پشتیبانی سازمان یافته را اجرا می کند. طالبان از این کشور تدارکات دریافت می کنند، منابع مالی آنها در آنجا است، استخدام در آنجا صورت می‌گیرد، نام ارگان‌های مختلف تصمیم گیری طالبان هم مانند شورای کویته، میرامشاه و شورای پیشاور است، نام شهرهای پاکستان که طالبان در آنجا ها موقعیت دارند”. جالب آن است که این اتهامات از جانب کابل پس از سفر اخیر ژنرال قمر باجوا، رئیس ارتش پاکستان در اوایل ماه جاری به افغانستان، و پس از آن صورت گرفت که اشرف غنی از نقش صمیمانه و مثبت پاكستان در روند صلح افغانستان قدردانی و تجلیل كرده بود.

معمای زندانی و جریان بی اعتمادی در روابط دو جانبه

در کل شاید آنگونه که برخی تحلیلگران نیز اذعان کرده اند، بتوان روابط پاکستان و افغانستان و درک مفهوم بی اعتمادی در روابط دوجانبه ی آنها را با توجه به مکتبی رئالسیتی و بر طبق نظریه “معمای زندانی” و یا “دوراهی زندانی” توصیف کرد. این نظریه یکی از شناخته شده ترین حالت های بازی در محیطی استراتژیک و رقابتی در علوم اجتماعی است و گویایِ وضعیتی است که نشان می دهد چرا دولت ها یا افراد در چنین شرایطی همکاری یا عدم همکاری را انتخاب می کنند. در معمای زندانی، اگر بازیگران با یکدیگر همکاری کنند، هر دو از این روند منتفع می شوند. همچون دو زندانی اگه اگر هر یک به دیگری خیانت کند، در نهایت زندانی می‌شود. اما در صورتی‌ که هر دو ساکت بمانند، نهایتا آزاد خواهند شد.

تئوری معمای زندانی برای تحلیل ماهیت روابط افغانستان-پاکستان مناسب است. مطالعات مختلف نشان می دهد که بی اعتمادی و سوظن اصلی ترین دلایل معمای زندانی است. رابرت جرویس تأکید می کند که وقتی دو کشور رقیب در وضعیت معمای زندانی تعامل می کنند، یک کشور همیشه با تردید به معیار همکاری با دیگری نگاه می کند؛ هر چیزی که توسط یک دولت ترجیح داده شود، همیشه از سوی طرف دیگر با شک و تردید مشاهده می شود. بدین ترتیب شاید بتوان گفت این روند از بی اعتمادی همان حالتی است که این دو کشور را در زندانی از شک و تردید، در نتیجه اتخاد تصمیمات اشتباه، و ماندن در دورِ باطلی از مشکلات داخلی و امنیتی محبوس می کند. (Usman and Majeed Khan, 2017: 7)

منابع:

– Rferl, (2019), “Interview: Ex-Afghan Warlord Says ‘No Doubt’ Pakistan ‘Supports’ Taliban”, https://www.rferl.org/a/afghanistan-gulbuddin-mujahideen/29881053.html
– Sethi, Hargun, (2020), “A See-Saw Relationship: An Overview of Afghanistan’s Ties with India and Pakistan”, https://www.e-ir.info/2020/08/06/a-see-saw-relationship-an-overview-of-afghanistans-ties-with-india-and-pakistan/
– Usman, Tehseena and Majeed Khan, Minhas, (2017), “Pak-Afghan Relations (2001-2017): A Prisoner’s Dilemma Analysis”, Strategic Studies, Vol.37, No.1
– zetterlund, kristina, (2019), “pakistan- consequence of destroying security in afghanistan”, defence analysis

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا