روابط خارجیسر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرهایادداشت ها

تشدید نزاع لفظی کابل- اسلام آباد و آینده مبهم صلح: اسلام آباد خار چشم دولت مردان افغانستان؟

۲۲ خرداد(جوزا)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۶/۱۲

تشدید نزاع لفظی کابل- اسلام آباد و آینده مبهم صلح: اسلام آباد خار چشم دولت مردان افغانستان؟

اسلام آباد پاکستان عکس

روابط افغانستان و پاکستان از زمان تاسیس پاکستان فراز و فرودهای بسیاری را طی کرده است. دو کشور با داشتن ۲۲۴۰ کیلومتر مرز، مذهب و قومیت مشترک هرگز روابط آرام و نرم دوام داری را تجربه نکرده اند. به استثنای چهار سال حاکمیت طالبان بر افغانستان، دولت های متوالی در کابل به درجات مختلف نارضایتی خودشان نسبت به اسلام اباد را نشان داده اند. چنانکه در سطح دولتی بی اعتمادی زیادی بین دو طرف وجود دارد. هرچند تلاش هایی برای بهبود روابط صورت گرفته اما هیچ زمانی روابط دو پایتخت خالی از چالش نبوده اند. به طور مثال، آقای کرزی بیست بار برای بهبود روابط به اسلام آباد سفر کرد. اقای غنی نیز در طی دوران ریاست جمهوری خود تلاش های زیادی برای اختلاف زدایی روابط دو کشور انجام داد به گونه ای که حلقه اول سیاست خارجی دوره نخست ریاست جمهوری اقای غنی بر مبنای تقویت و گسترش روابط با کشورهای همسایه و منطقه شکل گرفت. اما اینگونه تلاش ها راه به جایی نبرده است. چراکه به زعم بسیاری از دولت مردان و یا هم سیاسیون افغان، پاکستان دلیل اصلی جنگ در افغانستان است.

نزاع های لفظی، ابزار سیاستمداران افغان برای فشار بر اسلام آباد

طی چند روز اخیر و در پیِ بالا گرفتنِ تنش های لفظی میان حمدالله محب، مشاور امنیت ملی کشور افغانستان و محمود قریشی وزیر خارجه پاکستان، شاهد قطع روابط پاکستان با حمدالله محب بودیم. چراکه در ۲۳اُم ثور/اردیبهشت ۱۴۰۰، حمدالله محب در جریان سفر خود به ننگرهار و در انتقاد از پاکستان، این کشور را به حمایت از گروه طالبان متهم کرد. چنانچه وی چنین اذعان کرد که «امروز همسایه ما که نه از افغان ‌ها و نه از دنیا پنهان است، از یک گروه قدرت طلب استفاده می‌ کند تا افغانستان را دوباره ضعیف بسازد و بخشی از خاک ما را بگیرد». وی همچنین اشاره ای نیز به اقوام پشتون و بلوچ داشته و چنین عنوان کرده که این اقوام نیز دلِ خوشی از اسلام آباد ندارند. در نتیجه این سخنان وی دست به دست هم داده و واکنشِ اسلام آباد را در قالبِ روی گردانی از ادامه ی تماس ها و مناسبات رسمی با حمدالله محب نشان داد. در مقابل، شاه محمود قریشی، وزیر امور خارجه پاکستان در واکنش به سخنان محب در یک گردهمایی در شهر «مولتان» به او گفت که:« به عنوان وزیر خارجه پاکستان می گویم، اگر از ادبیاتی که استفاده می کنی و یا هم تهمت هایی که بر ضد پاکستان میزنی دست برنداری، هیچ پاکستانی دست تو را نخواهد فشرد و با تو صحبت نخواهد کرد». این نخستین باری است که پاکستان بطور رسمی قطع روابط رسمی خود را با مشاور امنیت ملی افغانستان تایید می کند. بنابراین، در تاریخ روابط دو کشور نگاه دولت مردان افغانستان به اسلام آباد، همراه با شک و تردید بوده است.

در این میان، گرچه برآمدنِ چنین اظهاراتِ احساسی و حساسیت برانگیز از یک سو (افغانستان)، و اتخاذ چنین رفتارهای سیاسیِ غیرمتعارف و هیجانی از جانب مقامات رسمی و حکومتی یک کشور (پاکستان) از سوی دیگر، اقدامی غیرمنطقی و غیردیپلماتیک محسوب می شود، لیکن به نظر می رسد این دست کنش و واکنش های موضعی و مقابله جویانه بیمِ تنش های گسترده و عمیق تر، و همچنین تخریب روابط بین دو کشور را گوشزد می کند. بدین خاطر برخی مقامات دولت افغانستان چون حنیف اتمر، وزیرخارجه این کشور درصددِ دلجویی از قریشی، تعدیل و تلطیف روابط، و نشان دادن اهمیتِ نقشِ برجسته ی پاکستان در رسیدنِ صلح به افغانستان برآمده است. چنانچه حنیف اتمر در نشستی خبری در هرات به نوعی تلاش داشت تا فضای متشنج را آرام ساخته و نشان دهد که دو مسئله ی پایان یافتنِ خونریزی های افغانستان و پیشبرد جریان صلح در این کشور، در راستای همان دغدغه ها و نگرانی های حمد الله محب و طبعا مردم افغانستان بوده، و بدونِ همکاری پاکستان این مهم امکان پذیر نیست. اما به گزارش العربیه فارسی، حمدالله محب، ۲۹ می، در واکنش به گزارش‌ ها دربارۀ قطع رابطۀ پاکستان با خود او، گفت که «قطع ‌کردن رابطۀ پاکستان با ما چندان تأثیر ندارد، زیرا همین حالا رابطه خوب نیست. چه کاری را می ‌توان مثال آورد که رابطۀ خوب با پاکستان را ثابت کند؟ به ‌جای قطع رابطه با ما، بهتر است پاکستان رابطۀ‌ خود را با گروه ‌های تروریستی قطع کند.» .  در نتیجه، در حال حاضر نیز روابط دو کشور به دلیلی اظهارات رئیس جمهور غنی در مصاحبه با اشپگل و اظهارت حمدالله محب که پاکستان را فاحشه خانه خوانده بود در بدترین حالت قرار دارد. چنانکه عمران خان تماس تلفنی خود با رئیس جمهور غنی را لغو کرد.

سیاستمدارن افغان:پاکستان تحریک کننده جنگ در افغانستان

به عبارت دیگر، روابط اسلام آباد و کابل بیشتر از آنکه به دلیل مشترکات بر مبنای دوستی باشد، خصمانه بوده است.اسلام اباد از سوی دولت مردان افغانستان همواره متهم به حمایت از طالبان برای گسترش جنگ نیابتی خود در افغانستان هستند. نظر علی واحدی، معاون رئیس امنیت ملی آژانس اطلاعاتی افغانستان معتقد است که: آژانس اطلاعاتی پاکستان، فرمانداران و فرماندهان سایه طالبان را برای برنامه ریزی حملات بهاری در افغانستان احضار کرده است. همچنین، چندی پیش دواخان مینه پال، رئیس مرکز رسانه های ارگ ریاست جمهوری در صفحه فیس بوک خود در همین رابطه نوشته بود: «در هر ولایت افغانستان که جنگ وجود دارد، جنگ پاکستان است». اما این نخستین بار نیست که چنین واکنش هایی از طرف دولت مردان افغانستان به پاکستان وارد است. امرالله صالح، معاون اول اشرف غنی نیز بارها  اظهارنظرهای تندی نسبت به اسلام اباد داشته است. چنانکه در صفحه فیس بوک اش نوشته بود: بر همگان هویداست که طالبان بیشتر از نود درصد تجهیزات جنگی خود را از پاکستان دریافت می کند.  همچنین اقای صالح در صفحه توئتیر خود نیز بارها پاکستان را به دلیل حمایت نظامی از طالبان متهم کرده است. چنانکه در یکی از توئیت هایش آورده است که : طالبان به دلیل استفاده از  مواد منفجره نظامی که توسط پاکستان تهیه می شود، به تولید زیاد بمب های دست ساز دست می زند.

همچنین آقای صالح معتقتد است که شورای کویته همان آی اس آی پاکستان است که از سمت آنها برای تقویت جنگ افغانستان حمایت نظامی و مالی می شود. وی بر این باور است که طالبان به دستور پاکستان در افغانستان می جنگد و این گروه هیچ استقلالی ندارد. همچینین در گذشته نیز آقای صالح مطرح کرده بود که حکومت پاکستان با استفاده از گروه طالبان تلاش می کند در افغانستان خشونت ایجاد کند. او معتقد است که پاکستان خانه اول گروه طالبان است. چرا که این گروه در شهر کویته جلسات استراتژیک خود را دایر می کنند، به وسیله هواپیماهای پاکستانی رفت و آمد می کنند و در شهر های مختلف این کشور سکونت دارند. این چنین اظهارنظرهایی در از سوی مقامات رسمی افغانستان نشان دهنده وجود اختلافات و بی اعتمادی به اسلام آباد است. در همین رابطه وب سایت سیحون نوشته است که: کریس الکساندر سفیر پیشین کانادا در افغانستان معتقد است که دلیل اصلی دوام جنگ در افغانستان، پاکستان است. به طوری که این کشور قصد ندارد ثبات به افغانستان راه پیدا کند. او معتقد است که پاکستان حدود بیست سال است که به طالبان پناه داده . به گونه ای که برای دوام جنگ در افغانستان از این گروه به هر شکلی حمایت کرده است. این کشور با حمایت از آموزش دیدگان طالبان در خاک خود روزانه و به طور منظم به خاک افغانستان نیرو میفرستد. بنابراین، نقش کلیدی پاکستان در طولانی شدن جنگ در افغانستان بر عمیق تر شدن اختلافات دو کشور افزوده است. بنابراین، نگاه و روابطدولت مردان افغانستان به اسلام آباد علی رغم تمایلات برای بهبود روابط منفی بوده است. پاکستان را متهم ردیف اصلی جنگ افغانستان می دانند.

رئیس جمهور غنی و ماندن بر سر دوراهی دوستی یا دشمنی

 اما در این میان افرادی چون اشرف غنی را شاید بتوان گفت به عنوان سیاستمداری کهنه کار و موقعیت شناس، برحسب سنجش دیپلماتیک شرایط عمل کرده و بی محابا به دل آتش نمی زند. وی که حتی پیش از آغاز مذاکرات صلح بین الافغانی و در سفرهای خود به اسلام آباد در جهتِ بهبود روابط دو جانبه مابین دو کشور، اعتماد سازی و خاتمه دادن به کدورت های موجود تلاش می کرد و برای همکاریِ پاکستان در جهتِ پیشبردِ روند صلح افغانستان امید داشت، گاها نیز خشم خود از پاکستان و نقش این کشور در حمایت از تروریسم را پنهان نکرده است. یا اینکه گرچه وی از اهمیت اجماع منطقه ای و نقش کشورهای همسایه در پیشبرد و همچنین تداوم روند صلح و ثبات آگاه است؛ لیکن در جریانِ روند صلح افغانستان و به ویژه با خروج نیروهای خارجی از افغانستان، گاها برای هشدار به پاکستان و تصمیم اسلام آباد برای اتخاذِ موضعی قاطع و مشخص از دوستی و همکاری گام برداشته است. به هر حال در واکنش به موضع گیری اخیر محب، برخی چون محمدرضا امینی معتقد است که “این اظهارات حمدالله محب با رویکرد اصولی اشرف غنی در قبال پاکستان، منافات دارد. غنی یک سیاستمدار ضد پاکستانی نیست. کسی که مخفیانه به راولپندی می رود و ساعت ها مستقیما با اصلی ترین تصمیم گیرنده پاکستان در قبال افغانستان، درباره مسایل کلیدی بحران روابط میان دو کشور مذاکره می کند، به دنبال دشمنی نه؛ بلکه در جستجوی یافتن راهی برای پایان آن است. او بارها به تلویح و تصریح، اظهار داشته است که اول باید با پاکستان «صلح» کرد. این موضع اگرچه به معنای آن است که کشور ما با پاکستان در جنگ است؛ اما در عین حال، حاوی این پیام ضمنی هم هست که زمان صلح با اسلام آباد فرارسیده است و راه این صلح، از مذاکره و توافق درباره مسایلی می گذرد که به دشمنی و خصومت میان دو همسایه، منجر شده و آن را تشدید و تقویت کرده است”(امینی،۱۴۰۰).

تیرگی روابط دو کشور و تاثیر آن بر وضعیت شکننده جنگ و صلح

 برخی ناقدان و تحلیلگران سیاسی در واکنش به این وقایع براین باورند که در شرایط فعلی کشور و در جریان روند صلح جاری در کشور دیدگاه منسجم و یکپارچه ای در طرف هیات جمهوری وجود ندارد. این به نفع روند صلح نیست و وضعیت فعلی را پیچیده می کند. چنانچه عبدالستار حسینى، نماینده مردم فراه در مجلس چنین گفته است که اخیرا شاهدِ آن بودیم که آقای رئیس جمهور یک دیدگاه در مورد پاکستان داشته در حالی که مشاور امنیت ملی وی آقای محب نظر دیگری داشته است. بنابراین به گفته ی وی، چنین دیدگاه های متناقضی سیاستمداران و مقامات دولتی کشور را به سمت بحران بیشتر سوق می دهد. و امید است در اولین فرصت سیاست مدونی نسبت به کشورهای همسایه تنظیم شود  (Amini, 2021).

در همین رابطه محمد اکرام اندیشمند معتقد است محمد حنیف اتمر و حمدالله محب با اظهارات و موضع گیری های خود در مورد پاکستان دیدگاه متفاوتی نشان می‌ دهند. ممکن است این تفاوت به مقام و موقعیت آنها در حکومت برگردد که وزیر خارجه با زبان دیپلماسی و از راه سیاسی و با خونسردی و عقلانیت سیاسی می خواهد توافق پاکستان را برای تغییر سیاستش از جنگ به صلح در افغانستان بدست بیاورد؛ و مشاور شورای امنیت از راه فشار و سرزنش پاکستان با خون گرمی و احساسات ناسیونالیستی. اما از دیدگاه اندیشمند، به نظر نمی رسد که تفاوت دیدگاه و موضع گیری های آنها ناشی از تفاوت وظایف و مقام حکومتی شان باشد. این تفاوت به دو موضع جداگانه در مورد برخورد با پاکستان و رقابت های درونی  حکومت رییس جمهور غنی بر می گردد.

گرچه برخی در این میان از سیاست های خاکستری و مبهمِ “یکی به نعل و یکی به میخ زدنِ” پاکستان دل خوشی نداشته و افسوس می خورند که ای کاش تمام مقامات دولتی و حکومتی در افغانستان همچون حمدالله محب مواضع رسمی و قاطعانه ی خود نسبت به پاکستان اظهار و اعلام می کردند، لیکن در کل به نظر می رسد بسیاری مخالف این جنگ لفظی و رویکرد ها و رفتارهای تنش برانگیز و مجادله ساز می باشند. چرا که به باور آنها رویه ی حرکت در مسیر از این دست رفتارهای سیاسیِ جهت دار می تواند افکار عمومی را ترغیب و حساسیتِ دوملت نسبت به یکدیگر را برانگیخته و به بدبینی ها و اختلافاتِ گسترده تری دامن زند. ز این رو، شاید در دید کلی باور عمومی به این سو جهت گیری داشته باشد که پاکستان حامی تروریسم بوده و یا در مقابل مشکلاتِ امنیتی و سیاسیِ نشات گرفته از گروه های افراطی چون طالبان سیاست مشخص و موثری پیش نگرفته ، لیکن نزاع های علنی لفظی و اظهار نظرهایی رسمی از جانب مقامات حکومتی می تواند به این فرضیات و تفکرات وجهه ای رسمی و تایید کننده ببخشد.

به هرحال در این میان دو بعد را باید در نظر داشت، اینکه پاکستان نمی توان خود را از آینده ی نامشخص و پیچیده ی افغانستان مصون و مجزا دارد. پس باید در نظر داشته باشد که انفعال و سکون سیاسی اسلام آباد می تواند تا حدی برای خود این کشور نیز چالش برانگیز باشد. باید در نظر داشت با مسئله ی خروج نیروهای خارجی از افغانستان، هیچ کشور سومی جز پاکستانی که دارای مرزهای طولانی و متزلزل با افغانستان است، از این جریان متضرر نخواهد شد. زیرا گرچه به لحاظ ذهنی خروج ایالات متحده می تواند فرصتی برا اسلام آباد باشد تا آینده ی سیاسی کابل را به نفع خود قالب و شکل دهد، لیکن در واقع باید گفت یک افغانستانِ پساخروج، آنهم بدونِ توافقی بین الافغانی با حمایتِ بین المللی، می تواند خطرات بیشتری برای پاکستان داشته باشد تا مزایا و منافع. چراکه یک طالبان جسور و یک جنگ داخلی بالقوه در پشت درهای پاکستان، نه تنها رویاهای اسلام آباد برای اتصال منطقه ای را به خطر می اندازد، بلکه امنیت داخلی این کشور را نیز تهدید می کند(Rafiq, 2021).

 اما از سوی دیگر نیز باید در نظر داشت همین تنش های موجود در همسایگی اسلام آباد و وجود گروه های افراطی می توانند اهرم فشاری برای پاکستان و پیشبرد اهداف و منافع این کشور در برابر عملکرد و رویکردهایِ گاها متباین و متضادِ کابل با اسلام آباد باشد. بدین ترتیب با وجودِ چالش ها و مسائلِ مورد اختلافِ بسیاری از دیرباز تا کنون، چون مشکلاتِ مرزی، خط دیورند، جنبش های حامی پشتون، نقش هند و جاه طلبی های آن، پاکستان می تواند با در اختیار داشتنِ امتیازِ بهره برداری از کارتِ طالبان، در مقاطع مدنظر سیاست های همراستا با منافع خود را اجرایی و پیاده سازی کند. بنابراین اسلام آباد تا کنون نه به صورت صددرصدی تمایل خود به فعال گرایی در مسیر صلح وثبات افغانستان را نشان داده است و نه شرایطِ برآمده از عدم آرامش و فقدان امنیتِ این کشور همسایه برای خود را انکار و نفی کرده است. پس شاید بتوان گفت پاکستان به نوعی پیش می رود که جانب هر دو طرف را نگاه داشته و با حفظ موضعی ظاهرا خنثی اما در نهایت منفی، هیچ یک از برگ های برنده ی خود را نسوزاند.

از طرف دیگر، با خروج نیروهای خارجی زودتر از آنچه تعیین شده بود از افغانستان روند صلح افغانستان را بیش از بیش سخت تر کرده است. که یکی از عوامل این پیچیدگی که وضعیت ناخوشایند را مبهم تر کرده، سرد شدن روابط بین اسلام آباد و کابل است. دو طرف در روزهای اخیر دچار تیرگی روابط شده اند. از طرف دیگر شدت گرفتن جنگ در افغانستان و سقوط پی هم شهرهای افغانستان نوک پیکان اتهامات را متوجه پاکستان کرده است. این در حالی است که تلاش های این کشور برای ترغیب طالبان برای  کاهش حملات نیز موفقیت آمیز نبوده است. بنابراین،  اتهام زدن دو کشور افغانستان و پاکستان تازگی ندارد اما در چنین شرایطی، برای هردو طرف اظهارنظرهای احساساتی و عجولانه زیان بار خواهد بود. فراموش نکنیم که اسلام اباد توانایی تداوم جنگ در افغانستان را دارد. در نتیجه، برای رسیدن به صلحی معنادار دولت مردان افغانستان باید منطقی تر عمل کنند.

منابع

 – امینی، محمدرضا، (۱۴۰۰)، “زور کم، قهر بسیار؛ پیامدهای اظهارات ضد پاکستانی محب”، خبرگزاری جمهور، http://www.jomhornews.com/fa/article/139523/

– Amini, Sharif, (2021), “Afghan MPs Seek Government’s Clear Policy Towards Pakistan”, https://tolonews.com/afghanistan-172206.

– Rafiq, Arif, (2021), “Pakistan Can’t Insulate Itself From Afghanistan’s Uncertain Future”, https://www.worldpoliticsreview.com/articles/29679/with-us-withdrawal-afghanistan-conflict-could-endanger-pakistan-s-security

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا