روابط خارجیسر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرهایادداشت ها

صلح افغانستان و نفوذِ راهبردیِ انگلیس در سایه ی همکاری با پاکستان

۲۳ خرداد (جوزا) ۱۴۰۰ – ۱۳ / ۶/ ۲۰۲۱

صلح افغانستان و نفوذِ راهبردیِ انگلیس در سایه ی همکاری با پاکستان

نفوذ انگلیسی

 با آغاز روند عزیمتِ نیروهای آمریکایی از افغانستان و تلاش برای پیاده سازیِ خروجی مسئولانه، به نظر می رسد دستِ پنهانِ برخی کشورهایی که همواره در افغانستان نقش و حضور داشته اند، لیکن موجودیتِ آنها در ذیلِ سایه ی فراگیرِ ایالات متحده و یا با تکیه بر سیاست های راهبردیِ موضعی خود شاید کمی کمرنگ شده بود، در حال سربرآوردن و قدرت گرفتن است: دست پنهان انگلیس و نفوذِ همیشگی و مستمر آن در منطقه.

کشوری که هم در قالب نظامی (از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ و در میان نیروهای آیساف در کابل و همچنین با برعهده گرفتنِ رهبری نیروهای آیساف در استان هلمند تا سایر فعالیت های عملیاتی) و هم در قالبی غیرنظامی و در حوزه هایی چون بهداشت، آموزش، حمل و نقل، مقابله با مواد مخدر، فساد، توسعه اقتصادی سیاسی و غیره در افغانستان مشارکت داشته است. لیکن به نظر می رسد این بار به یاریِ کشوری ثالث و همچنین تاثیرگذار حولِ مسائل افغانستان، یعنی با همراهیِ کشور پاکستان، درصدد بازنمایی نقش خود باشد.

نشست سه جانبه و فراهم کردن بستر نفوذی هوشمندانه از انگلیس

 چندی پیش در تاریخِ ۱۰ ماه می ۲۰۲۱، ژنرال قمر جاوید باجوا فرمانده ستاد مشترک نیروی زمین ارتش پاکستان در مورد تحولات جاری در روند صلح افغانستان و اقدامات انجام شده برای تقویت بیشتر همکاری های دو جانبه و دفاعی با ژنرال نیکلاس پاتریک کارتر رئیس ستاد نیروهای مسلح انگلیس گفتگو کرد. این دیدار که با حضور اشرف غنی و در کابل صورت گرفت به نظر می رسد احتمالاتی از همکاری پاکستان و انگلیس برای تشدید فعالیت و گسترش نقش خود در افغانستان و روند صلح این کشور را برجسته می سازد.

از یک سو به گزارش روابط عمومی ارتش پاکستان (​ISPR)، ارتش پاکستان روابط دوستانه خود با انگلیس را بسیار ارزشمند می داند. از طرف دیگر نیز از تلاش های صادقانه و مخلصانه ی پاکستان برای صلح و ثبات در منطقه، به ویژه روند صلح افغانستان قدردانی شد. بدین ترتیب به نظر می رسد لندن و اسلام آباد بیش از هر زمان دیگری برای باز کردنِ درهایِ همکاری و مشارکت متقابل آمادگی خود را نشان داده اند.

اهمیتِ نقشِ ژنرال نیکلاس پاتریک کارتر

در همین رابطه گفته شده است که با آمادگیِ نیروهای آمریکایی برای ترک افغانستان، ژنرال کارتر نقشی کلیدی و اساسی در گردهم آوردنِ دولت افغانستان و روئسای امنیتی پاکستان –یعنی عناصری که مدتهاست به حمایت و مسلح ساختنِ طالبان در جریان درگیری متهم شده اند- دارد. لازم به ذکر است ژنرال کارتر با نیروهای بین المللی کمک به امنیت در افغانستان، همکاری گسترده ای داشته است. چنانچه به گزارش ایندیپندنت، در آن زمان وی ارتباطات گسترده ای میان افسران ارشد نظامی افغانستان و همتایان پاکستانی آنها و همچنین رهبران قبایل و سیاستمداران افغانستان برقرار کرد. بدین ترتیب نقش وی در تحولاتِ پیش رویِ افغانستان مهم و سازنده به نظر می رسد.

 به گزارشِ طاهرخان خبرنگار رادیو آزادی در اسلام‌ آباد، بریتانیا تلاش دارد برای بهبود روابط افغانستان و پاکستان میانجی‌گری کند و بر این اساس، بریتانیا می‌خواهد بی‌ اعتمادی میان افغانستان و پاکستان پایان یابد و همکاری دو کشور بیشتر شود. اما به واقع آیا تلاش های انگلیس در راستایِ تقویت کردن روابط افغانستان و پاکستان و بهبود مناسبات این دو کشور، و یا تحکیم جای پای خود در غیاب حضور فراگیر ایالات متحده و بهره مندی از فرصت پیش آمده از روند صلح به نفع خود و منافع ملی خود و به دست گرفتنِ ابتکار عمل در منطقه است؟

مکالمه ی تلفنیِ عمران خان و بوریس جانسون؛ گامی جهتِ نزدیک شدن دو کشور

از سوی دیگر در همین راستا و براساسِ گزارش های منتشر شده، در تاریخِ ۷ ژوئن ۲۰۲۱ مکالمه ی تلفنیِ فوق العاده صمیمی و گرمی بین نخست وزیرانِ پاکستان و انگلیس صورت گرفت؛ مکالمه ای نزدیک و صمیمی که هر دو نخست وزیر یکدیگر را با نامِ کوچکِ خود یعنی “عمران” و “بوریس” خطاب قرار داند. به باور برخی ناظران سیاسی این برخوردِ عمران خان و بوریس جانسون حاکی از انعکاسی گسترده از روابط شخصیِ نزدیک بین نخست وزیران دو کشور بوده، در عین حال نیز روابط استراتژیک بین پاکستان و انگلیس را برجسته می کند.

پیش از این عمران خان و بوریس جانسون در سپتامبر ۲۰۱۹ و در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک با یکدیگر دیدار کرده بودند. همچنین آنها در نوامبر سال ۲۰۱۶ و زمانی که بوریس جانسون وزیرخارجه وقتِ انگلیس بود نیز با یکدیگر ملاقات داشتند. لیکن به نظر می رسد ماه آتی عمران خان به دعوت همتای انگلیسی خود به این کشور سفر کند و اگر این سفر صورت گیرد این اولین ملاقاتِ آنها در انگلیس است؛ زیرا عمران از زمان نخست وزیری پاکستان در آگوست ۲۰۱۸ هیچ سفری به انگلیس انجام نداده است.

اما ذیلِ روابطِ نزدیک این دو نخست وزیر و همچنین نزدیک تر شدنِ آنها می توان به این امر اشاره کرد که در پیِ اعلامِ خروجِ نیروهای آمریکای از افغانستان در ماه های اخیر توسط جو بایدن، شاهدِ گرم تر شدن و تقویتِ روابطِ دو جانبه ی عمرن خان و بوریس جانسون هستیم. زیرا دلواپسی هایی مشترک وجود داشته، دغدغه هایی مبنی بر آنکه خروجِ نیروهای آمریکایی ممکن است همچون گذشته منطقه را به ورطه ی آشفتگی و شوریدگی هایی از یک جنگِ بلند مدتِ دیگری بکشاند.

به هرروی ارتش انگلیس و وزارت خارجه و کشورهای مشترک المنافع (FCO) از این امر آگاه و مطلعند که اگر آنها درگیرو دارِ وضعیتِ کشور افغانستان پس از خروج نیروهای آمریکایی نباشند و از عرصه دور بمانند، ممکن است در سال های آتی از اهمیت در منطقه ی جنوب آسیا افتاده و از روندِ مداخله در این منطقه جدا مانند.

نباید فراموش کرد که برگزیت انگلیس را به کشوری درون نگر و معطوف به خود تبدیل کرده است. چنانچه بریتانیا اخیرا صدها میلیون پوند از برنامه ی کمک های خارجیِ خود را قطع کرده و بدین ترتیب به نظر می رسد این روند قدرت نرم آن را در پاکستان و کشورهای مشترک المنافع تضعیف می سازد. از دیگر سو به نظر نمی رسد عمران خان نیز صرفا شیفته و مشتاقِ گرفتن عکسی تبلیغاتی و نمایشی نزدیک دربِ پلاکِ ۱۰ خیابان داونینگ باشد.

بدین ترتیب می توان گفت محافل دیپلماتیک از سوی هر دو کشور مشغولِ پی ریزی یک گفتگوهای استراتژیک جامعِ دیگری هشتند که قادر باشد درهای بسیاری از همکاری و مشارکتِ دوجانبه را باز کنند. چنانچه در رابطه با همین گفتگوهای اولیه می توان به سال ۲۰۱۱ اشاره کرد که در جریان آن نخست وزیران، دیوید کامرون و یوسف رضا گیلانی گفتگوهای راهبری خود را آغاز کرده و در نتیجه در بسیاری حوزه ها شاهدِ افزایش همکاری مابینِ این دو کشور بودیم.

 اما پس از آن در پنج سال گذشته و با سرد رفتاری و بی اعتنایی انگلیس در رابطه با مسئله ی گروه ویژه اقدام مالی (اف ای تی اف) این رابطه رو به سردی نهاد. اما به هر حال به نظر می رسد با نزدیک شدنِ دو نخست وزیر فعلی لندن و اسلام آباد، شاهدِ پیوند مجدد و گرم شدن روابط این دو کشور خواهیم بود.  (Anis, 2021)

نظریات مطرح پیرامون روابط پاکستان و انگلیس

در همین رابطه مائده کریمی در یادداشتی در وب سایت موسسه مطالعات راهبردی شرق به رابطه دو کشور انگلستان و پاکستان در برابر افغانستان پرداخته است، وی اشاره دارد که: «با نگاهی به رویکرد انگلیس در دودهه اخیر، متوجه می شویم حضور انگلیس در افغانستان به پشتوانه همکاری استراتژیک با پاکستان صورت گرفته است. از ژانویه ۲۰۰۶ نخستین نیروهای انگلیس به ولایت هلمند در جنوب افغانستان اعزام شدند و در دسامبر ۲۰۰۶، دولت انگلستان یک مشارکت در توسعه بلند مدت ده ساله را با پاکستان امضا و کمک‌ های خود را به پاکستان، دو برابر کرد. چنان که پاکستان به یکی از بزرگترین دریافت کنندگان کمک از انگلیس تبدیل شد. گزارش کمیته روابط خارجی مجلس انگلیس در سال ۲۰۱۱-۲۰۱۰ نیز موید این رویکرد است.

در این گزارش، هدف انگلیس جلوگیری از تبدیل شدن افغانستان به پایگاه القاعده و سایر گروه ‌های تروریستی ذکر و گفته شده انگلیس باید به یک مشارکت استراتژیک بلند مدت با پاکستان با چهار هدف کمک به پاکستان برای غلبه بر چالش ‌های کوتاه مدت و بلند مدت خود در برابر افراط‌گرایی خشونت آمیز، کمک به پاکستان برای مقابله با چالش‌ های ساختاری طولانی مدت خود، مربوط به حکومتداری، اقتصاد و توسعه، همکاری برای ایجاد امنیت بیشتر در منطقه با در نظر گرفتن منافع قانونی پاکستان و تعمیق روابط دو جانبه اقدام ورزد. در این مقطع تا زمان خروج نیروهای انگلیس از افغانستان در سال ۲۰۱۴، شاهد تعاملات متعدد مقامات امنیتی و سیاسی دو کشور هستیم.

با وقفه چند ساله بعد از خروج نیروهای نظامی انگلیس، سال ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ را می‌ توان اوج تعاملات انگلیس – پاکستان در قبال افغانستان دانست. سفر گرت بِیلی نماینده ویژه بریتانیا در امور افغانستان و پاکستان به اسلام ‌‎آباد و طرح موضوع صلح مورخ فوریه، سفر پاتریک کارتر فرمانده ارتش بریتانیا به پاکستان و بازدید از ایالت بلوچستان و مرز مشترک افغانستان – پاکستان مورخ آوریل، تصمیم بریتانیا مبنی بر اعزام ۴۵۰ نیروی بریتانیایی به افغانستان در ماه می، اذعان وزیر دفاع بریتانیا به لزوم مذاکره با طالبان مورخ ۲۲ می، تعیین «نیکلاس کی» سفیر سابق بریتانیا در افغانستان (۲۰۱۸-۲۰۱۷) به‌ عنوان نماینده بعدی ارشد غیرنظامی ناتو مورخ ۵ دسامبر (برای پذیرش مسئولیت از مارس ۲۰۱۹ تا مه ۲۰۲۰) از جمله مهم ترین تحولات مرتبط در سال ۲۰۱۸ بوده ‌اند که با برگزاری کنفرانس تماس افغانستان در لندن در فوریه ۲۰۱۹ تداوم یافت». (کریمی قهرودی، ۱۴۰۰)

همچنین وب سایت سیحون چنین اشاره دارد که رسیدن همزمان دو هیئت بلندمرتبه نظامی از دو کشوری که متهم هستند به همکاری با طالبان و گفت وگو با مقامات افغان این ایده را تقویت می کند که انگلستان اهداف استراتژیک خود را در منطقه از طریق هم پیمانان استراتژیک خود مثل پاکستان در منطقه و افغانستان دنبال می کنند. این درحالی است که به اعتقاد برخی از اگاهان، پس از اعلام خروج نیروهای خارجی از افغانستان، انگلستان، پاکستان را تحریک نموده است که طالبان را به میدان جنگ بفرستند و جنگ را در افغانستان تشدید کنند تا از این طریق طالبان بتوانند قدرت چانه زنی و دست برتر را در مذاکرات صلح داشته باشند. امری که منجر به تامین منافع این دو کشور در منطقه می شود.

در ادامه این وب سایت نوشته است که یکی از عوامل مهم خروج نیروهای انگلستان بعداز سال ۲۰۱۴ از افغانستان، ارتباط این کشور با طالبان بوده است. این کشور نقش عمده ای در کشاندن امریکا در جنگ افغانستان و عراق داشته است. چرا که گزارش های زیادی مبنی بر حمایت این کشور در بخش کمک های مالی و تسلیحاتی به طالبان در زمان حضور نظامی اش در افغانستان وجود دارد.

آماده باشِ همیشگیِ انگلیس و حضور یافتن سرِ به زنگاه

به هرروی با مباحث عنوان شده، شاید بتوان یک سناریوی احتمالی در این رابطه در نظر گرفت. به نظر می رسد با توافق و همکاریِ نیروهای آمریکایی و ناتو برای خروج، انگلیس نیز در این راستا موافقت و همراهی خود را نشان داده و سعی در حذفِ عواملِ محرک در تحریکِ اقداماتِ برهم زننده، و همچنین کشاندن طالبان به جریان صلح و کنار گذاشتنِ جنگ در این کشور دارد. بنابراین گرچه هم اكنون ۷۵۰ نیروهای نظامی انگلیسی در افغانستان مشغول انجام يك مأموريت آموزشي هستند؛ لیکن انتظار می رود که آنها به همراهِ ۷۰۰۰ نیرویِ غیرآمریکایی دیگر، حداقل یک ماه زودتر از تاریخِ نمادینِ بایدن (۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱) برای خروج از افغانستان، این کشور را ترک کنند.

بدین ترتیب شاید شاهدِ تغییراتی در رابطه با نقش نیروهای انگلیسی در افغانستان باشیم، ولی به لحاظ نفوذ سیاسی-راهبردی و اهمیتِ داشتن جای پای خود در این کشور، انگلیس ضرورتی از ایجادِ حلقه اتصالی ما بینِ دولت افغانستان و طالبانی که امکانِ ورود به پیکره ی نظام سیاسی افغانستان دارند را بیش از هر زمان دیگری احساس می کند. و آن حلقه ی اتصال، تقویت مناسبت دو جانبه با پاکستان و تلاش برای تسهیلِ مداخله، مشارکت و ورود به مسائل منطقه ای و به ویژه افغانستان است.

پاکستانی که دادن دست دوستی با آن، می تواند بازیِ دو سر سود برای انگلیس باشد. پاکستانی که از یک سو قادر به کنترل و نفوذ بر طالبان بوده و از سوی دیگه مهمترین همسایه ی افغانستان و عنصری کلیدی در تاثیر گذاری براین کشور محسوب می شود. پس اگر در مقاطعی شاهدِ ضربه خوردن انگلیس از طالبان بودیم، این قدرت بین المللی اکنون به خوبی دریافته است که نفوذی غیرمستقیم بر طالبان با میانجیگریِ پاکستان شاید از رویکردی نظامی و عملیاتی برای مقابله جوی با این گروه تروریستی موثر و کاراتر باشد.

 شاید بتوان گفت این سیاست انگلیس در راستایِ همان سیاست های پیشین آن مبنی بر عدم تکیه ی صرف بر عملیات ضدشورش اما این بار در قالبی از به کارگیری سیاست هایی موازی چون نفوذ در سایه ی کشورهای دیگر و پیش انداختن کشوری موثر اما دست نشانده است. پس شاید بتوان گفت با احتمالِ روی کار آمدن طالبان، انگلیس از پاکستان به عنوان وزنه تعادلی برای نفوذ براین گروه در افغانستان استفاده خواهد کرد.

دقیقا همان گونه که Bhadrakumar، دیپلمات سابق هندی به خوبی به این مسئله اذعان داشته و با اشاره به سخن پرنسس دایانا مبنی بر وجودِ “سه طرف در یک رابطه”، به حضور همیشگیِ انگلیس در روابط ایالات متحده و پاکستان اشاره می کند؛ کشوری که گوش به زنگ بوده و در حالتی همیشگی از آماده باش کشیک می دهد؛ اما سرِ خود را در پسِ جان پناه و سنگری امن مخفی کرده و خود را وارد میدان نمی کند، در حالی که سراپا آماده است تا با کوچکترین فرصت خود را در دل ماجرا اندازد. در زمان حاضر و در این مرحله نیز آن جان پناه برای انگلیس که آن را پیش انداخته و خود در سایه اش قدرت افزایی خواهد کرد، کشوری نیست جز پاکستان.

منابع:

– کریمی قهرودی، مائده، (۱۴۰۰)، “تعاملات راهبردی پاکستان و انگلیس در افغانستان”، http://www.iess.ir/fa/analysis/2667/

– Anis, Arif, (2021), “PM Imran may visit UK next month”, https://tribune.com.pk/story/2304761/pm-imran-may-visit-uk-next-month

 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا