حضور القاعده در افغانستان؛ جنگ ادامه مییابد؟
۲۹ خرداد (جوزا) ۱۴۰۰ – ۱۹ / ۶/ ۲۰۲۱
حضور القاعده در افغانستان
هانیه ملک
پس از کشته شدن اسامه بن لادن، دولت امریکا همواره تأکید بر آن داشته است که دستش در مبارزه با شبکه تروریستی القاعده، بالاتر بوده است. امریکا همچنان تأکید بر آن داشته که این شبکه «از بین رفته» و یا هم «رو به نابودی» است. بدون شک امریکا بزرگترین حملات خود را برای نابودی این گروه انجام داده است؛ اما آنگونه که شاهد هستیم، نابودی این شبکه تروریستی، کار سادهای به نظر نمیرسد.
القاعده در دو دهه اخیر توانست زیر حملات امریکا، شبکه خودش را همچنان حفظ کند. پس از بگومگوهایی در پیوند به بیرون شدن نیروهای امریکایی از افغانستان، شبکه القاعده در افغانستان دوباره فعالتر از قبل شده است، به امید اینکه بتواند تهدیدی برای منافعِ امریکا باشد. پس از حملات امریکا بر القاعده، فعالیتهای این شبکه در افغانستان کاهش یافته بود. اما واقعیت این است که القاعده در حال تحول است؛ تحولی که میتواند برای امنیت منطقه و جهان زنگ خطر بزرگی باشد.
کشته شدنِ بن لادن، ضربه سنگینی به بدنه این شبکه تروریستی وارد کرد؛ اما القاعده نشان داد که بزرگترین شبکه تروریستی جهان است. در طول سالهای متمادی، فعالیتهای خرابکارانه القاعده نشان داد که این شبکه به رهبری واحدی متکی نیست و بسیاری از عملیاتهایش در خاورمیانه، مستقلانه و زیر نظر رهبران محلی آن صورت میگیرد.
القاعده همچنان قابلیت جایگزینی رهبران متعدد را در خود دارد، اینجا مشخص میشود که مرگ بن لادن به نابودی شبکه القاعده منجر نشده است. القاعده ریشههای خود را فراتر از چیزی که میتوان تصور کرد، در چهارسوی جهان دوانده است. اما نباید فراموش کرد که القاعده همچنان به دنبال گرفتن انتقام خون پدرِ این شبکه است. با این حال، القاعدهی «شکستخورده» اینبار قدرتمندتر از گذشته در صحنه منازعات افغانستان و کل خاورمیانه برخواهد گشت و بحرانهای بدتری را رقم خواهد زد.
خروج نیروهای بینالمللی به رهبری امریکا از افغانستان، نگرانیها را برای اتحاد نامقدس طالبان و القاعده بیشتر میسازد. طرفهای درگیر در مذاکرات صلح افغانستان تلاش کردهاند تا طالبان دست به اتحاد و همکاری با القاعده ندهند. ناسازگاریهای طالبان با حکومت جمهوری اسلامی افغانستان، پیچیدهگیهای مذاکرات و تهدیدهای القاعده را میتوان نشانههایی از اتحاد این دو گروه دانست.
گرچند طالبان همواره همکاری خود با القاعده را رد کردهاند؛ اما با استناد به روابط طالبان با گروههای تروریستی و افراطیِ منطقهای، احتمال آن میرود که القاعده نیز از این روند طولانی بهرهمند شود و بعد از خروج امریکا، حضور گستردهتری نسبت به دو دهه قبل در افغانستان داشته باشد. در ماه گذشته، گزارشی به نشر رسید که نشان میداد القاعده در هژده ولایت افغانستان، زیر چتر طالبان فعالیت میکند.
در حالی که یکی از پیششرطها برای ادامه مذاکرات صلح افغانستان با طالبان، قطع همکاری و رابطه این گروه با شبکه تروریستی القاعده بود؛ اما طالبان پیششرطهای زیادی از آن موافقتنامه را زیر پا گذاشتند. با درنظرداشت این موضوع، ممکن است که در آینده نیز طالبان در مغایرت با توافقات انجام شده، عمل کنند.
از سوی دیگر، سخنگوی شبکه القاعده گفته بود: «طالبان جنگ را در برابر امریکا ادامه میدهند. از آن شمار مردم افغانستان که از گروههای مسلح حمایت میکنند، ممنونیم. نیروهای جهادی، سالیان متمادی در کشورهای مختلف اسلامی عملیات میکنند».
القاعده در جنگ بعدی در برابر امریکا، دست دوستی به طرف دشمنان امریکا دراز خواهد کرد.
حالا تمام نسخههای گروههای افراطی، به خصوص نسخههایی چون امارت اسلامی و خلافت اسلامی، تا جایی در اندیشه افراطگرایان قابل قبول است؛ اما از منظر افراطگرایان، ساختار و عمل شبکه تروریستی القاعده متفاوتتر از گروههای دیگر شناخته میشود. اهداف متفاوتتر ایدئولوژیکی و دینی القاعده، این شبکه را متفاوتتر نشان میدهد. برعکس دیگر گروهها، تنها دشمن القاعده، امریکا است.
این شبکه همچنان در طول سالها فعالیتش در افغانستان، کمترین انرژی خود را مصرف منازعه با اهل تشیع کرد و کمتر به منازعات مذهبی توجه نمود. همین مسأله توانسته است توجه ایران را بیشتر به این گروه جلب کند. حالا با توجه به این موضوع، باید خاطرنشان کرد که در کنار طالبان، دشمن دیگر امریکا (ایران) نیز مناسبات خوبی با گروههای افراطی منطقهای مانند القاعده دارد.
روابط پیچیدهای که نمیشود آنها را مقدس و دوستانه خواند. در کنار اختلافات ایدئولوژیک، روابط نابرابر کشورها با ایران، سبب شکلگیری این رابطه شده است. همچنان یکی از دلایل برقراری این رابطه، تلاش برای جلوگیری از انجام حملات شبکه تروریستی القاعده در ایران است. ایران در طول سالهای متمادی، پناهگاه امنی برای رهبران و اعضای شبکه تروریستی القاعده بوده است. روابط تیره امریکا با القاعده و ایران نیز میتواند دشمنِ دشمن را تبدیل به دوست بسازد.
حقیقت رابطه القاعده با ایران و برادرخواندهگی این شبکه با طالبان، تازهگی ندارد. همچنان باید گفت که اعضای طالبان و القاعده رابطه تنگانگی با یکدیگر دارند و ایران هم روابطی «نیک» با هر دو گروه دارد، از آنجا که رهبران ارشد هر دو گروه در ایران ساکن بودهاند/هستند. دو برادر نامشروع همچنان نگاههای ابزاری به یکدیگر دارند و هر آن ممکن است که با زاییده شدن مخالفتها میان دو برادر، اتحاد از هم بپاشد.
با توجه به همه این موارد، در نتیجه میتوان گفت که ایالات متحده در عملی ساختن استراتژی خود در افغانستان با شکست بزرگی مواجه خواهد بود و در پایان، میدان جنگ را برای شبکه تروریستی القاعده، خالی خواهد گذاشت. امریکا بار دیگر در برابر بزرگترین دشمن خود (القاعده) قرار خواهد گرفت. دشمنی که، امریکا آن را «شکستخورده» خوانده بود.
حالا پس از بیست سال موش و گربه بازی، امریکا نه تنها نتوانسته است شبکه تروریستی القاعده را از میان بردارد، بلکه در تقابل با شکست نیز قرار گرفته است. جنگ امریکا برعلیه گروههای تروریستی، نباید محدود به مرزهای افغانستان باشد. گروههای تروریستی چون القاعده ریشههای محکمتری در آن سوی مرزها دارند. در گذشتهها، امریکا بارها یادآور شده بود که مقصد آنها محو ساختن شبکه تروریستی القاعده است و کاری با طالبان ندارد. با توجه به شرایط کنونی، امریکا باید تدابیر جدیتری در امر مبارزه با تروریسم، روی دست بگیرد.
منبع: روزنامه ۸ صبح